اُپرا وینفری: از فردای روز عروسی شروع شد، اول فقط در حد پول تو جیبی بود، اما کم کم هرچی داشتم رو صرف امور تبلیغات و بعد هم جهــاد خرج کرد. میگه دارم یه بیزینس میزنم که اگر بگیره نون خودمون و صد نسل بعد از خودمون تو روغنه. اون مدتی هم که تو شعب ابی طالب اردو زده بودیم گیر داده بود بیا واسه دختر بچهها یه دیزنی لند بزن!
چند روز پیش یه خانمی همسن و سال خودم به از کنارم رد شد کلی متلک بارم کرد. میگفت اسمش خدیجه اس. شاکی بود که چرا خواستگار من رو رو هوا زدی؟ فکر میکنی عاشق چشم و ابرو ته؟ گفتم درسته پیرم اما محمد امین قول داده جز من به زن دیگهای فکر نکنه!
پاواراتی: وقت و بیوقت ازم میخوان رو دیوار، بالای مناره بخونم. که همیشه هم یه متنه. به خصوص صبحها که شرمنده میشم ملت رو بیدار کنم. دیروز یه آقای سیاهی اومده بود میگفت: تو رورورو خـ خـ دا بزززار یـ یـ ه بار هم ممن بخ خ خونم! فکر کنم میخواد بعدا مسجد صدا و سیما به نامش بشه!
هیتلر: به علی گفتم تو در خیبر رو باز کن باقیش با من، تا قبل غروب آفتاب یه یهودی زنده نمیمونه. طرح سوزوندن رو ارائه دادم که میگن حال نمیده. گردن زدن بهتره. در مجموع از کارها و ایده هام خیلی استقبال میکنن. میگن بجای این سبیل مسخره اگه یه ریش انبوه اسلامی بگذاری یه دعای ویژه به نامت ثبت میکنیم هر شنبه شب ملت مجبور باشن بخونن.
مگان فاکس: خیلی دلم میخواست بزرگ که شدم هنرپیشه حالیوود بشم. اما این خوشگلی کار دصتم داد و از شش سالگی اومدم تو آقوش اسلام و افتادم به شوهر داری. به دوستم عایشه هسودی میکنم که میتونه بازم اروسک بازی کنه. میگه شانس آوردم جای تو نیصتم! پیامبر میگه یه کاری میکنم بعد از من مال کسی نشی. خدا کنه اون موغع بتونم برم باظی کنم! (ببخشید اگر غلت داشت، وقط نشد برم مدرسه)
استیون اسپیلبرگ: دو – سه بار از ایده هام برای محمد گفتم خیلی خوشش اومد، حالا هر جایی میشینه از سفر به آسمون و جبرئیل نامرئی حرف میزنه. عجب غلطی کردما! یه قرارداد باهاش بستم که البته جلوههای ویژهاش کمی سنگینه. قراره کاری کنم ماه با یه اشاره نصف بشه.
هیو هفنر: دارم چاپ صدم حلیة المتقین رو منتشر میکنم. استقبال مسلمین از این کتاب حرف نداره. تصمیم دارم مصورش کنم و اگر حدیث بهم برسونن بصورت ماهانه منتشرش کنم، اسمش رو هم بگذارم: بازیچه مرد! (PlayBoy)
سنمار: ما رو از ایران کشوندن اینجا که یه ساختمون مربعی سیاه براشون بازسازی کنیم که جاذبه توریستی بشه. میتونم چیزی بسازم که مردم هفتاد بار دورش بچرخن و کیف کنن. اما میگن یه کاری میکنیم نتونی نمونه دیگهای واسه کسی بسازی، یه کم به قضیه مشکوکم…
میکل آنژ: مجسمه هام رو که به عنوان بُت پودر کردن هیچ، چیزی نمونده بود خودم رو هم به عنوان مشرک گردن بزنن. چارهای نیست، هنر رو گذاشتم کنار و گوشه میدون مدینه خرما میفروشم. نمیدونم هزار سال دیگه کسی یه خرما فروش بیهنر رو یاد میکنه یا نه؟
دیوید بکام: مدام نامههایی از آقای به اسم قمر بنی هاشم میگیرم که تهدید به اسید پاشی میکنه. اینجا همه من رو زید صدا میکنن. یه آقای امروز تو کوچه دنبالم افتاده بود و مدام حدیث شرایط لواط مستحبی رو برام میخوند و گیر داده بود که من غلمــان بهشتی هستم! اصلا دلم نمیخواد فکر کنم به من نظر داشته L
مارکو پولو: امروز از خاطرات سفرهام تعریف میکردم، هرچی میگم بابا، چین! اینا میگن: سین! حالا این مهم نیست، اما باور نمیکنن گیلاس میوه است، برف وجود دارد و فیل حیوان نجیبی است!
شما دوتا بازیگوش کجایین یه مدته
یکم سر به سر این مسلمونها بگذارید
سایت محیطش یک نواخت شده فقط شما میتونین گرمش کنین
سلام. کی میگه اسلام بده. یه ذره فکر کنید اگه نبود الان باید به چی میخندیدیم؟ خسته نباشید.
[quote=خاله میترا]شما دوتا بازیگوش کجایین یه مدته
یکم سر به سر این مسلمونها بگذارید
سایت محیطش یک نواخت شده فقط شما میتونین گرمش کنین[/quote]
من ی کمی کارم زیاده شده این روزا اما سعی میکنم بیشتر سر بزنم :*
[quote=Hayabus4]سلام. کی میگه اسلام بده. یه ذره فکر کنید اگه نبود الان باید به چی میخندیدیم؟ خسته نباشید.[/quote]
ممنون / هدف شادی شمابود به حمدالله حاصل شد :))
[quote=خاله میترا]شما دوتا بازیگوش کجایین یه مدته
یکم سر به سر این مسلمونها بگذارید
سایت محیطش یک نواخت شده فقط شما میتونین گرمش کنین[/quote]
خاله میترا که با مسلمونها مشکلی نداری