این داستان دربارە شایستە خانم مادر آقا مهدی یکی از کاربران شهوانی و بهترین دوست مامانش لیلا خانوم، میباشد’'امیدوارم مورد پسندتون باشە…:
اولا" از اسم کاربریت خوشم اومد...دوما" داستانهایی کە در حدود ٥٠ تا ٦٠ صفحەای رو اگە ملاحضە کردە باشید ..در عرض دو جلسە بە اتمام رسوندم ولی در مورد داستانهای ١٠٠ بە بالا یا سریالی و دنبالە دار برام امکانش نیست...و خیلی وقت میبرە تا تموم بشە و خیلی باید منتظر بمونید...و شایدم یهویی دیدید حوصلم سر رفت و ولش کردم...ولی اینطوری...تقریبا" مجبورم کاری رو کە شروع کردم بە پایان برسونم...
خیلی جالب بود…متشکرم…دستت دردنکنه…لطفاادامه بده!!!..یه چیزدیگه…یه خواهرزن دارم متاهله ،پوستش سبزه مثل لیلاخانووم داستان شما،کونشم مثل اون قلمبه ولی سینه هاش کوچیکتر وشکمش بزرگتره!!!وقتی راه میره لمبرای کونش بالاوپایین میکنن وغوغایی به پامیشه!!بادیدن داستانت درددلم تازه شد!همین یه ساعت پیش خونه پدرزنم دیدمش! ? (wanking)
مامان شایستت چه جندهی حشریه
مامان شایستت چه جندهی حشریه
ممنون
↩ Ebdooos
اخخخ هوس اب کص کردم یه خانم داغو حشری بیاد کصشو لیس بزنم زبونمو بکنم تو کصش چوچولشومک بزنم ابشو بخورم اووومممم