امروز ۲۵ ژانویه، زادروز بانوی ادبیات مدرن، زنی ساکت و عاشق شب، مبارز فمینیست، یکی از بانیان بنیاد بلومزبری، خالق آثار بی بدیل ادبیات، همچون: “خانم دالووی” ، “به سوی فانوس دریایی”، " موج ها" و جاودانه اثرش " اتاقی از آن خود" بانو " ویرجینیا وولف" است.
پس از افسردگی شدید که بدلیل از دست دادن بسیاری از دوستان و نزدیکان طی جنگ جهانی اول و دوم، به او وارد شده بود و با روحیه ای حساس و شکننده و پس از نگارش آخرین رمان خود با جیبهای پر از سنگ، خود را غرق کرد.
فیلم زیبای ساعتها با بازی درخشان نیکول کیدمن، بخشی از داستان زندگی این زن هنرمند است.
با نگارش قسمتی از آخرین یادداشت های خود برای همسرش قبل از خودکشی، که اوج افسرگی او را نشان میدهد، شما را به خواندن کتاب های این بانوی بزرگ دعوت میکنم:
میخواهم بگویم همه شادی زندگیام را مدیون تو هستم.
تو با همهچیز من ساختهای و به طرزی باورنکردنی نسبت به من مهربان بودهای.
همهچیز جز اطمینان به نیکی تو، مرا ترک گفته است.
دیگر نمیتوانم به تباه کردن زندگیت ادامه دهم.
گمان نمیکنم هیچ دو نفری بتوانند آنقدر که ما شاد بودهایم، شاد باشند.
ویرجینیا
همچنین امروز زادروز داستان و نمایشنامه نویس بزرگ، ویلیام سامرست موآم، هم هست.
خالق آثاری همچون: لبه تیغ، پیرامون اسارت بشری، هفتمین گناه و جاودانه اثرش “ماه و شش پنی”
متاسفانه امروز شنیدم که علی اشرف نوبتی با نام مستعار پرتو کرمانشاهی، شاعر پر آوازه کرمانشاهی با اشعاری زیبا به زبان فارسی و کردی هم، دار فانی را وداع گفت.
روحش شاد و یادش جاودان
↩ Im MK
سپاس هیچکس جان
کتاب اتاقی از آن خود این نویسنده در کلاسهای آیین نگارش دانشگاهی تدریس میشه.
قرنها است که زنان به مثابه آیینه درشت نمای، این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.
↩ Nafas7196
آفرین بر شما بانوی عاشق ادبیات…
از کتاب اتاقی از آن خود:
افسوس زنی که قلم به دست میگیرد، به نظر دیگران موجودی بس گستاخ است. این خطا با هیچ فضیلتی جبران نمیشود.
به ما میگویند درباره جنسیت و راه و روش خود به خطا میرویم، بچهدارشدن، مد، رقص، لباس، بازی… اینها هنرهایی است که باید در آرزویشان باشیم.
نوشتن، خواندن، فکر کردن، سوال کردن، چون ابر بر زیبایی ما سایه میافکند و وقتمان را تلف میکند، و سد راه موفقیتهای جوانی ما میشود،
درحالیکه مدیریت ملال آور خانه بندگی، به عقیده برخی، مهمترین هنر و فایده ماست!!!
↩ .نیکان.
چون حبابی دیده وا کردیم در دریای هیچ
عمر بگذشت ای دریغا بر سر سودای هیچ
در میان جنگلی از آهن و دود وغبار
شهر هیچستان ما را بین و این غوغای هیچ
جعبه شهر فرنگ است وبه هر سازی در آن
صورتک هایی که می خندند برسیمای هیچ
روحش شاد
پس رسوب کردم با جیب های پر از سنگ
به ته رودخانه "اووِز"همراه با ویرجینیا وولف
تا بار دیگر مرده باشم بر این مقصود بی مقصد
حسین پناهی
ویرجینیا وولف:
همه چیز در یک لحظه اتفاق می افتد و تا ابد ادامه می یابد !..
↩ Mr.Storm
سلام بر دوست عزیز
با توجه به شخصیت حساس و آرام ویرجینیا که در نوشته هاش کاملا مشهوده و نیز اتفاقات پیرامون و مرگ بسیاری از دوستان و نزدیکان طی جنگ جهانی اول و دوم و بیماری جنون و افسردگی که شامل وی شد، این اتفاق افتاد.
تماشای فیلم زیبای ساعتها و بازی جاودانه نیکول کیدمن در نقش ویرجینیا، که بیانگر عمق اتفاقاتی است که موجب افسردگی او شده را به شما پیشنهاد میکنم
متن کامل آخرین نامه اش به همسرش که نشان از اوج بیماری و افسردگی او بوده است
عزیزترینم، تردیدی ندارم که دوباره دچار جنون شدهام. احساس میکنم که نمیتوانیم یکی دیگر از این دورههای وحشتناک را از سر بگذرانیم و اینبار بهبودی نخواهم یافت. شروع به شنیدن صداهایی کردهام و نمیتوانم تمرکز کنم، بنابراین کاری را میکنم که به گمانم بهترین کار ممکن است.
بهترین شادی ممکن را تو در اختیارم گذاشتهای. هرآنچه میتوان بود، برایم بودهای. میدانم که دارم زندگیت را تباه میکنم، میدانم که بدون من میتوانی کار کنی و میدانم که خواهی کرد. میدانم…
گمان نمیکنم تا پیش از آغاز این بیماری وحشتناک، هیچ دو نفری میتوانستند از این شادتر باشند. بیش از این توان مبارزه ندارم.
میبینی؟ حتی نمیتوانم این را هم درست بنویسم. نمیتوانم چیزی بخوانم.
میخواهم بگویم همه شادی زندگیام را مدیون تو هستم. تو با همهچیز من ساختهای و به طرزی باورنکردنی نسبت به من مهربان بودهای. همهچیز جز اطمینان به نیکی تو، مرا ترک گفتهاست. دیگر نمیتوانم به تباه کردن زندگیت ادامه دهم. گمان نمیکنم هیچ دونفری بتوانند آنقدر که ما شاد بودهایم، شاد باشند…
ویرجینیا
↩ Ishtar/ایشتار
سپاس از نظر شما
از اتاقی از آن خود:
آنچه گمنامی را حتی تا قرن نوزدهم به زنان تحمیل میکرد، تهمانده همان حس پاکدامنی بود.
کورر بل، جورج الیوت، ژرژ ساند، که همه آنها به گواهی نوشتههایشان قربانی کشمکش درونی بودند، بیهوده کوشیدند با استفاده از نام مردان، پشت نقابی پنهان شوند. آنها به این ترتیب به این سنت که شهرت برای زن زشت و زننده است احترام میگذاشتند. سنتی که مردان از آن به شدت حمایت میکردند، حتی اگر به دست آنها ابداع نشده بود. “پریکلس”، مردی که خود بسیار بر سر زبانها بود، میگفت: “مهمترین موفقیت برای زن این است که درباره او صحبت نشود.”
مانا و پایا باشید
↩ kh.pouria
محکوم کردن و تمسخر زنانی که میخواهند بیش از آنچه آداب و رسوم، برای جنسیت آنها مجاز میداند انجام دهند یا بیاموزند، کوته فکری است.
سپاس از نظر فوق العاده و زیبای شما
↩ nitba
سپاس فراوان
گفتی خدا نخواست نگفتی چرا نخواست
ماهم نخواستیم، خدا خواست یا نخواست
ای دوست از فسانه تقدیر لب ببند
مهمان ما نصیب ز خوان قضا نخواست
با ما مکن ستیزه که ما را گناه نکشت
ای مدعی الهه معنی تو را نخواست
کشتی شکسته ای که به طوفان عنان سپرد
پرتو هدایت از مدد ناخدا نخواست
↩ وحید_لاهیجی
سپاس رفیق و یاور همیشه مومن، وحید عزیز و بزرگوار
آنجا که دنیا مردانه است، داشتن اتاقی از آن خود، برای زنان حداقل امکان است که در آن هر زن، آنچه خود دوست میدارد، میتواند انجام دهد.
«اتاقی از آن خود» یعنی اتاقی خارج از محیط آشپزخانه و اتاق خواب و نشیمن، اتاقی که بتوان بی هیچ مانعی در آن نشست و نوشت، اتاقی آزاد از قید شوهر و بند فرزندان و کار بیپایان خانه.
زنی که میخواهد داستان بنویسد، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد.
و چه زیباست این متن…
↩ Esn~nzr
من ایمان به روح بزرگ شما دارم احسان جان
برایم دعا کنین صبور باشم😞 🙏
بعضی ها به کشیش ها پناه می برند، دیگران به شعر، من به دوستانم.
ویرجینیا وولف
↩ وحید_لاهیجی
سپاس مرد بزرگ
در دنیای کنونی، ما پیوسته از آدمها طلب میکنیم خودشان باشند، در حالی که مدام با توقعاتمان خلافش را میخواهیم!
↩ Lord_Mondro
درود به تنهایی
که فشار چشم
و تمنای تن
و هر نیازی به دروغ
و جمله پردازی را از بین میبرد.
سپاس از شما
↩ Joodii_abot
ما همه بدون شک روح داریم، اما من ارواح رنجیدهای که خود را نشان میدهند دوست دارم.
من به این ارواح سخت، درخشان و این خشنودیهای لعاب داده شده اعتماد ندارم!!!
سپاس از شما بانوی عزیز
↩ om1d00
دم شما گرم رفیق همیشه همراه…
سپاس که هستی …
بمانی …
↩ Esn~nzr
درووود احسان جان عذر میخوام چند روز شلوغ بودم نرسیدم سر بزنم 😎
در بسیاری از تاریخ ها، گمنامی از آن زنان است.
↩ وحید_لاهیجی
سرت سلامت رفیق جان …
وجودت طلاست …
قرنها است که زنان به مثابه آیینه درشتنمای، این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.
↩ Esn~nzr
مخلصیم احسان جان میبالم به رفاقت شما 🙏
اگر کسی می توانست مرا نجات بدهد، آن فرد تو بودی. همه چیز را از دست داده ام جز ایمان به خوب بودنِ تو.
↩ وحید_لاهیجی
اگر دلت میخواهد، کتابخانههایت را قفل کن.
اما با هیچ دری، با هیچ قفلی و با هیچ زنجیری،
نمیتوانی ذهن مرا به بند بکشی…