ازدواج دائم یا موقت، تأثیری ظاهری فیزیکی ندارد (مگر آن که به حالات و روحیات روانی طرفین و اثر فیزیکی آنها در روابط جنسی و … توجه شود)، وگرنه شکل ظاهر ارتباط فرقی ندارد.
بسیاری از امور دیگر نیز چنین هستند. جنگ، جنگ است، یکی در سپاه حق میجنگد و میشود مجاهد و دیگری در سپاه باطل میجنگد و میشود محارب و ظالم – تجارت، تجارت است، یکی از راه حرام کسب درآمد میکند و یکی از راه حلال – غذا خوردن، تغذیه است، یکی لقمه حرام یا شبههناک میخورد و یکی حساس است که لقمه حلال بخورد …، در نهایت نیز یکی (افراد و بالتبع اجتماع) در دنیا و آخرت رستگار میگردد و یکی راه انحطاط را پیش گرفته و به هلاکت میافتد. ازدواج، چه موقت و چه دائم نیز چنین است.
خداوند متعال برای نیازی که خودش در وجود بشر گذاشته و برای انسان زینتاش داده و موجب کمالات روحی، روانی و جسمیاش قرار داده و لازمه رشد حیات فردی و اجتماعیایش و تولید مثل قرار داده که محدودیت میزان بهرهوری و استفاده نمیگذارد، مگر همان محدودیت »حلال و حرام» را که قرار داده و تشریع نموده است.
از آنانی که چنین سؤال یا شبههای به ذهنشان خطور میکند و میپرسند: «فرق ازدواج موقت با رابطه نامشروع چیست؟»، بپرسید: «فرق ازدواج دائم با رابطهی نامشروع چیست؟». چرا اگر یک زن و مرد [چه مسلمان، چه مسیحی، چه بودایی و …]، اگر حتی بیست سال هم زیر یک سقف با هم زندگی کنند و صاحب سه فرزند هم بشوند، رابطهی آنان نامشروع و فرزندانشان حرامزاده قلمداد میشود، مگر چه فرقی دارد؟! چرا حتی در قوانین مدنی و حقوقی، کسی که بیست یا سی سال با دیگری زندگی مشترک دارد و سه فرزند هم دارد، نمیتواند مدعی شود که من «متأهل هستم» و حتی از حقوق مدنی و اجتماعی یک متأهل نیز نمیتواند استفاده کند؟! خواه در ایران یا یک محیط اسلامی باشند و خواه در یک جامعهی غربی مثل امریکا و اروپا و خواه در خاور دور مثل چین، ژاپن، کره و فیلیپین.
پس، ازدواج که با یک خطبه منعقد میگردد، چه در اسلام و مسجد باشد، چه در مسیحیت و کلیسا و چه در زرتشت و معبد و چه در …، قوانین و تعهداتی را بر فرد و جامعه حمل میکند که سبب نظام و سلامت روحی، روانی، جسمی، ارتباطی، حقوقی و … شخص و اجتماع میگردد.
به عنوان مثال: قانون نفقه، قانون ارث، قانون مالکیت، قانون حضانت، قانون محرمیت (مثلاً ممنوعیت ازدواج با مادر یا پدر همسر برای تمام عمر)، قوانین مربوط به شخصیت، هویت، ملیت و حقوق مادی و معنوی فرزندان و …، همه قوانین و تعهداتی است که در سرتاسر دنیا، با همین یک خطبه، که زن میگوید: خودم را به ازدواج تو درآوردم و مرد هم قبول میکند، یا وکیلشان آن را میخواند، بر فرد و جامعه حمل میشود.
ازدواج موقت نیز، همان ازدواج است، با این تفاوت که پایان زندگی مشترک، به مرگ یا طلاق موکول نشده است، بلکه از قبل تعیین شده و بین طرفین به توافق رسیده است. خواه زندگی مشترک یک ساعت باشد و یا پنجاه سال، وقتی برای پایان آن وقتی تعیین و توافق شد، میشود ازدواج موقت و بسیاری از قوانین و تعهدات فردی و اجتماعی ازدواج دائم را جاری و ساری مینماید. چنان که اگر کسی ازدواج دائم نمود و پس از یک یا دو ماه به دلیل اختلاف طلاق گرفت و یا همسرش از دنیا رفت، بسیاری از این قوانین در مورد او به اتمام نمیرسد.
پس، از مهمترین تفاوتهای ازدواج (دائم و موقت) با رابطه نامشروع این است که زمینههای بینظمی، بیتعهدی، سوء استفاده، رواج فساد و فحشا، ظلم و … را از بین میبرد. و البته در روابط شخصی نیز بسیار مؤثر است. خیلی فرق دارد که انسان به کسی که با او رابطه جنسی برقرار میکند، به چشم همسر نگاه کند و مقابلش متعهد باشد و یا به چشم یک فاحشه و فاسق (زن یا مرد). و این معنا را بانوان که لطیفترند، بیشتر احساس و درک میکنند، چون امر بسیار لطیفی، حساس و ظریفی است.
تو این متنیکه نوشتی حداقل 3 4 تا بحث خوابیده
خو کجاشو میخوای بدونی؟؟؟؟