واژه عجم عجم (Ajam-Ajaam- Hajam)در زبان فارسی و در بیشتر زبانهای آسیایی مانند هندی، اردو، پشتو، بلوچی، کردی، ترکی و … معنی ایرانی و زبان فارسی میدهد اما در زبان عربی امروزه به معنی غیر عرب بکار میرود در برههای از تاریخ به معنای کسی که زبان فصیح عربی را متوجه نمیشد عجم میگفتند. در دوره بنی امیه این کلمه کاربرد تحقیر آمیز داشت اما امروزه معنای لغوی نفهم وبه معنای فردی که عربی را نمیداند کاربردی در ادبیات عرب ندارد. البته هنوز هم در بعضی از شهرهای خلیج فارس عدهای قوم پرستان تند رو ، کلمه عجم را برای تحقیر بر ضد شیعیان بکار میبرند اما کاربرد تحقیر آمیز این واژه در ادبیات عرب اکنون جایگاهی ندارد. عجم بصورت هجم و هخم و هیم نیز تلفظ شده است. احتمال دارد بین واژه هخامنش و و کلمه عجم ارتباط وجود داشته باشد. زیرا کلمه جم و یم که ریشه اصلی عجم هستند در زبان لاتین بصورت خ Haxâm تلفظ میشود البته کلمه هخامنشی در سنگ نوشتهها و در متون لاتین وجود دارد. این فرضیه وجود دارد که آیا بین عجم و هخم ارتباط اتیمولوژی وجود دارد یا خیر در قدیمیترین متون فارسی ،جمشیدیان، جم ،عجمیان و عجمان داریم. اماواژه هخامنشیان در ادبیات فارسی بعد از اسلام نیست.(نظر به اهمیت موضوع خواهشمند است کسانیکه با خط میخی و زبان اوستایی آشنا هستند نظر بدهند)
ریشههای واژه عجم جم +ا ل = الجم = اجم =عجم پیوند واژهای و تاریخی با جم شید و جم دارد جم نام کوچک جمشید پادشاه افسانهای ایران است که با شخصیت حضرت سلیمان یکی دانسته میشود. جمشید از دو واژه جم و شید تشکیل شده است. جم و یم از یک ریشه است و معنی دریا و اقیانوس و گروه میدهد و شید یعنی درخشندگی همیشگی و هم معنی خور است که برای مبالغه در معنی با شید ترکیب میشود و خورشید خوانده میشود که تابناکی ابدی را برساند. جمشید بر روی هم مفهوم جم درخشان، دریای نور ،خورشید تابان ،دریای تابناک، فروغ جاودان را میرساند.
امروزه کلمه عجم در زبان عربی به معنی غیر عرب بکار میرود البته در درازای زمان عجم معنی های دیگری هم پیدا کرده است مانند معجم - عجمه و … برای چند سده عجم فقط برای ایرانیان و سرزمین ایران بکار میرفته است کما اینکه امروزه در خوزستان، اعراب هنوز هم به فارس عجم میگویندو این عبارت نه تنها تحقیر آمیز نبود بلکه موجب افتخار بود بطوری که بعضی از عربها حتی در دوره جاهلی داستانهای شکوه کسرایان عجم و ملک جم را با افتخار نقل میکردند سپس عجم در یک برهه از تاریخ فقط برای فارسها و مترادف پارسیان بکار گرفته میشد. برای اولین باردر دوره بنی امیه کاربرد تحقیر آمیز کلمه عجم برای مترادف فارس و مجوس بیان شده است . بعدها بدلیل صرفی بودن زبان عربی که هر واژه میتواند به ۵۴ واژه تبدیل شود جم و عجم به واژههای متعددی مانند معجم عجمه و غیره تبدیل شد(مانند کلمه شاه که امروزه واژههای متعددی در عربی از آن گرفته شده مانند شهی و اشتها)یا کلمه چراغ (سراج) گناه جناح و یا گچ و گیل که عربها ناچاربودهاند آن را جص و جیر تلفظ نمایند و دهها کلمه از آن در عربی وجود دارد ولی فارسی زبان هیچگاه تصور نمیکند که این کلمه فارسی است به هر حال کلمه عجم خیلی قدیمیتر از دوره سیادت اعراب مسلمان است.