در حسرت گایش دخترعمو

1390/09/05

سلام دوستان به صراحت بگم من نویسنده نیستم و این خاطره هم یه خاطره صد درصد سکسی نیست پس هرکس که میخواد فحش بده خواهشا از همین الان نخونه
من علی(اسم مستعار)یه چند سالیه که مجردی توی تهران زندگی میکنم پسری27 ساله تقریبا خوش تیپ وتوی خانواده یه بچه مثبت تمام عیار که همه روی اسمم قسم میخورند ضمن این که کارمند یه شرکت معتبر هستم و درآمدم نیز بد نیست.
دختر عموم مریم(اسم مستعار) یه زن فوق العاده با سینه هایی با سایز85 (که منو دیوونه کردند) , اختلاف سنش هم با من حدود16 ساله یعنی الآن 42سالشه و…بگذریم خیلی وقت بود که توی کف مریم بودم توی هرموقعیتی که جور میشد دستاشو لمس میکردم و بدنش و که الحق و الانصاف تا حالا مثل این بدن و ندیدم حسابی دید میزدم و منتظر فرصتی بودم که باهاش از سکس صحبت بکنم و … ولی از اینکه مبادا قبول نکنه میترسیدم تا یه روز که داشتیم اس ام اس بازی میکردیم چند تا اس عاشقانه براش فرستادم و اون یکی در میون جوابم و داد یه اس براش نوشتم که " تا از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره بجایی نرسد" حدسم درست بود دیدم داره دوزاریش میافته -بهترین فرصت بود و زدم روی تریپ عاشقی و از دوست داشتنو اینجور حرفها .
اولش قبول نمیکرد که این همه دوسش دارم و میگفت که نمیتونه به این رابطه راضی بشه . خلاصه به هر بدبختی که بود توی دو دیدار حضوری تونستم بهش بقبولونم که امتحانی هم که شده 2ماه بهم فرصت بده تا بهش بفهمونم چقدر عاشقشم .
چند تا دیدار حضوری با هم در یکی از شهرستانها داشتیم , دستهاشو میگرفتم و میبوسیدم , رونش و لمس میکردم و میمالیدم, چند بار هم پیشونیشو بوسیدم اما حاضر نبود لبش و بهم بده اما واقعا نسبت به روزای اول رام تر شده بود و راحت تر از مسائل جنسی حرف میزد دیگه فقط یه فرصت مناسب و بقول معروف یه خونه خالی میخواست تا به هدفم برسم تا زد و اونها برای مراسم عروسی یکی از اقوام شوهرش اومدن تهران باهاش قرار گذاشتم و به بهونه خرید با هم رفتیم بیرون به هر بدبختی ای که بود راضیش کردم تا بریم خونه ما به بهانه اینکه اونجا راحت تر میشه حرف زد .
وقتی رسیدیم خونه مانتو و روسریشو در آوردم حالا برای اولین بار بود که مریم با یه تاپ و یه شلوار لی چسبون روبروم وایساده بود کیرم کاملا قد علم کرده بود رفتم جلو و دستمو انداختم توی کمرش و گفتم که باید بهم امروز یه لب خوشمزه بدی / داشت سعی میکرد که هرجوری میشه از دستم فرار کنه و همش التماس میکرد ولی من دیگه این چیزا حالیم نبود حتی با یه بوس کوچولو روی لبام میخواست راضیم کنه که بی خیالش بشم. توی یه لحظه هلش دادم به سمت دیوار و لبم و گذاشتم روی لبش ,چشماشو بست دیگه سینه های بزرگش و میتونستم حس کنم ولی اون هنوز کیرم و احساس نمیکرد فکر میکنم که علی رغم مقاومت داشت لذت میبرد تا اینکه خودم و کاملا بهش چسبوندم حالا دیگه لبم روی لبهای مریم بود و سینه هاش چسبیده به سینم و کیرم روی کسش در همین لحظه چشماشو باز کرد و با حالتی تعجب آمیز منو نگاه کرد شاید انتظار نداشت که کیرم و بچسبونم بهش .بغض گلوش و گرفته بود و التماس میکرد یه لحظه خر شدم و گفتم اگه نمیخوای خب منم بیخیال میشم اونم از خذا خواسته زود از موقعیت استفاذه کرد و لباسش و پوشید و موقعیت به اون خوبی به همین راحتی از دست رفت.
الآن یه مدته که رابطه ش و باهام کم کرده و من هروز به خودم لعنت میفرستم که چرا اون روز بیخیالش شدم.
دوستان عزیز اگه راهی به نظرتون میرسه بهم بگید تا من هم به آرزوی دیرینم برسم که همانا گاییدن مریمه.

نوشته: علی63

6441 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-11-17 15:24:01 +0330 +0330

پشماااااااااام
ادمین خودتی
افسوس که از دست رفته موقعیت؛ امیدوارم تو این سالها پیش اومده باشه بازم
درکت میکنم، واقعا درک میکنم بنظرم ادامه بده به تلاشت درمورد روانشناسی زنها بخون
یه پی.ج خوب هم دارم اگه خواستی
امیدوارم موقعیتش پیش بیاد

0 ❤️

2022-11-21 15:50:57 +0330 +0330

↩ GentlemanV
شاید باورت نشه ولی ی دفعه بردمش تو استخر و همینجوری ک گفتی ولش کردم همونجا میشد بکنمش و نکردم روزی هزار بار به خودم فحش میدم

0 ❤️



تاپیک‌های داغ





‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «