کورد ها یا احتمالا کرد ها اولین اجتماعات انسانی در ایران بوده اند که در منطقه کردستان بیش از 12000 سال پیشینه تمدن نسبی همراه با کشاورزی داشته اند .
کوردها مردمانی هستند که بخش عظیمی از فرهنگ و زبان اصیل و ایرانی خود را حفظ کرده اند و در حال حاضر در بخش غربی ایران موسوم به کوردستان زندگی میکنند !
نیازی به تعریف بیشتر درباره کوردها نیست چون دوستان بهتر از من طایفه اصیل و غیور کوردها رو میشناسن !
توهین امام صادق به کوردها
ﺷﯿﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﺯ ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ،ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ،ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﺣﮑﻢ،ﺍﺯ ﺍﺑﯽ ﺍﻟﺮﺑﯿﻊ
ﺷﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻩ : ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ
ﺑﯿﻊ ﻭ ﺷﺮﺍﻉ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﺮﯾﺪ
ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ﺣﻀﺮﺕ
ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯼ ﺭﺑﯿﻊ، ﺑﺎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻧﮑﻦ. ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻦ
ﺟﻤﺎﻋﺖ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﺟﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺁﺷﮑﺎﺭﺷﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
عکس از صفحات
آرش جان ممنون از تاپیکت
جالب بود
البته به قول ویکتور عزیز ازین نمونه ها خیلی زیاده
[quote=ویکتور _victor]این اماما وپیغمبران کسمغزدین وحشیگر اسلام کلا اگردرموردمسئله ای کسشعرنگن جای تعجبه!
راستی کم پیدایی آرش؟[/quote]
اره معلوم نیست این همه کسشعر کجا تولید میکنن
یه مدت دل و دماغ ندارم
سایت هم یه نمه مشکل داره و اذیت میکنه
وقتی مطالعاتت این مدلی باشه بایدم تصور داشته باشی که خیلی مطلعی!
آخه بی خردان یا درست مطالعه کنید و میدانی و یا اینکه از روی عمد دست روی مطالبی که باعث تشکیک میشه میذاری تا بقول خودتون اسلام سوزی کنین! باشه بکنین ولی نمیتونین چراغی رو که ایزد افروخته با پفهای مسخرتون بسوزانین
[quote=kambiz1]وقتی مطالعاتت این مدلی باشه بایدم تصور داشته باشی که خیلی مطلعی!
آخه بی خردان یا درست مطالعه کنید و میدانی و یا اینکه از روی عمد دست روی مطالبی که باعث تشکیک میشه میذاری تا بقول خودتون اسلام سوزی کنین! باشه بکنین ولی نمیتونین چراغی رو که ایزد افروخته با پفهای مسخرتون بسوزانین[/quote]
بفرما خود امام صادق هم تشیف اورد .
اولا اشتباه بودن حرف مارو اثبات کن بعد فحش بده و دگراندیشان رو به گمراهی و بیسوادی محکوم کن .
دوستان همانطور که برای قبول کردن بعضی چیزها در اسلام به حدیث و روایت استناد کرده اید!
این حرفهای آرش هم با استناد به حدیث و روایت هست،پس باید این را هم قبول کنید!
بعنوان مثال.حرفهای زده شده امام حسین تو میدان جنگ را چطور قبول دارید؟ مگه خودتون اونجا بودید؟
اصلا مگر خودتون امامان را به عینه دیده اید؟مسلما نه و با استناد به احادیث قبولشان دارید و این حرف هم حدیث و روایتش موجود هست پس باید استناد کنید و بپذیرید
[quote=mostafa.shirazi]چرت و پرت جدید. از منابع کس خل ها. چرا اینا رو جمع میکنی نمیدونم. تو اصن نمیدونی اسلام چیه که امامش چی باشه[/quote]
پسر جان من بهتر از تو اسلام رو میشناسم
[quote= mostafa.shirazi ] ﺍﺳﻼﻡ ﭼﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻣﺶ ﭼﯽ ﺑﺎﺷﻪ
[/quote]
ازین یه تیکه از حرفت خوشم اومد
[quote=kambiz1]وقتی مطالعاتت این مدلی باشه بایدم تصور داشته باشی که خیلی مطلعی!
آخه بی خردان یا درست مطالعه کنید و میدانی و یا اینکه از روی عمد دست روی مطالبی که باعث تشکیک میشه میذاری تا بقول خودتون اسلام سوزی کنین! باشه بکنین ولی نمیتونین چراغی رو که ایزد افروخته با پفهای مسخرتون بسوزانین[/quote]
توکه دانایی ومارونادان میخونی تقصیری
نداری،این ازتلقینات اسلامه که بامخالفین
ومنتقدین دینتون باتوهین وخارج ازمنطق
برخوردکنید.
[quote=ارش شیشه ای][quote=ویکتور _victor]این اماما وپیغمبران کسمغزدین وحشیگر اسلام کلا اگردرموردمسئله ای کسشعرنگن جای تعجبه!
راستی کم پیدایی آرش؟[/quote]
اره معلوم نیست این همه کسشعر کجا تولید میکنن
یه مدت دل و دماغ ندارم
سایت هم یه نمه مشکل داره و اذیت میکنه[/quote]
آره،برای من هم دل ودماغی نمونده
شایدروزهای آخری باشه که میام سایت
موفق باشی داداش.
[quote=mostafa.shirazi][quote=hashari 747]دوستان همانطور که برای قبول کردن بعضی چیزها در اسلام به حدیث و روایت استناد کرده اید!
این حرفهای آرش هم با استناد به حدیث و روایت هست،پس باید این را هم قبول کنید!
بعنوان مثال.حرفهای زده شده امام حسین تو میدان جنگ را چطور قبول دارید؟ مگه خودتون اونجا بودید؟
اصلا مگر خودتون امامان را به عینه دیده اید؟مسلما نه و با استناد به احادیث قبولشان دارید و این حرف هم حدیث و روایتش موجود هست پس باید استناد کنید و بپذیرید[/quote]
چی میگی تو دیگه. اسناد کس شعر رو که سگ هم نگاش نمیکنه قبول کنم. کدوم خری گفته این 100 واقعی هست. جعل احادیث زیاده.یا به نفع کردن.
مثلا یه پیاز فروش برا اینکه پیازاشو بفروشه میگه فلان امام گفته اگه پیاز بخوری حتما بهشتی میشی. حالا من بیام حرف یه نفر که حکم پیاز فروش داره قبول کنم هه[/quote]
پس بدون که ترویج و تبلیغ اسلام هم همون حکم پیاز فروش برای دولت آخوندی هست که مردم را سوار بشن.
امام مال عربهاست و ماها نیاز به امام عرب نداریم و خودمون دین و مسلک داریم که اسلام هم برگرفته از همون دین هست.
بعدشم اگر احادیث را قبول نداری پس کارت اشتباه هست که از امامان دفاع میکنی چون امامان فقط در کتابها و احادیث دینی مطرح شدند!
بحث درباره اسلامی که بی بنیان هست را دوست ندارم و اختتامیه بحث را با کلمه فقط خدا اعلام میکنم.
[quote=mostafa.shirazi][quote=hashari 747]دوستان همانطور که برای قبول کردن بعضی چیزها در اسلام به حدیث و روایت استناد کرده اید!
این حرفهای آرش هم با استناد به حدیث و روایت هست،پس باید این را هم قبول کنید!
بعنوان مثال.حرفهای زده شده امام حسین تو میدان جنگ را چطور قبول دارید؟ مگه خودتون اونجا بودید؟
اصلا مگر خودتون امامان را به عینه دیده اید؟مسلما نه و با استناد به احادیث قبولشان دارید و این حرف هم حدیث و روایتش موجود هست پس باید استناد کنید و بپذیرید[/quote]
چی میگی تو دیگه. اسناد کس شعر رو که سگ هم نگاش نمیکنه قبول کنم. کدوم خری گفته این 100 واقعی هست. جعل احادیث زیاده.یا به نفع کردن.
مثلا یه پیاز فروش برا اینکه پیازاشو بفروشه میگه فلان امام گفته اگه پیاز بخوری حتما بهشتی میشی. حالا من بیام حرف یه نفر که حکم پیاز فروش داره قبول کنم هه[/quote]
اگه اینطور باشه که باید تمام احادیث رو دور ریخت
خود من از اصول کافی که معتبر ترین کتاب شیعیان اسنادی از پول پرستی امام صادق اوردم .
اگه احادیث رو در نظر نگیریم دیگه چیزی از اسلام نمیمونه
قران خیلی گنگ و نامفهومه
سلام آرش. خوشحالم دوباره میبینمت.
واقعا نمیدونم چرا مردم ما همینجوری چشم و گوششون رو بستن و دارن از اسلام دفاع میکنن!
یعنی واقعا این همه بد بختی و ذلت رو نمیبینن؟
این یکی تاپیکت رو دوست ندارم
نمیدونم چرا اما واقعا دیگه از شنیدن این حرفها خسته شدم
البته تو ازادی تاپیک بزنی و منم میتونم اصلا نیام تو تاپیکت تا خسته تر نشم.
اما به نظرت بهتر نیس یکم به مسائل دیگه بپردازیم؟
چند وقته دیگه محرم شروع میشه.
من از محرم و… بدم نمیاد از این فضای غم بار جامعه در 40 روز محرم بدم میاد.
جداقل بیایید شهوانی رو اندکی قابل تحمل تر بکنیم.
الان به اندازه کافی ناراحت این هستم که باز قراره 40 روز همش عزاداری باشه.
شماها دیگه یکم کوتاه بیایید.
با تشکر
[quote=كاپيتان فرهاد2]سلام آرش. خوشحالم دوباره میبینمت.
واقعا نمیدونم چرا مردم ما همینجوری چشم و گوششون رو بستن و دارن از اسلام دفاع میکنن!
یعنی واقعا این همه بد بختی و ذلت رو نمیبینن؟[/quote]
ازین به بعد بیشتر میام فرهاد
منم از دیدنت خوشحالم
[quote= mostafa.shirazi ] ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﺘﻨﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ.
ﻓﻌﻼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﻭﻧﺎ ﺷﺪﯾﻢ. ﻥ ﺍﻭﻧﺎ. ﺍﻭﻧﺎ ﻫﺮ ﭼﯽ
ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺎ ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯾﻢ [/quote]
اقارو
طرف کل سرمایه ها و ثروث و فرهنگ 7000 ساله تو به گا داده بعد میگی ما سوار اونا شدیم .
اونا فقط از تو میخوان مسلمان باشی و طوطی وار احکامشونو تایید کنی
سرتو از زیر برف بکش بیرون ببین کی سوار کیه و کی داره کیو میکنه !
یعنی واقعا اسلام دین خداست؟
یعنی خدا گفته وقتی تو جنگ یه نفر کشته شد زنش برسه به محمد؟
یعنی خدا گفته محمد با هر زنی که بخواد میتونه سکس کنه؟
یا…
من خدا رو قبول دارم ولی واقعا اگه اینها حرف خدا باشه خیلی…؟
[quote=ارش شیشه ای][quote=كاپيتان فرهاد2]سلام آرش. خوشحالم دوباره میبینمت.
واقعا نمیدونم چرا مردم ما همینجوری چشم و گوششون رو بستن و دارن از اسلام دفاع میکنن!
یعنی واقعا این همه بد بختی و ذلت رو نمیبینن؟[/quote]
ازین به بعد بیشتر میام فرهاد
منم از دیدنت خوشحالم
[quote= mostafa.shirazi ] ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﺘﻨﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ.
ﻓﻌﻼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﻭﻧﺎ ﺷﺪﯾﻢ. ﻥ ﺍﻭﻧﺎ. ﺍﻭﻧﺎ ﻫﺮ ﭼﯽ
ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺎ ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯾﻢ [/quote]
اقارو
طرف کل سرمایه ها و ثروث و فرهنگ 7000 ساله تو به گا داده بعد میگی ما سوار اونا شدیم .
اونا فقط از تو میخوان مسلمان باشی و طوطی وار احکامشونو تایید کنی
سرتو از زیر برف بکش بیرون ببین کی سوار کیه و کی داره کیو میکنه ![/quote]
فدات آرش .
دمت گرم.
چند وقت بود جای تاپیکهات خالی بود.
فرهنگ حاکم بر هر جامعهای بسان نرمافزاری است که جامعه را به حرکت در میآورد؛ از امتزاج فرهنگها تمدنها شکل گرفته و میگیرد، از آنجائیکه هیچ فرهنگی در خلاء شکل نگرفته است پس هیچ تمدنی را نمیتوان یافت که اثری از تمدن دیگر ملل در آن نباشد؛ اگر فرهنگی خود را متصل به حقیقت محض و تنها راهنمای انسانها بداند قطع به یقین جامعهی خویش را در گذر زمان میخکوب کرده است؛ بنابراین جامعهای میتواند پیشرفت کند که بتواند دیگر فرهنگها را در خود حل نماید؛ هراندازه میزان این پذیرش بیشتر باشد به همان اندازه ثبات پیشرفت آن جامعه نیز بیشتر خواهد شد.
انسانها همواره با ناشناختههای زیادی مواجه بودند که سعی در یافتن پاسخی مناسب در چرائی آنان داشتند، راحتترین راهی که بشر توانست برای پرسشهای گوناگون خویش پاسخی بیابند، چسبانیدن پدیدهها به نیروی فرازمینی و غیبی است، نیروئی که با هیچ یک از ابزار عقل نتوان به آن دست یافت؛ در اکثریت فرهنگها از این نیرو به عنوان خدا یاد میشود؛ موجود وهمی که او را در جائی قرار میدهند که امکان رسیدن به آن با هیچکدام از ابزار عقل وجود ندارد. اساس فرهنگ کشور ما بر مبنای وجود خدا شکل گرفته است، این خدا در گذر زمان با نامها و کارکردهای گوناگونی پدیدار شده است، پس از اسلام تا کنون خدای غالب در کشور ما الله نام دارد، خدائی که گرچه محل پدیدار شدنش سرزمین کنونی عربستان است، اما رد پای خدایان وادیان ایرانی را میتوان در آن به بطور آشکاری مشاده نمود؛ رابط این خدا با انسانها محمد ابن عبدالله است، وی دستورات این خدا را به دو صورت بیان نموده است:
1- سخنان خود خدا که از آن با عنوان قرآن یاد مینماید.2- سخنانی خود او که مورد تأیید و پذیرش همان خداست، او کسی است که هرگز از هوا و هوس سخن نمیگوید.همانگونه که مشاهده میگردد، اسلام دستورات ثابتی دارد که از سوی خدای جهانیان برای هدایت و راهنمائی بشری که او را ناقص میداند، بیان نموده است؛ بنابراین پیروی و پذیرش این دستورات است که انسان را در مقام انسانیت قرار میدهد؛ از دید اسلام انسان تنها در صورتی به مقام واقعی انسان بودن نائل میگردد که دستورات اسلام را به طور کامل بپذیرد، در اینجا دو فرض مطرح میگردد:فرض نخست این است که اسلام را آنگونه که محمد ابن عبدالله میگوید، واقعا دستورات خدائی بنامیم که تنها و تنها او خدای یگانه است و غیر از او در جهان خدائی نیست(لا اله الا الله؛ نیست خدائی غیر از الله) اگر چنین باشد باز موضوعی که مطرح میگردد این است که: چرا خود این خدا مستقیما با انسانها در ارتباط نشد تا جای هیچگونه شک و شبههای برای کسی باقی نماند؟چرا او زبان عربی را بعنوان زبان خود برگزید؟ چرا تنا با عدهای معدود که از آنان پیامبران یاد میشود در ارتباط شد؟ علت وجود این همه دین چیست؟ چرا از ابتدا دین اصلی(اسلام) را بر انسانها فرو نفرستاد تا همه از موهبت رسیدن به فضیلت بهرهمند شوند؟چرا تمامی ادیان مورد پذیرش این خدا از منطقهی خاورمیانه بلند شدند؟ چرا برای دیگر ملل حتی یک نبی هم فرستاده نشد؟چرا الله با زبان عدهای محدود (عربی) اقدام به سخن گفتن نمود تا تنها آنان از شیرینی این سخن بهرهمند شوند؟و دهها چرای دیگر…اما در در فرض دوم که در جهت تشکیک در اساس این دین است:چرا دین اسلام به گونهای بیان نشد که قابل فهم و درک برای همه باشد، بدون اینکه نیاز به واسطهی بشری احساس شود؟ آیا خدا در این زمینه تابع قوانین بشری است؟ آیا این خدا در این زمینه ناقص است و توانائی چنین کاری را ندارد؟چرا انسان را به گونهای آفرید که گناه کند؟ ایا باید عدهای در جهنم بسوزند؟ چرا خدا راضی به چنین کاری میگردد؟ چرا انسان را برای این افرید که خدا را پرستش کنند؟ چرا خدا نیاز به پرستنده دارد؟ چرا این خدا در زمین برای خود خانهای را درست کرد؟چرا خدا از میان این همه کُراتی که وجود دارد تنها و تنها در مخلوقی را افرید تا او را از روی اختیار بندگی کنند؟ چرا بهشت و جهنم را تنها و تنها برای ساکنان زمین(از دید اسلام جن و انسان) آفرید؟و دهها چرا دیگر…بنابراین در خود اسلام در مورد اینکه بشر همواره نسبت به زمان در حال تکامل است اتفاق نظر وجود دارد، محمد ابن عبدالله میگوید: دین اسلام تکملهی ادیان سامی یهودیت و مسیحیت و امتداد نبوتی است که از آدم آغاز شده است، بنابراین بطور ضمنی نقص عقل و دانش بشری را نسبت به زمان میپذیرد ولی آن را در زمان خودش متکامل میداند؛ روی همین اعتقاد است که محمد ابن عبدالله بیان مود که با پروندهی پیامبر فرستادن بسته شد و او خاتم پیامبران و اشرف مخلوقاتی هستم که جهان به خود دیده و خواهد دید؛ وی بیان مینماید که این دستورات تا ابد پابرجا و غیر قابل تغییر هستند، بنابراین راز تعصب کور نسبت به او را در این اعتقاد باید جست؛ البته خود مسلمانان دستوراتی از این دین را که در حال حاضر امکان اجرای آن وجود ندارد را کنار گذاشتهاند، دستوراتی مانند حلال بودن زنانی که شوهرانشان در جنگ کشته یا به اسارت گرفته شدهاند و دستوراتی مشابه دیگری که اگر شرایط را مناسب ببینند قطعا به اجرا آنها خواهند پرداخت.از نظر اسلام هیچ تفاوتی بین مسلمانان وجود ندارد و همهی آنان در حقوق برابرند، بنابراین ملیت و ملیگرائی در هر نوعش با اساس اسلام در تضاد است؛ پس ثروت هر کشور اسلامی متعلق به سایر مسلمانان نیز میباشد، روی همین اعتقاد است که حاکم اسلامی میتواند سرمایهی کشور را در اختیار دیگر ملل مسلمان قرار دهد، این ملل در حقوق در مرحلهی بسیار بالاتری از یک هممیهن غیر مسلمان قرار دارند؛ البته سخنان اسلام در این زمینه دارای تناقض اساسی است و اساس اسلام با دمکراسی در تضاد است…
آنچه که بیش از هر چیزی رژیم اسلامی برای همهی ما ثابت کرده است، لزوم محترم ماندن ادیان و اعتقاد به شخصی و فردی بودن نهاد دین است، متأسفانه روشنفکران و کسانیکه توانائی قلمفرسائی دارند در تبیین سکولاریسم کوتاهی مینمایند؛ همه باید به این نتیجه برسیم آنچه که مهم و محترم است انسان و انسانیت میباشد و هیچ تابوی مقدستر از کرامت انسانها نیست، باید پذیرفت که هیچ عقیدهی نمیتواند تا ابد راهنمای انسانها باشد، تقدس ابدی هر ایدهای به معنای توهین به شعور و خلاقیت بشر میباشد، بشری که وجه ممیزهی آن با سایر موجودات در قدرت انتخاب و قوهی تفکیر اوست؛ همه باید بپذیریم عقیدهای که من اکنون آن را حقیقت محض میدانم ممکن است اشتباه باشد، زیرا پیشرفت خرد جمعی بشر تابع زمان است.
ذات تمامی ادیان بر مبنای تمامیت خواهی و خود برتر بینی بنا نهاده شده است، اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست؛ این دین تمامی فضایل بشری را در خود میبیند و معتقد است که دستوراتی که برای هدایت و اهنمائی بشر صادر کرده است؛ نه سخن یک بشر بلکه دستوراتی است که آفرینندهی گیتی برای به کمال انسانها صادر کرده است، بنابراین همانگونه که چهارپایان از درک و راه درست خوشبختی خویش عاجزند، انسانهائی که از اجرای این دستورات خودداری کنند، درست مانند همان دامها بلکه پستتر به شمار خواهند آمد؛ زیرا وجه مشترک هر، دو عدم درک حقیقتی است که در جهت راهنمائی او بیان گردیده است؛ این اعتقاد در ذات اسلام هم نهفته است، اعتقادی که تا حدود زیادی با تناقض درون دینی مواجه است؛ زیرا از یک سو اسلام معتقد است که خداوند برای هدایت و راهنمائی تمامی انسانها، پیامبری را فرستاده است و همچنین در بسیاری از جاها بیان نموده است که انسانها در پذیریش هر دینی آزاد هستند، با توجه به اینکه بر طبق دستورات اسلام، تمامی ادیان از سوی خدائی به نام الله فرستاده شده است و پس از مدتی دچار تحریف شدهاند؛ لذا در هر دو صورت هیچگونه کوتاهی متوجه انسان نیست، زیرا اگر تحریف شدهاند چرا الله اجازهی تحریف و در نتیجه گمراهی انسانها را داده است، و اگر تحریف نشدهاند، چرا بیان نموده است که دین درست همان اسلام است؟ چرا دیگر ملل را از بهرهمندی از دستورات دین حقیقتی محروم نموده است؟ و فضلیت کرامت بیشتر را تنها نصیب مسلمانان نموده است؟این این بحث را به کنار، نتیجهای که از ادیان گرفته میشود همان تمامیت خواهی و خودبرتر بینی است؛ خودبرزگ بینی که باعث ستم قانونی آشکاری به پیروان سایر ادیان میشود، این ستم را در قوانین مختلف اسلام به روشنی قابل مشاهده است، از تبعضهای قانونی گرفته تا اعتقاد به نجس بودن کافر و همردیف قرار دادن غیر مسلمان با سایر نجاسات. ستم اسلام به افرادی که یکی از پدر یا مادرشان در هنگام انعقاد نطفهی آنان مسلمان باشند بسیار بیشتر از ظلمی است که به پیروان سایر ادیان روا دانسته میشود، زیرا از نظر فقه اسلام که بر مبنای دستورات محمد ابن عبدالله بنا نهاده شده است، چنین فردی مرتد است و باید با بدترین نحو ممکن و در زیر شکنجه کشته شود.بنابراین دمکراسی با پذیرش احزابی که اصول ادیان را مبنای اهداف خویش قرار دادهاند در تضاد است، زیرا ممکن است در برههای از زمان اکثریت ملتی تصمیمی بگیرند که چنین حزبی را در رأس امور قرار دهند، حزبی که هدفش سلب و نابودی دمکراسی است، زیرا هیچ دمکراسی با حکومت اکثریت به جامعه شکل نخواهد گرفت بلکه نابود خواهد شد.
[quote=كاپيتان فرهاد2]فرهنگ حاکم بر هر جامعهای بسان نرمافزاری است که جامعه را به حرکت در میآورد؛ از امتزاج فرهنگها تمدنها شکل گرفته و میگیرد، از آنجائیکه هیچ فرهنگی در خلاء شکل نگرفته است پس هیچ تمدنی را نمیتوان یافت که اثری از تمدن دیگر ملل در آن نباشد؛ اگر فرهنگی خود را متصل به حقیقت محض و تنها راهنمای انسانها بداند قطع به یقین جامعهی خویش را در گذر زمان میخکوب کرده است؛ بنابراین جامعهای میتواند پیشرفت کند که بتواند دیگر فرهنگها را در خود حل نماید؛ هراندازه میزان این پذیرش بیشتر باشد به همان اندازه ثبات پیشرفت آن جامعه نیز بیشتر خواهد شد.
انسانها همواره با ناشناختههای زیادی مواجه بودند که سعی در یافتن پاسخی مناسب در چرائی آنان داشتند، راحتترین راهی که بشر توانست برای پرسشهای گوناگون خویش پاسخی بیابند، چسبانیدن پدیدهها به نیروی فرازمینی و غیبی است، نیروئی که با هیچ یک از ابزار عقل نتوان به آن دست یافت؛ در اکثریت فرهنگها از این نیرو به عنوان خدا یاد میشود؛ موجود وهمی که او را در جائی قرار میدهند که امکان رسیدن به آن با هیچکدام از ابزار عقل وجود ندارد. اساس فرهنگ کشور ما بر مبنای وجود خدا شکل گرفته است، این خدا در گذر زمان با نامها و کارکردهای گوناگونی پدیدار شده است، پس از اسلام تا کنون خدای غالب در کشور ما الله نام دارد، خدائی که گرچه محل پدیدار شدنش سرزمین کنونی عربستان است، اما رد پای خدایان وادیان ایرانی را میتوان در آن به بطور آشکاری مشاده نمود؛ رابط این خدا با انسانها محمد ابن عبدالله است، وی دستورات این خدا را به دو صورت بیان نموده است:
1- سخنان خود خدا که از آن با عنوان قرآن یاد مینماید.2- سخنانی خود او که مورد تأیید و پذیرش همان خداست، او کسی است که هرگز از هوا و هوس سخن نمیگوید.همانگونه که مشاهده میگردد، اسلام دستورات ثابتی دارد که از سوی خدای جهانیان برای هدایت و راهنمائی بشری که او را ناقص میداند، بیان نموده است؛ بنابراین پیروی و پذیرش این دستورات است که انسان را در مقام انسانیت قرار میدهد؛ از دید اسلام انسان تنها در صورتی به مقام واقعی انسان بودن نائل میگردد که دستورات اسلام را به طور کامل بپذیرد، در اینجا دو فرض مطرح میگردد:فرض نخست این است که اسلام را آنگونه که محمد ابن عبدالله میگوید، واقعا دستورات خدائی بنامیم که تنها و تنها او خدای یگانه است و غیر از او در جهان خدائی نیست(لا اله الا الله؛ نیست خدائی غیر از الله) اگر چنین باشد باز موضوعی که مطرح میگردد این است که: چرا خود این خدا مستقیما با انسانها در ارتباط نشد تا جای هیچگونه شک و شبههای برای کسی باقی نماند؟چرا او زبان عربی را بعنوان زبان خود برگزید؟ چرا تنا با عدهای معدود که از آنان پیامبران یاد میشود در ارتباط شد؟ علت وجود این همه دین چیست؟ چرا از ابتدا دین اصلی(اسلام) را بر انسانها فرو نفرستاد تا همه از موهبت رسیدن به فضیلت بهرهمند شوند؟چرا تمامی ادیان مورد پذیرش این خدا از منطقهی خاورمیانه بلند شدند؟ چرا برای دیگر ملل حتی یک نبی هم فرستاده نشد؟چرا الله با زبان عدهای محدود (عربی) اقدام به سخن گفتن نمود تا تنها آنان از شیرینی این سخن بهرهمند شوند؟و دهها چرای دیگر…اما در در فرض دوم که در جهت تشکیک در اساس این دین است:چرا دین اسلام به گونهای بیان نشد که قابل فهم و درک برای همه باشد، بدون اینکه نیاز به واسطهی بشری احساس شود؟ آیا خدا در این زمینه تابع قوانین بشری است؟ آیا این خدا در این زمینه ناقص است و توانائی چنین کاری را ندارد؟چرا انسان را به گونهای آفرید که گناه کند؟ ایا باید عدهای در جهنم بسوزند؟ چرا خدا راضی به چنین کاری میگردد؟ چرا انسان را برای این افرید که خدا را پرستش کنند؟ چرا خدا نیاز به پرستنده دارد؟ چرا این خدا در زمین برای خود خانهای را درست کرد؟چرا خدا از میان این همه کُراتی که وجود دارد تنها و تنها در مخلوقی را افرید تا او را از روی اختیار بندگی کنند؟ چرا بهشت و جهنم را تنها و تنها برای ساکنان زمین(از دید اسلام جن و انسان) آفرید؟و دهها چرا دیگر…بنابراین در خود اسلام در مورد اینکه بشر همواره نسبت به زمان در حال تکامل است اتفاق نظر وجود دارد، محمد ابن عبدالله میگوید: دین اسلام تکملهی ادیان سامی یهودیت و مسیحیت و امتداد نبوتی است که از آدم آغاز شده است، بنابراین بطور ضمنی نقص عقل و دانش بشری را نسبت به زمان میپذیرد ولی آن را در زمان خودش متکامل میداند؛ روی همین اعتقاد است که محمد ابن عبدالله بیان مود که با پروندهی پیامبر فرستادن بسته شد و او خاتم پیامبران و اشرف مخلوقاتی هستم که جهان به خود دیده و خواهد دید؛ وی بیان مینماید که این دستورات تا ابد پابرجا و غیر قابل تغییر هستند، بنابراین راز تعصب کور نسبت به او را در این اعتقاد باید جست؛ البته خود مسلمانان دستوراتی از این دین را که در حال حاضر امکان اجرای آن وجود ندارد را کنار گذاشتهاند، دستوراتی مانند حلال بودن زنانی که شوهرانشان در جنگ کشته یا به اسارت گرفته شدهاند و دستوراتی مشابه دیگری که اگر شرایط را مناسب ببینند قطعا به اجرا آنها خواهند پرداخت.از نظر اسلام هیچ تفاوتی بین مسلمانان وجود ندارد و همهی آنان در حقوق برابرند، بنابراین ملیت و ملیگرائی در هر نوعش با اساس اسلام در تضاد است؛ پس ثروت هر کشور اسلامی متعلق به سایر مسلمانان نیز میباشد، روی همین اعتقاد است که حاکم اسلامی میتواند سرمایهی کشور را در اختیار دیگر ملل مسلمان قرار دهد، این ملل در حقوق در مرحلهی بسیار بالاتری از یک هممیهن غیر مسلمان قرار دارند؛ البته سخنان اسلام در این زمینه دارای تناقض اساسی است و اساس اسلام با دمکراسی در تضاد است…
آنچه که بیش از هر چیزی رژیم اسلامی برای همهی ما ثابت کرده است، لزوم محترم ماندن ادیان و اعتقاد به شخصی و فردی بودن نهاد دین است، متأسفانه روشنفکران و کسانیکه توانائی قلمفرسائی دارند در تبیین سکولاریسم کوتاهی مینمایند؛ همه باید به این نتیجه برسیم آنچه که مهم و محترم است انسان و انسانیت میباشد و هیچ تابوی مقدستر از کرامت انسانها نیست، باید پذیرفت که هیچ عقیدهی نمیتواند تا ابد راهنمای انسانها باشد، تقدس ابدی هر ایدهای به معنای توهین به شعور و خلاقیت بشر میباشد، بشری که وجه ممیزهی آن با سایر موجودات در قدرت انتخاب و قوهی تفکیر اوست؛ همه باید بپذیریم عقیدهای که من اکنون آن را حقیقت محض میدانم ممکن است اشتباه باشد، زیرا پیشرفت خرد جمعی بشر تابع زمان است.
ذات تمامی ادیان بر مبنای تمامیت خواهی و خود برتر بینی بنا نهاده شده است، اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست؛ این دین تمامی فضایل بشری را در خود میبیند و معتقد است که دستوراتی که برای هدایت و اهنمائی بشر صادر کرده است؛ نه سخن یک بشر بلکه دستوراتی است که آفرینندهی گیتی برای به کمال انسانها صادر کرده است، بنابراین همانگونه که چهارپایان از درک و راه درست خوشبختی خویش عاجزند، انسانهائی که از اجرای این دستورات خودداری کنند، درست مانند همان دامها بلکه پستتر به شمار خواهند آمد؛ زیرا وجه مشترک هر، دو عدم درک حقیقتی است که در جهت راهنمائی او بیان گردیده است؛ این اعتقاد در ذات اسلام هم نهفته است، اعتقادی که تا حدود زیادی با تناقض درون دینی مواجه است؛ زیرا از یک سو اسلام معتقد است که خداوند برای هدایت و راهنمائی تمامی انسانها، پیامبری را فرستاده است و همچنین در بسیاری از جاها بیان نموده است که انسانها در پذیریش هر دینی آزاد هستند، با توجه به اینکه بر طبق دستورات اسلام، تمامی ادیان از سوی خدائی به نام الله فرستاده شده است و پس از مدتی دچار تحریف شدهاند؛ لذا در هر دو صورت هیچگونه کوتاهی متوجه انسان نیست، زیرا اگر تحریف شدهاند چرا الله اجازهی تحریف و در نتیجه گمراهی انسانها را داده است، و اگر تحریف نشدهاند، چرا بیان نموده است که دین درست همان اسلام است؟ چرا دیگر ملل را از بهرهمندی از دستورات دین حقیقتی محروم نموده است؟ و فضلیت کرامت بیشتر را تنها نصیب مسلمانان نموده است؟این این بحث را به کنار، نتیجهای که از ادیان گرفته میشود همان تمامیت خواهی و خودبرتر بینی است؛ خودبرزگ بینی که باعث ستم قانونی آشکاری به پیروان سایر ادیان میشود، این ستم را در قوانین مختلف اسلام به روشنی قابل مشاهده است، از تبعضهای قانونی گرفته تا اعتقاد به نجس بودن کافر و همردیف قرار دادن غیر مسلمان با سایر نجاسات. ستم اسلام به افرادی که یکی از پدر یا مادرشان در هنگام انعقاد نطفهی آنان مسلمان باشند بسیار بیشتر از ظلمی است که به پیروان سایر ادیان روا دانسته میشود، زیرا از نظر فقه اسلام که بر مبنای دستورات محمد ابن عبدالله بنا نهاده شده است، چنین فردی مرتد است و باید با بدترین نحو ممکن و در زیر شکنجه کشته شود.بنابراین دمکراسی با پذیرش احزابی که اصول ادیان را مبنای اهداف خویش قرار دادهاند در تضاد است، زیرا ممکن است در برههای از زمان اکثریت ملتی تصمیمی بگیرند که چنین حزبی را در رأس امور قرار دهند، حزبی که هدفش سلب و نابودی دمکراسی است، زیرا هیچ دمکراسی با حکومت اکثریت به جامعه شکل نخواهد گرفت بلکه نابود خواهد شد.[/quote]
تو واقعا بی سوادی - برو مطالعه کن مریض وار برخورد نکن!
[quote=mostafa.shirazi][quote=ارش شیشه ای]
اگه اینطور باشه که باید تمام احادیث رو دور ریخت
خود من از اصول کافی که معتبر ترین کتاب شیعیان اسنادی از پول پرستی امام صادق اوردم .
اگه احادیث رو در نظر نگیریم دیگه چیزی از اسلام نمیمونه
قران خیلی گنگ و نامفهومه[/quote]
بهت بگم زرشک. ۱. اگه پول پرست بود که بهش نمیگفتن امام.
دوما. تو کی هستی که بخوای از یک کتاب اطلاعات جمع کنی. آخه ابله. کسی که کتاب مینویسه میاد ایرادات خودشو بگه.
اره کسی خدا رو قبول نداره چیزی هم از قرانش نمیفهمه.
همین قد که اعتراف میکنی نفهمی کافیه.
بعدشم افراد کم عقل کی میتونن یک کتاب پر مفهوم رو بفهمن[/quote]
امام یعنی رهبر و دلیل حقانیت یا معصومیت نیست
خامنه ای هم امامه !صرفا جهت اطلاع
[quote=kambiz1][quote=كاپيتان فرهاد2]فرهنگ حاکم بر هر جامعهای بسان نرمافزاری است که جامعه را به حرکت در میآورد؛ از امتزاج فرهنگها تمدنها شکل گرفته و میگیرد، از آنجائیکه هیچ فرهنگی در خلاء شکل نگرفته است پس هیچ تمدنی را نمیتوان یافت که اثری از تمدن دیگر ملل در آن نباشد؛ اگر فرهنگی خود را متصل به حقیقت محض و تنها راهنمای انسانها بداند قطع به یقین جامعهی خویش را در گذر زمان میخکوب کرده است؛ بنابراین جامعهای میتواند پیشرفت کند که بتواند دیگر فرهنگها را در خود حل نماید؛ هراندازه میزان این پذیرش بیشتر باشد به همان اندازه ثبات پیشرفت آن جامعه نیز بیشتر خواهد شد.
انسانها همواره با ناشناختههای زیادی مواجه بودند که سعی در یافتن پاسخی مناسب در چرائی آنان داشتند، راحتترین راهی که بشر توانست برای پرسشهای گوناگون خویش پاسخی بیابند، چسبانیدن پدیدهها به نیروی فرازمینی و غیبی است، نیروئی که با هیچ یک از ابزار عقل نتوان به آن دست یافت؛ در اکثریت فرهنگها از این نیرو به عنوان خدا یاد میشود؛ موجود وهمی که او را در جائی قرار میدهند که امکان رسیدن به آن با هیچکدام از ابزار عقل وجود ندارد. اساس فرهنگ کشور ما بر مبنای وجود خدا شکل گرفته است، این خدا در گذر زمان با نامها و کارکردهای گوناگونی پدیدار شده است، پس از اسلام تا کنون خدای غالب در کشور ما الله نام دارد، خدائی که گرچه محل پدیدار شدنش سرزمین کنونی عربستان است، اما رد پای خدایان وادیان ایرانی را میتوان در آن به بطور آشکاری مشاده نمود؛ رابط این خدا با انسانها محمد ابن عبدالله است، وی دستورات این خدا را به دو صورت بیان نموده است:
1- سخنان خود خدا که از آن با عنوان قرآن یاد مینماید.2- سخنانی خود او که مورد تأیید و پذیرش همان خداست، او کسی است که هرگز از هوا و هوس سخن نمیگوید.همانگونه که مشاهده میگردد، اسلام دستورات ثابتی دارد که از سوی خدای جهانیان برای هدایت و راهنمائی بشری که او را ناقص میداند، بیان نموده است؛ بنابراین پیروی و پذیرش این دستورات است که انسان را در مقام انسانیت قرار میدهد؛ از دید اسلام انسان تنها در صورتی به مقام واقعی انسان بودن نائل میگردد که دستورات اسلام را به طور کامل بپذیرد، در اینجا دو فرض مطرح میگردد:فرض نخست این است که اسلام را آنگونه که محمد ابن عبدالله میگوید، واقعا دستورات خدائی بنامیم که تنها و تنها او خدای یگانه است و غیر از او در جهان خدائی نیست(لا اله الا الله؛ نیست خدائی غیر از الله) اگر چنین باشد باز موضوعی که مطرح میگردد این است که: چرا خود این خدا مستقیما با انسانها در ارتباط نشد تا جای هیچگونه شک و شبههای برای کسی باقی نماند؟چرا او زبان عربی را بعنوان زبان خود برگزید؟ چرا تنا با عدهای معدود که از آنان پیامبران یاد میشود در ارتباط شد؟ علت وجود این همه دین چیست؟ چرا از ابتدا دین اصلی(اسلام) را بر انسانها فرو نفرستاد تا همه از موهبت رسیدن به فضیلت بهرهمند شوند؟چرا تمامی ادیان مورد پذیرش این خدا از منطقهی خاورمیانه بلند شدند؟ چرا برای دیگر ملل حتی یک نبی هم فرستاده نشد؟چرا الله با زبان عدهای محدود (عربی) اقدام به سخن گفتن نمود تا تنها آنان از شیرینی این سخن بهرهمند شوند؟و دهها چرای دیگر…اما در در فرض دوم که در جهت تشکیک در اساس این دین است:چرا دین اسلام به گونهای بیان نشد که قابل فهم و درک برای همه باشد، بدون اینکه نیاز به واسطهی بشری احساس شود؟ آیا خدا در این زمینه تابع قوانین بشری است؟ آیا این خدا در این زمینه ناقص است و توانائی چنین کاری را ندارد؟چرا انسان را به گونهای آفرید که گناه کند؟ ایا باید عدهای در جهنم بسوزند؟ چرا خدا راضی به چنین کاری میگردد؟ چرا انسان را برای این افرید که خدا را پرستش کنند؟ چرا خدا نیاز به پرستنده دارد؟ چرا این خدا در زمین برای خود خانهای را درست کرد؟چرا خدا از میان این همه کُراتی که وجود دارد تنها و تنها در مخلوقی را افرید تا او را از روی اختیار بندگی کنند؟ چرا بهشت و جهنم را تنها و تنها برای ساکنان زمین(از دید اسلام جن و انسان) آفرید؟و دهها چرا دیگر…بنابراین در خود اسلام در مورد اینکه بشر همواره نسبت به زمان در حال تکامل است اتفاق نظر وجود دارد، محمد ابن عبدالله میگوید: دین اسلام تکملهی ادیان سامی یهودیت و مسیحیت و امتداد نبوتی است که از آدم آغاز شده است، بنابراین بطور ضمنی نقص عقل و دانش بشری را نسبت به زمان میپذیرد ولی آن را در زمان خودش متکامل میداند؛ روی همین اعتقاد است که محمد ابن عبدالله بیان مود که با پروندهی پیامبر فرستادن بسته شد و او خاتم پیامبران و اشرف مخلوقاتی هستم که جهان به خود دیده و خواهد دید؛ وی بیان مینماید که این دستورات تا ابد پابرجا و غیر قابل تغییر هستند، بنابراین راز تعصب کور نسبت به او را در این اعتقاد باید جست؛ البته خود مسلمانان دستوراتی از این دین را که در حال حاضر امکان اجرای آن وجود ندارد را کنار گذاشتهاند، دستوراتی مانند حلال بودن زنانی که شوهرانشان در جنگ کشته یا به اسارت گرفته شدهاند و دستوراتی مشابه دیگری که اگر شرایط را مناسب ببینند قطعا به اجرا آنها خواهند پرداخت.از نظر اسلام هیچ تفاوتی بین مسلمانان وجود ندارد و همهی آنان در حقوق برابرند، بنابراین ملیت و ملیگرائی در هر نوعش با اساس اسلام در تضاد است؛ پس ثروت هر کشور اسلامی متعلق به سایر مسلمانان نیز میباشد، روی همین اعتقاد است که حاکم اسلامی میتواند سرمایهی کشور را در اختیار دیگر ملل مسلمان قرار دهد، این ملل در حقوق در مرحلهی بسیار بالاتری از یک هممیهن غیر مسلمان قرار دارند؛ البته سخنان اسلام در این زمینه دارای تناقض اساسی است و اساس اسلام با دمکراسی در تضاد است…
آنچه که بیش از هر چیزی رژیم اسلامی برای همهی ما ثابت کرده است، لزوم محترم ماندن ادیان و اعتقاد به شخصی و فردی بودن نهاد دین است، متأسفانه روشنفکران و کسانیکه توانائی قلمفرسائی دارند در تبیین سکولاریسم کوتاهی مینمایند؛ همه باید به این نتیجه برسیم آنچه که مهم و محترم است انسان و انسانیت میباشد و هیچ تابوی مقدستر از کرامت انسانها نیست، باید پذیرفت که هیچ عقیدهی نمیتواند تا ابد راهنمای انسانها باشد، تقدس ابدی هر ایدهای به معنای توهین به شعور و خلاقیت بشر میباشد، بشری که وجه ممیزهی آن با سایر موجودات در قدرت انتخاب و قوهی تفکیر اوست؛ همه باید بپذیریم عقیدهای که من اکنون آن را حقیقت محض میدانم ممکن است اشتباه باشد، زیرا پیشرفت خرد جمعی بشر تابع زمان است.
ذات تمامی ادیان بر مبنای تمامیت خواهی و خود برتر بینی بنا نهاده شده است، اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست؛ این دین تمامی فضایل بشری را در خود میبیند و معتقد است که دستوراتی که برای هدایت و اهنمائی بشر صادر کرده است؛ نه سخن یک بشر بلکه دستوراتی است که آفرینندهی گیتی برای به کمال انسانها صادر کرده است، بنابراین همانگونه که چهارپایان از درک و راه درست خوشبختی خویش عاجزند، انسانهائی که از اجرای این دستورات خودداری کنند، درست مانند همان دامها بلکه پستتر به شمار خواهند آمد؛ زیرا وجه مشترک هر، دو عدم درک حقیقتی است که در جهت راهنمائی او بیان گردیده است؛ این اعتقاد در ذات اسلام هم نهفته است، اعتقادی که تا حدود زیادی با تناقض درون دینی مواجه است؛ زیرا از یک سو اسلام معتقد است که خداوند برای هدایت و راهنمائی تمامی انسانها، پیامبری را فرستاده است و همچنین در بسیاری از جاها بیان نموده است که انسانها در پذیریش هر دینی آزاد هستند، با توجه به اینکه بر طبق دستورات اسلام، تمامی ادیان از سوی خدائی به نام الله فرستاده شده است و پس از مدتی دچار تحریف شدهاند؛ لذا در هر دو صورت هیچگونه کوتاهی متوجه انسان نیست، زیرا اگر تحریف شدهاند چرا الله اجازهی تحریف و در نتیجه گمراهی انسانها را داده است، و اگر تحریف نشدهاند، چرا بیان نموده است که دین درست همان اسلام است؟ چرا دیگر ملل را از بهرهمندی از دستورات دین حقیقتی محروم نموده است؟ و فضلیت کرامت بیشتر را تنها نصیب مسلمانان نموده است؟این این بحث را به کنار، نتیجهای که از ادیان گرفته میشود همان تمامیت خواهی و خودبرتر بینی است؛ خودبرزگ بینی که باعث ستم قانونی آشکاری به پیروان سایر ادیان میشود، این ستم را در قوانین مختلف اسلام به روشنی قابل مشاهده است، از تبعضهای قانونی گرفته تا اعتقاد به نجس بودن کافر و همردیف قرار دادن غیر مسلمان با سایر نجاسات. ستم اسلام به افرادی که یکی از پدر یا مادرشان در هنگام انعقاد نطفهی آنان مسلمان باشند بسیار بیشتر از ظلمی است که به پیروان سایر ادیان روا دانسته میشود، زیرا از نظر فقه اسلام که بر مبنای دستورات محمد ابن عبدالله بنا نهاده شده است، چنین فردی مرتد است و باید با بدترین نحو ممکن و در زیر شکنجه کشته شود.بنابراین دمکراسی با پذیرش احزابی که اصول ادیان را مبنای اهداف خویش قرار دادهاند در تضاد است، زیرا ممکن است در برههای از زمان اکثریت ملتی تصمیمی بگیرند که چنین حزبی را در رأس امور قرار دهند، حزبی که هدفش سلب و نابودی دمکراسی است، زیرا هیچ دمکراسی با حکومت اکثریت به جامعه شکل نخواهد گرفت بلکه نابود خواهد شد.[/quote]
تو واقعا بی سوادی - برو مطالعه کن مریض وار برخورد نکن![/quote]
میشه شما که سواد داری ما رو هم به فیض برسونی؟
فقط بلدی پست های بفیه رو نقل بزنی و زیرش غر بزنی. میشه با دلیل و مدرک حرف بزنی .
[quote=كاپيتان فرهاد2]فرهنگ حاکم بر هر جامعهای بسان نرمافزاری است که جامعه را به حرکت در میآورد؛ از امتزاج فرهنگها تمدنها شکل گرفته و میگیرد، از آنجائیکه هیچ فرهنگی در خلاء شکل نگرفته است پس هیچ تمدنی را نمیتوان یافت که اثری از تمدن دیگر ملل در آن نباشد؛ اگر فرهنگی خود را متصل به حقیقت محض و تنها راهنمای انسانها بداند قطع به یقین جامعهی خویش را در گذر زمان میخکوب کرده است؛ بنابراین جامعهای میتواند پیشرفت کند که بتواند دیگر فرهنگها را در خود حل نماید؛ هراندازه میزان این پذیرش بیشتر باشد به همان اندازه ثبات پیشرفت آن جامعه نیز بیشتر خواهد شد.
انسانها همواره با ناشناختههای زیادی مواجه بودند که سعی در یافتن پاسخی مناسب در چرائی آنان داشتند، راحتترین راهی که بشر توانست برای پرسشهای گوناگون خویش پاسخی بیابند، چسبانیدن پدیدهها به نیروی فرازمینی و غیبی است، نیروئی که با هیچ یک از ابزار عقل نتوان به آن دست یافت؛ در اکثریت فرهنگها از این نیرو به عنوان خدا یاد میشود؛ موجود وهمی که او را در جائی قرار میدهند که امکان رسیدن به آن با هیچکدام از ابزار عقل وجود ندارد. اساس فرهنگ کشور ما بر مبنای وجود خدا شکل گرفته است، این خدا در گذر زمان با نامها و کارکردهای گوناگونی پدیدار شده است، پس از اسلام تا کنون خدای غالب در کشور ما الله نام دارد، خدائی که گرچه محل پدی…
.[/quote]
کاپیتان عزیز به خاطر بنده هم که شده لطفا رعایت اختصار را بفرمایید
ببینید من میخواستم نقل بگیرم بیشترش رو حذف کردم اما بازهم خیلی طولانی شد نقلم
خواهش میکنم مطالبی رو بذارید که کوتاه باشد.تا خارج از حوصله خواننده نباشد
با تشکر
[quote=mostafa.shirazi]تو که از خدا هیچی نمیدونی حرف نزن.
اگه حتی یه ریزه نسبت به خدا شناخت داشتی. قلبت پاک بود. تو که متاهلی و قصد اغفال دختر مجرد رو داری انتظاری بیش تر از این نمیشه ازت داشت.
همینطور اون وحید که مثلا راز نگه داره[/quote]
میشه بگی کدوم دختر رو اغفال کردم؟
اگه اینو ثابت نکنی دهنم و باز میکنم و زندگی نامه ات رو میریزم رو دایره تا همه بدونن چی هستی.
اگه یه پست یا پیام خصوصی از من آوردی که من خواستم دختری رو اغفال کنم همین الان جلوی همه بچه ها معذرت خواهی میکنم و از سایت میرم.
ولی اگه نیاری همین الان یه کت و شلوار قهوه ای تنت میکنم.
سلام عزیز.
چشم از این به بعد پست های کوتاه میزارم تا همه حوصله خوندن داشته باشن.
هر چند که امثال مصطفی با این چیزها درست بشو نیستن.
[quote=mostafa.shirazi]تو که از خدا هیچی نمیدونی حرف نزن.
اگه حتی یه ریزه نسبت به خدا شناخت داشتی. قلبت پاک بود. تو که متاهلی و قصد اغفال دختر مجرد رو داری انتظاری بیش تر از این نمیشه ازت داشت.
همینطور اون وحید که مثلا راز نگه داره[/quote]
شما اومدی اینجا بحث کنی یا خاله زنک بازی؟
[quote=كاپيتان فرهاد2]سلام عزیز.
چشم از این به بعد پست های کوتاه میزارم تا همه حوصله خوندن داشته باشن.
هر چند که امثال مصطفی با این چیزها درست بشو نیستن.[/quote]
خیلی ممنون
اما نمیدونم انگاری پست طولانی گذاشتن هم مثل سرماخوردگی ویروسی هست.
اخه جدیدا به تعداد کاربرانی که پست طولانی میگذارند اضافه شده است.
اینجانب که همواره سعی کرده ام هرگونه پستی رو بخوانم اما دیگه دارم شکست میخورم.
باز هم ممنون دوست عزیز
[quote=كاپيتان فرهاد2][quote=mostafa.shirazi]تو که از خدا هیچی نمیدونی حرف نزن.
اگه حتی یه ریزه نسبت به خدا شناخت داشتی. قلبت پاک بود. تو که متاهلی و قصد اغفال دختر مجرد رو داری انتظاری بیش تر از این نمیشه ازت داشت.
همینطور اون وحید که مثلا راز نگه داره[/quote]
میشه بگی کدوم دختر رو اغفال کردم؟
اگه اینو ثابت نکنی دهنم و باز میکنم و زندگی نامه ات رو میریزم رو دایره تا همه بدونن چی هستی.
اگه یه پست یا پیام خصوصی از من آوردی که من خواستم دختری رو اغفال کنم همین الان جلوی همه بچه ها معذرت خواهی میکنم و از سایت میرم.
ولی اگه نیاری همین الان یه کت و شلوار قهوه ای تنت میکنم.[/quote]
داداش این هنوز نمیدونه چی داره میگه دهنش بوی شیر میده!
مگه من بیکارم که تو یاهو بیام با این درد دل کنم!
شما راهم همه میشناسند و بقیه هم!
اسلام یعنی هرزه گویی و فحاشی ولش کن بذار بگه.
در مرحله بعد باهاش حرف خواهم زد!!!
[quote=yeketaz_66][quote=كاپيتان فرهاد2]سلام عزیز.
چشم از این به بعد پست های کوتاه میزارم تا همه حوصله خوندن داشته باشن.
هر چند که امثال مصطفی با این چیزها درست بشو نیستن.[/quote]
خیلی ممنون
اما نمیدونم انگاری پست طولانی گذاشتن هم مثل سرماخوردگی ویروسی هست.
اخه جدیدا به تعداد کاربرانی که پست طولانی میگذارند اضافه شده است.
اینجانب که همواره سعی کرده ام هرگونه پستی رو بخوانم اما دیگه دارم شکست میخورم.
باز هم ممنون دوست عزیز[/quote]
من از شما و تمام دوستان عذر خواهی میکنم.
ولی بعضی مسائل رو باید کامل توضیح بدی تا طرف مقابل درک کنه.
باز هم ممنون از شما و راهنمایی های مفیدتون.
[quote=hashari 747][quote=كاپيتان فرهاد2][quote=mostafa.shirazi]تو که از خدا هیچی نمیدونی حرف نزن.
اگه حتی یه ریزه نسبت به خدا شناخت داشتی. قلبت پاک بود. تو که متاهلی و قصد اغفال دختر مجرد رو داری انتظاری بیش تر از این نمیشه ازت داشت.
همینطور اون وحید که مثلا راز نگه داره[/quote]
میشه بگی کدوم دختر رو اغفال کردم؟
اگه اینو ثابت نکنی دهنم و باز میکنم و زندگی نامه ات رو میریزم رو دایره تا همه بدونن چی هستی.
اگه یه پست یا پیام خصوصی از من آوردی که من خواستم دختری رو اغفال کنم همین الان جلوی همه بچه ها معذرت خواهی میکنم و از سایت میرم.
ولی اگه نیاری همین الان یه کت و شلوار قهوه ای تنت میکنم.[/quote]
داداش این هنوز نمیدونه چی داره میگه دهنش بوی شیر میده!
مگه من بیکارم که تو یاهو بیام با این درد دل کنم!
شما راهم همه میشناسند و بقیه هم!
اسلام یعنی هرزه گویی و فحاشی ولش کن بذار بگه.
در مرحله بعد باهاش حرف خواهم زد!!![/quote]
ممنون عزیز.
منو همه میشناسن حتی تو تاپیکهای سکسی نمیرم. زیر یه داستان تا حالا نظر نزاشتم.
ولی خیلی از دختر های سایت به خاطر متاهل بودنم با من صحبت میکنن و به من اعتماد میکنن.ولی تا حالا به کسی هیچ پیشنهادی نه برای دوستی نه برای سکس ندادم.
حالا این چلمنگ اومده حرف مفت میزنه.
کونش رو به یکی دیگه داده پول حمومشو از من میخواد بگیره!!!
[quote=mostafa.shirazi]مشخص شد از اسلام چیزی نمیدونی.
خامنه ای و خمینی هیچکدوم امام نیستن.
فقط رهبر هستن و جامعه رو در دست داشتن.
امام کسی هست که ولایت معنوی داشته باشه. که تو اصلا نمیدونی چیه[/quote]
امام یعنی رهبر ،پیشوا ، بزرگ قوم
ﻫﺮﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻮﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎﻣﺶ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﻫﺮﮐﻪ ﺩﻝ ﺻﯿﺪ ﮐﻨﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻣﺶ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ .(خاقانی)
تو همه ایران به خامنه ای میگن " امام خامنه ای " یا امام خمینی ، امام غزالی …
هر کس که به رهبری ولایت فقیه برسه رو امام میگن
در پست بعدی در مورد ولایت فقیه یه توضیحاتی میدم
[quote=mostafa.shirazi][quote=كاپيتان فرهاد2][quote=mostafa.shirazi]تو که از خدا هیچی نمیدونی حرف نزن.
اگه حتی یه ریزه نسبت به خدا شناخت داشتی. قلبت پاک بود. تو که متاهلی و قصد اغفال دختر مجرد رو داری انتظاری بیش تر از این نمیشه ازت داشت.
همینطور اون وحید که مثلا راز نگه داره[/quote]
میشه بگی کدوم دختر رو اغفال کردم؟
اگه اینو ثابت نکنی دهنم و باز میکنم و زندگی نامه ات رو میریزم رو دایره تا همه بدونن چی هستی.
اگه یه پست یا پیام خصوصی از من آوردی که من خواستم دختری رو اغفال کنم همین الان جلوی همه بچه ها معذرت خواهی میکنم و از سایت میرم.
ولی اگه نیاری همین الان یه کت و شلوار قهوه ای تنت میکنم.[/quote]
من فقط شنیدم.
هیچ مدرکی ندارم. مدرکش رو از هانی بگیر[/quote]
شما وقتی مدرک نداری بیخود میکنی حرف مفت میزنی.
مگه دهن چاه فاضلابه که همینجوری بازش کنی؟
اینم مدرک تا تو بزغاله روشن بشی.
…
میان: گایلاردیا و كاپيتان فرهاد2
گایلاردیا
مهر 92 - 21:28 با اتفاقاتی که پیش اومد گفتم بهتره از شما فاصله بگیرم و یه مدت تاپیکتون نیام که دوستان فکر نکنن واقعا بین من و شما چیزی بوده
به صلاح خودتونم بود بهرحال ببخشید
پاک کردن پیام بلوکه کردن نویسنده