این آخرین نامه من برای توست
اگر می خواهی بمانی ، برو
اگر می خواهی شاعرت بمانم ، برو
اگر می خواهی عاشقت بمانم ، برو
اگر می خواهی یادت مرا فراموش نشود ، برو
چمدانی را که برایت بسته بودم
به وسعت کشتی نوح بود
آن چمدان کفاف تمام عمرت را
در جزیزه های غریبه های ناشناس خواهد داد ؟
من اینجا در این طوفان
می خواهم عاشقت بمانم
تاوانش را قبلا داده ام ، برو.
نه من
نه مزرعه
نه مترسک مجروح
و نه داس های بیکار
به هجوم ملخ ها فکر نکردیم
یاد دستهای عزیزت
برای آتش زدن دل ما کافی بود…
“نسرین بهجتی”
شاعرش مگه سادیسم داره ک انقد خودشو آزار میده😂😂😂