همهچیز از فراموشی آغاز میشود. ما فراموش نمیکنیم و به نسیان نمیسپریم، تنها میان هر خاطره و هر غیابِ خاطره در تعلیق هستیم. شاید هم ما فراموش میکنیم، اما بدون امکان فراموشی! در نسیان، تعارضات درونی ما نه فقط ناشی از کشاکش میان غرایز سرکوب شده یا افراد مهم درونی شده یا خاطرات تروماتیک فراموش شده، بلکه ناشی از رویارویی با مسلَمات هستی نیز است. همانطور که در جمله آغازین فیلم درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش از نیچه میبینیم: «خوشا به سعادت فراموشکارانی که حتی خطاهایشان به فرجامی نیک میرسد.»