برای شروع از خودم میگم
پرریسک ترین سکس من تو انباری ی اپارتمان مسکونی ۲۰ واحدی سمت تهرانپارس بود که کلا حدودای دو متر بود
با کلی استرس همراه بود
ولی خیلی حال داد

توی پارک لویزان بنده خدا اقامون از استرس اصلا بلند نشد دویست هم خرج گذاشت رو دستم

اره واقعا منم تو سیخ کردنش مشکل داشتم
طرف کلی خورد برام تا سیخ شد

یکی تو کوه بود یکی هم تو حیاط خونه بچش بالا تو خونه خواب بود

تجربه کوه را داشتم
خیلی حال میده ?

توی پارک هر لحظه ممکن بود کسی ببینه ولی به تخمم نبود همچین کونش گذاشتم صداش کل پارک پیچید

خخخ
دم شما گرم
واقعا وقتی حشری میشی و عقل ادم میاد سر کیرش ی جورایی هرریسکیو میپذیره

به به
همه دانشجوهای حشری
دم شما گرم
مخ زدن تو دانشگاه جزو واجباته
یکی از دلایل درس خوندن همین کس کلک بازیاشه

خانمها هم اگر خاطره دارن بگن لطفا

توالت پارک!

وای حاجی پشمام خدایی هیچ کس تا عمرا این جا ک من میگم سکس نکرده تو پادگان ی بی پیدا کرده بودم ی اب سرد کن خراب داشت پادگان ازین سقا خونه ایا شش ضلعی خیلی بزرگ ی در داشت پشتش ک ی چفت داشت قفل نداشت درو ک باز میکردی روبروت بتن بود با چنتا لوله از لوله ها اگه میرفتی بالا میتونستی بری تو مخزن ابش ک خراب بود و اب توش نبود در مخزنو قبلا برداشته بودیم با یکی از بچه ها میرفتیم توش گل میکشیدیم ی جای 1×1 ارتفاعشم هفتاد هشتاد سانت میشد ک بالاش ازین سقف امام زاده ایا بود خلاصه بین ۴ هزاز تا سرباز تو 02 پرندک کلا منو اون رفیقمو بیه میدونستیم همچین چیزی هست خلاصه ی شب بردمش اونجا دیگه کفشم ی پتو انداخته بودیم قشنگ مکان بود سگی میشد کرد فقط اگه کسی 02 خدمت کرده اعلام حضور کنه اب سقا خونه بغل بوفه.

اوبیه خودمون
برو عب نداره ی کیس پیدا میکنی
بهش میدی عشق میکنین

من با دوست دخترم مکان نداشتیم با ماشین یکم مالش رفتیم دیدم نمیشه رفتم تو یه کوچه خاکی دیدم کوهه انگار هیچی نیست،خلاصه یدست رفتیم بعد گفت منو با کیرت تنها بزار منم داشتم لذتمو میبردم چشمو وا کردم دیدم پشتم یه تابلو پادگان نظامیه،خونم سوخت،سریع جمع کردیم رفتیم
یبارم کنار ازادراه بود زدیم بغل انقدر استرس داشتم با یه تلمبه خواست بیاد،طرف سگ شد اخرش یه ساک زد رفتیم

خونه دوست دخترم ویلایی بود و دستشویی شون تو حیاط بود چن بار نصف شب وفتی همه خواب بودن یواشکی برام درو باز میکرد و میرفتم تو دستشوییشون سکس میکردیم خیلی استرس داشت ولی جزء بهترین سکسامه

کاشانک
تو ماشين
کنار سفارت
ولی چون زمستون بود شیشه ها بخار کرده بود راحت بودیم

مال اون موقه و شیطونیاش بود دیگه الان دیگ ن

دوستان سلام انصافا مکان ما عالی و اتفاقا خیلی هم سکس بود ولی موقعیت خراب شد اونم با چه استرسی…دوست دخترم با زن داداشش خیلی دوست بودن چدن قبل اینکه زن داداشش بشه دوست خودش بود برای سکس میرفتیم گاهی خونه برادرش چون تایم کاری برادرش مشخص بود یک بار توی اتاق خواب داداشش داشتیم سکس میکردیم که زنگ اف اف خورد زن داداشش از آسترس یهو در اتاق رو باز کرد ماهم دوتایی لخت درحین سکس یهو گفت بیچاره شدیم شوهرم اومد ماهم که فرصت فکر کردن نداشتیم دوتایی رفتیم تو کمد لخت بودیم لباسهامونم کنارم ون تو کمد … یهو صدای خنده های بلند و شوخی میاد پشتش صدای آه و ناله نگو آقا وسط کار راست کرده موتور همکارش رو گرفته که زود برگرده بیاد بکنه بره … آونو رو تخت ماهم تو کمد سکس کردن و برادرش سریع خودشو جمع کرد و رفت زنش از استرس و هیجان شل افتاده بود رو تخت ما دوتا هم وقتی فهمیدم رفته لخت اومدیم بیرون بدون اینکه یادمون باشه لختیم کلی حرف زدیم 3 تایی بعد کلی وقت یهو متوجه شدیم 3 تایی لختیم. … زن داداشش خودش رفت بیرون و ما به سکسمون ادامه دادیم … توی کمد بودن خیلی بده خیلی …

استرس توی کمد بودنش خیلی بد بود هر لحظه این تو ذهنم بود درو باز میکرد چی باید میگفتم

■●■ در جوار مرقد امام.

البته بهترین بود

آخه بی شخصیت این چرندیات تو چه ربطی به موضوع داشت ؟؟

حق داری شعور شیاف نیست که بکنی تو کونت … باید بصورت خدا دادی تو وجود آدم باشه

??

اجباری بودن بخاطر چی بود ؟

مگه خفت شده بودی

تو اتوبوس
و تو انباری خونمون

همسرت هم بخواد من قطعا نمیخوام ?

تو طویله ی مادربزرگم داشتم دختر عممو از کون میکردم عموم هم تو حیات بود یهو کیرم سر خورد رفت تو کوسش فریاد زد آی مامااااااااااااااااا عموم اومد گفتم گاو لگدش زد قضیه ختم بخیر شد پردش پاره شد الانم شوهر کرده یه بچه هم داره شوهرشم نمیدونه پرده بکارت چیه اصلا

یه شب با ماشین چرخ میزدم یه جنده رو سوار کردم ، کلی چرخ چرخ زدن مکان درست و حسابی پیدا نکردیم نفهمیدم چطوری برام ساک زد و آبمو خورد

اره واقعا آخه اون موقع نمیدونستم بهش چی بگم … چون قطعا به زن خودش هم شک میکرد … واسه اونم خیلی بد میشد عمرا قبول نمیکرد که فقط با خواهرشم

حتما ی عشق خاصی نسبت به امام داره ●●●

حتی به قیمت ازدواج با خواهرش هم شده بود نمیزاشتم این اتفاق بیفته

1- آبدارخونه مسجد ? ? … قضیه واسه خیلی سال پیشه از طرف مدرسه برده بودن مارو اردو منم با یکی از بچه خوشگلا دنبال مکان بودیم بعد گفتم بیا بریم تو زیر زمین . رفتیم تو زیر زمین یه کم این اتاق و اون اتاق رفتیم بعد یه جا رفتیم مثه آشپزخونه بود همونجا یه کم ور رفتیم به هم خیلی هم خوش گذشت. بعدها فهمیدم بغل اون اردوگاه مسجد بوده و اونجا هم آبدارخونه ش بوده ?

ی بار توی گوه داخل ی غار کوچیک بود هوا سرد بود دوستم هم قبلش نگفت قراره سکس کنیم اصلا حال نداد