سلام دوستان
احتمالا هرکدوم ازماها ی جایی سکس با شرایط خفن داشتیم
بیاین بگین کجاها بوده
ی بار توی گوه داخل ی غار کوچیک بود هوا سرد بود دوستم هم قبلش نگفت قراره سکس کنیم اصلا حال نداد
این قضیه واسه ده سال پیشه یه دوست دختر داشتم خیلی رو مخش کار کردم یه روز کهکامل پختم مخشو مکان نداشتم هیچرقمه هم راه نداشت کیرمو نا امید کنم وسط هفته بود گفتم بربم سر قبر داداشت که چند ماه پیش فوت شده بود خلاصه رفتیم حسابی تو راه ماخلوندمش و گفتم بیا بریم توالت هی گفت نه و میترسمو اینا ولی هرجور بود بردمش تو توالتو درو از پشتت بستمو دیگه با استرس فراوون کردمش یادش بخیر خاطره جالبی شد واسمون خخخخخ
ای جان
همه بچه محلها
یکی از پر استرس تریناش تو کتاب خونهیه مدرسه بود
رفیقم واسم ساک میزد و بعضی وقتا هم آروم میکردم تو کونش
هر لحظه ممکن بود یکی بیاد تو کتابخونه
ولی خیلی حال میکردیم دوتایی
ممنون از همه دوستان برای درج خاطراتشون
همه رو خوندم جالب بود
بقیه دوستان هم بنویسند جالب تر میشه
بازم تشکر
یه شب با یه خانومی بودم بیرون بودیم قدم زنان میرفتیم آخر وقت بود نصف شب تقریبا هیچکس نبود رفتیم از پل عابر رد بشیم منم یهویی دلم خواست و زدم توش رو پل خیلی حال داد ولی کار ریسکی بود
توی دستشویی کون دختر داییمو گزاشتم بقیه در حال چرت بعد از ناهار بودن ?
با پسرا در بچگی و نوجوونی: دسشویی مسجد محل، بالای کوه، تو اتاق دوستم وقتی مامانش خونه بود، تو دسشویی و زیرپله خونه خودمون و... با دخترا: یه بار در ماشین در حال حرکت تو اتوبان فقم تهران، آخر شب بود، پسر داییم رانندگی میکرد و من اون پشت از بقل کس میکردم، البته بعدش من رانندگی کردم و پسر دایی مم کردش با خانومم: تو جنگل عباس آباد به کلاردشت لختش کردم و براش لیسیدم
یبار با دوستان داییم که از من 5 سال کوچیکتر بودند اومدیم مسافرت و رفتیم بندر انزلی همه اتاقهای کنار ساحل پر بودند و یکیش متعلق به امر به معروف بود و از این پلاکاردهای خواهرم حجابت را رعایت کن..این دوستان دایی با مسئول این اتاقها دوست شدند و دود و اینا..بعد اونم بهمون گفت برید این اتاق بسیج بخوابید ولی صبح زود برید. هر خانمی از جلوی اتاق ما رد میشد، سریع یه دستی میکشید تو روسریش که موهاش بیرون نباشه ما هم کلی میخندیدم چون اومده بودیم برای حال..یه ساعت بعد یکی از بچه های قهار دو تا دختر را مخ زد و بعد هم آورد تو اون اتاق. یه 2 ساعتی خوش گذروندیم ولی خیلی نگران بودیم که مسولین بسیج..بی موقع نیاند سرکشی. واقعا جرات میخواست..
فکر کنم یکم رو زن داداشه کار میکردب اونم بت میداد
من یه سری خونه پدرخانمم هوس کردم بکنمش ساعت حدودا ۱ بود که شروع کردیم رفته بودم بالا داشتم تلمبه میزدم یه هو پدر خانمم اومد تو و در را باز کرد منم همونجوری لخت رو دخترش وایسادم و تکون نخوردم خلاصه روشو کرد اون ور و رفت کتش را برداش خانمم میگفت ابرومون رفت گفتم مگه چیه مادرت را نمیکنه خوب منم تورو میکنم تا حسابی نکردمشش ولش نکردم
To park lale tehran
Poshte shemshada kardam dost dokhtaramo
19 salam bom
Va 23 salegi beyne 2 ta vagone metro tehran karaj sobhe jome be dost pesaram dadam
پشت میدون امام اصفها. رو چمنای دم در ورودی دانشگاه هنر اصفهان
تو باغ گل های اصفهان که از قضا باغبونا دیدن اما با خواهش و التماس در رفتیم
لای درختای فضای سبز مقابل کوه صفه اون دست اتوبان س. تا دوست دخترامو باهاشون اونجا بودم یکی رو کردم کامل از کون که داشتیم لو میرفتیم پیچوندم یکی ساک زد ابمو خورد یکیم در حد مالیدن
تو دفتر انجمن تو دانشگاه حیف که بیشتر از نیمچه ساک پیش نرفتیم و داغ اون کس بدلم موند
تو.اسانسور در حد لب و…
تو پاساژم برام ساک زدن
تو کوچه پس کوچه پشت میدون امام سینه خوری داشتم و مالیدن
تو ماشین یه جای تاریک تو شهرک ولی عصر طرف پریود بود نیمچه ساکی زد منم بالاتنه و سینه گردنشو. لخت کردم و خوردم و تو مسیر با کیرم بازی میکرد
اووووف تو ایوون خونه و دم ورودی اتاق در حالی که مادربزرگم و پدربزرگم تو اییون خواب بودن و دوتا دختر عموهام تو ورودی اتاق خواب بودن هر شبی که اونجا بودم میرفتم دختر عمو کوچیکمو با کیر کلفتم از کون میکردم
دیگه چیز خاضی یادم نمیاد
البته لب بازی زیاد کردم جاهای دیگه
حالا که فکر میکنم بیشتر اینکه تو جای درست درمون سکس کنم جاهای عجیب سکس کردم و فکر کنم از این حیث رکورددارم
سکس دوسه بار از حشریت دوست دخترامو بد جا کردم. مثلا یه دوست دختر داشتم اصلا نمیت نست بیاد بیرون . یه بار خونه مادر بزرگش بود و دایی ایش که هنوز ازدواج نکرده بود دعوای سنگین کرده بود و تیر اندازی کرده بود توی اطراف تهران. خونه تحت نظر پلیس بود. یواشکی نصف شب رفتم توی خونه مادربزگش. پلیس جلوی در بود و وقتی مادربزرگش خواب بود پشت مبل ها کردمش. خالش هم کشیک میکشید. یعنی خودم هنوز یادم میوفته میخندم به اینکه اینقد حشری بودم اون ریسک رو کردم. یه بار هم توی سن کم بودیم خونه فامیل شب چله جمع بودیم من و یکی دیگه از پسرای فامیلون یکی از دخترای فامیل رو بردی توی بالای راه پله آپارتمان مجتمع کردیمش چدن هوا سرد بود نمیشد بری پشت بوم. داداش هم وسط کار خفتمون کرد و دهنمون سرویس شد
خیلی باحال بود خاطرات بچه ها
واقعا ریسکی هستش بعصی سکس ها
وقتی نصف شب همه خواب بودن یواشکی دوس پسرمو میبردم اتاقم
دفعه اول دامن پوشیدم که راحت بشه بالا زد
دفعات بعد دیگه انقد عادی و نترس شدیم کاملا لخت میشدیم و کلی حال میکردیم
↩ armin_raad
من بودم میدونم کجارو میگی پیش اشپزخونه بود
یه دوس پسر داشتم خیلی خوشکل و حشری بود ولی مکان نداشت وقتی میومد دنبالم میگشت یه جای خلوت پیدا میکرد ماشینو پارک میکرد پیاده میشد چادر ماشینو میکشید روش و میرفت 5دقیقه بعد از زیر چادر میومد تو میرفتیم عقب و با استرس سکس میکردیم خیلی هیجان داشت یه بارم فروخته بودنمون ولی ما شانس اوردیم تاراه افتادیم یه ماشین کلانتری اژیر کشون پیچید توی همون کوچه بن بست که ما بودیم
تو ماشین. طرف از استرس آبش نمیاد هی میگه ساک بزن. همش سر آدم میخوره تو فرمون ضد حال میشه. آخر کارم با جق آبشونو میارن.