زن همسایه زیر خواب من شد

1401/02/24

سلام خدمت مخاطبان شهوانی.
قبل از هرچیزی بگم که یک مشت ذهن مریض و بیمار پیدا میشن هی میگن دروغ بود و تخیل بود و…

اینو بگم که هر وقت بخوام فانتزی بنویسم حتما قید میکنم و اینهایی که تا الان به اشتراک گذاشتم تجربه حداقل ۱۸ سال گذشته هستش.

اسمم هادی و ۳۷ سالمه.مدتهاس تنها زندگی میکنم.البته خونم پاتوق نیست.و ادم مرتب وتمیزی هستم.همیشه خونم مثل گل میمونه برای همین اگه ببینی باور نمیکنی این خونه یک مرد مجرد هستش.
اینو به عنوان پیش زمینه گفتم.چون در ادامه سوالی پیش نیاد.

قضیه برای ۴ سال پیشه.
من در یک ساختمان زندگی میکردم که ۴ طبقه بود و هر طبقه ۴ واحد داشت.
خونه روبه رویی من از اول که اومدم خالی بود.
وهیچ وقت کسیو ندیدم اونجا بره.
یروز که از سرکار‌میومدم دیدم یه کامیون جلو ساختمون ایستاده و چند نفر دارن اساس پیاده میکنن.
وقتی وارد ساختمون شدم دیدم که خونه روبه رویی بلاخره داره پر میشه.
صدای حرف زدن چندتا خانوم و اقا میومد.
رفتم تو خونه خودم یک ساعت بعدش چای آماده کردم و براشون بردم.
صدا زدم صاحب خونه که یه خانوم که به ظاهرش میخورد زیر ۲۵ سال سنش باشه و البته زیبا اومد و سلام علیک کردیم.
هادی: سلام.خسته نباشین.خیلی خوش اومدین.
من همسایه رو به رویی هستم براتون چای اوردم اگه چیزی لازم داشتین بگین بیارم.

همسایه: سلام.خیلی ممنون.زحمت کشیدین و خیلی خیلی لطف کردین.
چشم.دستتون درد نکنه.

من رفتم خونه خودم.نمیدونستم که این خانوم قراره همسایم باشه یا برای کمک کردن اومده.

ساعتهای ۷ شب بود که در خونمو زدن.یه اقای جون خیلی سنش نبود، ۲۷ سال میشد بعداز سلام و علیک و تشکر استکانها و لوازمم رو داد و رفت.

از گویشی که داشت مشخص بود مشهدی نیستن و از تهران هستن.

چند روز اول همش مهمون داشتن و خونشون شلوغ بود.
۱ ماه از اومدنشون میگذشت ، یک بار همون دخترو جلو در ساختمون دیدم.سلام کردیم و رفتیم.
و چند بار دیگه هم روزهای بعد دیدمش.
متوجه شدم این خانوم خوشگل همسایمه و اون روز برای کمک نیومده بود.

یروز که میخواستم وارد اسانسور بشم دیدم توی اسانسوره.خیلیییی شیک و خوشگل.

قد تقریبا ۱۶۰
پوست سفید
چشم و ابرو مشکی و صورت خیلییی زیبا
صندل خوشگلی پاش بود.پاهای خیلی خوشگل و تمیز و سکسی.شلوار نود تنش بود مچ پاها توپر و سکسی.
مانتو جلو باز.دستهای ظریف و خوشگل.
لامصب نقص نداشت.

دلم میخواست برق بره و توی اسانسور بمونیم و نگاهش کنم.

وقتی پیاده شدیم در خونه که باز کردم بفرما زدم.تشکر‌کرد و رفت خونشون.

چند روز بعدش با شوهرش دعواش شده بود.
صدای دعواشون میومد که داشت گریه میکرد و بلند بلند حرف میزد.دلم براش سوخت.
صداشون خیلی واضح تو خونه من میومد.
زنه میگفت خسته شدم اومدیم اینجا خوش باشیم یسره خانوادت میان خونه ما.خسته شدم هر روز هر روز.
یسره دخالت میکنن.من با تو ازدواج کردم نه خانوادت.تو شوهر منی نه اونا و…

چند روزی شوهرش نبود از اینجا فهمیدم که یبار با گوشیش صحبت میکرد صداش میومد تو خونه من که داشت به یکی میگفت احسان نیست و منم نبودم.عصر اومدم و میخوام برم خونه پدر شوهرم.تا وقتی احسان بیاد.
خلاصه که دو سه روز هیچ کسی توی این خونه نمیرفت و بیاد.
تا اینکه یسری نصف شب فکر کنم ساعت ۲ میشد
که صدای قفل در خونه اونا رو میشنیدم.چند دقیقه طول کشید و دیگه داشتم شک میکردم دزد نباشه که زنگ خونمو زدن.
درو باز کردم.خانومه که بعدا فهمیدم اسمش ارزو بود گفت کلیدو جا گذاشتم میتونین درو باز کنین
در کشویی حفاظ دار داشت.گفتم شما برو خونه من بشین شاید یکم طول بکشه.
یه چمدون دستش بود رفت تو خونه.
من قفلو چک کردم کتابی بود هیچ راهی نداشت که بشکنی یا بازش کنی.رفتم خونه خودم.
هادی: عذر میخوام قفل کتابیه نمیشه بازش کرد
باید فردا یکی بیاریم این کار من نیست.

ارزو با حالت بغض: وااای چکار کنم من امشب کجا برم.
فردا ظهر شوهرم میرسه من اومدم خونه رو جمو جور‌کنم و منتظر باشم احسان برسه.

هادی: امشبو خونه من بد بگذرونین.
شما اگه وسواس نیستین و بدتون نمیاد رو تخت من بخوابین من میرم اتاق دیگه میخوابم.شما با خیال راحت بخوابین.
صبح میرم یه قفل ساز میارم یا بازش کنه یا بشکنه قفلو.

ارزو: ممنون.ببخشید مزاحم خلوت و تنهایی شما شدم.صدای تلویزیونتون میومد فهمیدم بیدارین.
ببخشید بازم.

هادی: نفرمایین.پیش میاد.
من کلا تنها زندگی میکنم.

ارزو: چرا ازدواج نمیکنین؟

هادی: یبار ازدواج کردم جدا شدیم.دیگه ازدواج نکردم.

ارزو: ببخشید اسمتون چیه؟

هادی: اسمم هادی
شما اسمتون چیه؟

ارزو: اسمم ارزو

هادی: از اشناییتون خوشبختم.از اینکه یه همسایه خوب و زیبا دارم خوشحالم.

ارزو: بله متوجه شدم اون روز توی اسانسور با چشمات داشتی منو میخوردی

اینو که گفت قفل کردم.اصلا فکرشو نمیکردم متوجه شده باشه یا حداقل بروم بیاره.
زدم در پرویی گفتم خب مگه میشه خانوم زیبایی مثل تورو نگاه نکرد.به من باشه میخوام تا صبح بهت نگاه کنم.و اونروز دوست داشتم برق بره و توی اسانسور بمونیم.واقعا از دیدنت لذت میبرم.
خوش بحال شوهرت.

ارزو: هه شوهر.
کیه قدر بدونه.
هادی: چرا مگه نمیدونه؟

ارزو: احسان خیلی مامانیه.هرچی مامانش بگه.
اصلا بلد نیست ناز بکشه و به من رسیدگی کنه
ما خانوما ناز داریم.توجه میخوایم.عشق میخوایم.رسیدگی‌میخوایم.

هادی: رسیدگی‌یعنی چی؟

ارزو یکم منمن کرد و سرش انداخت پایین گفت خب احساسات و میل جنسی.

من هنوز ایستاده بودم و ارزو نشسته بود.
ارزو یهو بغض کرد و گریش گرفت.

نشستم کنارش و با انگشتم اشکشو پاک کردم.
و دستش گرفتم.
قلبم رو هزار میزد.هم از ذوق اینکه بهش دست زدم و شاید تنها موقعیتی باشه که بتونم مخشو بزنم.هم از ترس که واکنشش چی میشه.
کیرم سیخ شده بود.
دستشو بوس کردم.گفتم ای جانم گریه نکن عزیزم.کاش مال من بودی.مگه میشه دختر به این خوشگلی و خوش تیپی رو دوست نداشت و بهش رسیدگی نکرد.

ارزو سرشو گذاشت رو شونم من دستم روی یک طرف صورتش گذاشتم و نازش میکردم.
وقتی دیدم واکنشی نشون نمیده دستم بردم زیر شال و لاله گوشش رو دست میزدم.
حس کردم نفساش عوض شد.

دست دیگم تو دستش بود.که دستمو فشار میداد
دستم بردم گردنشو لمس کردم.یکم لرزید.
نفساش تندتر شد.
دست دیگم از دستش در اوردم، انگشت شستم گذاشتم روی لبش و از یک طرف لبش کشیدم تا طرف دیگش.
چشم تو چشم شدیم.واااای چه نگاه قشنگی.پراز شهوت که با نگاهش میگفت منو بکن.
اروم صورتم بردم طرف صورتش که خودشم همین کارو کرد.لبم گذاشتم روی لبش.
چندتا بوس کردم اونم همراهی کرد.
بعدش لب پایینشو به لبم گرفتم یکم خوردم و با دندون گرفتمشو کشیدم عقب و ولش کردم.
دوتامون حشری شده بودیم.
من که داشتم دیوانه میشدم.یه همچین تیکه ای که مدتیه تو کفشم به این راحتی تونستم مخشو بزنم.
دستم انداختم زیرش بلندش کردم با کمک خودش نشست رو پام.
دستشو دور گردنم حلقه کرد.
لبشو گذاشت رو لبم.
چند دقیقه لب خوری کردیم.
هادی: زبونتو میخوام.

ارزو زبونش کرد تو دهنم.داشتم زبونش میخوردم.
دیگه لب خوری و زبون خوری میکردیم.
با دستم تمام بدنش لمس‌میکردم.
کیرم سیخ شده بود و زیر ارزو بود.
اروز خودشو روش میمالید.

شال از رو سرش برداشتم.
لاله گوشش میخوردم و زبون میزدم به پشت گوشش.
ارزو: آآااااااه

هادی: جوووونم

اروم بوس کردم تا رسیدم به گردن بلوریش.
تمام گردنش بوس کردم و لیس زدم و مکیدم.
اروز صدای نفساش میشنیدم که تند شد.
و انقدر حشری شده بود که با ولع داشت گوشمو میخورد و با دستاش که از زیر تیشرتم رد کرده بود کمرومو لمس میکرد.

اروز: واااای زود باش لخت شو

ارزو از روی پام گذاشتم روی مبل.
خودم لخت شدم.رفتم جلوش‌ که کمک کنم لباساش در بیاره که یهو شرتم کشید پایین کیرم مثل فنر پرید بیرون.

ارزو: جووووووننننن عجب کیر سفید و خوشگلی
اینو میخوااااام.
سر کیرمو بوس کرد و کیرم کرد دهنش.
اروم اروم از سر کیرم میک زد و زبون میزد و فرو میکرد‌ دهنش .
لبهای خوشگل ارزو دور کیرم حلقه شده بود و دیدن این تصویر‌ زیبا و فراموش نشدنی داشت دیوانم میکرد.

چه زن خوشگلی داشت احسان و قدر نمیدونست
حالا قرار‌ بود زیر من نفس‌نفس بزنه و صدای اه آهش بلند شه و زیر من کیف کنه و ارضا بشه.
کیر من قرار بود تو کص ارزو بره و حال کنه.
کص ارزو داشت مال من میشد.
کیرم تو دهن خوشگلش بود و داشتم دهنشو میگاییدم.
موهای سیاه و بلندش گرفتم دستم و توی دهنش تلمبه میزدم.
تا ته فرو میکردم و در میاوردم یکم نفس‌میکشید
بعدش سرکیرم به لباش میمالیدم فرو کردم توش
چندتا تلمبه زدم و کیرم ته حلقش نگه داشتم و کشیدم بیرون.
اینبار کیرمو تمام صورتش مالیدم.
به پهلو کیرم گذاشتم لای لبش.زبون میزد و لب میزد.
دوباره اومدم رو به روش و کردم تو دهنش.
از جا بلندش کردم گفتم لخت شو دیگه طاقت ندارم.خیلی دوست داشتم همچین روزی رو تجربه کنم.

تمام لباساش کمک کردم در اورد.سوتینش باز‌کردم.
سینه های اندازه انارش افتاد بیرون.
چقدر‌سفید و نرم.مثل پنبه بود لامصب.خوشگل.سر سینه هاش رنگ روشن و سربالا.
سینه هاش بوس کردم گفتم نشست رو مبل.
پاهای ارزو خیلی خوشگل و تمیز بود.
نشستم زیر پاش.
یه پاشو گذاشتم روی رونم.یه پاشو گرفتم دستم بوس کردم و لیس زدم.
دونه دونه انگشتاش ساک زدم.لای انگشت پاشو لیس زدم.
هر دوتا پاشو حسابی خوردم.
بعدش لیس زدم تا پهلوی رونش نزدیک کصش.
شرت پاش بود.از روی شرت، کصشو بوس کردم.
صدای اه کردن ارزو حشری تر میکرد منو.
شرتش خیس شده بود.
دستم انداختم دور شرتش ، کمک کرد کشیدمش پایین و کلا از پاش در اوردم.
پاهاشو انداختم رو شونه هام و با سر رفتم تو کصش.
اول بوسش کردم بعد زبونم در اوردم و کصشو لیس میزدم.
کصش خیلی خوشگل بود.
لای کصش رنگ روشن.فکر‌کنم تازه ازدواج کرده بود چون کصش هنوز دخترونه به نظر میومد.
یه خط وسط پاش.
چندتا لیس آب دار کردم.
لاشو باز کردم زبونم کردم توش.
آرزو: اااااااااه جوووووون بخور.بکن.لیس بزن.
بخورش.

دستاش پشت سرم گذاشته بود و به کصش فشار میداد.
با دستام بدن خوش فرمش لمس میکردم و کصش لیس میزدم.
کصشو محکم مکیدم.با انگشتم کصش میمالیدم و کصش میخوردم.
ارزو: هااااادیییییی کشتی منو لامصب بکن دیگههههه.کیر میخوااااااااااامممممم.که یهو تنش لرزید و ارضا شد.

وقتی ارضا شد بهم گفت وووااااایییی مرسی تا حالا اینجوری ارضا نشده بودم.
نشستم کنارش گذاشتمش رو پام.یکم لب بازی کردیم و عشق کردیم.
سینه هاشو خوردم.
لای سینشو لیس زدم.نوک سینش گرفتم به لب مکیدم و با لبم گرفتم کشیدم عقب ولش کردم.
آرزو: آاااااهههه کشتی منو.

بالای سینش لیس میزدم و میخوردم.

آرزو: مواظب باش کبود نکنی.

سینه هاشو حسابی خوردم و مالیدم.دلم میخواست گاز بگیرم حیف که نمیشد.

از لای سینش لیس زدم رسیدم به گردنش.
یه دستم به لپ کونش بود.یه دستم به کمرش.

ارزو سر و گردنش تکون میداد و اه اه میگفت.
دلم میخواست زودتر کصشو بکنم.
بلند شدیم خم شد دستاش گذاشت روی دسته مبل کمرش قوص داد.
از پشت کیرمو مالیدم به کصش و اروم فشار دادم توش.

هادی: اوووووووووووفففففففففف.
چه خیسهههههههه

پهلوهاش گرفتم دستم و تو کصش عقب جلو میکردم.
لپ کونش به شکمم میخورد و میلرزید.خیلی تصویر خوشگلی بود.
ارزو صورتش به سمت من چرخونده بود و لوندی میکرد.
لبشو قنچه میکرد میگفت جوووون.
لبشو با دندون میگرفت و گاهی به لبش زبون میزد.
ارزو: اووووف اووووف اووووف.
بکن.کصم بکن.آااااه جوووووون بکن منو.
جرم بده.
کصم کیر میخواد کیرتو میخواد.

هادی: چه کص داغی داری گلم.
عجب بدنی داری خوشگلم.
این کص و بدن مال کیه؟

ارزو: مال هادی
مال تواه
بکنش

هادی: حیف این کصه کسی غیراز من بکنه

بکنت کیه؟

آرزو: بکنم تویی.دلم میخواد داد بزنم بگم بکن من هادیههههههه.
هادی ارزوتو بکن عشقم.

هادی: کیرمو دوس داری؟کیرمو میخوای؟

آرزو: عاااااشقشمممممم

هادی: کی بهتر میکنه من یا شوهرت؟

آرزو: تو عشقم.تو با کیر خوشگلت.
یهو دستم انداختم به سینش و کشیدمش بالا.
الان ایستاده داشتم میکردم.
سینه هاش تو مشتم بود و محکم فشار میدادم.
لبم رو گردنش بود و بوسش میکردم.
کیرم از پشت تو کصش بود و تند تند میکردمش.
با هر ضربه من ، ارزو بالا پایین میشد و بدنش میلرزید که دستش گذاشت رو دستم و گفت محکم بکن تا ته بکن داره میاد دارم ارضا میشمممممم که یهو لرزید و خم شد و دستش گذاشت رو مبل و نفس نفس میزد.
آرزو: هادی شاید باور نکنی ولی تا حالا احسان نتونسته انقدر بهم حال بده.دوبار تا حالا ارضا شدم.
بیشترین سکسم باهاش ۱۰دقیقه بوده.

هادی: از این به بعد هر وقت هوس کص دادن کردی و خواستی ارضا شی بیا پیش خودم عزیزم.
از اون خونه میخواد بیای این خونه.

آرزو: اگه زودتر باهات اوکی شده بودم این چند روز نمیرفتم شوهرمم نبود هر شب بغل هم میخوابیدیم و کلی سکس میکردیم.
ارزو نشست و کیرمو کرد دهنش و یه ساک پر تف حرفه ای زد برام.
موهاشو از صورتش میزدم کنار‌تا صورت خوشگلش ببینم.
چشماشو رو به بالا گرفت و به من نگاه میکرد و کیرمو میخورد.

واقعا زن خوشگل و خوش هیکل و تمیزیو میکردم.رو ابرا بود.
گفتم بلند شو بریم اتاق.
دراز کشید رو تخت مچ پاشو گرفتم دستم کیرمو با دستش گرفت تنظیم کرد رو کصش و فرو کردم توش.اروم عقب جلو میکردم و حرکت کیرم تو کصش نگاه میکردم.خیلی لذت بخش بود.
چه کص خوشگلی کیرم توش بود.
هادی: آرزو چه کص خوشگل و نازی داری.
انگار ساختنش برای کیر من.

آرزو: مال خودته عشقم.از این به بعد شوهرم بره سرکار‌ من زیرت خوابیدم.
دراز کشیدم روش و تمام بدن آرزو زیر من بود.
با دستم بدنشو لمس میکردم و با کیرم تو کصش ضربه میزدم.از کصش سیر نمیشدم.

حسابی کردمش.
لب تو لب شدیم و ارزو کص میداد و من کص میکردم.
تا ته فشار میدادم توش.
محکم تو بغلم گرفتمش و تند تند میکردم تا تهش فرو میکردم میکشیدم عقب که ارزو داد زد واااااااااااااییییییییییی.

بی حرکت کیرم تو کصش لپش بوس میکردم و برگشت سمت لبم و لب میگرفتیم و عشق میکردیم.
بهش گفتم به شکم خوابید و نشستم روی رونش.
کیرمو از پشت کردم توکصش.
دستمم رو لپ کونش تو کصش تلمبه میزدم و عشق میکردم.
حسابی کردمش.
ارزو صورتش بالا گرفته بود و سرشو تکون میداد و آه اه میکرد.

دوباره به طرفم نگاه کرد و لوندی میکرد.
دراز کشیدم روش و دستم بردم زیرش و سینه هاشو محکم فشار‌میدادم و میکردمش.
تن و بدن خوشگل و سفید ارزو زیر من بود.
چه لذتی که واقعا نمیشه توصیف کرد.
هادی: عشقم آبم کجا بریزم.
بریز رو کمرم.
تند تند میکردم و ارزو زیرم کیف میکرد.
که آبم اومد و سری کشیدم بیرون و همشو ریختم رو لپ کونش و کمرش.
کنارش دراز کشیدم و با دستم تمام آبمو رو کمر و کونش مالیدم و پخش کردم.
لب تو لب شدیم و سرش گذاشت رو سینم و خوابمون برد.
ساعت ۹ بیدار شدیم رفتیم باهم حمام دوش گرفتیم و یبار ایستاده توی حمام کردمش و برام ساک زد آبم پاشیدم روی سینش.
خودمون شستیم و ارزو اومد بیرون خودشو خشک کرد‌ و لباس پوشید.
من رفتم یه قفل ساز اوردم یه اهن بر اورد‌ و اون قسمت در که قفل داخلش میرفت برید.
در ورودی رو باز کرد باهاش حساب کردم رفت.
رفتم توی خونه خودم.آرزو اومد بغلم بوسم کرد و گفت کاش تو شوهر من بودی.
نازش کردم و لبشو یکم خوردم گفت نکن دوباره میخوامااااا.
خندیدیم گفتم من حاضرم که گفت حیف وقت نیست.
ارزو رفت تو خونش و منم خوابیدم.
بعداز اون خیلی باهم سکس‌داشتیم.تا شوهرش میرفت سرکار بدو بدو میومد خونه من.فکر‌کنم من بیشتر از شوهرش کردمش.
ولی کلا ۶ ماه بیشتر نبودن و برگشتن تهران.
شوهرش ماموریتی اومده بود مشهد.و بعداز ۶ ماه برگشتن و من بی ارزو شدم.

امیدوارم خوشتون اومده باشه.
از اینکه وقت گذاشتین و خاطره منو خوندین ممنون

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-05-14 09:23:47 +0430 +0430

↩ علی ام دیگه!
سلام دوست عزیز.عرض کنم تایم ۱ ساعت سکس تجربه دارم.و کمترین سکسم ۴۰دقیقس.
اما برای توی حمام دیگه جزئیات نگفتم.
از این که وقت گذاشتین و خوندین ممنونم.
موفق باشی

0 ❤️

2022-05-14 10:10:45 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-14 12:11:26 +0430 +0430

↩ WeebMetalhead
یک قسمت دیگه از خاطراتم باهاش به اشتراک میزارم تو اون پیشنهادی که دادی رو انجام میدم

0 ❤️

2022-05-14 12:34:56 +0430 +0430

↩ WeebMetalhead
نظرتون محترم

0 ❤️

2022-05-14 13:13:13 +0430 +0430

💦💦💦

0 ❤️

2022-05-14 14:32:44 +0430 +0430

بدنو ببین جون بابا😁

0 ❤️

2022-05-14 14:37:58 +0430 +0430

💦💦

0 ❤️

2022-05-14 14:49:17 +0430 +0430

💦💦

0 ❤️

2022-05-14 14:58:40 +0430 +0430

کلا دروغ گوها زیاد فول می کنند
ما هر کسو کردیم که سفید بود جرات مکیدنشو نداشتیم اونوقت تو مکیدی اساسی؟
کجای مچ پای این پره؟
و هزار تا فول دبگه
برو حغتو بزن

1 ❤️

2022-05-14 15:10:46 +0430 +0430

↩ kelke900
سلام دوست عزیز.بله درست میفرمایین.پوست سفید زود کبود میشه.منظور از مکیدن اساسی این بود که زیاد مشغولش بودم نه اینکه مکش زیاد.اما دوباره ازش عکس میزارم ببین اونوقت متوجه میشی مچ پاهاش تو پر هست.خواستی پیام خصوصی بده تا عکس دیگه بدم روناش و مچ پاش ببین.از زاویه دیگه.از اینکه وقت گذاشتی و خوندی و نظر دادی سپاسگذارم

0 ❤️

2022-05-14 15:30:25 +0430 +0430

↩ Sex_story
🌹 🌹

1 ❤️

2022-05-14 15:57:17 +0430 +0430

کسی تجربه سکس با همسایه داره؟

0 ❤️

2022-05-14 17:12:02 +0430 +0430

زن همسایه😋

0 ❤️

2022-05-14 17:29:10 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-14 19:50:19 +0430 +0430

این همه خاطره نوشتی داداش
از خانمت و طلاقش هم میگفتی

1 ❤️

2022-05-14 22:02:47 +0430 +0430

↩ m.phd.masseur88
اخه داستانش سکسی نیست.
دلیل طلاقم شکست مالی بود که خیلی سنگین بود.زن ناز پرورده تحمل نداره رفت.دوسال طول کشید تا دوباره تونستم اوکی شد

2 ❤️

2022-05-14 23:28:42 +0430 +0430

🥳

0 ❤️

2022-05-15 01:10:59 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-15 09:53:29 +0430 +0430

💦💦💦

0 ❤️

2022-05-15 15:16:48 +0430 +0430

😉

0 ❤️

2022-05-15 17:37:51 +0430 +0430

🤣

0 ❤️

2022-05-15 20:41:42 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-15 22:11:09 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-16 13:04:08 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-16 13:15:17 +0430 +0430

خاطره یا داستان قشنگی بود برای من دور از منطق و غیر واقعی نبود کاری ندارم یه سریا میگن واقعی بود یا نبود من لذت بردم … در جواب دوستی که میگه ۴۰ دقیقه سکس کردین بله میشه یه سریا مثل خود من کلا دیر ارضا میشن و البته که ادم بخواد بیشتر حال کنه با پوزیشنای مختلف میتونه آبشو دیر تر بیاره

2 ❤️

2022-05-16 14:09:29 +0430 +0430

↩ Mehrab_gh
ممنون از وقتی که گذاشتین و خوندین.
اره من سکس یک ساعت و بیست دقیقه ای هم داشتم
بستگی به طرف مقابلم داره چقدر بخواد

1 ❤️

2022-05-16 19:14:47 +0430 +0430

🙃

0 ❤️

2022-05-17 10:11:45 +0430 +0430

💦

0 ❤️

2022-05-17 14:42:12 +0430 +0430

داستان جالبی بود
ولی فقط اولش گفته بودی که تو صدای دعواهاشون می‌شنیدی که آرزو می‌گفته ما برای خوش گذرانی اومدیم اینجا ولی آخرش گفتی شوهرش برای مأموریت اومده!
اصلاح کن این باگ داستان رو اصلاح کن که خیلی ضایست

1 ❤️

2022-05-17 14:50:34 +0430 +0430

↩ CoolSamurai
ماموریتی شوهرش اونجا رو قبول کرده بود.که هم تفریح باشه هم تنوع
گویا مشکلاتی داشتن که میخواستن از اونجا دور باشن.
که باز با خانواده شوهر مشکل پیدا کردن

0 ❤️

2022-05-17 14:58:28 +0430 +0430
1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «