روز خیانت به شوهر سکس با دکتر

1400/07/18

توجه:این فقط یک داستان هست


چند روزی بود که که کشاله رونم درد میکرد. خیلی هم درد میکرد، تصمیم گرفتم برم دکتر رفتم دکتر پول ویزیت دادم، منتظر بودم تا نوبتم شه چند تا مریض اومدن و رفتن،تا اینکه نوبت من شد.رفتم داخل دکتر یک نگاه به من کرد و گفت: بشین منشی اومد داخل و گفت که یک مشکلی براش پیش اومده و باید بره،دکتر هم بهش اجازه داد. چند تا سوال پرسید که کجام درد میکنه و اینا؛بهم گفت پس برو دراز شو روی تخت.منم گفتم باشه دراز شدم و گفت حالا شلوارت رو یکم بیار پایین تا معاینه ات کنم،اما ساپورتم خیلی تنگ بود.هر کاری که کردم نتونستم بیارمش پایین.ناچار که شلوار دراریم،شورتم از اون توری ها بود همه چیزم معلوم بود،کسم کامل معلوم بود لیزر کرده بودم یک دونه مو نداشتم،خیلی وضعیت بدی بود دکتر زیادی اهمیت نداد؛کشاله رانم جزء نقاط تحریک پزیرمه دستشو که گذاشت و یکم مالوندش دردش یکم آروم شد یه اههههههه داغی کشیدم کم کم داشتم حشری میشدم بهم گفت:خب الان دردش کمتر شد گفتم:گفت کشاله رونت گرفته هی مالیدش هی حشری تر میشدم از اونجای که شورتم توری بوو اب کسم راه افتاده بود اب کمکم داشت اب از کسم درمیومد. و یهو چند قطره ازش چکید بیرون و افتاد روی دکتر،یه نگاهی به دستش کرد و دید که آبه منه.سرشو انداخت پایین و دوباره مالید،داشتم از زور حشر از هوش میرفتم.اههه ناله ام شروع شده بود.شوهرم قدرت ارضا منو نداشت چون چند وقتی بود نمی تونست شق کنه،دکتر بهم گفت که درد میکنه،منم گفتم اره دیدم شلوار دکتر داشت بالا میومد.حشر مغزم از کار انداخته بود؛یهو با اون پام رو بردم زیر تخم هاش و داشتم میوردمشون بالا گفت که داری چیکار میکنی،بهش گفتم تو فقط اونجا رو بمالاین قدر با پام باهاش بازی کردم تا شق شد. اب کسم وای نمیستاد دست دکتر رو گرفتم وبردمش سمت کسم گفت چیکار میکنی؟؟؟بهش گفتم الان باید اینجا رو بمالی:اما خانوم من قسم خوردم نمیتونم با بیمار این کارو بکنم-الان که مجبوری باید انجامش بدی؛مالیدش جوری مالیدش که داشتم از هوش میرفتم، کیرش بدجور شق شده بود. بهش گفتم که بیاد بشینه روی تخت من نشست و شلوارشو دروردم کیرش از شوهرمم بزرگ تر بود،شروع کردم به خوردنش.ساک دارکوبی براش میزدم خیل حال میکرد اب کسم تمام زمینو خیس کرده بود،تحملم به سر اومده بود وقتش اومده بود.دراز شدیم روی تخت. کیرشو گرفتم و اروم اروم کردم توی کسم کلاهکش رفت.وگفت چرا اینقدر داغی مثل یه کوره آتشی،من برای تو اینجوری شدم دکی،دستامو گرفت و برد بالا،یه ضرب کردش تو چنان ناله ای کردم و شروع کرد به تلمبه،مثل وحشی ها باهام سکس میکرد جوری که تلمبه میزد،احساس میکردم انگار قراره رحمم جر بخوره مثل یک هیولا بود دکمه های مانتو مو باز کرد و شروع کرد به خوردن ممه هام،اهههه ناله هام بیشتر از هر وقتی بود نمیدونستم اینقدر سکس با دیگران لذت بخشه،حسابی با هم سکس کردیم،وقتی کارش تموم شد نگاهی کرد بهم و گفت اسمت چیه؟؟؟ مینا،پس هروقت وقت داشتی بیا دفعه بعد میبرمت خونه.

پایان

نویسنده:پریسا

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-10-11 18:38:07 +0330 +0330

داستان سکسی حرمت داره.اینقدر تخمی برگذار نکن.

0 ❤️

2021-10-11 18:46:19 +0330 +0330

↩ aminabz1
والا اون گفته من نوشتم راست یا دروغش رو نمیدونم😅

1 ❤️

2021-10-11 18:48:25 +0330 +0330

↩ ooooofffff2010
یکی از دوستام گفت من نوشتم خودمم میدونم خیلی تخمی تخیلیه😄

1 ❤️

2021-10-12 00:52:01 +0330 +0330

↩ Parisa.Banoo
سریع باهاش کات کن اسکولت کرده

1 ❤️

2021-10-12 09:02:54 +0330 +0330

↩ Lsgaa_id_telgram_amirgorgan
👏👏👏👏👍👍👍👍👍

0 ❤️

2021-10-12 09:59:57 +0330 +0330

آب کوسم تمام زمینو خیس کرده بود؟

1 ❤️

2021-10-12 10:05:01 +0330 +0330

هنوز زن از نزدیکم ندیدی 😂🤣😂🤣مگه شاشه بریز رو دستش اونم از تو شرت😂🤣😂🤣یه دور ننه اتو بمال ببین خیسی یعنی چی

0 ❤️

2021-10-12 10:05:03 +0330 +0330

↩ elii9347
😂😂😂😂😂😂
یکی از دوستان مارو ایسگا کرده بود دیگر ببخشید😄
من خودم هرگز اینقدر تخمی تخیلی نمی نویسم اگر داستانای خودمو بخونی مطمئن میشی اینو یکی گفت من نوشتم

0 ❤️

2021-10-12 10:07:01 +0330 +0330

↩ samankmdg
😐😐😐😐😐😐😐😐
اقا جان به جان خودم که
این یک داستانه داستان اینم
که من ننوشتم بکی گفت من نوشتم😐😐😐
عزیز من تک بقیه داستانامو بخون اگه اینطور بود فحش بده😐

0 ❤️

2021-10-12 11:00:57 +0330 +0330

↩ samankmdg
همونطور که گفتم این فقط یک داستانه عزیزم❤❤❤❤
بعدش این داستانو یکی دیگه گفته من نوشتم من هرگز همچین چیزایی نمینویسم❤❤❤❤

0 ❤️

2021-10-12 11:38:43 +0330 +0330

↩ samankmdg
😅😅😅😅😅

0 ❤️

2021-10-12 12:43:30 +0330 +0330

↩ Parisa.Banoo
نه بابا خوبه… 🌹🌹🌹🌹🌹🌺

0 ❤️

2021-10-15 16:54:54 +0330 +0330

↩ Parisa.Banoo
حالا واقعیت بوده یا تخیل

1 ❤️

2021-10-18 07:35:37 +0330 +0330
1 ❤️

2021-10-19 14:35:25 +0330 +0330

fantezidr

فانتزی دکتر مرد

1 ❤️

2021-10-22 23:45:57 +0330 +0330

تو پیوی یه پیام فرستادم،لطفا بخونیدش

1 ❤️

2021-11-24 14:44:20 +0330 +0330

هر وقت مریض شدی بیا خودم بدون نوبت معاینه ات میکنم ولی تو هم برام جبران کن

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «