خب من تا به سن بلوغ برسم زیاد تصوری از سکس و سایزو این چیزا نداشتم.
تو یه خونواده مذهبی بودم که حتی جق زدنم یه جوری عذاب وجدان میداد بهم.
تقریبا از شونزده سالگی واقعا دلم میخواست با یه دختر باشم و خب با کلی بدبختی با یکی دونفر دوست شدم که واقعا تو اون سن جز اعصاب خوردی هیچی برام نداشت و کلا قیدشو زدم. دلیل دیگه هم این که من کیرم خیلی کوچیکه در حدود هشت نه سانت و بعد دومین رابطم و مسخره شدنم همیشه ترس تحقیر شدن تو وجودم موند.
یه روز از یکی از دوستام که بعضی وقتا فیلم سوپر به هم میدادیم یه فیلم داد بهم که توش دوتا شیمیل (آوبری کیت و چنل سانتینی) داشتن با یه مرد سکس میکردن. واسه اولین بار تو زندگیم بود که یه همچین چیزیو میدیدم. تا اون موقع فقط با دوتا دختر و اونم سکس سافت داشتم. ولی بعد دیدن فیلم عاشق اوبری کیت شدم. کلی ازش فیلم تو اینترنت پیدا میکردم و میدیدم و خب بعد از یه مدتی هم شروع کردم به مالیدن خودم و وررفتن با سوراخم.
روزها میگذشت و من کم کم علاقم به فیلمای شیمیل و سیسی خیلی بیشتر میشد ولی بخاطر شرایطم همیشه میترسیدم که امتحان کنم یه سیسی بودنو.
خلاصه بعد چندوقت خونمون واسه دو سه روز خالی شد. اولین کاری که کردم رفتم حموم و موهای پامو با موبر زدم چونکه بالا تنم مو نداشت و پایین تنم هم کم مو بود ولی خب دوست داشتم یه سیسی کامل باشم.
با کلی ترس و لرز رفتم یه لباس زیر زنونه فروشی و یه بادی و یه شرت زنونه و یه گلاه گیس کوتاه خریدم.
هیچوقت اولین سیس شدنمو یادم نمیره. بعد دیدن خودم انقد حشری شده بودم که فقط دوست داشتم یکی بکنتم ولی هم میترسیدم و هم نمیتونستم به کسی اعتماد کنم.
شروع کردم به گشتن توی تلگرام و بعد کلی چت یه اقای حدودا پنحاه ساله رو پیدا کردم که دنبال سیسی بود و یه اتاق پر از لباس زیرو لوازم ارایشی داشت.
واسه شب با هم قرار گذاشتیم و من قبلش رفتم خودمو خالی کردم هرچند بهش گفته بودم که نمیتونم از سوراخ بدم.
دور و بر ساعت هشت بود که اومد میدون جمهوری. من انقد استرس داشتم و میترسیدم که دوبار خواستم برگردم ولی یه حسی بهم میگفت عجله نکن و امتحانش کن.
سر ساعت هشت با یه پرشیای سفید اومد و من تلفنی ازش خواستم که پیاده شه تامطمئن شم. اونم بدون هیچ صحبتی پیاده شد و مشخصاتش دقیقا همونی بود که گفته بود، سن حدود پنجاه با قد یک و هشتاد و وزن صد کیلو.
اسمش مجید بود، خیلی سنجیده رفتار میکرد و میدونست که استرس دارم و واسه همین سعی میکرد با حرف درباره کارشو این چیزا ارومترم کنه که موفقم بود و تونست اعتمادمو جلب کنه.
بعد از اینکه فهمید ارومتر شدم شروع کرد از رابطه و اینکه با خیلیا دوسته که سیسی ان و اگه بخوایم میتونیم به یکیشونم بگیم بیاد و منم ازش خواستم که به یکیشون بگه و اونم سریع تماس گرفت با یه پسری به اسم سامان و گفت حله اون خودش میاد.
رسیدیم خونش و ازم خواست که برم تو اتاق و خودمو اماده کنم و تو همین حین سامانم اومد و سریع اومد تو اتاق پیش من.
سامان پسر معمولی ای بود، حدودا سی ساله با قد یک و هشتاد و وزن هشتاد. ازم خواست که لخت بشم. با یه ترس همراه با شرم لخت شدم و سامان شروع کرد به بغل کردن و مالیدنم. بعد چند دقیقه بهم گفت بیا ارایشت کنم.
وای باورم نمیشد وقتی که تو اینه نیگا میکردم، این منم؟؟؟
تو حال و هوای خودم بودم که دیدم سامان دستشو گذاشت رو کیرمو گفت این چرا انقد کوچیکه؟ کسه یا کیر؟؟ در هرصورت امشب به کارت نمیاد

اگه خوشتون اومد ادامشو مینویسم