بر بلندای یقیین

1400/09/01

نخستین که در جهان دیدم
از شادی غریو بر کشیدم:
«منم، آه
آن معجزتِ نهایی
بر سیاره‌ی کوچکِ آب و گیاه!»

آنگاه که در جهان زیستم
از شگفتی بر خود تپیدم:
میراث‌خوارِ آن سفاهتِ ناباور بودن
که به چشم و به گوش می‌دیدم و می‌شنیدم!
چندان که در پیرامنِ خویشتن دیدم
به ناباوری گریه در گلو شکسته بودم:
بنگر چه درشتناک تیغ بر سرِ من آخته
آن که باورِ بی‌دریغ در او بسته بودم.

اکنون که سراچه‌ی اعجاز پسِ پُشت می‌گذارم
بجز آهِ حسرتی با من نیست:
تَبَری غرقه‌ی خون
بر سکوی باورِ بی‌یقین و
باریکه‌ی خونی که از بلندای یقین جاریست.

استاد احمد شاملو

500 👀
6 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-11-22 23:28:13 +0330 +0330

🙂💙🌿

1 ❤️

2021-11-22 23:58:32 +0330 +0330

↩ niosha_1380
🙏 🌹 ❤️

1 ❤️

2021-11-23 18:58:32 +0330 +0330

👏 👏 👌 👌 ❤️

1 ❤️

2021-11-28 16:32:50 +0330 +0330

↩ Kurosh_2k
🙏 🙏

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «