نترس علاقه
بخدا دوست داشتن در خیابان خوب است
بوسه زیباترین اتفاق خیابان است
بهجای درد ، بهجای دود
به جای دود کردن درد ، درد کردن دود
هم را میبوسیم
مگر کجای بوسه چپ است
کجای لب میلنگد که
اینهمه زیبایی را مخفی میکنیم
و جنگ را ، رو ؟
مگر کجای آغوش به دروغ آغشته است که
پرهیز میکنیم وُ تخت را آغشته به دروغ
خیابان که بد نیست
کوچه که دروغ نمیشود
ما هی خود را دروغ میکنیم و
نامش را گاهی شرم میگوییم
گاهی حیا میشویم و
گاهی به راحتی بستنی میخوریم وَ بههم نمیگوییم
هلو میخوریم وُ حرف نمی زنیم
عجیبیم
در خیابان هم را نمیبوسیم
اما سیب را هرجا گاز میزنیم
بیا علاقهی خوبم
میخواهم ببوسمت.
من پنجره را دوست دارم
که تو را به من نشان داد
باد را
که عطر تو را برایم آورد
خواب را دوست دارم
که تو را در آن دیدم
من نهر را دوست دارم
که دستهای تو را میشست
دریا را
که تنت را شنا کرده بود
و جاده را
که گامهای تو بر آن خورده بود
من عشق را دوست دارم
که عاشق تو شدم
افشین صالحی