دین !

1392/05/11

چند روز پیش داشتم متن فارسی قرآن رو میخوندم.
رسیدم به قسمتی که خیلی برام جالب بود.درباره تکثر دین ها بود.هرچند تو جای جای قرآن تاکید کرده که همه دین ها در یک راستا هستند و کاملترینش دین اسلام هست اما در این قسمت قرآن ، خدا به صراحت میگه که هر کس را بسته به دین و شریعتی که داره بازخواستش میکنم!
حتی در جایی میگه که برای پیدا کردن کمال و انتخاب دین درست(اسلام) مهاجرت کنید و اگر توانایی ندارید بر شما عیبی نیست چون خدا بخشنده است.
یک جایی هم درباره اونایی که درک درستی از دین نداره کلا میگه میخشمشون که من احساس میکنم شامل انسانهایی میشه که مانند قبیله های آمازون یا آفریقایی هستند و هیچ گونه راه تماس با خارج رو ندارند.
همه اینها نشان از رحمت بی کران خداوند هست.پس دوستان به جای مجادله و دعوا لطفا کمی منطقی فکر کنید.به جای توهین به دین ها و مقدسات هم بیایید از خوبی های دین خودتون بگید.اینجوری به نظرم بهترین راه برای تبلیغ هست مگ اینکه هدفتون چیز دیگه ای باشه !
شاد باشید و سربلند

903 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2013-08-02 13:32:32 +0430 +0430

سلام مرد پیاده!
دین باید طوری باشه که کمک انسان باشه و باعث رشد و تکامل انسان بشه!
شما میتونید با مراجعه به لینک توی امضام با چنین دینی که همه بشریت با اصولش موافق هستند آشنا بشید!

0 ❤️

2013-08-02 13:38:39 +0430 +0430

[quote=مرد پیاده]چند روز پیش داشتم متن فارسی قرآن رو میخوندم.
رسیدم به قسمتی که خیلی برام جالب بود.درباره تکثر دین ها بود.هرچند تو جای جای قرآن تاکید کرده که همه دین ها در یک راستا هستند و کاملترینش دین اسلام هست اما در این قسمت قرآن ، خدا به صراحت میگه که هر کس را بسته به دین و شریعتی که داره بازخواستش میکنم!
حتی در جایی میگه که برای پیدا کردن کمال و انتخاب دین درست(اسلام) مهاجرت کنید و اگر توانایی ندارید بر شما عیبی نیست چون خدا بخشنده است.
یک جایی هم درباره اونایی که درک درستی از دین نداره کلا میگه میخشمشون که من احساس میکنم شامل انسانهایی میشه که مانند قبیله های آمازون یا آفریقایی هستند و هیچ گونه راه تماس با خارج رو ندارند.
همه اینها نشان از رحمت بی کران خداوند هست.پس دوستان به جای مجادله و دعوا لطفا کمی منطقی فکر کنید.به جای توهین به دین ها و مقدسات هم بیایید از خوبی های دین خودتون بگید.اینجوری به نظرم بهترین راه برای تبلیغ هست مگ اینکه هدفتون چیز دیگه ای باشه !
شاد باشید و سربلند[/quote]
میشه ایه ای رو که گفته هر کسی رو بر اساس دین خودش مجازات میکنیم بگی ؟
اگر هم باشه تناقضه چون :
ﻭ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺑﮕﻮ ﺁﻳﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻳﺪ ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻗﻄﻌﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖﻳﺎﻓﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﻯ ﺑﺮﺗﺎﻓﺘﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ (ﺍﻣﻮﺭ)ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ (ال عمران۲۰ )

…ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﻳﻨﻰ ] ﺩﻳﮕﺮ[ ﺟﻮﻳﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﻭﻯ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﻭ ﻭﻯ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ (ال عمران۸۵ )

0 ❤️

2013-08-02 13:42:05 +0430 +0430

جالب بود! ولی آیاتم بزار
تشکر

0 ❤️

2013-08-02 13:43:09 +0430 +0430

لطف می کنید اون آیاتی رو که اینجا بهشون اشاره کردید
تو پست اعلام کنید کدوم آیاته ؟
کدوم سوره کدوم آیه و شما از چه ترجمه یا تفسیری استفاده کردید؟

0 ❤️

2013-08-02 15:11:43 +0430 +0430

این مواردی که گفتم درک شخصی بود از آیات پراکنده ای که در سوره های نساء ، المائده و انعام بود و من خونده بودمشون.هرچند این یک چیز منطقی هست و منم قبلا خودم همچین تصوری داشتم اما با خوندن این آیات دیگه مطمئن شدم به این موضوع.
قرآن بحث های بسیار گسترده ای داره و باید آیات رو بسته به آیات قبلی سنجید و اگر بخواهیم تک تک ترجمه کنیم خوب مشخصا به تناقض میخوریم.
حتی در قرآن درباره مسئله زناء زن شوهر دار چند مورد دستور مجازات داده.که یکیش گذاشتن آن زن در یک اتاق بسته هست ، یعنی در واقع زندانی کردنش و بعد در آیه بعدیش میگه تا شاید توبه کند و خدا راهی برای آزادیش قرار دهد.دقیقا تو اکثر آیات قرآن اگه دقت کنید بعد از هر تشریح مجازات یه آیه میاد که در باره توبه و بخشندگی خدا صحبت میکنه.این خیلی مهمه که متاسفانه در کشور ما و تبلیغ اسلام اصلا اهمیتی بهش داده نمیشه.یعنی تمام این مجازات ها فقط و فقط برای توبه کردن طرف هست نه اینکه صرف تنبیه و مجازات باشه!

0 ❤️

2013-08-02 15:18:19 +0430 +0430

[quote=مرد پیاده]این مواردی که گفتم درک شخصی بود از آیات پراکنده ای که در سوره های نساء ، المائده و انعام بود و من خونده بودمشون.هرچند این یک چیز منطقی هست و منم قبلا خودم همچین تصوری داشتم اما با خوندن این آیات دیگه مطمئن شدم به این موضوع.
قرآن بحث های بسیار گسترده ای داره و باید آیات رو بسته به آیات قبلی سنجید و اگر بخواهیم تک تک ترجمه کنیم خوب مشخصا به تناقض میخوریم.
حتی در قرآن درباره مسئله زناء زن شوهر دار چند مورد دستور مجازات داده.که یکیش گذاشتن آن زن در یک اتاق بسته هست ، یعنی در واقع زندانی کردنش و بعد در آیه بعدیش میگه تا شاید توبه کند و خدا راهی برای آزادیش قرار دهد.دقیقا تو اکثر آیات قرآن اگه دقت کنید بعد از هر تشریح مجازات یه آیه میاد که در باره توبه و بخشندگی خدا صحبت میکنه.این خیلی مهمه که متاسفانه در کشور ما و تبلیغ اسلام اصلا اهمیتی بهش داده نمیشه.یعنی تمام این مجازات ها فقط و فقط برای توبه کردن طرف هست نه اینکه صرف تنبیه و مجازات باشه![/quote]
مرد پیاده عزیز لطف کنید همون آیات پراکنده رو عنوان کنید و اجازه بدید ما هم برداشت کنیم و برداشتمون رو اعلام کنیم

کدوم آیه قرآن گفته زن رو تو اتاق بسته کنید تا شاید توبه کنه ؟
این که یه ترجمه مستقیم بود درسته؟…
یا لطفا یک مثال از اون نمونه مجازات و تشریحش بیارید با ذکر منبع

0 ❤️

2013-08-02 15:31:57 +0430 +0430

آیاتی که من این برداشت کردم که درباره دین ها بود بیشتر آیات سوره المائده و حدود آیات60 تا 70 بود.
در رابطه با جزای زن شوهر دار سوره نساء بود آیه 15 :
" و از زنان شما كسانى كه مرتكب زنا می‏شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه ‏ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد "

0 ❤️

2013-08-02 15:36:55 +0430 +0430

و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند (۴۷)
و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم و اگر خدا مى‏خواست‏شما را يك امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)

0 ❤️

2013-08-02 15:46:22 +0430 +0430

من این آیات رو با تفسیرش و ترجمش خوندم اما برداشت من
اول اینکه محمد باید حتما دین خدا رو تبلیغ می کرده و اگه در این کار کوتاهی می کرده رسالت خود را انجام نداده
دوم اینکه خدا به محمد وعده داده که محمد رو از گزند کافران حفظ می کنه به هر نحوی
سوم اینکه گفته همه باید به خدا ایمان بیارن و خدای سزای کافران رو خواهد داد

آیه 60 تا 70 مائده
(آيه 60)- در اين آيه عقايد تحريف شده و اعمال نادرست اهل كتاب و كيفرهايى كه دامنگير آنها گرديده است با وضع مؤمنان راستين و مسلمان، مقايسه گرديده، تا معلوم شود كداميك از اين دو دسته در خور انتقاد و سرزنش هستند و اين يك پاسخ منطقى است كه براى متوجه ساختن افراد لجوج و متعصب به كار مى‏رود، در اين مقايسه چنين مى‏گويد: اى پيامبر! به آنها بگو:

آيا ايمان به خداى يگانه و كتب آسمانى داشتن در خور سرزنش و ايراد است، يا اعمال نارواى كسانى كه گرفتار آن همه مجازات الهى شدند «به آنها بگو: آيا شما را آگاه كنم از كسانى كه پاداش كارشان در پيشگاه خدا از اين بدتر است» (قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ).

سپس به تشريح اين مطلب پرداخته و مى‏گويد: «آنها كه بر اثر اعمالشان مورد لعن و غضب پروردگار واقع شدند و آنان را به صورت «ميمون» و «خوك» مسخ كرد، و آنها كه پرستش طاغوت و بت نمودند، مسلما اين چنين افراد، موقعيتشان در اين دنيا و محل و جايگاهشان در روز قيامت بدتر خواهد بود، و از راه راست و جاده مستقيم گمراهترند» (مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ).

(آيه 61)- در اين آيه- براى تكميل بحث در باره منافقان اهل كتاب- پرده از روى نفاق درونى آنها برداشته و به مسلمانان چنين اعلام مى‏كند: «هنگامى كه نزد شما مى‏آيند مى‏گويند ايمان آورديم در حالى كه با قلبى مملو از كفر داخل مى‏شوند و به همان حال نيز از نزد شما بيرون مى‏روند و منطق و استدلال و سخنان شما در قلب آنها كمترين اثرى نمى‏بخشد» (وَ إِذا جاؤُكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 531

قَدْ خَرَجُوا بِهِ).

و در پايان آيه به آنها اخطار مى‏كند كه «با تمام اين پرده‏پوشيها، خداوند از آنچه آنها كتمان مى‏كنند، آگاه و باخبر است» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما كانُوا يَكْتُمُونَ).

(آيه 62)- در اين آيه نشانه‏هاى ديگرى از نفاق آنها را بازگو مى‏كند، از جمله اين كه مى‏گويد: «بسيارى از آنها را مى‏بينى كه در مسير گناه و ستم و خوردن اموال حرام بر يكديگر سبقت مى‏جويند» (وَ تَرى‏ كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ).

يعنى، آنچنان آنها در راه گناه و ستم گام برمى‏دارند كه گويا به سوى اهداف افتخارآميزى پيش مى‏روند، و بدون هيچ گونه شرم و حيا، سعى مى‏كنند از يكديگر پيشى گيرند.

و در پايان آيه براى تأكيد زشتى اعمال آنها مى‏گويد: «چه عمل زشت و ننگينى آنها انجام مى‏دهند» و بر آن مداومت دارند (لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).

(آيه 63)- سپس در اين آيه، حمله را متوجه دانشمندان آنها كرده كه با سكوت خود آنان را به گناه، تشويق مى‏نمودند و مى‏گويد: «چرا دانشمندان مسيحى و علماى يهود، آنها را از سخنان گناه‏آلود و خوردن اموال نامشروع باز نمى‏دارند» (لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ).

يعنى، دانشمندان براى اصلاح يك اجتماع فاسد، نخست بايد افكار و اعتقادات نادرست آنها را تغيير دهند، و به اين ترتيب آيه، راه اصلاح جامعه فاسد را كه بايد از انقلاب فكرى شروع شود به دانشمندان نشان مى‏دهد.

و در پايان آيه، قرآن به همان شكل كه گناهكاران اصلى را مذمت نمود، دانشمندان ساكت و ترك كننده امر به معروف و نهى از منكر را مورد مذمت قرار داده، مى‏گويد: «چه زشت است كارى كه آنها انجام مى‏دهند» (لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ).

و به اين ترتيب روشن مى‏شود كه سرنوشت كسانى كه وظيفه بزرگ امر به معروف و نهى از منكر را ترك مى‏كنند- بخصوص اگر از دانشمندان و علما برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 532

باشند- سرنوشت همان گناهكاران است و در حقيقت شريك جرم آنها محسوب مى‏شوند.

از ابن عباس مفسر معروف نقل شده كه مى‏گفت: اين آيه شديدترين آيه‏اى است كه دانشمندان وظيفه نشناس و ساكت را توبيخ و مذمت مى‏كند.

بديهى است اين حكم اختصاصى به علماى خاموش و ساكت يهود و نصارى ندارد، و تمام رهبران فكرى و دانشمندانى كه به هنگام آلوده شدن مردم به گناه و سرعت گرفتن در راه ظلم و فساد، خاموش مى‏نشينند در بر مى‏گيرد، زيرا حكم خدا، در باره همگان يكسان است! در حديثى از امير مؤمنان على عليه السّلام مى‏خوانيم: كه در خطبه‏اى فرمود: «اقوام گذشته به اين جهت هلاك و نابود گشتند كه مرتكب گناهان مى‏شدند و دانشمندانشان سكوت مى‏كردند، و نهى از منكر نمى‏نمودند، در اين هنگام بلاها و كيفرهاى الهى بر آنها فرود مى‏آمد، پس شما اى مردم! امر به معروف كنيد و نهى از منكر نماييد، تا به سرنوشت آنها دچار نشويد».

(آيه 64)- در اين آيه يكى از مصداقهاى روشن سخنان ناروا و گفتار گناه‏آلود يهود كه در آيه قبل بطور كلى به آن اشاره شد، آمده است.

توضيح اين كه: تاريخ نشان مى‏دهد كه يهود زمانى در اوج قدرت مى‏زيستند، و بر قسمت مهمى از دنياى آباد آن زمان حكومت داشتند، كه زمان داود و سليمان بن داود را به عنوان نمونه مى‏توان يادآور شد، و در اعصار بعد نيز، قدرت آنها با نوسانهايى ادامه داشت، ولى با ظهور اسلام، مخصوصا در محيط حجاز، ستاره قدرت آنها افول كرده، مبارزه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با يهود «بنى النضير» و «بنى قريظه» و «يهود خيبر» موجب نهايت تضعيف آنها گرديد در اين موقع بعضى از آنها با در نظر گرفتن قدرت و عظمت پيشين از روى استهزاء گفتند: دست خدا به زنجير بسته شده و به ما بخششى نمى‏كند! و از آنجا كه بقيه نيز به گفتار او راضى بودند، قرآن اين سخن را به همه آنها نسبت داده، مى‏گويد: «يهود گفتند: دست خدا به زنجير بسته شده»! (وَ قالَتِ برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 533

الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ)

.

خداوند در پاسخ آنها نخست به عنوان نكوهش و مذمت از اين عقيده ناروا مى‏گويد: «دست آنها در زنجير باد، و به خاطر اين سخن ناروا از رحمت خدا بدور گردند» (غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا).

سپس براى ابطال اين عقيده ناروا مى‏گويد: «هر دو دست خدا گشاده است، و هر گونه بخواهد و به هر كس بخواهد مى‏بخشد» (بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ).

نه اجبارى در كار او هست، نه محكوم جبر عوامل طبيعى و جبر تاريخ مى‏باشد، بلكه اراده او بالاتر از هر چيز و نافذ در همه چيز است.

بعد مى‏گويد: «حتى اين آيات كه پرده از روى گفتار و عقايد آنان برمى‏دارد به جاى اين كه اثر مثبت در آنها بگذارد و از راه غلط بازگرداند، بسيارى از آنها را روى دنده لجاجت مى‏افكند و طغيان و كفر آنها بيشتر مى‏شود» (وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً).

اما در مقابل اين گفته‏ها و اعتقادات ناروا و لجاجت و يكدندگى در طريق طغيان و كفر، خداوند مجازات سنگينى در اين جهان براى آنها قائل شده، مى‏فرمايد: «و در ميان آنها عداوت و دشمنى تا روز قيامت افكنديم» (وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ).

و در قسمت اخير آيه اشاره به كوششها و تلاشهاى يهود براى برافروختن آتش جنگها و لطف خدا در مورد رهايى مسلمانان از اين آتشهاى نابود كنند كرده، مى‏فرمايد: «هر زمان آتشى براى جنگ افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و شما را از آن حفظ كرد» (كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ).

و اين در حقيقت يكى از نكات اعجاز آميز زندگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است.

قرآن اضافه مى‏كند: «آنها براى پاشيدن بذر فساد در روى زمين تلاش و كوشش پى‏گير و مداومى دارند» (وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً).

در حالى كه خداوند مفسدان را دوست نمى‏دارد» (وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ).

                    برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 534

(آيه 65)- به دنبال انتقادات گذشته از برنامه و روش اهل كتاب، در اين آيه و آيه بعد آنچنان كه اصول تربيتى اقتضا مى‏كند، قرآن براى بازگرداندن منحرفان اهل كتاب به راه راست، و تقدير از اقليتى كه با اعمال خلاف آنها همگام نبود، نخست چنين مى‏گويد: «اگر اهل كتاب ايمان بياورند و پرهيزكارى پيشه كنند، گناهان گذشته آنها را مى‏پوشانيم و از آن صرف نظر مى‏كنيم» (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ). نه تنها گناهان آنها را مى‏بخشيم «بلكه در باغهاى بهشت كه كانون انواع نعمتها است آنها را وارد مى‏كنيم» (وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ).

اين در زمينه نعمتهاى معنوى و اخروى است.

(آيه 66)- سپس به اثر عميق ايمان و تقوا حتى در زندگى مادى انسانها، اشاره كرده مى‏گويد: «اگر آنها تورات و انجيل را برپا دارند (و آن را به عنوان يك دستور العمل زندگى در برابر چشم خود قرار دهند) و بطور كلى به همه آنچه از طرف پروردگارشان بر آنها نازل شده اعم از كتب آسمانى پيشين و قرآن بدون هيچ گونه تبعيض و تعصب عمل كنند، از آسمان و زمين، نعمتهاى الهى آنها را فرا خواهد گرفت» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ).

شك نيست كه منظور از برپاداشتن تورات و انجيل، آن قسمت از تورات و انجيل واقعى است كه در آن زمان در دست آنها بود.

در حقيقت آيه فوق يكبار ديگر، اين اصل اساسى را مورد تأكيد قرار مى‏دهد كه پيروى از تعليمات آسمانى انبياء تنها براى سر و سامان دادن به زندگى پس از مرگ نيست، بلكه بازتاب گسترده‏اى در سرتاسر زندگى مادى انسانها نيز دارد، جمعيتها را قوى، و صفوف را فشرده، و نيروها را متراكم، و نعمتها را پربركت، و امكانات را وسيع، و زندگى را مرفه، و امن و امان مى‏سازد.

نظرى به ثروتهاى عظيم مادى و نيروهاى فراوان انسانى كه امروز در دنياى بشريت بر اثر انحراف از اين تعليمات نابود مى‏گردد، دليل زنده اين حقيقت است. برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 535

امروز مغزهاى متفكرى كه براى تكميل و توسعه و توليد سلاحهاى مرگبار و كشمكشهاى استعمارى كار مى‏كند، قسمت مهمى از نيروهاى ارزنده انسانى را تشكيل مى‏دهد، و چقدر نوع بشر، به اين نوع سرمايه‏ها و اين مغزهايى كه بيهوده از بين مى‏رود، براى رفع نيازمنديهايش محتاج است، و چقدر چهره دنيا زيبا و خواستنى و جالب بود اگر همه اينها در راه آبادى به كار گرفته مى‏شدند! در پايان آيه، اشاره به اقليت صالح اين جمعيت كرده، مى‏گويد: «با اين كه بسيارى از آنها بدكارند ولى جمعيتى معتدل و ميانه‏رو در ميان آنها وجود دارد» كه حسابشان با حساب ديگران در پيشگاه خدا و در نظر خلق خدا جداست (مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ).

نظير اين تعبير در باره اقليت صالح اهل كتاب، در آيه 159 سوره اعراف و آيه 75 آل عمران نيز ديده مى‏شود.

(آيه 67)- انتخاب جانشين نقطه پايان رسالت! در اين آيه روى سخن، فقط به پيامبر است، و تنها وظيفه او را بيان مى‏كند، با خطاب «اى پيامبر!» (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ). شروع شده و با صراحت و تأكيد دستور مى‏دهد، كه «آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است (به مردم) برسان» (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ).

سپس براى تأكيد بيشتر به او اخطار مى‏كند كه: «اگر از اين كار خوددارى كنى (كه هرگز خوددارى نمى‏كرد) رسالت خدا را تبليغ نكرده‏اى»! (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ).

سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه گويا از واقعه خاصى اضطراب و نگرانى داشته، دلدارى و تأمين مى‏دهد و به او مى‏گويد: از مردم در اداى اين رسالت وحشتى نداشته باش» زيرا خداوند تو را از خطرات آنها نگاه خواهد داشت» (وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ).

و در پايان آيه به عنوان يك تهديد و مجازات، به آنهايى كه اين رسالت مخصوص را انكار كنند و در برابر آن از روى لجاجت كفر بورزند، مى‏گويد: «خداوند كافران لجوج را هدايت نمى‏كند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ). برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 536

راستى چه مسأله مهمى در اين آخرين ماههاى عمر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مطرح بوده كه در آيه فوق عدم تبليغ آن مساوى با عدم تبليغ رسالت شمرده شده است.

در كتابهاى مختلف دانشمندان شيعه و اهل تسنن روايات زيادى ديده مى‏شود كه با صراحت مى‏گويد آيه فوق در باره تعيين جانشين براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سرنوشت آينده اسلام و مسلمين در غدير خم نازل شده است.

خلاصه جريان غدير-

در آخرين سال عمر پيامبر مراسم حجّة الوداع، با شكوه هر چه تمامتر در حضور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به پايان رسيد.

نه تنها مردم مدينه در اين سفر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را همراهى مى‏كردند بلكه، مسلمانان نقاط مختلف جزيره عربستان نيز براى كسب يك افتخار تاريخى بزرگ به همراه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودند.

آفتاب حجاز آتش بر كوهها و درّه‏ها مى‏پاشيد، اما شيرينى اين سفر روحانى بى‏نظير، همه چيز را آسان مى‏كرد، ظهر نزديك شده بود، كم‏كم سرزمين جحفه و سپس بيابانهاى خشك و سوزان «غدير خم» از دور نمايان مى‏شد.

روز پنج شنبه سال دهم هجرت بود، و درست هشت روز از عيد قربان مى‏گذشت، ناگهان دستور توقف از طرف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به همراهان داده شد.

مؤذن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با صداى اللّه اكبر مردم را به نماز ظهر دعوت كرد، مردم بسرعت آماده نماز مى‏شدند، اما هوا بقدرى داغ بود كه بعضى مجبور بودند، قسمتى از عباى خود را به زير پا و طرف ديگر آن را به روى سر بيفكنند.

نماز ظهر تمام شد، مسلمانان تصميم داشتند فورا به خيمه‏هاى كوچكى كه با خود حمل مى‏كردند پناهنده شوند، ولى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنها اطلاع داد كه همه بايد براى شنيدن يك پيام تازه الهى كه در ضمن خطبه مفصلى بيان مى‏شد خود را آماده كنند. كسانى كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فاصله داشتند قيافه ملكوتى او را در لابلاى جمعيت نمى‏توانستند مشاهده كنند.

لذا منبرى از جهاز شتران ترتيب داده شد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر فراز آن قرار گرفت و نخست حمد و سپاس پروردگار بجا آورد و خود را به خدا سپرد، سپس مردم را برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 537

مخاطب ساخت و چنين فرمود: «من به همين زودى دعوت خدا را اجابت كرده، از ميان شما مى‏روم، من مسؤولم، شما هم مسؤوليد، شما در باره من چگونه شهادت مى‏دهيد»؟

مردم صدا بلند كردند و گفتند: نشهد انّك قد بلّغت و نصحت و جهدت فجزاك اللّه خيرا: «ما گواهى مى‏دهيم تو وظيفه رسالت را ابلاغ كردى و شرط خيرخواهى را انجام دادى و آخرين تلاش و كوشش را در راه هدايت ما نمودى، خداوند تو را جزاى خير دهد».

سپس فرمود: «آيا شما گواهى به يگانگى خدا و رسالت من و حقانيت روز رستاخيز و برانگيخته شدن مردگان در آن روز نمى‏دهيد»؟! همه گفتند: «آرى! گواهى مى‏دهيم» فرمود: خداوندا! گواه باش»! …

بار ديگر فرمود: اى مردم! آيا صداى مرا مى‏شنويد؟ … گفتند: آرى، و بدنبال آن، سكوت سراسر بيابان را فرا گرفت و جز صداى زمزمه باد چيزى شنيده نمى‏شد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: … اكنون بنگريد با اين دو چيز گرانمايه و گرانقدر كه در ميان شما به يادگار مى‏گذارم چه خواهيد كرد؟

يكى از ميان جمعيت صدا زد، كدام دو چيز گرانمايه يا رسول اللّه؟!.

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بلافاصله گفت: اول ثقل اكبر، كتاب خداست كه يك سوى آن به دست پروردگار و سوى ديگرش در دست شماست، دست از دامن آن برنداريد تا گمراه نشويد، و اما دومين يادگار گرانقدر من خاندان منند و خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه اين دو هرگز از هم جدا نشوند، تا در بهشت به من بپيوندند، از اين دو پيشى نگيريد كه هلاك مى‏شويد و عقب نيفتيد كه باز هلاك خواهيد شد.

ناگهان مردم ديدند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به اطراف خود نگاه كرد گويا كسى را جستجو مى‏كند و همين كه چشمش به على عليه السّلام افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند كرد، آنچنان كه سفيدى زير بغل هر دو نمايان شد و همه مردم او را ديدند و شناختند كه او همان افسر شكست ناپذير اسلام على عليه السّلام است، در اينجا صداى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رساتر و بلندتر شد و فرمود: ايّها النّاس من اولى النّاس بالمؤمنين من برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 538

انفسهم: «چه كسى از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است؟!».

گفتند: خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داناترند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: خدا، مولى و رهبر من است، و من مولى و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم (و اراده من بر اراده آنها مقدم) سپس فرمود: فمن كنت مولاه فعلىّ مولاه: «هر كس من مولا و رهبر او هستم على مولا و رهبر اوست» و اين سخن را سه بار و به گفته بعضى از راويان حديث، چهار بار تكرار كرد.

و بدنبال آن سر به سوى آسمان برداشت و عرض كرد: اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحقّ معه حيث دار: «خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن كس كه او را محبوب دارد، و مبغوض بدار آن كس كه او را مبغوض دارد، يارانش را يارى كن، و آنها را كه ترك ياريش كنند، از يارى خويش محروم ساز، و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مكن».

سپس فرمود: الا فليبلّغ الشّاهد الغائب: «آگاه باشيد، همه حاضران وظيفه دارند اين خبر را به غايبان برسانند».

خطبه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به پايان رسيد، عرق از سر و روى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام و مردم فرو مى‏ريخت، و هنوز صفوف جمعيت از هم متفرق نشده بود كه امين وحى خدا نازل شد و اين آيه را بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خواند: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي … «امروز آيين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اللّه اكبر، اللّه اكبر على اكمال الدّين و اتمام النّعمة و رضى الرّبّ برسالتى و الولاية ل

0 ❤️

2013-08-02 15:50:47 +0430 +0430

من این آیه رو خوندم

فقط توش نوشته حبس ابد کنید تا بمیرند شاید خدا راهی بر شما قرار داد

این کجاش گفته با توبه آزاد میشن؟

0 ❤️

2013-08-02 15:56:39 +0430 +0430

[quote=مرد پیاده]و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند (۴۷)
و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم و اگر خدا مى‏خواست‏شما را يك امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)[/quote]
تو این آیات هم من چیزی جز دعوت و تعریف از اسلام و قرآن و بعد از اون مجازات شدن بخاطر اعتقادات چیزی نمی بینم
گفته قرآن تصدیق کتابهای پیشین یعنی تعریف کرده
و تو از هوا و هوس های آنان پیروی مکن یعنی بقیه دین ها اشکال دارن
و در نهایت گفته بعد مرگتون بین شما بر اساس دین و آیینتون قضاوت می کنم

0 ❤️

2013-08-02 16:00:26 +0430 +0430

[quote=Gh]من این آیه رو خوندم

فقط توش نوشته حبس ابد کنید تا بمیرند شاید خدا راهی بر شما قرار داد

این کجاش گفته با توبه آزاد میشن؟[/quote]

دوست عزیز من که گفته بودم پراکنده خوندم! در ثانی من همون اول گفتم قرار نیست هر آیه رو دونه به دونه ترجمه کنیم.در آیه بعدی و بعدیش و آیات دیگر بارها از توبه و بخشش خداوند صحبت میکنه.قرار نیست که در هر آیه خداوند بیاید تکرار کند که توبه میپذرید.همین الانش به خاطر تکرار یکسری موارد مهم در قرآن بعضی ها انتقاد میکنند که قرآن فقط تکرارا مکررات هست.
اصلا خیلی چیز ساده ای هست که وقتی میگه راهی قرار میده یعنی اینکه میبخشه و در صورتی میبخشه که طرف توبه کرده باشه.شما هم ایرادهای بنی اسرائیلی میگیری ها !!!

0 ❤️

2013-08-02 16:07:47 +0430 +0430

من بنی اسرائیل یعنی خدای شما توان نداشته همون وسط یه کوچولو بگه در صورت توبه ببخشیدشون که چند آیه بعد هی از توبه حرف زده ؟

بنظرشما که متفکرید خنده دار نیست که خدای شما چند کلمه رو با چند آیه عوض کرده ؟
این قرآنی که برای اعراب بیابان گرد فرستاده شده بوده مگه نه اینکه باید ساده و راحت فهم باشه؟

0 ❤️

2013-08-02 16:15:57 +0430 +0430

هر شخص به قدر خرد خويش تواند
فهمد گرويدن به چنين دين روا نيست
بسيار تناقض بر آنست پياپي
تنها که به آيات مجازات زنا نيست
اين دين به تاراج برد عقل و خرد را
بر پايه ي يکتاگري و شکر خدا نيست
تنها هدفش ذلت و آزار جهانيست
صد شکر که پيغمبرش اکنون سر پا نيست

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «