آخ آره 6سالم اینابودش

خونه بود يا مطب؟
گريه هم ميكردي؟
كيا بريدن رو ميديدن؟
بعد ختنه مهموني داشتين؟
تو مهموني لخت بودي يا روشو گرفته بودن؟
كسي ميمود از نزديك ببينتش؟

خودم
٥ سالم بود
دكتر اوردن خونه
بردنم تو پذيرايي مهمونا تو حال بودن
خوابوندنم شلوارم در اوردن دست و پام گرفتن
دكتر يه آمپول زد و بعد با قيچي ذره ذره ميبريد منم جيغ ميزدم
بعد كه كامل بريدش اوردش جلو صورتم گفت ميخوايش و زد زير خنده انداخت تو سطل زباله
بعد بخيه زد و پانسمان كرد و رفت
مهمونا اومدن تو اتاق منم لخت گريون با كير زخمي وسطشون دراز افتاده بودم
خلاصه كير كوچولوي ما نقل مجلس بود
خودمون هم گريون

مطب بودش خودم ودکترواوناکه کمکش میکردن میدیدن گریه هم میکردم اون آخراش که مث اینکه اثربی حسی رفته بود مهمونی گرفتن یه پارچه سفیدشکل دامن پوشونده بودن روزای اولم خونی بودش به سختی میرفتم دستشویی میکردم باهاش وکوچیکترین چیزی که بهش میخوردخیلی اذیت میکرد وهمشم دستمال کاغذی دورش پیچونده بودن روزای اول

فقط یادمه یه درد خیلی تلخی داشت ،که هنوز دوباره تجربش نکردم ،،،

از اونجایی که تو سه ماهگی ختنه شدم چیزی یادم نیست پیشنهاد میکنم پسر دار شدید تو همین سن ختنه کنیدش

خدا لعنتشون کنه…دودول منو از ته بریدن…دوباره با هزار مکافات بخیه زدن

نه دیگه…دوباره پیوند زدنش…الانم کجه ?

کسی هست تو سنای بالا مثلا 13-14-15 سالگی ختنه شده باشه؟ یا شنیده باشه کسی تو این سنا ختنه شده؟

Up

↩ M.asaluye
دست رو دلم نزاريد که خونه خونه

عزيزان که منو ميشناسم از ظاهرم خبر دارن
آدمی هستم انقريب با دو متر و ده سانت قد
به لحاظ آذری بودن و ورزش هايی که ميکردن هيکلی چهار شونه و به قولی خودمون خوف ناک (صرف اطلاعات زياد تر به عزيزانی که من رو ديدن مراجعه کنن)
والا نظر به محسن بودن تاپيک اومدم ختنه سرون به قول شما
و ختم شبه اول قبر خودمان رو بگويم

این حقير در شرف 15 سالگی ختنه شد
فی الباقه در 14 سالگی
يادم مياد تازه از شهرستان اومده بودم
اون موقه قدم نزديک 185 بود
يه نوجوون 14 يا 15 ساله دراز ديلاق ريش و سيبياشم تازه در اومده
آقا ما از مدرسه اومديم ديدم به
کله زنای فاميل جمع هستن
از عمه ناتنی ها گرفته تاااااااااااا دختر خاله اختر عمه ناتنی ها
منم ترک از شرستان امده غيرتی
رفتم طبقه بالا اتاقم

چيزی نزديک بر نيم ساعت بعد زنگ منزل اجدادی ما به صدا در امد
صدا ها برام گنگ بود صدای يک خانم و يک آقا که ميخورد سيبيل کلف باشه
با کمال تعجب این حقير رو صدا کردن
شق و رق پله ها رو پايين رفتم
تازه وارد ها رو ديدم
زنی بود که يه کيف دستش قدش تو خايه هايه اون موقع من هم نبود
مردی بود بسيار هيکلی تقريباً هم قد من
تشکی رو ميان جمع ديدم که در وسط مبل های قديمی فن بود و تمام زن ها به نظاره تشک نشته بودن

شستم خبر دار شد
بنا به غرور و از این کس شعر ها فرار نکردم
اما يه خاله دارم از الان من چيزی حدود 5 سانت بلند تره تقريباً 215 ثانتی متر
آقا این ديو اومد جلو ما من ديگه جفت کردم خاستم در برم
که منو با اون قد و وزن عين پره کاه بلند کرد
پرتم کرد وسط جمع
گفت لخت شو
من بهم بر خورد جلو اون همه زن برام سنگين بود
من ترکی گفتم به هيچ وجه >عمراً
آقا ديدم دختر خاله ناتنی ها و عمه هام من رو گرفتن با يک حرکت سريع يه خم من رو گرفتن و ما رو لخت کردن , با اون هيکل عين پشکل گوسفند نقش زمين شدم در حين عريانی
برام خيلی سنگينه با این قد و هيکل الانم دارم براتون ميگم
آقا مام خجالتی تشکيلاتمون رو وسط پامون جمع کرديم
آقا اینام سپيش هی ميگفتن دودولشو دولشو(عين مال اسب هر و کر ميکردن ای خدا بانی شو لعنت کنه)

ما رو ذوب کردن زوری خابوندنم
يه ملافه روم آقا مردک سيبيل کلف من رو گرفت
زنيکه پتياره قيچی و بند و بساط در آوورد به انضمام يک حلقه گمانم سايز بنده بود شايدم فری سايز کرد فلان جای ما
همه هر و کر منم از غرور هنوز خم به ابرو نياوردم(ارواح عمم)

زنيکه گفت واااااااااااای دودولشو برم
ميخواستم بگم زنيکه پاپتی بدم لا دندونات ؟
خلاصه بازم خم به ابر نياورم
آقا کارو شروع کردن ديدم ناااااااااااااه
دردش امان نمنيده آقا اربده من رفت هوا جوری با صدای کلفتی که دارم داد ميزدم و فحاشی ميکردم که قابل توصيف نيس
البته بعداً از سره فوش ها شرمنده بودم اما چه کنم

آقا نيم ساعت بد این حقير با اون قد و هيکل دامن پوش اون هم صورتی روی تخت از درد لنگام هوا بود
هر کسی به رسم ياد بود هديه مياورد و تبريک ميگفت
به قدری عصبانی ميشدم که که اون لحظه فقط ميخواستم بگم بيا پارت کنم اون وقت بگم مبارک باشه
چيزی که از همه بدتر بود این بود که دخترا ميگفتم آقای دودول طلا
کارد به استخونم ميرسيد
از غم فلک و شقاوت مردم دون مايه نگم براتوم خلاصش , چه سوزشی داشت تا 4 5 روز از مستراح رفتن عاجز بودم
اونم چی با يه دامن صورتی که انگار درزی از بدو زمانه این رو برا من دوخته بود

خلاصه به اجاره نامه پلو من رو سفری به لقاءل… فرستادن
کارم شده بود ناله از خجالت رنگ به رخسار نداشتم
بعد 14 سال عمر با عذت عين تاپاله نقش زمين شديم
ای خدا بانی شو لعنت کنه

تا يک سال من به لغت دودول طلا مزين بودم

در انتها ميتونم فقط بگم وحشتناک بود
مثل واقعه 11 سپتامر

آقا چشمتون روز بد نبینه خاطره اش زیاد تلخ نیست تلخترین جاش اونجاست که از این صحنه ننگین فیلم بگیرن بدتر از اون نمیدونم چه طور ولی دو سه نفر دیگه جز خودم کپیشو دارن!!!
خدااایا بسهه دیگه خستهه شدیم دیگه

↩ FaridMR
مگه چند سالت بود؟

وای من ۱۰ سالم بود قشنگ یادمه اون لحظه ک پوستو با تیغ میبریدن 😂😂😂

↩ AmuNima
بازم شانس داشتی واقعا؟
از این داستان این پسره که بدتر نیست!!! 😂 😂 😂

↩ samansaman1365
من ک عمرا بچمو ختنه نمیکنم‌
خودش بزرگ شد ب سن قانونی رسید اگر دوست داشت بره ختنه کنه

↩ AmuNima
تازه اینایی که بیشتر از سن تو ختنه شدن که بدتره.اونا خیلی سختشون بوده!!!

↩ samansaman1365
دردش مهم نیس یعنی چی آخه زدن مارو ناقص کردن بعدشم ختنه باعث میشه لذت سکس برای مرد کمتر بشه
کسی بخواد بچمو ختنه کنه باسنشو باز میکنم

↩ AmuNima
حالا به نظرت چی تو این ماجرای این پسره از همه بدتر بوده؟

↩ samansaman1365
هیچی عزیزم ما همه سرنوشتمون مشخصه
قسمت و البته رسم و رسوم فامیل این اقای محترم هم همین بوده
چیزیه ک باید اتفاق میوفتاده دستشونم درد نکنه 😐😂

↩ AmuNima
فکر کردم با توجه به خاطرات بد خودت میخوای همدردی کنی!!! 😂

↩ samansaman1365
کوچیک بودم یه سال نشده

↩ FaridMR
خوبه که زیر یک سال که چیزی نیست
اگر جای این پسره بودی چی!!! 😂

↩ تشنه عشق
مگه چند سالتون بود شماها؟!!!

↩ نفرسوم.متاهلها
مگه چند سالت بوده؟!! 😂

↩ تشنه عشق
خوب بوده که. اگر مثل این پسره 14-15 سالتون بود خوب بود؟! 😂 😂

من ۶-۷ سالم بود که ختنه شدم بدترین حسش اینه که داری درد تحمل می‌کنی بعضی اقوام میامدن دامن رو میزدن کنار میدیدن
این وسط دختر بچه های هم سن هم سرک میکشیدن ببینن
که اکثرا چون حواسشون به اونا نبود موفق میشدن منم خجالت میکشیدم
ولی یادمه دختر عمم ازم بزرگتر بود حدود ۷سال خودش اومد زد کنار گفت همه دیدن بذار منم ببینم از ترس اینکه مقاومت باعث بشه دردم بیاد گذاشتم یه دل سیر ببینه
البته بعد برام جبران کرد خودش…دمش گرم

برا من حدود ۶ سالم بود که پدرم گوسفند خریده بود و میخاستن تو خونه عصر، ختنه ام کنن
بعد بابام پشت ماشین اداره با عجله میخاست خودش رو برسونه خونه.
تصادف کرد و تریلیه برا اینکه زیرش نگیره چپ کرد
بعد دیگه نشد ختنه ام کنن
رفت تا کلاس سوم که شدم

سر بریدن این کیرم، یه تریلی چپ شد
ماشین اداره هم داغون شد
بار تریلی قیر بود کلا ریخت، گوسفندا یه چوپون توقیرا بعدا گیر کرده بودن
و…

بجان خودم همه اش راست بود

کیرم از همون اول یلی بوده برا خودش

Up

آخ آخ نگم براتون
من شیش سالم بود،مامانبزرگم(بش میگیم ننه)با پدر و مادرم سوار ماشین شدیم،من نوه سوگولی بودم و خونمون مشترک بود با پدربزرگمینا،و خداییش سلطنت میکردم،اینارو گفتم که بگم پدربزرگم قبل از رفتن بهم گفت که استرس نداشته باشم و گفت قراره یه عمل کوچیک داشته باشی که مرد بشی.
رسیدیم و نوبت ما شد و رفتیم تو کشیدن این کیر مارو جرواجر کردن و یه بروشور داده بودن دستم،دکتر گفت حتما اینارو نگاه کن،اگه جای دیگه ای رو ببینی کیرت کج میشه😕من ساده ام فقط بروشو انگلیسی رو نگاه کردم که هیچی ازش سردرنمیوردم.
هیچ دردی رو موقع عمل احساس نکردم،آخراش که تموم شد انگار یه چاقو زدن زیر شکمم با تمام وجودم عر زدم و دکتر رو با واژه های زیبای ترکی مورد عنایت قرار دادم،بعدش تو ماشین یه دامن سفید تنم کرده بودن و رسیدیم خونه
بعدشو دقیق یادم نیست ولی یه تصویرایی گنگی رو یادمه که دورم شلوغه و همه داران فریبرز کوچولو را نگاه میکنن،در آخر پدربزرگم لپمو کشید و گفت مرد شدن درد داره.
سخت ترین قسمتش شاشیدن یه هفته اوله.بگذریم…
اگر فکر میکنید به اندازه کافی دردناک نبوده داستانم،اینو درنظر بگیرید که حین عمل ما توی اتاق نبودیم و از این پرده ها کشیده بودن و تو داشت دیده میشد و فرد بعدی که نوبت پسرش بود هی سرک میکشید،منم آخراش که درد داشتم بهش گفتم(کپیغلو گچ یازیا حالوا خیرات المیله)یعنی پدسگ برو بیرون حلوا خیرات نمیکنن که،که هم خودش خندید هم دکتر ولی بابام یه اخمی کرد،اون مرده به مدت شیش سال بعدا شد ناظم مدرسه من و من هر روز چشم تو چشم باهاش میشدم،و بادیدنش فقط خجالت کشیدم.
شرمنده زیاد شد

Up