اولین سکس من و سحر

1402/07/09

سحر وقتی شهرستان بود، باهاش چت های عاشقانه ای داشتم. وقتی خواست بیاد شهر من، تلفنی بهم گفت که مکان براش جور کنم تا بتونم بکنمش. دقیقا همین جمله رو گفت و من حسابی از صداقت و عشقش به خودم لذت بردم. روزی که اومد، باهاش رفتم کافه و یک صبحانه خوردیم و رفتیم خونه. همونطور که دست داشتم، خودم شالش رو از سرش برداشتم، دکمه های مانتو رو باز کردم، شلوارش رو از پاش درآوردم و جوراب، سوتین و آخر شورت. موها و چشمانی مشکی، سینه هایی خیلی سفید و نرم با نوک تیز و صورتی و برجسته، کصی خیس و آبدار و شیو شده، شکمی کوچک. سحر ۵۰ کیلو وزن داشت و ریز نقش، برعکس شوهرش که چاق و هیکلی بود. بعد از در آغوش گرفتن و بوسیدنش، یک رختخواب براش پهن کردم و خوابوندمش. تمام صورت، گوش ها، گردن، سینه ها، شکم و ران هاش رو لیسیدم و بوسیدم. تا جایی که حسابی مست شده بود، تازه اون لحظه کیرم رو گذاشتم روی کصش و روی تن نرم و گرمش خوابیدم. و شروع کردیم به نوازش و مالش کیر روی کص. وقتی بدنش آماده شد، کیرم رو کردم توی کصش و آروم آروم تلمبه زدن. با این که شوهرش کصش رو حسابی گشاد کرده بود، ولی خیلی گرم و آبدار بود و خود سحر بی نهایت سکسی، چشم هاش رو می بست و با لب های سرخش، ناله های سکسی می کرد و بهترین لذت سکس رو تجربه کردم. هنوز آبم نیومده بود که درآوردم و گذاشتم که بدنم آروم شه، تمام این مدت، لب هاش رو می خوردم و با دستم کصش رو نوازش می کردم، راند دوم رو در پوزشنی جدید شروع کردم و دوباره ناله های سکسی و کص وحشی. توی استراحت بعدی، کصش رو می خوردم و با سینه هاش بازی می کردم. بعد از ۳ راند سکس، تصمیم گرفتیم که ارضا بشیم و کاندوم رو سر کیرم کشیدم و تلمبه زدم تا آبش اومد. کنار تن گرم و سوزانش خوابیدم و در آغوشش گرفتم.
هیچ وقت چنین لذت و تجربه ای رو نداشتم، عالی بود. یعنی دوست داشتم سحر برای همیشه مال خودم باشه.
افسوس که بعد از ۳ ساعت با هم بودن، دوش گرفت و باید خونه رو ترک می کردیم. همیشه لحظات سکسم رو باهاش شیرین و لذت بخش می بینم. حتی اون لحظه، از این که شوهر داره یا با شوهرش دوست هستم، یا من زن دارم اذیت نبودم. هم سحر راضی بود و لذت برد و هم من عاشقش بودم. شوهرش بعد ها فهمید که من با زنش رابطه دارم.

2860 👀
7 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-10-01 14:22:21 +0330 +0330

💫💫 📌 خوب بود ادامه بده راستی اگه دوست داشتی تاپیکم رو حتما چک کن

1 ❤️

2023-10-01 15:04:29 +0330 +0330

و اما واقعیت ماجرا:
شوهر سحر وقتی شهرستان بود، باهاش چت های عاشقانه ای داشتم. وقتی خواست بیاد شهر من، تلفنی بهم گفت که مکان براش جور کنم تا بتونه بکنتم.

ادامه واقعیت: اصلا سحری اینجا وجود نداشته و عباس در نقش سحر با این یابو جقی صحبت کرده و در راند دوم که اینجا هم ذکر شد عباس ترتیب این مفعول جقی شهرستانی رو داده

0 ❤️

2023-10-01 15:06:45 +0330 +0330

↩ katatonia8
😂😂😂

0 ❤️

2023-10-01 15:08:13 +0330 +0330
0 ❤️

2023-10-01 15:55:18 +0330 +0330

ایول

1 ❤️

2023-10-01 18:48:27 +0330 +0330

↩ pervert_00
دقیقا استاد
تازه کاریم و نا بلد
خدا را شکر که حداقل دختره رو ارضا کردیم 😂

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «