سگ کوچولو لمسم میکنه، میاد و خودش رو به پاهام میماله و من جیغزنان ازش فاصله میگیرم.
منی که از سگهای ولگرد تو خیابون نمیترسم، چجوری از این سگ نژاددار و قلادهدار ترسیدم؟
میرم تو اتاق و به ترسم فکر میکنم، ترسم از گاز گرفته شدن نبود، با لمس مشکل داشتم، لمسی که خودم خواهانش نبودم.
من میتونم با همون سگ ساعتها بازی کنم اما وقتی خودم تصمیم بگیرم.
تو نباید هرگز بدون خواستن من، کوچکترین تماسی داشته باشی اما با تصمیم خودم، حاضرم بانداژ بشم و زیر کیرت درد بکشم.
وقتی اسلیوم هستی هم، قصه همینه و اینقدر واضحه که لازم به توضیح نیست…
میدونی، مسئله تصمیمگیریه و این حق و چارچوب برای تو هم صدق میکنه، اگه دوست نداشته باشی تاچت کنم، تاچ نمیشی، حتی اگه برای بالباستیگ کردنت، نفسم از خواستن حبس بشه، نه! اگه تو نخوای انجام نمیدم، با هم میگردیم و راههای جایگزین پیدا میکنیم.
پیت
پینوشت: بوس
تسلط همینه دیگه
بینهایت سخته برای یک اسلیو (به عنوان یک اسلیو میگم)
ولی واقعا بی اندازه زیباست
فقط یک حس واقعی حال یک حس واقعی رو درک میکنه