دختر همسایه ۲

1400/12/23

https://shahvani.com/forum/topic/دختر-همسایه
بادبادکم رو باد برد. اونقدر اوج گرفته بود تو آسمون که دیگه به سختی دیده میشد. نخش داشت دستمو می برید. هی سنگین و سنگین تر‌ می شد. دیگه نخ وِل نمی دادم و دو دستی سفت به قرقره نخ چسبیده بودم. اونطرف زهره تشکها را انداخته بود. و داشت منو تموشا می کرد. دیگه واقعا تنهایی نمی تونستم بادبادک را کنترل کنم. به زهر اشاره کردم که بیاد کمک. اونم سریع پا شد و از پشت من نخ بادبادک را دستش گرفت و هی منو با سینه های سفتش هل میداد تا نخ رو بتونه تو دستش خوب نگه داره. من هی نخ رو می کشیدم و آرنجا و بازوام رو می زدم به سینه های زهره. زهره هم خودش رو عملا انداخته بود روی من.
(او می کشید و من می کشیدم. او می مالید و من می مالوندم.)
با هر زحمتی شده، تونستم کنترل بادبادک را دستم بگیرم. یواش یواش صدای پاهای پدر و مادرمون از سرویس پله به گوش می رسید. زهره خودش رو جمع و جور کرد و رفت سمت پشت بوم خودشون. منم که کمی تا اندکی نمناک شده بودم بادبادکم را جلوی شلوارم گذاشتم و رفتم پایین. شورت و شلوارم خیس خیس شده بودن. عوضشون کردم. و دوباره برگشتم پشت بوم. پدر و مادر زهره هم اومده بودن بالا. خلاصه اینکه ما بچه ها رفتیم دوباره برا بازی کردن. و پدرا و مادرا هم شروع کردن به صحبت کردن. با چشمک به زهره علامت دادم که به بهونه دیدن اسباب بازیام و بادبادک از ننه باباش اجازه بگیره بیاد خونمون. اونام که مشغول حرف زدن بودن اجازه دادن. خلاصه من و زهره دوتایی سُریدم پایین.
من تا زهره به خودش بیاد بغلش کردم و بردمش تو پستو. زهره ممه های خوبی داشت فوری دست کردم تو سوتینش و اونم لپامو ماچید. من بماچ و اون بماچ تا عاقبت شل شد و خوابید‌. یه دست دور کمرش انداختم و با دست دیگه سینه های نازشو می مالوندم. اونم پرو شده بود دستش برده بود تو کیر و خایه ام. و هی مالش میداد. از سینه هاش دستم رفت و نافش رو دور زد و عاقبت دستم به اونجای زهره رسید. آه از نهادش بلند شد. گفتم: چی عزیزم طوری شده.
گفت: نه تو فقط مال منی…
با این جمله اش فشار خون تو بعضی نقاط بدنم دو برابر شد. از پشت دست کردم تو شرتش و انگشت فاکمو و فرو دادم تو کونش. از جلو هم با زبونم، چوچوله اش را قلقلک می دادم …قیامتی شده بود. داغ کرده بودیم دوتامون.
چنگ زدم شورت و شلوارشو با یه حرکت از جا کندم. اونم با من همین رفتار رو کرد.عاقبت دوتامون لخت وعور شدیم تو بغل هم. فشار خون کیرم دوبرابر جاهای دیگه شده بود.
بهش گفتم: زهره دوست دار…
حرفمو تموم شده و نشده گفت: آره بکن توش لامصبو‌.
منظورش عقبش بود. چون دختر بود و هنوز پرده بکارت داشت. منم سر کیرمو که خیس شده بود آروم آروم فرو کردم تو کونش تا جا باز کنه و تلمبه زدن را براش شروع کنم.

10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-03-14 18:00:57 +0330 +0330

نوش جونت عزیزم
فقط (عاقبت دستم به اونجای زهره رسید) یه ذرّه جمله نامفهومه، یه مقدار توضیح میدی؟ ❤️

1 ❤️

2022-03-14 18:07:42 +0330 +0330

↩ Insect-pussy
بخاطر مسائل سوق الجیشی گفتم ملت حساس بشن.
بله این همان نقطه جی می باشد(چوچوله)
ممنونم که نوش ژدی تو کارم.
نوش جانش کردم حسابی…

1 ❤️

2022-03-14 19:20:40 +0330 +0330

↩ (Sasan)
میدونستم، میخواستم اسم بیاره

1 ❤️

2022-03-14 19:22:52 +0330 +0330

↩ rrahmog
فدات بشم

1 ❤️

2022-03-14 19:36:35 +0330 +0330

↩ Nafas7196
من نبودم داستانم مربوطه به سنین نوجوانی ۱۴ و ۱۵ سالگیه

1 ❤️

2022-03-14 21:07:41 +0330 +0330

↩ (Sasan)
اِوا…! چرا با صاد عربی نوشتی؟
کُس یه کلمه زیبای فارسیه
و وقتی با سین نوشته بشه، یک احساس حشراتی غلیظ و لذیذ به آدم دست میده.
من خودم که اینجوریم.

1 ❤️

2022-03-14 22:12:50 +0330 +0330

↩ Sara.Shirazi
بیشتر خود دختره میخاست.

1 ❤️

2022-03-14 22:45:16 +0330 +0330

خیلی باید حواسم بهت باشه
فکر کنم تو شگردت بادبادک بازی هست
ولاکپشتی که روپا میزنه و … توکارت نیست
😆😄😃😃😁
اما قلمت ساده وزیبا وروان هست بخصوص که کوتاه تایپیک میزنی (خسته کننده نیست)
واست ارزوی موفقیت روزافزون وبدست اوردن ستاره از دست رفته ات رودارم 🌹

1 ❤️

2022-03-14 22:48:35 +0330 +0330

↩ Mehrbano negan
قربونتون برم من.
هر چی هم که ساده و رون می نویسم به لطافت و ظرافت و زیبایی شما نمی رسه.
ممنونم ازت که وقت گذاشتی.
وجودت گله.
نازنینم.
خوشحالم که خوشت اومد.
اره حواستو جمع کن با یه بادبادک …خخخخ

1 ❤️

2022-03-14 22:50:11 +0330 +0330

↩ Mehrbano negan
ستاره میخام چیکار همین که شما مطلبم را می خونید از صدتا ستاره برام بهتره. 🌹

1 ❤️

2022-03-14 22:51:15 +0330 +0330

↩ rrahmog
سپاس از لطف بیکرانت ای دوستتتتت
شما خودت خوب هستی بقیه رو خوب میبینی عزیز
من بادبادک بازی ندوست گول نمیخورم 😂

1 ❤️

2022-03-14 22:52:31 +0330 +0330

↩ Mehrbano negan
بادبادک برا شما بعله…
الان خدمتتون جت باید آورد.
ملتفتی؟!

1 ❤️

2022-03-14 22:52:35 +0330 +0330

↩ rrahmog
👌 👌 👌 👋 👋 👋

1 ❤️

2022-03-14 22:56:05 +0330 +0330

↩ rrahmog
👍 👍 👍 😂

1 ❤️

2022-03-15 01:55:31 +0330 +0330

من اصلا اهل داستان خوندن نیستمو از همون نوجوونی علاقه ای به داستانای سکسی نداشتم
ولی این داستان تو واقعا عالی بود عزیزم
قسمت اولشو که دیشب خوندم، خیلی به دلم نشست
الآنم تا دیدم زده دختر همسایه۲ گفتم خودشه و تایپیکو باز کردم
فوق العاده ای قشنگم

1 ❤️

2022-03-15 02:54:51 +0330 +0330

↩ Jurassic.D
فدای تو عزیزم.
محض نگاه شما می نویسم.
و شما یید که دلگرمی به من میدید.
مرسی از حضورت.
داش گلم.

1 ❤️

2022-03-15 03:09:11 +0330 +0330

↩ rrahmog
عشقی تو عزیزم

1 ❤️

2022-03-15 09:54:32 +0330 +0330

↩ (Sasan)
ولی اون احساس جنسی لذیذ و غلیظی که واژه ی زیبای کُس به انسان میده، هیچ کلمه دیگری نمیده.

1 ❤️

2022-03-15 10:48:12 +0330 +0330

↩ (Sasan)
باشه هرطور میلتونه

0 ❤️

2022-03-15 13:56:41 +0330 +0330
(او می کشید و من می کشیدم. او می مالید و من می مالوندم.)
کویتی پور یه نوحه داره با همین لحن🤣

زیبا بود🥀

1 ❤️

2022-03-15 21:24:04 +0330 +0330

↩ Fuzzy01
قربان شما ممنون از حضورت فازی جان 🙏

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «