عبدالرحمن ابنخلدون (۱۳۳۲-۱۴۰۶) جامعهشناس بزرگ تونسی بود که اثر مشهوری بهنام **مقدمه ** دارد که بههمت مرحوم محمدپروین گنابادی بهفارسی برگردان شده است. او در این کتاب درباب موضوعات مختلفی از جمله تأثیر هوا در رنگ بدن آدمیان، چگونگی تشکیل دولتها، طول عمر دولتها، مراحل طبیعی هر دولت، بدویت (بیابانگردی) و برتری آن بر حضارت (شهرنشینی)، و مالیاتستانی سخن رانده است.
در این نوشتار به نقل گفتار او درباب مراحل طبیعی هر دولت میپردازم. او در باب سوم، فصل هفدهم مقدمه مینویسد:
هر دولتی را پنج مرحله است و زمامداران آن در هر یک از این مراحل خویهایی کسب میکنند که متناسب با آداب و رسوم همان مرحله است و در مراحل دیگر نیست.
1- مرحلهی نخست دوران پیروزی و چیرگی بر مخالف و استیلا یافتن بر کشور و گرفتن آن از دست دولت پیشین است.
2- مرحلهی دوم دوران خودکامگی و حکومت مطلق و تسلطیافتن بر قبیلهی خویش و مهار کردن آنان از دست درازی به مشارکت و مساهمت در امر کشورداری است. زمامدار در این مرحله موالی و دستپروردگانی برمیگزیند و بر عدهشان میافزاید تا میدان را بر اهل عصبیت و عشیرهی خویش ــ آنانکه در نسب وی همسهم و در پادشاهی شریک و انباز اویند ــ تنگ کند. از اینرو، آنان را از عهدهداری امور میراند و خودکامگی را به خود منحصر میکند.
3- مرحلهی سوم دوران آسودگی و آرامش زمامداران برای برخورداری و بهدست آوردن نتایج و ثمرات پادشاهی است. زمامدار در این مرحله به کسب ثروت و به یادگار گذاشتن آثار جاوید و برآوردن کاخها و دژهای عظیم و آبادانیهای پهناور همت میگمارد و به هیئتهای نمایندگی دیگر کشورها بار میدهد و به رفاه حال حاشیهنشینان در مینگرد و به سان دادن سپاهیانش و پرداختن حقوقشان عنایت میکند. آنوقت، دولتهای دوست وی بدان مباهات میکنند و دولتهای دشمن بیمناکش میشوند. این مرحله آخرین مراحل استبداد و خودکامگی خداوندان دولت است.
4- مرحلهی چهارم دوران خرسندی و مسالمتجویی است و رئیس دولت در این مرحله به آنچه گذشتگانش پایهگذاری کردهاند قانع میشود و در آداب و رسوم و شیوهی سلطنت به تقلید از پیشینیان میپردازد و کلیهی اعمال ایشان را گامبهگام دنبال میکند و بر این عقیده است که اگر در تقلید از آنان گامی فراتر نهد، کارش تباه میشود.
5- مرحلهی پنجم دوران اسراف و تبذیر است و رئیس دولت آنچه را که پیشینیانش گرد آوردهاند در راه شهوترانی و لذایذ نفسانی و بذل و بخشش بر خواص و ندیمان خویش در محافل و مجالس عیش تلف میکند و یاران و همراهان بد و نابکار برمیگزیند و کارهای مهم و بزرگی را به ایشان میسپارد که از عهدهی انجامشان برنمیآیند، و به بزرگان و عناصر شایستهی قومش و خدمتگزاران پیشین بدی میکند (چنانکه ایشان یاری خود را از وی دریغ میکنند) و بهسبب خرج کردن مستمری سپاهیان در راه شهوترانی وضع سپاه و لشکرش رو به تباهی میرود و، در نتیجه، اساسی که پیشینانش بنیان نهاده بودند واژگون میشود. در این مرحله فرسودگی و پیری به دولت راه مییابد و اگر فرتوتی و فرسودگی به دولتی راه یابد، بههیچرو برطرف نمیشود.
پانوشت: چنانکه دیدیم، مرحلهی دوم عبارت بود از خودکامگی و کنار زدن کسانی که به فرد در تشکیل حکومت یاری رسانده بودند. خواستم عرض کنم این مرحله بسیار شبیه به اوایل حکومت استالین و رضاشاه و خمینی است، بهگونهای که هر یک کسانی را که پایهگذاران استبدادش بودند حذف کرد: اولی زینوویف و کامنف و تروتسکی را، دومی تیمورتاش و داور را، و سومی منتظری و طالقانی و بهشتی و غیره را. در باب مرحلهی آخر (اسراف و تبذیر) نیز عرض کنم که نظامهای شوروی و پهلوی و جمهوری اسلامی بهترتیب زیر به اسراف رویآوردند: اولی از زمان دبیرکلی برژنف، دومی از دهه ۵۰ شمسی (نمونهاش جشنهای ۲۵۰۰ ساله)، و سومی شاید از زمان ریاست جمهوری حسن روحانی.
شما میگی جکهوری اسلامی در مرحلهی پنجمه؟