عکسهای از قلعه منسوب فریدون در فراه

1397/10/25

در استان فراه در ۱۰۰ کیلو متری مرز با ایران ، آثار و بقایای تاریخی قلعه منسوب به فریدون وجود دارد
به عقیده مردم محل ، شهرفراه در عصر فریدون و به امر فریدون و با دست فریدون بنا شده و بدین ترتیب نام ایالت فراه و نام شهری که مرکز ایالت بوده نیز ماخوذ از نام فریدون است.
فریدون دومین شاه پیشدادی است که در هزارۀ ضحاک ماردوش بدینا آمد ومادر او فرانک(Faranak)، او را دور از چشم ضحاک در مزرعۀ دورافتاده دهقانی بزرگ نمود تا روزیکه ازقیام کاوه مطلع شد وبه یاری کاوۀ آهنگر شتافت وضحاک، آن نماد ظلم واستبداد وخون خواری را از پا در آورد.

"کاوه اولین جهان پهلوانی است که برضد ضحاک ماردوش به عصیان برمیخیزد و با مشت های کوبنده تر از پتک به بارگاه ضحاک می شتابد تا باگفتار خود دل سنگین ضحاک یا آن مظهر خونخواری را نرم سازد و با چشمان پر نفوذ خویش مارهای اهریمنی را در کنج زمهریر سرد و بیفروغ دوش او، سست و بیجان سازد، تا شاید دست از سرکشی وخون خواری بدارند و اگر نه چنین است و مارها از جنون بیزار نگشته و زمین برای نجات خود از سموم ظلم و بیداد خون می طلبد، خود و هجدهمین پسرش در آستانه بارگاه بی عدالتی گوسفند وار قربانی شوند.کاوه چون کوهی استوار در برابر ضحاک قرار می گیرد، اما آن سلطان قهار و جبار در برابر این آهنگریکه خمیرۀ هستی او را از آهن سرشته بودند، بلرزه در می آید، و خود را در برابر این کوه طوفان خیز آتش زا ، خورد و ناتوان و بی اتکا احساس می کند. سر را به علامت تسلیم فرو می افکند و با زبان سست و بی نیرو به تقاضای کوژپشت آهنکار آهنین عزم موافقت می نماید.
هنوز جوشش کاوه فرو ننشسته و خون هفده فرزند او پیش چشمانش موج می زند، که طومار بزرگان ملک را که بر پاکی و بیگناهی ضحاک و عدالت طلبی و نیک اندیشی او گواهی داده بودند، در جلو چشم ضحاک و در باریان با تحقیر تمام پاره پاره می کند. کاوه از درگاه شاه بیرون می رود و فریاد می زند. فریاد او چون شعله ایست که به یک منبع بزرگ انرژی آتش زا رسیده باشد. با این فریاد مردم ستمکشیده ، این آتش های نهفته در زیر خاکستر سربر می آورند، زبانه می کشند و به زیر درفش کاوه همان چرم پاره ایکه بر نیزه بلند شده بود، می روند. دادخواهان دوریک دیگر جمع می شوند و برای یافتن دادگری توانا بسوی فریدون می شتابند.
یکایک بنزد فریدون شویم
بدان سایۀ فّر او بغنویم

گوئی فریدون نیز چشم برستاخیز کاوه داشت، به فریاد دادخواهان او نیز هم آواز شد و دیری نگذشت که او جانشین ضحاک گردید. پوست پاره ایکه کاوه بر سر نیزه کرده بود با انواع زر و گوهر زینت داد و سر خویش با آن بیاراست و برای دلخوشی کاوه آنرا « درفش کاویانی» نامید.

با پیروزی فریدون بر ضحاک ماموریت کاوه هم به پایان می رسد، ولی فرجام او معلوم نیست چگونه بسر آمده، ظاهراً زندگی کاوه بایستی در آنجا بسر آمده باشد که فریدون بر تخت نشسته بود. [1]
امروز تنها محلی که بنام فریدون زبانزد مردم است، شهر کهنه فراه است که آنرا مردم محل از ساخته های فریدون میدانند
اواخر عهد فریدون که دورۀ کین جوئی منوچهر آغاز می گردد، نام پهلوانان بزرگی مانند قارن پسرکاوه و گرشاسپ و سام و نریمان دیده می شود. و منوچهر بیاری این پهلوانان توانست کین ایرج را بکشد و سلم و تور را به کیفر کردارشان برساند. [2]
منابع:
[1]-نقش سیستان در تکوین حماسه های ملی،،چاپ 2012، ص 53
[2]-نقش سیستان در تکوین حماسه های ملی،،چاپ 2012

663 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2019-01-15 19:02:06 +0330 +0330
3 ❤️

2019-02-08 08:28:15 +0330 +0330

درود بر شما هم نژاد و هم زبان افغان

1 ❤️

2019-02-08 08:39:22 +0330 +0330
نقل از: watoowato درود بر شما هم نژاد و هم زبان افغان

سپاسگذارم همزبان گلم

0 ❤️

2019-02-08 09:00:59 +0330 +0330
نقل از: ericsson
نقل از: watoowato درود بر شما هم نژاد و هم زبان افغان

سپاسگذارم همزبان گلم

با سلام
گذاردن با گزاردن تفاوت داره … وقتی می خواهیم تشکر کنیم باید بگوییم سپاسگزارم …گزاردن به معنای به جای آوردن و ادا کردن… …یعنی سپاس به جای می آورم … وقتی می نویسیم سپاسگذار شبیه این معنا خواهد بود که انگار سپاس وسیله یا شی خاصی است که در مکانی آن را گذارده یا قرار می دهیم .
پایدار باشید

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «