قسمت چهارم:ازدواج اشتباه (بخش ۲)

1402/04/26

قبل از شروع بگم دوستان اگه نظری دارید در مورد داستان فقط تو کامنت بزارید نظراتی که تو خصوصی گذاشته بشه نخونده پاک میشه

باز هم میگم دوستان داستانهای من برگرفته از اتفاقات واقعی هست که برام افتاده و فانتزی یا خیال پردازی نیست این داستان از گوشه ای از این اتفاقات هست دو اتفاق که تو یه روز برام افتاد

یه روز سرد پاییزی بود و به شدت بارون می‌بارید با سعید سر یه چیز الکی بحثمون شد صدامون ساختمون رو برداشته بود من حسابی کفری شده بودم که سعید یه سیلی زد تو گوشم و گفت خفه شو مثل جنده ها جیغ و داد میکنی و لال شدم رفتم تو اتاقو درو بستم لباس پوشیدموساکمو برداشتم و تعدادی لباس توش کردم و از اتاق اومدم بیرون سعید جلومو گرفت و گفت کجا گفتم میرم جندگی گفت چرت و پرت نگو گفتم کجا گفتم برو کنار یا مثل یه جنده ساختمون رو میزارم رو سرم گفت میخوای بری به سلامت ولی دیگه حق برگشتن نداری گفتم خونت خراب شه رو سرت و از خونه زدم بیرون بارونه شدیدی می‌بارید و خیابونارو آب برداشته بود نمی‌دونستم کجا برم و جایی نداشتم برم به جز خونه مادرم به حال خودم گریه میکردم که یه ماشین جلوم ایستاد توجهی نکردم شیشرو پایین داد بیا بالا خیس شدی صدا یه زن بود سوار شدم راننده یه زن بود حرکت کرد . تو حال خودم بودمو اشک میریختم که راننده گفت مهتاب خانم خوبی چیزی شده با تعجب نگاش کردم گفتم منو از کجا می‌شناسی گفت مگه تو خواهر علیرضا نیستی گفتم چرا گفت من دوست نسرین و علیرضام شما رو تو جشنشون دیدم من ژیلا هستم گفتم خوشبختم دست رو صورتم کشید گفت الهی کی روت دست بلند کرده الهی دستش بشکنه عوضی گفتم مهم نیست گفت کجا میری برسونمت گفتم نمی‌دونم کجا برم جایی ندارم منو یه مسافرخونه یا هتل برسون گفت چشم می‌برمت هتل ژاله گفتم هتل ژاله گفت آره یکم کوچولو هست ولی برا دو نفر جا هست منم تنها زندگی میکنم گفتم نه مزاحمت نمیشم گفت چه مزاحمتی یه شبم با ما بدبگذرون به حرفش خندم گرفت. گفت آهان خندیدی و رفتیم سمت منزلشون وارد خونه شدیم بهم گفت برو یه دوش بگیر خیس آب شدی گفتم حموم کدوم سکته منو برد و حموم رو نشونم داد میخواستم لخت شم دیدم ایستاده نگام می‌کنه گفتم کاری داری گفت چطور گفتم برو بیرون لخت شم گفت خوب بشو مرد که نیستم منم همجنس خودتم گفتم برو بیرون گفت لخت شو میخوام لباساتو ببرم بزارم خشک شه گفتم برو لخت شدم رفتم حموم بیا بردار گفت باشه و رفت منم رفتم یه دوش آب گرم گرفتم وقتی اومدم برام یه حوله گذاشته بود خودمو خشک کردمو از ساکم یه شرت و سوتین برداشتمو پوشیدم و یه تیشرت با شرتک تنم کردم و موهامو خشک کردمو کمی خودمو آرایش کردم هنوز رد سیلی شوهرم تو صورتم بود .
اومدم از اتاق بیرون ژاله با یه سینی چای و بیسکوییت اومد پیشم در حالی که یه تاپ با یه دامن کوتاه پوشیده بود با دیدنم یه سوت زد و گفت علیرضا نگفته بود آبجیش همچین جیگریه گفتم مگه قرار بود بهت بگه گفت آخه خیلی از آبجیش برا من تعریف میکرد از حرفش یه جوری شدم گفتم مثلاً چیا می‌گفت گفت همه چی حتی از چیزای خصوصیتون گفتم مثلاً گفت مثلاً از شیطنتاتون گفتم مگه چند وقته علیرضا رو میشناسی گفت خیلی وقته قبل آشناییش با نسرین خیلی پیش من میومد حتی باعث آشناییش با نسرین من بودم گفتم داری اینارو جدی میگی گفت آره گفتم یعنی نسرینم ماجرای منو علیرضا رو می‌دونه گفت نه فقط من می‌دونم گفتم تو هم با علیرضا رابطه داشتی گفت آره زیاد علیرضا همیشه موقع سکس از تو برام تعریف میکرد .
گفت حالا تو بگو ببینم چی شده بود که از خونه زدی بیرون تو این بارون چرا گریه میکردی همه چیو براش تعریف کردم . دوباره گریم شروع شد یه دستشو روی رومن پام گذاشتو دسته دیگشو انداخت پشت سرمو گفت قصه نخور درست میشه سرمو رو دستش گذاشتم و گفتم چی میخواد درست شه سرم درد میکرد تو همون حالت کمی چشامو بستم با گرمی دو تا لب رو لبام چشامو باز کردم ولی ژاله دستشو دور گردنم حلقه کرد و داشت لبامو میخورد مزه رژه لبش تو دهنم بود چقدر لباش داغ بود منم دستمو پشت گردنش گذاشتم و باهاش همراهی کردم دسته دیگش کم کم رفت زیر شرتکمو دو تا از انگشتاشو تو کوسم فرو کرد بعد چند دقیقه حسابی آبه کوسم راه افتاده بود و شرتکمو خیس کرده بود منم تاپشو بالا زده بودمو داشتم سینشو میمالیدم خواستم دستمو ببرم سمت کوسش که مانع شد بار دوم باز نزاشت گفتم شاید دختره و میترسه ایندفعه رو مبل درازم کرد و خودش اومد روم دستشو از بالا تو شرتکم کرد و دوباره کوسمو انگشت کرد و لبامو میخورد ایندفعه دستمو سریع زیر دامنش بردم ولی دستم به چیزی خورد که شباهتی به کوس نداشت سریع از جام پریدم و از رو مبل بلند شدم گفتم تو چی هستی چرا کوس نداری دیدم دامنشو بالا زد و یه کیر که حد اقل ۱۷ سانت میشد از زیرش در اومد گفت من ترنسم یه زمانی بهتر کونی بودم که برادرت داشت به عشق علیرضا تصمیم گرفتم تغییر جنسیت بدم سینه هامو عمل کردم وقتی رشدشونو دیدم تصمیم گرفتم کیرمم عمل کنم ولی اون داداشه دیوثت با اون نسرینه جنده ریخت رو هم و بعدم ازدواج کردن سریع رفتم سمت اتاق لباس عوض کردمو اومدم بیرون لباسای خیسمو برداشتمو تو ساکم کردم و خواستم بزنم از خونه بیرون که جلومو گرفت گفت نمیتونی جایی بری وگر نه آبروت گیره ازت فیلم گرفتم تمام جنده بازی و حرفات ضبط شده، همیشه یه چاقو جیبی همرام بود سریع درش آوردمو گذاشتم رو گردنش حسابی ترسید گوشیرو گرفتمو کردم تو کیفم خودشو انداختم تو اتاقشو از خونه زدم بیرون و فرار کردم هنوز داشت بارون می‌بارید و من با تمام توان می دویدم دیگه از نفس افتادم ایستادم کنار جاده تصمیم گرفتم برم خونه مادرم برا اولین ماشین دست بلند کردم ایستاد صندلی جلو خالی بود نشستم به جز راننده دو تا مرد عقب نشسته بودن قلبم تند تند میزد و بدنم سرد بود فکرم بهم ریخته بود و درگیر اتفاقاتی که افتاد یهو یادم افتاد حتی به راننده نگفتم کجا میرم نگاهی به جاده کردم نمی‌دونستم کجام و دارم کجا میرم گفت آقا اینجا کجاست اومدی دستشو رو پام گذاشت گفت آروم باش میفهمی گفتم نگه دار وگرنه جیق میزنم که از پشت یه دستمال جلو صورتم گرفتن و دیگه چشام بسته شد وقتی بهوش اومدم با دست و پا و دهن بسته وسط سه تا مرد لخت بودم که خوابیده بودن و رو سینه ها و شکمم آب کیر بود با تقلا کردنام و سر و صدا هام یکیشون بیدار شد و بقیرو صدا کرد و گفت نگاه کنید خانومی بهوش اومده سه تاشونو حالا بالا سرم نشسته بودن و من لخت اون وسط یکیشون که اسمش مهران بود گفت ما که کارمون رو کردیم حالا چیکارش کنیم اون یکی هم که اسمش محمود بود گفت چیکار باید بکنیم باید ولش کنیم بره اونیکیشونم اسمش احمد بود گفت نمیشه میره لومون میده محمود گفت ما که بیهوش آوردیمش بیهوشم میبرمش جامون رو یاد نگیره باز احمد گفت احمق صورتامون رو که دیده مهران گفت باید کاری کنیم دهنشو ببنده احمد گفت چیکار مهران گفت باهاش سه نفری سکس میکنیم فیلم میگیریم بعد از ترس آبروشو پخش نشدن فیلمش مجبور میشه ساکت باشه بقیه هم تاییدش کردن و احمد گفت من فیلم میگیرم بعد مهران منو نشوند و گفت ببین اگه میخوای زود از دسته ما خلاص شی و بری بهتره باهامون همکاری کنی وگر نه خودت اذیت میشی بعد گفت همکاری میکنی سر تکون دادمو تایید کردم گفت آفرین دختر خوب بعد منو از تخت پایین آوردنو احمد گوشیشو برداشت و مشغول فیلم گرفتن شد مهران و محمود با کیراشون بالا سرم ایستاده بودند مهران دهنمو واکرد و گفت برامون ساک بزن گفتم آخه اینجوری که نمیتونم دستو پاهامو باز کنید من که گفتم همکاری میکنم بعد مهران دستو پاهامو باز کرد تا اون دستامو باز کرد و رفت تا پاهامو باز کنه محمود سریع کیرشو تو دهنم کرد مهرانم اومد ایستاد همونجور که کیره محمود رو ساک میزدم با دستم کیر مهرانم گرفتمو براش میمالیدم حالا احمدم جلو اومده بود و دسته دیگم رو کیرش گذاشت حالا نوبتی براشون ساک میزدم و کیر دو تا دیگرو با دست میمالیدم این چیزا رو فقط تو فیلما میدیدمو خود ارضایی میکردم ولی حالا این اتفاق داشت برام میفتاد حسابی که کیراشون راست شد مهران از گردنم گرفتو بلندم کرد شروع کرد ازم لب گرفتن محمود از پشت لا پامو باز کرد یه تف انداخت در سوراخ کونمو دو تا انگشتاشو فرو کرد تو کونم مهران هم همونکارو از جلو با کوسم کرد بعد احمد تف به کیرش زد و اونو تو کونم جا کرد و تا ته فرو کرد با کمک مهران پامو بلند کردن یاده کار علیرضا افتادم که تو همین حالت باکیرشو دیلدو کوس و کونمو میکرد پاهامو انداختم دور کمر مهران که گفت آفرین دختر خوب همکاری کن و کیرشو تو کوسم فرو کرد و دو نفری شروع کردن تلمبه زدن مهران سینه هامو میخورد محمود هی به کونم چک میزد هم لذت داشتم و هم درد یه ربعی تو همون حالت بودیم و من تو اوج لذت و ناله هام هی بلند تر میشد که ارگاسم شدم کیراشونو بیرون کشیدند منو بردن سمت تخت محمود رو تخت دراز کشید و مهران من نشوند روش خودم کیرشو گذاشتم تو کوسمو آروم نشستم روش مهران اومد پشتمو موهامو گرفت کمی خمم کرد و از پشت کیرشو تو کونم کرد و دوباره تلمبه هاشونو شروع کردن دوباره ناله هام شروع شده بود و اونا رو وحشی تر و حشری تر میکرد مهران سینه هامو میچروند و تو کونم تلمبه میزد احمد که تمام مدت کیرشق شدشو دستش گرفته بود در حین فیلم گرفتن میمالیدش رو آورد جلو صورتم گرفت و من همزمان با گاییده شدن شروع کردم براش ساک زدن مهران گفت احمد فیلم بسه گوشیو بزار کنار بیا حال کن اونم فیلم و قطع کرد به مهران گفت بسته برو کنار و خودش کیرشو تو کونم کرد .
مهران اومد جلوم ایستاد و کیرشو گرفت جلوم ولی گفتم نه کیرتو تو کونم بوده گفت ضر نزن قرار شد همکاری کنی گفتم نه .همون لحظه محمود منو محکم گرفت تو بقلشو کیرشو تو کوسم نگه داشت و نبض زدنای کیرشو موقع خالی کردن آبش تو کوسم حس میکردم گفتم چرا تو کوسم ریختی میخوای حاملم کنی گفت ما هممون قراره تو کوست خالی کنیم نترس قرص بهت میدم گفتم شما قرصم دارید گفت آره تو اولین جنده ای نیستی که میکنیمش احمد کمی بلندم کرد تا کیر محمود از کوسم در بیاد و محمود بلند شد و مهران اومد زیرم دراز کشید و ایندفعه نشستم رو کیره مهران. محمود گفت کیر من تو کوست بوده زود تمیزش کن برا من ناز کنی نمیزارم تا صبح خواب به چشات بیاد از قرصم خبری نیست از ترسم گفتم باشه ترشحات کوسمو کمی از آبش هنوز رو کیرش بود گفت اول قشنگ اینارو لیس بزن بعد کیرمو بکن دهنت منم انجام دادم ولی حالم بده شده بود مهران هم داشت به شدت تو کوسم تلمبه میزد کیر محمود هنوز تو دهنم بود که مهران وحشی تر شد و تلمبه هاشو محکم تر میکوبید و درد تو کوسم می‌پیچید داشتم دوباره به اوج می‌رسیدم دیگه کیره محمود رو ول کرده بودمو بدنمو با تلمبه های مهران هماهنگ کرده بودم احمد دیگه نمیتونست تو کونم تلمبه بزنه پس کیرشو بیرون کشید دیگه مهران کیرشو تا ته کوبید تو کوسمو خودشو خالی کرد منم همزمان باهاش دوباره ارگاسم شدم و افتادم روش مهران منو از رو خودش کنار انداخت و پاشد و بعدش به محمود گفت از یخچال یه قرصو یه لیوان آب برا این جنده بیار اونم گفت باشه احمد هنوز منتظر بود حالم جا بیاد و کیرش راست بود قرصو خوردم محمود از اتاق بیرون رفت ولی مهران تو اتاق موند احمد پاهامو از هم واکرد و روم دراز کشید و کیرشو تو کوسم کرد و تلمبه میزد مهران دوباره گوشیرو برداشت شروع کرد از من عکس گرفتن احمد داشت تلمبه هاشو تند تر میکرد و در میآورد محکم تو کوسم فرو میکرد دیگه زیرشکمم درد گرفته بود و گریم گرفت با آخرین ورود کیرش صدا دادش در اومد و تو کوسم خودشو خالی کرد مهران اومد بالا سرم و گفت ممنون خانمی ما امروز یه لذت عالی ازت بردیم ولی دیگه باید بری احمد دستامو گرفت و مهران یه دستمال رو ببینیم گذاشت و من بیهوش شدم .
وقتی بهوش اومدم گیج بودم و لخت اول فکر کردم هنوز تو خونه اون سه نفرم ولی کمی که به خودم اومدم متوجه شدم تو خونه ژالم گیج و منگ بودم نمی‌دونستم چی شده به خودم میگفتم نکنه اون سه نفرو تو خواب میدیدم بعد گفتم پس چرا بیهوش بودم سوراخ کونم درد داشت دست زدم تو سوراخم آب کیر بود سرم به شدت درد میکرد در اتاق باز شد و ژاله لخت اومد تو و منو دید گفت پس بالاخره بهوش اومدی داشتم نگرانت میشدم گفتم از آب تو کونم معلومه چقدر نگرانم بودی گفت تقصیر خودت بود اگه با من راه میومدی این بلاها سرت نمیومد گفتم ژاله چی شده من چجوری اومدم دوباره اینجا .
گفت از اینجا که رفتی بیرون اومدم دنبالت با ماشین دیدم اونا سوارات کردن دنبالتون اومدم تا یه جا پیاده شی و باهات حرف بزنم ولی دیدم اونا تو رو بردن تو یه ویلا یه دو ساعتی اون تو بودی گفتم تو که دیدی پس چرا به پلیس زنگ نزدی گفت خواستم حسابی حالتو جاش بیارن تا درس عبرت برات بشه گفتم خوب بعدش گفت بعد چند ساعت اون سه نفر با ماشین اومدن بیرون تو رو صندلی جلو بیهوش بودی افتادم دنبالتون تو رو بردن تو یه بیابونی و ولت کردن و رفتن بعدم من سوارت کردمو آوردمت اینجا که من پریدم تو حرفشو گفتم تو بیهوش لختم کردیو ترتیبه کوس و کونمو دادی گفت کوس نه فقط کونت میخواستم ببینم کونی که علیرضا اینقدر از کردنش تعریف میکرد چطوریه ، بهش گفتم بعضی زنا مثل من حسرت همچین کیریو میکشن بعد تو میخوای اینو برداری کوس جاش بزاری گفت نمی‌دونم خودمم دودلم گفتم نکن ضرر میکنی گفت به خاطر تو چشم بعد دوباره از هم لب گرفتیم من دو روز تو خونه ژاله موندم و چند بارم سکس کردیم و هیچکس از جای من خبر نداشت تا اینکه ژاله جامو به علیرضا گفت. و اون اومد پیشم کلی بهم بد و بیراه گفت و گفت همه دنبالم میگردن و نگرانمن و منو با خودش برد خونه مادرم . تقریبا دو ماه بعد متوجه شدم باردارم نمیدونستم سکس اون شب کاره خودشو کرده بود یا بچه از همسرم بود و در هر صورت من نمیخواستمش با کمک ژاله و یکی از دوستاش چون جنین تازه بود تونستم با دارو سقطش کنم .
راستی اسمه اصلی ژاله پژمان بود و میخواست بعد عملش اسمش رو ژاله بزاره

11 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-07-18 08:17:48 +0330 +0330

تا اینجا داستان جالبی داشتی
همه ی قسمت هارو خوندم
بازم منتظر بسمت بعدی هستم
به نظر جالب میاد

0 ❤️

2023-07-18 16:01:56 +0330 +0330

با احترام ازدواج اشتباه دلیل نمیشه حتی به داداشت هم کوس بدی. داداشتم مثل خودت… فردا مراسمش هست بجای اینکه با خانمش باشه میاد تو را میکنه…

0 ❤️

2023-07-18 16:18:30 +0330 +0330

داستان تجاوز همیشه دردناک

0 ❤️

2023-07-19 12:27:32 +0330 +0330

دیگه خیلی جنایی سکسی شد

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «