به اعتقادات دیگران احترام نگذارید!

1392/01/04

این مطلب برای مسلمانان متحجر و دیگر افرادی که ذهنشان را از قید و بند خرافات آزاد نکرده اند و آنها که چه در تاپیک های انتقادی دین و چه در پیام خصوصی حرفی به جز فحش دادن ندارند و به مغلطه غلط احترام به عقاید و توهین نکردن به مقدسات متوسل میشوند مناسب است البته اگر گوش شنوا و ذهن آزاد اندیشی باشد…
‏…

در باب احترام به عقاید می توان ساعت ها بحث کرد و به هیچ نتیجه ای هم نرسید، چرا که ممکن است طرف مقابل شما یک انسان مذهبی خردباخته و متعصب بوده و گوشش به هیچ حرف راستی بدهکار نباشد. اما به هر روی، هر عقیده و باوری شایسته احترام نیست، همانطور که هر انسانی لایق احترام، و یا هر پدر و مادری شایسته سر تعظیم فرود آوردن و ستایش کردن نمی باشند.
احترام باید کسب شود، عقیده ها و باور ها و یا اشخاص، بنا بر بازخوردی که در سطح اجتماع و در میان مردمان دارند، مورد بررسی قرار خواهند گرفت و بر اساس تأثیری که روی اجتماع داشته اند، یا احترام کسب خواهند کرد و یا مورد تنفر مردمان قرار خواهند گرفت.
زمانی که یک دین، آیین و یا باوری، مردمان را به عقب ماندگی و واپسگرایی و توحش دعوت می کند و ایشان را از پیشرفت، روشنفکری و انسان دوستی باز می دارد، آن باور، دین و یا آیین، همچون سَم کشنده و مهلک است و باید با پادزهر خردگرایی و روشنگری به مقابله با آن پرداخت.
اگر قرار باشد به خاطر کمیت دنباله روهای یک باور، بدان عقیده احترام گذاشت، ما مجبور خواهیم شد به عقاید تروریست های طالبان، صدام حسین، چنگیز خان مغول، آدولف هیتلر و دیگر جانیان تاریخ جهان احترام بگذاریم که اینکار خلاف عقل و منطق است. به راستی احترام گذاشتن به یک باور، به دلیل تعداد پیروانش نه دموکراسی، بلکه دیکتاتوری اکثریت است.
اگر قرار باشد تمامی مردم دنیا به هر باوری احترام بگذارند، دیگر نقد و مخالفتی وجود نخواهد داشت و جامعه ای که در آن گروه مخالف و نقاد، فعالیت نداشته باشند، جامعه ای مریض و عقب افتاده خواهد بود.
به راستی وجود مخالفت و دیدگاه های متفاوت، موجب پیشرفت یک ملت و سلامت فکری آن جامعه می شوند چرا که نقد و مخالفت، مردمان را به اندیشیدن، مطالعه کردن و منطقی برخورد کردن در راستای پذیرفتن و یا رد کردن دیگرباورهای موجود در جامعه، وادار می نمایند.
دنیایی را تصور کنید که در آن باید به هر عقیده و باور انسان ستیز و پلیدی احترام گذاشت؛ جهانی که در آن مخالفت و اظهار تنفر کردن جُرم محسوب شود و یکایک انسان ها لایق ستوده شدن، به حساب آیند. آیا زندگی در چنین دنیای محدود و نمایشی، نفرت انگیز و نکبت بار نیست؟
چگونه می توان به باورهایی احترام گذاشت که زنان را نصف مردان و نادان و کم عقل می خوانند و از حضور بانوان در سطح جامعه جلوگیری می نمایند؟ چگونه می توان به باورهایی احترام گذاشت که در آن کودک آزاری، یکی از ستون های اصلی آن آیین می باشد و پدر و پدربزرگ یک کودک، حق کُشتن وی بدون بازخواست شدن از جانب قانون را دارند؟
اصولأ به دو دلیل کُلی، نمی توان به تمامی عقاید دنیا احترام گذاشت:
یک: تمامی عقاید موجود در دنیا قابل احترام نیستند و بسیاری از آن ها ضد انسانیت و حقوق پایه بشرند.
دوم: عقاید به قدری زیاد هستند که شما با احترام گذاشتن به همه آنها،به صورت خودکار، به یک سری عقاید دیگر بی احترامی می کنید.
برای مثال؛ چنانچه شما گوشت گاو مصرف کنید، به عقاید هندوها بی احترامی نموده اید؛
احترام به عقاید یک مغلطه است که تنها دهان را پر می کند و به بحث خاتمه می دهد. مگر می توان به عقاید مسلمانانی که مردمان بیگناه را ترور کرده، کشته و شکنجه می دهند احترام گذاشت؟ مگر می توان به عقاید مردمانی که دختران کوچک بینوا را ختنه می نمایند، احترام گذاشت و درباره اش چیزی نگفت؟
از طرفی تشت رسوایی اسلام با چنان ضربتی به زمین خورده که صدایش گوش هفت آسمان را هم کر نموده است؛ مسلمانان نیز چون دلیل و سند منطقی برای دفاع از آیین شان ندارند، دست به دامن مغلطه احترام به عقاید می شوند تا به بحث خاتمه داده و باورهای شان را دست نخورده، حفظ نمایند.
از آنچه که گفته شد نتیجه می گیریم که“احترام به عقاید” نه تنها یک مغلطه و امر ناممکن از نظر منطقی است، بلکه احترام به تمامی عقاید و باورهای دنیا امکان پذیر نیست و اگر انسانی به تمامی باورهای موجود در دنیا احترام می گذارد و هیچگونه مخالفتی با هیچ یک از آنان ندارد، باید به سلامت فکری وی شک کرد.

991 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2013-03-24 12:21:15 +0430 +0430

تضمین توهین به عقاید دیگران در اعلامیه جهانی حقوق بشر:
ما دو اصل زیربنایی در اعلامیه جهانی حقوق بشر داریم، اصل آزادی بیان و اصل آزادی اندیشه:
ماده ی ۱۸: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است .
ماده ی ۱۹: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است .
بر طبق اصل آزادی اندیشه، آزادی هر انسانی برای داشتن هر گونه اعتقادی، به رسمیت شناخته شده است. یعنی من نوعی، می توانم به الله، بودا، یا یک اسپاگیتی پرنده به عنوان آفریننده اعتقاد داشته باشم.
اما در اصل نوزدهم، می بینم که آزادی بیان است و در این اصل، به صراحت حق انتشار اطلاعات و افکار، تضمین گردیده است.
اصول فوق، هیچ تناقضی با یکدیگر ندارند. خلاصه ساده این دو اصل این است که من می توانم هر عقیده ای داشته باشم، اما آقای ایکس هم می تواند عقیده و افکار مرا نقد کند.
در اصول نوزدهم، هیچ شرط و تبصره ای برای آزادی بیان گذاشته نشده است و نگفته که مثلا آزادی بیان در صورتی مورد قبول امضا کنندگان است که به عقاید دیگران توهین نکنید!
لذا می توان به صراحت گفت که آزادی توهین به عقاید دیگران، در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.
شما هیچ جای دنیا هیچ فعال حقوق بشری پیدا نمی کنید که بگوید من از اعلامیه جهانی حقوق بشر دفاع می کنم، اما مثلا آقای ایکس حق ندارد راجع به اسلام مطلب بنویسد!!
صولا احترام گذاشتن به عقاید دیگران، کار غیر عملی است…!
گاهی اوقات، باور داشتن به یک عقیده، به تنهایی می تواند به توهین به عقاید دیگران محسوب شود!
به دلیل وجود میلیونها عقیده و دین مختلف در سرتاسر دنیا، اگر بخواهیم به یک عقیده خاص احترام بگذاریم، به عقاید دیران بی احترامی کرده ایم! به عنوان مثال: اگر بخواهیم به عقاید شیعه ها احترام بگذاریم(مثلا اینکه عمر کودک فاطمه را کشته است)، باید به بخشی از عقیده اهل تسنن، بی احترامی کنیم!!
با همین مثال فوق می بیند که اصولا احترام گذاشتن به عقاید دیگران کار غیر عملی محسوب می شود و هر انسانی در هر حالی به عقاید دیگران بی حرمتی می کند!

  • چرا فقط عقاید دینداران باید مورد احترام باشند؟!
    اگر قرار به احترام گذاشتن به عقایددیگران است، چرا فقط باید به ادیان احترام گذاشت؟! عقاید هیتلر و چنگیز هم باید مورد احترام قرار گیرند. به عقیده چنگیز چه ؟! خامنه ای نیز عقیده خودش را دارد و خودش را نماینده خدا می داند ، پس باید به عقیده او هم احترام گذاشت ؟!
    چه کسی گفته دینداران تافته جدا بافته هستند و باید از شرایط ویژه برخوردار باشند؟! بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، همه انسان ها برابر هستند، هیچ گروهی (مثلا دینداران) از حق ویژه برخوردار نمی باشند.
  • بین توهین و نقد، فرقی نیست، همانقدری که نقد عقاید آزاد است، توهین به آنها نیز آزاد است…!
    هیچ فرقی بین نقد و توهین نیست. مثلا چه کسی می خواهد تعیین کند که نوشته من در نقد دین، توهین است یا نقد؟! اصولا یکی از روش های نقد، طنز است و به مسخره گرفتن سوژه، روش کار افراد طناز است.
    مثلا در استدلال مسلمین، اگر کسی بگوید اسلام دین وحشی گری است، به اسلام توهین کرده است، در حالی که با مطالعه قران می بینم که واقعا اسلام دین خشونت است، یا مثلا اگر گفته شود محمد قران را از روی تورات کپی کرده است، به اسلام توهین شده است، در صورتی که صرفا یک واقعیت بیان گردیده است.
    آیا قرار است یک شورا، مانند شورای نگهبان، مسول رسیدگی بشود و بگوید کدام مطلب نقد است و کدام مطلب توهین است؟!
    از همه مهمتر،
    کجای اعلامیه جهانی حقوق بشر، گفته است که شما فقط حق دارید یک عقیده را نقد کنید و نمی توانید به آن توهین کنید؟!
  • با نقد یا توهین به دین، یک دیندار آزار می بیند، آیا این عمل غیر اخلاقی و نقض حقوق بشر نیست؟
    فرض بفرمایید من مشغول نقد دین هستم وبگویم از نظر من محمد پیامبر، یک بچه باز است. می دانیم که چنین سخنی برای مسلمانان، بسیار ناراحت کننده خواهد بود. آیا چنین عملی نقض حقوق انسانی آنها است؟!
    پاسخ به این سوال را با یک مثال ساده آغاز می کنم. مثلا در برخی از مناطق خاص دنیا، گاو را می پرستند، آیا خوردن همبرگر توسط دیگران، توهین به آنها نیست؟!
    ناراحت شدن یک انسان دیگر، نمی تواند حقوق انسانی یک نفر دیگر، مانند آزادی بیان او را، سلب کند. بر اساس قران، باید زنان را کتک زد و برده داری کرد، آیا ناراحت شدن یک مسلمان، باید باعث شود که چنین موضوع مهمی مورد بحث قرار نگیرد؟!
    اصولا سیستم دفاعی ادیان اینچنین است که پیروان آنها، چون توان بحث منطقی را ندارند، از ناراحت شدن و دست زدن به خشونت، برای مبارزه با منتقدین استفاده می کنند. آیا باید اجازه داد چنین روش غیر اخلاقی،جلوی گفتن واقعیت و حقیقت را بگیرد؟!
    در حقیقت، رفتار دینداران که برای توقف نقد به دینشان، ناراحت می شوند، غیر اخلاقی است…!
  • مسیر دمکراسی در ایران، از نقد اسلام می گذرد.
    اگر این رژیم سرنگون شود و اسلام نقد نشده باشد، این گروه از ملاها می روند و گروه دیگری بر سر کار خواهند آمد، چرا که همچنان اسلام در جامعه قدرت و ریشه دارد.پس:
    پایه حقوق بشر، آزادی بیان و دمکراسی بدون هیچ شکی نقد بی پروای اسلام است.
0 ❤️

2013-03-25 08:18:04 +0430 +0430

همونطور که خودت گفتی هر عقیده یا دینی شایسته احترام نیست
از طرفی خود مسلمونا به هیچ عقیده یا دینی احترام نمیذارن؛به خصوص مذهب شیعه که حتی طرز نماز خوندن سنی ها رو مورد تمسخر قرار میدن،حالا بماند که پیروان سایر ادیان رو چون ادرار و مدفوع خودشون نجس میدونن

0 ❤️

2013-03-25 08:23:50 +0430 +0430

بله شیشه ای حق با شماست.به دلم موند مسلمونا با این منطقی که در پستای قبلی گفته شد بیان و بگن چرا نباید به اعتقاداتشون توهین نشه .تنها جمله تکراری که بلدن اینه که بگن اگر دین ندارید آزاده باشید! اصلأ کسی که این جمله رو گفته شاید منظورش چیز دیگه ای بوده ولی مسلمونا این جمله رو علم کردن تا از شنیدن حقایق دینشون فرار کنن

0 ❤️

2013-03-25 08:36:38 +0430 +0430

واقعأ هم احترام به عقايد، يک تناقض محض است. ميليونها مسلمان، وهابي هستند. آيا شيعيان به عقايد آنان مبني بر کشتن شيعيان احترام ميگذارند؟! حال آنکه شيعيان خود را با آنها جمع ميبندند و ميگويند يک ميليارد مسلمان داريم.

0 ❤️

2013-03-25 08:39:30 +0430 +0430

باورهای دینی بقیه مردم و دینداران نیز گاهی مورد اهانت قرار میگیرد، همه روزه اشعار و آهنگها و فیلمها و کلیپها وکتابهایی که در آنها مستقیم یا غیر مستقیم به مسیحیت، مسیح و مسیحیان توهین میشود در غرب منتشر میشود ولی مسیحیان با متانت و بزرگواری تمام آنها را نه تنها تحمل میکنند بلکه این اهانتها را حق هر کسی میدانند. آیا مسیحیان از این اهانت ها ناراحت نمیشوند؟ البته که میشوند! ولی هیچکس از مسیحیان خشونت ویژه ای در این زمینه نمیبیند، چرا مسلمانان نیز در این مورد مانند مسیحیان رفتار نمیکنند؟
براستی دلیل این همه توحش و حساسیت شدید در میان مسلمانان چیست؟ به فرض اینکه خدایی وجود داشته باشد و نبوت محمد نیز قابل دفاع باشد آیا این قابل دفاع است که مسلمانان بخواهند از اهانت به خدا و پیامبر و دینشان آزرده شوند و به دفاع از آنها بپردازند؟ به نظر نمیرسد خداوندی قدیر و علیم که همه چیز را میداند و همه کاری را میتواند انجام دهد ازاهانت یک انسان به خود ناراحت شود، و یا اینکه از انسان دیگری کمک بخواهد، اگر خدا از اهانت ناراحت شود میتواند خودش از خودش دفاع کند نیاز به دفاع انسانها ندارند، پس برای پرسش بالا باید پاسخهایی غیر از اینکه مسلمانان در حال دفاع از خدا و پیامبر و غیره هستند را جستجو کرد. چند پاسخ قابل تصور را در زیر مرور میکنیم.
یکم-به نظر میرسد مسلمانان باورهای دینیشان را بیش از حد جدی میگیرند، برای شخصیتهای مقدسشان از جمله خدا،پیامبران و امامان قدرتهای ماوراء طبیعی بسیار زیادی توهم میکنند و انتظار یاری زیادی از آنها دارند. شخصیت های مقدس مذهبی برای مسلمانان همانند بت برای بت پرستان هستند، وقتی کسی به بتهای آنها اهانت میکند انگار بتهای آنها را شکسته است، مسلمانان تمام عمر خود را در ترس از قدرت این بتها زندگی میکنند، ولی وقتی میبینند شخصی به این بت ها اهانت میکند و این بتها نمیتوانند ازخود دفاع کنند طبیعتاً متوجه عجز و بی خاصیتی این بت ها میشوند یا دست کم ایمانشان تضعیف میشود. این است که روحانیون برای جلوگیری از وقوع این شک، اهانت به اسلام را جدی میگیرند، چون اهانت به اسلام، حال آنکه باوری که با اهانت دیگران سست شود مسلماً باور سست مایه و بیهوده ایست و ما میدانیم که اسلام حقیقتاً چنین است. وقتی مادربزرگ شما ببیند که شما بعد از اهانت به اسلام به سوسک تبدیل نمیشوید در دین خود و درستی اراجیفی که به آنها اعتقاد داشته است رفته رفته شک میکند. شاید اگر من هم قرار بود از یک مشت اراجیف مانند اراجیف قرآن دفاع کنم مجبور بودم دست به خشونت ببرم.
این خود مارا یاد داستان ابراهیم و نابود کردن بتهای قوم خود می اندازد، ابراهیم بت هارا میشکند و میگوید ببینید این بتها حتی از خود نمیتوانند دفاع کنند، پس نیرویی ندارند، به عبارت دیگر ابراهیم از بتها یک عمل را انتظار داشت و میخواست از آنها امتحان بگیرد، در مورد مسلمانان نیز دقیقا همین مسئله است. بت نامرئی و آسمانی آنها الله چون موجودی خیالی و غیر حقیقی است هیچ کاری را در واقع نمیتواند انجام دهد و حتی قدرت دفاع از خود را نیز ندارد. اگر کسی به او توهین کند او نمیتواند هیچ کاری بکند. این مسلمانان هستند که باید به یاری الله بیایند و از او دفاع بکنند و دشمنانش را بکشند، و این خود بسیار مضحک است. بنابر این توهین کردن به اسلام، یک خدا شکنی است که شباهت بسیاری با بت شکنی ابراهیم سامی دارد، روشن است که از نگر ما فرق چندانی میان بت پرستی و خداباوری نیست، و همانگونه که خداباوران، خداباوری را برتر از بت پرستی میدانند ما نیز بیخدایی را برتر از خداباوری میدانیم.هردو در جهت مبارزه با خرافات و جهل انجام میگیرند و هردو یک نتیجه میدهند
دوم - اسلام مروج فرهنگ مرگ و ستیزه جوییست، به همین دلیل برای زنده نگه داشتن خود همواره به دشمن نیاز دارد. در فرم شیعی اسلام حتی زمانی که این دشمن وجود ندارد هم یاد دشمنان پیشین (معاویه، یزید، بنی امیه و…) زنده نگه داشته میشود تا این فرهنگ مرگ و تنفر زنده بماند. همانطور که نشان داده شد اهانت به اسلام جرمی است که به سادگی میتوان هر کسی را به آن محکوم کرد. بنابر این “اهانت به مقدسات” ابزاریست که به درد روحانیت میخورد. چون همواره میتوانند هر عملی را اهانت تلقی کرده و دشمنان فرضی برای خود بوجود بیاورند که بتوانند خود را مشغول به جنگ با دشمنان نشان داده و مقلدانشان را بیشتر بچاپند.
سوم - ملایان انتقاد از خود را در بسیاری از موارد دشمنی و اهانت به اسلام میدانند و میتوانند از این روش منتقدین خود را ساکت کنند.
این شیوه را خود محمد بنیانگذاری کرد، خلفای بعدی نیز آنرا ادامه دادند و هنوز هم تداوم دارد. رژیم جنایتکار اوباش اسلامی “محارب با خدا” را در لیست اتهامات بسیاری از قربانیان خود آورده بود. در میان روحانیون هم رایج است که روحانیون ادامه دهنده رسالت هستند و اهانت به یک روحانی (توسط یک جسمانی!) در صورتی که رسالت را زیر سوال ببرد همانند اهانت به پیامبر و در نتیجه مجازاتش مرگ است.
چهار- فرهنگ استبدادی و عقب مانده مسلمانان تفکر انتقادی و اساساً انتقاد را برنمی‍‌‍ تابد و همواره آنرا مضر می پندارد.
پنجم- مسلمانان در کل شاید به دلیل اینکه دینشان وسط بیابان شکل گرفته است و زندگی بیابانی در مقابل زندگی در دشتهای سر سبز و آب و هوای خوب زندگی بسیار خشنی است به نظر میرسد در تمامی موارد خشن و وحشیانه برخورد میکنند، این نخستین توحش و خشونت از جانب مسلمانان نیست که ما شاهد آن هستیم، مسلمانان در کل فرهنگی خشن و وحشی دارند، روحی که در کالبد جامعه اسلامی وجود دارد روحیه خشونت و ستیز و توحش را ترویج میدهد

0 ❤️

2013-03-25 08:45:53 +0430 +0430

از حق که نگذریم، دعوت به احترام در بیشینه موارد دعوت خوبی است، کسی که شما را به احترام دعوت میکند شما را به کاری نیک و بهتر بودن فرا میخواند، به همین دلیل هرگاه کسی از من میخواهد که به چیزی توهین نکنم من درخواست او را جدی میگیرم چون دعوت او، دعوت به نیکیست! اما این دعوت یا صادقانه و خیر خواهانه است یا موزیانه و منافقانه و زیاده خواهانه است. حال دعوت مسلمانان به احترام به مقدسات و اسلام از کدام دسته است؟ آیا مسلمانان میگویند"بیایید به یکدیگر و مقدسات یکدیگر احترام بگذاریم؟" یا میگویند “بیایید به مقدسات ما بدون توجه به اینکه ما به شما و مقدسات شما و دیگران احترام میگذارند احترام بگذارید؟”. برای پاسخ به این پرسش باید به رفتار خود مسلمانان نگاه کرد، آیا مسلمانان نیز بطور متقابل به مقدسات دیگران و یا باورهای افراد دیگر احترام میگذارند؟ از نگر من روشن است که مسلمانان چنین نمیکنند و به همین دلیل دعوت مسلمانان به احترام یک دعوت صادقانه و خیر خواهانه نیست بلکه مسلمانان بخاطر دو رویی و از روی نفاق و پلیدی است که چنین انتظاری از دیگران علی رغم بی احترامیشان به آنها دارند. در اثبات این ادعا در این بخش به سه موضوع خواهم پرداخت،
نخست اهانت های قرآن و حدیث به نامسلمانان، دوم رفتار محمد با دگراندیشان و سوم خشونت اسلام نسبت به نامسلمانان.
همانطور که گفته شد، باید دید آیا مسلمانان خود به دیگران احترام میگذارند یا نه؟ برای یافتن پاسخ این پرسش یک راه نگاه به رفتار مسلمانان است، اما هر مسلمانی که به دیگران و مقدسات دیگران اهانت کند را اگر ملاک تشخیص قرار دهیم ممکن است به حق یا ناحق گفته شود که او مرجع اسلام نیست، و کار او لزوماً به اسلام ربطی ندارد. اما از آنجا که کسی نمیتواند بگوید قرآن به اسلام ربطی ندارد، بهتر است بجای رفتار مسلمانان قرآن را بررسی کنیم، آیا قرآن به دیگران و مقدساتشان احترام میگذارد؟
فرض کنید روزی در خیابان در حال قدم زدن هستید که اعلامیه ای از شخصی دریافت میکنید. این اعلامیه مربوط به گروه “پیروان” است و در آن از شما دعوت میشود که شما هم به این گروه با سابقه و قدیمی بپیوندید. در این اعلامیه همچنین شرح مختصری از باورهای مشترک این گروه آمده است که از این قرار هستند
مسلمانان همانند خرهایی هستند که کتاب حمل میکنند
مسلمانان نجس هستند
مسلمانان بدترین جنبندگان روی زمین هستند
خدا مسلمانان را بکشد
لعنت خدا و فرشتگان بر مسلمانان باد
مسلمانان مانند حیواناتی هستند که کسیدر گوششان چیزی بگوید و آنها جز بانگی نشنوند، مسلمانان کر و کور و لالند و هیچ نمیفهمند
اکثر مسلمانان مثل چهارپایان یا بدتر از آنها هستند، نه میفهمند نه میشنوند
اکثر مسلمانان فاسق (نافرمان، تبهکار، زناکار، گناهکار) هستند
مسلمانان مثل حیوان غذا میخورند
مسلمانان مانند خران وحشی هستند که از شیر میگریزند
مسلمانان حرامزاده هستند
تف بر مسلمانها!
مسلمانان بیمار هستند
مسلمانان ابله هستند ولی خودشان نمیدانند
مسلمانان شعور ندارند
طرفداران گروه پیروان بهترین مردم هستند، بین مسلمانها هم آدم خوب به ندرت پیدا میشود ولی اکثرشان آدمهای عوضی و تبهکاری هستند
نظر شما راجع به گروه “پیروان” پس از آگاهی از افکارشان چه خواهد بود؟ آیا به نظر شما این گروه به مسلمانان اهانت کرده است؟ شما این15 مورد را یا بخشی از آنها را فحش و اهانت میدانید یا نه؟ آیا این گروه، گروهی فاشیست و ستیزه جو نیست؟ مهمتر از اینها، آیا مسلمانان باید به این گروه و پیروانش احترام بگذارند؟ فکر نمیکنم هیچ انسان عاقلی، بالغ و منصفی به این پرسش آخری پاسخ مثبت بدهد. با توحش و بربریتی که از اسلام و مسلمانان سراغ داریم، اگر دست مسلمانان به پیروان این گروه برسد با آنها چکار خواهند کرد؟ از همه اینها جالب تر، اگر پیروان ازمسلمانان بخواهند که به عقاید و باورهای گروه پیروان و خود ایشان احترام بگذارند، به نظر شما هواداران گروه پیروان زیاده خواه، دو رو و حتی دیوانه نیستند؟ آیا مسلمانان باید این درخواست گروه پیروان را از روی حسن نیت بدانند؟
ممکن است بپرسید نقل این داستان تخیلی چه سودی دارد؟ پاسخ این است که این داستان کاملاً تخیلی نیست بلکه مبتنی بر واقعیتی انکار ناشدنی است، تمامی 15 مورد بالا در قرآن آمده است با این تفاوت که مخاطب این دشنامها در قرآن نامسلمانان یا دگراندیشان از زمینه های فکری مختلف هستند، با این اوصاف آیا مسلمانانی که خدایشان اینگونه همانندانسانی فرومایه و دهن دریده زشت ترین دشنامها را به دیگران داده است از دیگران انتظار احترام داشته باشند؟ در ادامه منبع این فحاشی ها به ترتیب همان شماره ای که در اعلامیه بالا آمد، از قرآن ذکر خواهم کرد:

0 ❤️

2013-03-25 08:56:59 +0430 +0430

آيه 5 سوره الجمعة
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
مثل کساني که تورات بر آنها تحميل گشته و بدان عمل نمي کنند مثل آن خراست که کتابهايي را حمل مي کند بد داستاني است داستان مردمي که آيات خدا را دروغ مي شمرده اند و خدا ستمکاران را هدايت نمي کند.
آيه 28 سوره التوبة
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِإِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
اي کساني که ايمان آورده ايد ، مشرکان نجسند و از سال بعد نبايد به مسجدالحرام نزديک شوند و اگر از بينوايي مي ترسيد ، خدا اگر بخواهد به فضل خويش بي نيازتان خواهد کرد زيرا خدا دانا و حکيم است
آيه 55 سوره الانفال
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
هر آينه بدترين جنبندگان در نزد خداآنهايند که کافر شده اند و ايمان نمي آورند
آيه 30 سوره التوبة
وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
يهود گفتند که عزير پسر خداست ، و نصاري گفتند که عيسي پسر خداست اين ، سخن که مي گويند همانند گفتار کساني است که پيش از اين کافر بودند خدا بکشدشان به کجا باز مي گردند ؟
آيه 161 سوره البقرة
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَعَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
بر آنان که کافر بودند و در کافري مردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد آيه 171 سوره البقرة
وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لايَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءًصُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ
مثل کافران ، مثل حيواني است که کسي در گوش او آواز کند ، و او جز بانگي و آوازي نشنود اينان کرانند ، لالانند، کورانند و هيچ در نمي يابند
آيه 22 سوره الانفال
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
بدترين جانوران در نزد خدا اين کران و لالان هستند که در نمي يابند
آيه 59 سوره المائدة
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُوَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ
بگو : اي اهل کتاب ، آيا ما را سرزنش مي کنيد ؟ جز اين است که ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه پيش از اين نازل شده است ايمان آورده ايم و شما بيشترين نافرمان هستيد ؟
آيه 12 سوره محمد
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَْنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الأَْنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ
خدا کساني را که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته مي کنند ، به ، بهشتهايي که نهرها در آن جاري است داخل خواهد کرد ولي کافران از اين جهان متمتع مي شوند و چون چارپايان مي خورند و جايگاهشان آتش است
آيه 50 سوره المدثر(به آیات 48 و 49 نیز نگاه شود)
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
مانند خران وحشي
آيه 13 سوره القلم
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ
كسانى كه متكبر و سركشند و اصل و نسب خود را بديگران منسوب ميسازند. (حرام زاده- اند).
آيه 67 سوره الانبياء
أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَمِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى‏پرستيد! پس آيا نمى‏انديشيد؟
آيه 10 سوره البقرة
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ
در دلهاشان مرضي است و خدا نيز بر مرضشان بيفزوده است و به کيفر دروغي که گفته اند برايشان عذابي است دردآور
آيه 13 سوره البقرة
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُوَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ
و چون به آنان گفته شود که شما نيز همانند ديگر مردمان ايمان بياوريد، ،مي گويند : آيا ما نيز همانند بيخردان ايمان بياوريم : آگاه باشيد ،که آنان خود بيخردانند و نمي دانند
“لا یشعرون” در مورد نامسلمانان در آیه های زیر آمده است:
النحل: ٢٦، النمل: ١٨، الأعراف: ٩٥، يوسف: ١٥، القصص: ٩،الأنعام: ١٢٣، النحل: ٤٥، العنكبوت: ٥٣، يوسف: ١٠٧، النمل: ٦٥، آلعمران: ٦٩، الأنعام: ٢٦،
البقرة: ٩، الزمر: ٢٥، الزخرف: ٦٦، القصص: ١١، النحل: ٢١، البقرة: ١٢، النمل: ٥٠، المؤمنون: ٥٦، الشعراء: ٢٠٢.
آیه 110 سوره ال عمران
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترين امتي هستيد از ميان مردم پديد آمده ، که امر به معروف و نهي از منکر مي کنيد و به خدا ايمان داريد اگر اهل کتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است بعضي از ايشان مؤمنند ولي بيشترين تبهکارانند

0 ❤️

2013-03-25 09:02:17 +0430 +0430

سوالي که مدتها فکر من را مشغول کرده اين است که تعريف مسلمانان از اعتقاد چيست؟ آيا هيچکدام از شما مسلمانان ميدانيد که حکم الهي درباره ي ما و شما چيست؟ ما : کافر هستيم. شما : منافق هستيد. … شما که به اين سايت مي آييد و عملأ دستورات دين را زير پا ميگذاريد و خود را مسلمان معرفي ميکنيد منافق هستيد و مجازات شما در اسلام بسيار شديد تر از من کافر عنوان شده است. اگر باور نداريد ، قرآن را مطالعه کنيد…

0 ❤️

2013-03-25 09:33:25 +0430 +0430

بسياري از احکام اسلام در خود قرآن نيامده است. اين احکام توسط پيامبر اسلام در احاديث آمده است. در صدها حديث در مورد ولايت فقيه و مراجع تقليد سخن گفته شده است. بسياري از مسلمانان که ضد حکومت هستند، اين احاديث را جعلي ميدانند. حال اين سوال پيش مي آيد که اگر احاديث ميتوانند تحريف و تغيير يابند، پس بقيه ي احکام را چگونه ميپذيريد؟ چند رکعت نماز در روز بايد بخوانيد؟ احکام حج چگونه است؟ … آيا اينها نميتوانند تحريف شوند؟ پس دين شما کجاست؟ از کجا درست و غلط را تشخيص ميدهيد؟ اسلام واقعي را از کجا بايد فرا گيريد؟

0 ❤️

2013-03-25 09:53:40 +0430 +0430

‎[quote=شيخ متفکر]واقعأ هم احترام به عقايد، يک تناقض محض است. ميليونها مسلمان، وهابي هستند. آيا شيعيان به عقايد آنان مبني بر کشتن شيعيان احترام ميگذارند؟! حال آنکه شيعيان خود را با آنها جمع ميبندند و ميگويند يک ميليارد مسلمان داريم.[/quote]
حرف شما کاملأ منطقی است.مسلمانان شیعه و سنی وهابی ها را نه تنها به رسمیت نمیشناسند بلکه اعتقاد دارن وهابیت یک فرقه انحرافی و خرافاتیست!
در همین سایت یکی از کاربران مسلمان سنی مذهب(‏javad-haghghi‏) یه تاپیکی زد به اسم “مبارزه با خرافات” و اونجا عقاید شیعه مبنی بر عزاداری برای امامان و همچنین تولد امام دوازدهم شیعیان رو خرافات اعلام کرد! آیا این توهین به اعتقادات شیعیان نیست؟
خود مذاهب اسلام به عقاید یکدیگر احترام نمیگذارن ولی از غیر مسلمونا میخواهند به اعتقادات هر دو آنها احترام بگذارند!!
ضمن اینکه در متون و کتابهای هر سه فرقه سنی،شیعه و وهابی مطالب و احادیث توهین آمیز فراوانی نسبت به یکدیگر دیده میشود

0 ❤️

2013-03-25 10:07:11 +0430 +0430

روشن ترین نشانه بی احترامی محمد به سایر ادیان تخریب بتهای خانه کعبه پس از فتح مکه است. بتهای خانه کعبه خدایان و یا نمایندگان خدایان بت پرستان بودند وبت پرستی هم یک دین است! کاری که محمد با بتهای بت پرستان کرد مشابه تخریب خانه خدا و اماکن مقدس مسلمانان است، اگر تخریب بتها اهانت به بت پرستان نیست پس تخریب کعبه و قرآن و غیره هم نباید بی احترامی تلقی شوند. تخریب بناهای مقدس در تاریخ اسلام حتی محدود به نامسلمانان هم نمیشود، در زمان محمد گروهی از افراد موسوم به"منافق" در قبا مسجدی ساختند که محمد آنرا “مسجد ضرار” نامید، محمد همراه با یارانش این مسجد راتخریب کرد و این مسجد به گفته یک مورخ شیعی “از آن پس براى چندى به صورت مزبله و محل اجتماع زباله و كثافات در آمد”
زندگانى حضرت محمد(ص)، زندگانى حضرت محمد(ص)، رسولى محلاتى ص 615
از خود پرسش کنید، تخریب بتخانه، و مسجد در ردیف احترام به باورهای دینی و مقدسات دیگران است یا اهانت به آنها؟

0 ❤️

2013-03-25 11:00:27 +0430 +0430

مسلمانان باید یاد بگیرند که احترام را نمیتوانند با تهدید و توحش از یکسو، و گدایی کردن و مظلوم نمایی از سوی دیگر بدست بیاورند. احترام اکتسابی است و مسلمانان باید احترام را کسب کنند و نشان دهند که شایسته احترامند و لیاقت آن را دارند و بی احترامی به آنها بی انصافیست. گفتن این از نظر سیاسی درست نیست و مسلمانان گویا مایلند این قضیه را انکار کنند ولی واقعیت این است که مسلمانان در دنیا احترام چندانی ندارند و بطوری فزاینده وجهه خود را از دست میدهند و مورد نفرت و تحقیر دیگران قرار میگیرند. شاید دیگران این را به زبان نیاورند ولی بسیاری از نامسلمان درون خود مسلمانان را با چشم حقارت نگاه میکنند و احترام چندانی برای آنها قائل نیستند، مسلمانان نیز این را میدانند به همین دلیل است که “به مقدسات ما اهانت نکنید!” را زیاد شنیده ایم. هرچه بیشتر به یاری فن آوری و گلوبالیسم نامسلمانان با مسلمانان و اسلامشان آشنا میشوند بیشتر مسلمانان در نظر آنها منفور و تحقیر میشوند. مردم جهان نه تنها مسلمانان را بعنوان افراد نادان بلکه افراد ستیزه جو و خشن و دگر ستیز میدانند و همزیستی با مسلمانان برای بسیاری از مردم جهان به یک معضل تبدیل شده است.
پرسشی که در اینجا مطرح است این است که مسلمانان برای کسب احترام باید چکار کنند؟ روشی که مسلمانان تا کنون برای کسب احترام پیش گرفته اند که همان خشونت و توحش از یکسو و گدایی و مظلومنمایی از سوی دیگر است مسلماً نتوانسته است برای مسلمانان احترام دست و پا کند، این روشها که برخاسته از خود اسلام هم هست به این دلیل ناکارآمد هستند که افراد خیر خواه و فهمیده ای آنها را بوجود نیاورده اند بلکه مغزی متوحش و بیابانی این شیوه برخورد رابرای مسلمانان تجویز کرده است. تجربه هم به خوبی نشان میدهد که مردم حاضر نیستند به کسی که به زور میخواهند آنها را به احترام وادارد احترام بگذارند، بلکه کسب احترام روشهای دیگری دارد. بد نیست مسلمانان به دیگرانی که مورد احترام دیگران هستند نگاه کنند و ببینند چه رفتاری در آنها سبب کسب احترام برای آنها شده است و همان روش را پیش بگیرند نه اینکه تا ابد به دستورهای خشن و ابلهانه دینی خود جامه عمل بپوشانند. از این رو، برای خیر خواهی و چون ممکن است مسلمانان علاقه به احترام شدن داشته باشند توصیه های زیر به مسلمانان تقدیم میشود، شاید که مسلمانان بتوانند برای خود در دنیا احترام کسب کنند:

  1. سکولار شوید، اسلام را از عرصه های عمومی زندگی خود خارج کنید و تنها برای خود نگه دارید، برای دیگران با باورهای دینیتان مزاحمت ایجاد نکنید، اذان را با صدای بلند پخش نکنید، در ماه رمضان رستورانها را نبندید، دیگران را مجبور به داشتن حجاب نکنید و خلاصه قوانین دینیتان را به اجتماع تحمیل نکنید، سعی نکنید با ظاهر و رفتار متفاوت خود را از اجتماع جدا کنید، مثل بقیه باشید
  2. زن ستیزی را کنار بگذارید، به زن حقوق و حیثیت برابر بدهید، با زنان مثل حیوانات خانگی رفتار نکنید، همجنسگرایی را به رسمیت بشناسید، چند همسری را کنار بگذارید، صیغه و محلل و ختنه زنان را متوقف کنید
  3. دانش، خردگرایی و تفکر انتقادی و منطق را جایگزین تعصب و ایمان و سنگ مغزی و جهاد و شهادت و خرافات و حرف و حدیث و قرآن و غیره کنید
  4. نسبت به سایر فرهنگها و ادیان و آیین ها و کشورها و ملیت ها با احترام برخورد کنید، دگراندیش ستیزی، برتری جویی، و بیگانه ستیزی را کنار بگذارید برابری حیثیتی و حقوقی را برای خود و دیگران جستجو کنید، از گفتن اینکه فکر میکنید بهترین مردم جهان هستید و بهترین دین دنیا را دارید به دیگران خود داری کنید! درک کنید که دیندار بودن پدیده ای تصادفیست و به همین دلیل هر دینی مشکوک است و نباید دین را زیاد جدی گرفت و برای آن آدم کشت یا کشته شد.
  5. خشونت و توحش را کنار بگذارید، شکنجه و تنبیه های فیزیکی را متوقف کنید، دست قطع کردن، چشم در آوردن، اعدام، قصاص، سنگسار، شلاق زدن و سایر وحشی گری ها را کنار بگذارید، ترحم، صلح، دوستی و انسانیت را جایگزین حس توحش خود کنید و بامجرمان برخورد انسانی و مطابق با حقوق بشر کنید
  6. تلاش خود را برای زشت بودن متوقف کنید، سعی کنید زیبا باشید، موهای زائد بدن را کوتاه کنید، مثل آدمهای هزار سال پیش لباس نپوشید قیافه بربر ها و انسانهای غار نشین را به خود نگیرید، بهداشت را رعایت کنید و سعی کنید شیک و باکلاس باشید
  7. خرافات را کمتر کنید در زندگی به واقعیت های مادی ارزش بیشتری بدهید، کار کنید، تنبلی و مفت خوری را کنار بگذارید، تولید کنید
  8. حساسیت خود را در مقابل اهانت کم کنید، مانند کودکان اهانت را جدی نگیرید، تنبیه اهانت کنندگان را به الله شکنجه گر بسپارید، به جایی که در آنجا به شما اهانت میشود نروید و اهانت به باورها و دینتان را متمدنانه تحمل کنید، درست مثل تمام دین داران و باورمندان دیگر.
    به زبان دیگر تمام توصیه های بالا را میتوان در یک توصیه خلاصه کرد، مسلمان نباشید، سعی کنید کمتر شبیه آنچه اکنون هستید باشید و بیشتر شبیه غربی ها باشید. حال پرسش این است که آیا مسلمانان میتوانند چنین کنند؟ پاسخ به نظر من مثبت است بسیاری از مسلمانان خود این شرایط را رعایت میکنند و انسانهای قابل احترامی هستند ولی خوب بی احترامی نامسلمانان به اسلام و مسلمانان معمولاً بخاطر همین مسائل است و میتوان دید که این مسائل در میان مسلمانان وجود دارد. به هر روی چه بتوانند چه نتوانند به نظر میرسد راه کسب احترام این باشد. افزون بر کسب احترام رعایت کردن این مسائل میتواند سبب زندگی بهتر برای خود مسلمانان و پیشرفت برای آنها باشد، ولی کو گوش شنوا؟ متاسفانه از واقعیتهای تلخ جوامع بدوی این است که مردم بدوی با بدویت خود خوشحالند و حتی نمیپذیرند که بدوی هستند.
0 ❤️



تاپیک‌های داغ





‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «