1.خودکامگي:رژيمي خودکامه است که کليه قدرت سياسي در دست فرد خودکامه باشد و در اعمال آن،مقيد به ارزش هاي انساني و حقوق بشري و قانون و ضوابط خاصي نيست و هرگونه که اراده نمايد،اعمال قدرت ميکند.در اين رژيم تمام قواي حاکم و ابتکار تصميمات و اقدامات حکومتي بدست فرد خودکامه ميباشد که آن را توتاليتر يا رژيم توتاليتاريسم مينامند.

2.ديکتاتوري:در اين رژيم،قدرت سياسي به طور کامل در شخص ديکتاتور متمرکز ميگردد و کليه وظايف و کارويژه هاي حکومت به صورت يکپارچه در يد اختيار او واقع ميشود.
اين نوع رژيم، اغلب در اثر جنگ ها، کودتا ها يا زور و سلطه ميباشد که چندان دوام نمي يابد.
در ديکتاتوري،امکان دارد که تشکيلات و قواي حکومتي وجود داشته باشد و ظاهرا آنها حکومت را اداره ميکنند،اما در عمل ابتکار تمام اقدامات و تصميمات حکومتي با شخص ديکتاتور است.

3.پادشاهي:انواع مختلفي دارد که عبارتند از پادشاهي موروثي،پادشاهي انتخابي،پادشاهي استبدادي و پادشاهي محدود.
در پادشاهي استبدادي ، #يک پادشاه استبدادي وجود دارد که قدرت و اختيارات خود را بنا به اراده خود اعمال ميکند.نظير لويي چهاردهم و امام خميني که معتقد بودند دولت منم و قانون دولت در سينه من است.

4.آريستوکراسي:در اين رژيم ها،قدرت سياسي در دست طبقه اجتماعي اي است که شايستگي و زبدگي آنها در قياس با ديگران مشخص است.اعضاي طبقه فرمانروا از لحاظ نظري بهترين و نخبگان هستند.
در اين رژيم، حکومت مختص طبقه ان است که از خصلت خاصي برخوردارند؛مثل فئوداليسم، طبقه ثروتمندان يا پلوتوکراسي،طبقه روحانيون و …

#از شما عزيزان خواهشمندم با مطالعه متن و ارزيابي اوضاع،نتيجه گيري خود را به صورت کامنت اظهار کنيد…

1.رژيم هاي سياسي اثر دو ورژه موريس،ترجمه ناصر صدرالحفاظي

2.ايدئولوژي هاي سياسي مدرن اثر وينسنت اندرو،مرتضي ثاقب فر

3.توتاليتاريسم اثر آرنت هانا،ترجمه محسن ثلاثي

اسلام به صراحت گفته مسئله حاکمیت جامعه اسلامی به دلیل این که تمامی ابعاد اسلام رو در بر میگیره و اجرای قوانین اسلام نیاز به حاکمیت اسلامی در جامعه داره ، مسئله بسیار حساس و مهمی است و تعیین حاکم رو نمیشه به عهده مردم کم خرد واگذار کرد ، و حاکم جامعه اسلام از طرف خدا تعیین میشه که شخص معصوم هست و در نبودش فقیه برجسته که بینش سیاسی داشته باشه این وظیفه رو به عهده میگیره ، پس ببین هیچ جایی تو دستورات اسلامی جایی برای نظر مردم درنظر گرفته نشده ، پس کلمه اسلام و دموکراتیک اجتماع نقیضین هستن که هیچ جوری با هم جور در نمیان ، الان تو کشورهای عربی مردم هیچ نقشی توی تعیین پادشاه و امیر کشورشون ندارن که دقیقا همون اسلام واقعی هست ، تو این کشور هم فقط برای سرگرم کردن مردم یه نمایش به اسم انتخابات برگزار میکنن و هممونم می دونیم که تصمیمات داره توسط همون فقیه و مافیای دورش گرفته میشه ، در ضمن سبد گذاشتن کار خوبی نیست

یکی از بهترین و جامع ترین مطالب این سایت بود و خواندنش واقعا لذت بخش بود

گاها به این مطلب فکر می کنم در عصر حاضر چه نوع مردمانی، مستحق حکمرانی یک مستبدی هستند که چنین جمله ای را از بدو ورود به مردم دیکته میکنه....

....من دولت تعیین می کنم

اساس اين حکومت،برپايه ديکتاتوري ديني بنا شده بود که طي چهل سال،اذهان مردم رو با واژگاني نظير ولايت مستلزم فقيه،حکومت الهي و امثالهم شست و شو دادن...

ديدگاه زيبايي ارائه دادين که متاسفانه از واقعيات تلخ اين ماجراست....

اسمش خوشگله ولی اگه مظورت رجوی ها هست نتیجش میشه اتحاد جماهیر شوروی!
مردم خودشون انقلاب کردند و خودشون انقلاب خودشون رو سرنگون کردند!
اونایی که میگن دموکراتیک همون کسایی هستند که میخوان با دهن خود مردم دهن مردم رو سرویس کنن!
وگرنه نیتشون خوشگل نیست!

منظور من از این که گفتم حاکمیت در نبود معصوم به فقیه واگذار میشه این نبود که روش صحیح و حالا دستور داده شده در اسلام این هست ، من چیزی رو که به گفته شما آخوندها بهش اعتقاد دارن و توی دروس مدرسه و دانشگاه به ما دیکته کردن رو گفتم، وگرنه از نظر من حکومت معصوم هم یک چیز مسخره و بی معنی است چون معصوم برام معنا نداره، پایه این حرف من همون تفسیرهایی هست که از بعضی آیات برا ما انجام دادن و راستش رو بگم به دلیل بی اهمیتی که نسبت به کل حاکمیت اسلام دارم و خرافاتی که توی اسلام برام وجود داره تا به حال دنبال این نرفتم که ببینم نظر اسلام برای حکومت جامعه در زمان نبود معصوم چی هست؟ چون با کل مسئله مخالفم یعنی حاکمیت دین و اون هم دینی مثل اسلام با اون سابقش

منظور من هيچ حزب و جناح خاصي نيست و صرفا اثباتي براي عدم صلاحيت نظام ارائه دادم…