سکس در اتریش(وین)

1401/10/11


وارد فرودگاه وین اتریش شدم.چمدونمو برداشتم و طبق معمول کارهایی که در فرودگاه برای ورود به اتریش باید انجام میشد پیگیری کردم.

از فرودگاه اومدم بیرون سوار تاکسی شدم و بهش گفتم منو ببره هتل توپاز.
یکی از بهترین هتل های وین که در خیابان لیختن اشتاگ هستش.

توی مسیر به خیابونها و ادمها نگاه میکردم.تفاوت با ایران زمین تا اسمون.
تا یادم نرفته بگم تابستون بود.

رسیدم هتل به پذیرش رجوع کردم و اتاقم تحویل گرفتم.
وارد اتاقم شدم طبق عادت همیشه تمام لباسام در اوردم لخت فقط با شورت بودم.
یه دوش گرفتم و رفتم تو تختم و خوابیدم.
وقتی بیدار شدم ساعت ۷ شب بود.
لباس پوشیدم رفتم کلید اتاق تحویل بدم و بزنم بیرون.
پذیرش تغییر کرده بود یه خانوم زیبا و بور ایستاده بود.
بدجور چشمم گرفتش.
به سختی تونستم کمی باهاش صحبت کنم.
یه دوستی داشتم، چند سال اتریش زندگی کرده بود.
قبل اینکه بیام راجب اتریش و…ازش سوال کرده بودم.
میدونستم راحت میتونم پیشنهاد بدم.یا طرف قبول میکنه یا میگه نه و اتفاق بدی پیش نمیاد.
کمی‌صحبت کردم و اون هم بهم خوش امد گفت.
اسمش پرسیدم گفت انا.
بهش گفتم خیلی زیبایی آنا.
یه لبخند خوشگل تحویلم داد و تشکر کرد.
از آنا ادرس فروشگاه بزرگ میخواستم، چندتایی ادرس داد, نزدیک هتل بودن چند خیابون فاصله داشت.
پیاده رفتم تو شهر وقت بگذرونم.توی مسیر از خیابان استفان پلاتز رد شدم، در این خیابون یک کلیسای بزرگ با نمای زیبا داشت.چند دقیقه محو تماشای اون شدم حتی اسمش یادمه سنت استیفن بود.
چندتایی عکس گرفتم و از یک عابر پیاده خواستم که از من عکس بگیره.
بعدش دوباره بسمت فروشگاهی که ادرس گرفته بودم رفتم.
عالی بود هرچی میخواستی پیدا میشد.
یکم خرید کردم و به فکر این بودم یه چیزی برای آنا بخرم تا سر صحبت باهاش باز کنم.
یه فروشگاه دیدم پراز عروسک.
وارد فروشگاه شدم یه عروسک خیلی زیبا با اندازه متوسط براش خریدم و داخل یه جعبه کادویی گذاشتم و برگشتم هتل.
وقتی رسیدم ساعت نزدیک ۱۱ شب شده بود.
رفتم به سمت پذیرش آنا تنها ایستاده بود.
هتل های اروپا پذیرش صندلی برای نشستن نداره و باید همیشه ایستاده باشه.
و بعضی مواقع اگه داشته باشه تا زمانی که مسافر توی لابی باشه حق نشستن نداره.
رفتم سمتش و خیلی خودمونی با اسم صداش کردم.
هادی: آنا سلام.
و دست دادم.انا جواب منو داد و خوش امد گفت.
آنا: رستوران بازه.بگم غذاتون بیارن داخل اتاق یا تو رستوران میخورین؟

من گفتم میرم رستوران.
و کادویی که براش خریده بودم بهش دادم.
خیلیییی خوشحال شد و کلی تشکر کرد.از هیجان میخواست منو بغل کنه ولی چون سرکار بود یهو وایساد و جلوتر نیومد.
خیلی چهرش خواستنی شد وقتی ذوق کرده بود.
آنا:
تا حالا کسی اینکارو نکرده بود.شما خیلی مهربون هستین.

منم از فرصت استفاده کردم بهش گفتم دلم میخواد این چند روزی که هستم باهم بریم بیرون و باهم باشیم.
اگه قبول کنی فردا بعداز کارت استراحت که کردی بیای باهم بریم بیرون برای ناهار.

آنا قبول کرد.خیلی خوشحال شدم.گفت فردا ساعت ۱۱ جلوی هتل منتظرتم.
بریم رستوران بعدش هرجا خواستی میریم.
خیلی وارد جزیات نشم.
فردا ظهر ساعت ۱۱ آنا وایساده بود.
چی میدیدم.عاااالی.
آنا یه دختر با پوست گندمی.
موهای خرمایی.
بدن کشیده و خوش فرم.
یه دامن کوتاه تا بالا زانو با یه پیرهن خیلی خوشگل نیم استین.یه کفش اسپرت سفید.
تیپ عروسکی زده بود.
چشمای آبی انا و صورت زیباش با این تیپ داشت منو دیوانه میکرد.
دستش گرفتم یکم راه رفتیم.نزدیک ساعت ۱ یه فست فود خیلی شیک رفتیم و ناهار خوردیم.ازش خواستم با من بیاد توی اتاق هتل.
گفت امروز مرخصی میگیره برای فردا شب.ولی باید بریم یه هتل دیگه.با خودش رفتیم یه هتل دیگه.اتاق گرفتم برای همون شب تا ۲ روز.

قرار شدفردا از صبح پیش من باشه تا پس فردا عصر که باید سرکارش باشه.
عالی بود چی بهتراز این.
کلی ذوق کرده بودم.منتظر فردا.
شب موقع شیفتش به اتاقم زنگ زد گفت مرخصی گرفتم…فردا یه سر میرم خونه اماده میشم میام پیشت. منم بهش گفتم دارم اماده میشم برم هتل دیگه.صبح بیا اونجا
فردا شد و من صبح زود دوش گرفتم و مرتب منتظر آنا جونم.
صدای درب اتاق اومد کلی ذوق کردم و درو باز کردم.
یه فرشته زمینی پشت درب منتظر بود.
لامصب با تیپ فوق سکسی اومد.
یه لباس تنش بود که سینهاش معلوم میشد.
کوتاه بود تا بالای نافش.
دامن دقیق تا زیر باسن.
یه سندل خیلی خوشگل و انگشتای پاش لاک سفید و طراح دار زده بود.
تا دیدمش کیرم شق کرد.
دستش گرفتم کشیدمش داخل اتاق.
یهو پرت شد تو بغلم و محکم به خودم فشارش دادم.
آنا خندهای بلند میکرد.یهو لبم چسبوندم به لبش.
آنا همکاری کرد و لب تو لب شدیم.دستم گذاشتم به پهلوهاش و یک دستم به کمرش.آنا منو اروم اروم هل داد عقب تا افتادم رو مبل.نشست رو پام یهو تیشرتی که تنم بود در اورد دست به سینم کشید و سینم بوس کرد و لیس زد تا رسید به شلوارم.

آنا الان روی زمین نشسته بود و من رو مبل.
یه نگاه شبطنتی کرد و یه لبخند سکسی بعدش زبونش دور دهنش چرخوند، چشمک زد شلوارمو کمی کشید پایین و کیرم از شرتم در اورد.چشماش مثل کارتونها برق زد و جمله معروف oh my god گفت و یهو کیرم کرد دهنش.
لباش دور کیرم قفل کرد، سرشو بالا پایین میکرد.
خیلی حال کردم انقدر راحت بدون هیچ پیش زمینه ای سکسمون پا گرفت.
با یه دست کیرمو گرفته بود و داشت ساک میزد.
دست دیگش خایمو گرفته بود و اروم بهش ور میرفت.
یهو زبونش کشید به زیر کیرم تا سرش.
اینبار از زیر خایم لیس زد و مکید تا سر کیرم.
خیلی حرفه ای ساک میزد.
دستش گرفتم بلندش کردم دستم بردم زیر دامنش شرتش کشیدم پایین یه پاش رو زمین گذاشت یه پاش رو مبل من نشستم بین پاش و کصشو لیس زدم و خوردم.
با دستش سرم به کصش فشار میداد.
یکم کصش خوردم نشست رو مبل پاهاش داد بالا با سر رفتم تو کصش.
واااای چه کصی.لامصب برق میزد.
بدون کوچیکترین سیاهی.
محکم کصشو مکیدم و انگشت میکردم توش.
که داد آنا در اومده بود.
عشق میکردم داره لذت میبره.
هنوز دامن پاش بود.
کفش پاش بود.
لباس تنش در اوردم سینه هاش افتاد بیرون.
سینه ها ۷۵ سفت و سربالا با نوک صورتی.چه بدنی هرچی بگم کم گفتم.
درازش کردم رو مبل خوابیدم روش و سینه های خوشمزش لیس میزدم.
لای سینش دماغم گذاشتم بو کشیدم.لیس زدم.
سینشو میمالیدم و نیپلاش لای لبم گرفته بودم و نوک زبونم میزدم بهش.
آنا خیلی به سینش حساس بود.تا اینکارو کردم چشماش رفت برای خودش.
یک لحظه بلند شدم تمام لباسم در اوردم.
آنا فقط دامن کوتاهش پاش بود در نیاوردم.
دستم انداختم زیر کون خوشگلش.
کصش خوردم یکم بعدش دراز کشیدم روش کیرمو لای کصش کشیدم.کصش خیس خیس بود.
سرکیرمو رو کصش گذاشتم فشار دادم رفت تو.
لامصب تنگ بود به کیرم فشار میاورد.کصش نبض میزد و این شهوت منو بیشتر کرد.همین که کیرم تا ته رفت تو کصش و دراز کشیدم روش یهو جیغ کشید و تنش لرزید.
فهمیدم ارضا شد.
منو تو بغلش گرفته بود و محکم فشار میداد.
و مدام میگفت i love you
و اینو چند بار پشت سر هم در حالی که نفس نفس میزد تکرار کرد.
یکم لب تو لب شدیم دستم بردم زیرش و کونش محکم گرفتم و تو کصش تلمبه میزدم.
عجب کصی داشت لیز داغ و خیس و خیلیییی تنگ.
میتونم بگم کمتر همچین کصی رو تجربه کرده بودم.
کیرم تو کص آنا عقب جلو میشد انا پاشو دور من حلقه کرد و گردنم میخورد.
منم کصشو میکردم و کونش محکم فشار میدادم.
از روی آنا بلند شدم دستش گرفتم اونم بلند شد خودش خم شد سینش گذاشت رو پشتی مبل کمرشو قوص داد عقب و یه پاشو زانو زد رو مبل.
من از پشت پهلوش گرفتم دستم و کیرم تو کصش عقب جلو کردم.
آنا از شدت لذت روش برگردوند و با چشمای ابی و خوشگلش به من نگاه میکرد و من حشری تر شدم.
دامن کوتاشو دادم بالا کون خوشگلش دیدم واااای چی بود.
سفید و گرد.
و گودی کونش عالی بود.
تا این صحنه رو دیدم شستم فشار دادم رفت تو کونش.
یهو جیغ کشید اما واکنش دیگه نشون نداد.
منم کیرم تو کصش عقب جلو میشد و شصتم تو کونش بود.
درد داشت چون لبشو گاز میگرفت.
دستمو گرفت منو برد تو اتاق هولم داد رو تخت اومد رو کیرم نشست اروم فرو کرد تو کصش.
محکم بالا پایین میکرد.خودش سینه هاشو گرفته بود فشار میداد و محکم رو کیرم بلند میشد و خودشو میکوبید.
که یهو تو بغلم ولو شد.
یک دقیقه نازش کردم و زیرشو خالی کردم افتاد رو تخت.
به شکم رو تخت بود نشستم روی رون پاش.
دامنشو باز دوباره دادم بالا ژل روان کننده از قبل با خودم اورده بودم.کنار تخت اماده گذاشته بودم.
برداشتم ریختم لای کونش.کیرمو رو سوراخ صورتی کونش تنظیم کردم یهو دستم گرفت.
اما من توجه نکردم اروم فشار دادم داشت متکارو گاز میگرفت اروم اروم کردم توش شاید ۷ دقیقه طول کشید و روش دراز کشیدم کیرم تا ته توش بود.
واااای چه حال قشنگی داشتم.
لپش بوس میکردم و موهاش ناز میکردم اروم اروم تلمبه زدم.زمان تقریبا زیادی برد تا اروم شد.که دیگه تو کونش رگباری تلمبه میزدم.
آنا حرفهای سکسی میزد.
منو بیشتر تحریک میکرد.
روش کامل دراز کشیدم و دستم از زیرش رد کردم یک دست به کصش و یه دست به سینش میمالیدمشون و کونش میگاییدم.که آنا دوباره ارضا شد و منم ده ثانیه بعدش تمام آبم تو کونش خالی کردم و ولو شدم روش.
در حالی که بدون حرکت بودم بوسش کردم که خودش صورتش برگردوند و ازم لب گرفت.و تشکر‌کرد.
و تا صبح چند بار دیگه سکس کردیم که همش لذت بخش بود.
وقتی میخواست بره خونه اماده بشه برای سرکار حالش خیلی گرفته بود البته منم همینطور.
تقریبا بغض کرد.
و رفت.
منم یه دوش گرفتم و وسایلم جمع کردم برگشتم هتل قبلی.
و دیگه بعداز اون یک بار دیگه با انا تو خونه خودشون سکس کردم و برگشتم ایران.

مرسی که وقت گذاشتین و خوندین.

15 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-01-08 05:01:05 +0330 +0330

↩ pbahal37
ااا.از جلو هتل رد شدی یاد من کن😁
چشم حتما.
بعید میدونم به زودی بشه بیام ولی اگه اومدم حتما

0 ❤️

2023-01-08 20:59:41 +0330 +0330

↩ pbahal37
من خاطراتم مینویسم.همشون واقعیته.حالا بعضی ها باور ندارن که مهم نیست.
زودتر اشنا شده بودم باهات حتما ملاقاتت میکردم.

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «