کفش های نارنجی شیرین🧡

1400/06/29



شیرین پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاده بود، قیمتها را می‌خواند و با پولی که جمع کرده بود مقایسه می‌کرد تا چشمش به آن کفش نارنجی که یک گل بزرگ نارنجی هم روی آن بود، افتاد.

بعد از آن دیگر کفش‌ها را نگاه نکرد، قیمتش صد تومان از پولی که او داشت بیشتر بود، آن شب، بر سر سفره شام، به پدرش گفت که می‌خواهد کفش بخرد و صد تومان کم دارد، بعد از شام پدرش دو تا اسکناس پنجاه تومانی به او داد و گقت: فردا برو بخرش.

شیرین تا صبح خواب کفش نارنجی را دید که با یک دامن نارنجی پوشیده بود و می‌رقصید و زیباترین دختر دنیا شده بود.

فردا بعد از مدرسه با مادرش به مغازه کفش فروشی رفت، مادر تا کفش نارنجی را دید اخمهایش را درهم کشید و گفت: دخترم تو دیگه بزرگ شدی برای تو زشته

و با اجبار برایش یک جفت کفش قهوه ای خرید،

آن شب شیرین خواب دید، همان کفش نارنجی را پوشیده با یک دامن بلند مشکی و هر چقدر دامن را بالا نگه می.دارد. کفشهایش معلوم نمی‌شود.

شش سال بعد وقتی که هجده سالش بود، با نامزدش به خرید رفته بودند، کفش نارنجی زیبایی با پاشنه بلند پشت ویترین یک مغازه بود، دل شیرین برایش پر کشید، به مهرداد گفت: چه کفش قشنگی اینو بخریم؟ مهرداد خنده ای کرد و گفت: خیلی رنگش جلفه، برای یه خانم متاهل زشته. فقط لبهای شیرین، خندید. دو سال بعد پسرش به دنیا آمد.

بیست و هفت سال به سرعت گذشت، دیگر زمانه عوض شده بود و پوشیدن کفش نارنجی نه جلف بود و نه زشت. یک روز که با مهرداد در حال قدم زدن بودند، برای هزارمین بار، کفش نارنجی اسپرت زیبایی پشت ویترین مغازه، دل شیرین را برد. به مهرداد گفت: بریم این کفش نارنجی رو بپوشم ببینم تو پام چه جوریه.

مهرداد اخمی کرد و گفت: با این کفش روت میشه بری خونه مادرزن پسرمون!

این بار حتی لبهای شرین هم نتوانست بخندد.
بیست سال دیگر هم گذشت، شیرین در تمام جشن تولدهای نوه اش، که دختری زیبا، شبیه به خودش بود، بعلاوه کادو یک کفش نارنجی هم می‌خرید. این را تمام فامیل می‌دانستند و هر کس علتش را می پرسید شیرین میخندید و می گفت: کفش نارنجی شانس میاره. آن شب، در جشن تولد بیست و سه سالگی نوه اش، در میان کادوها، یک کفش نارنجی دیگر هم بود، پسرش در حالیکه کفش‌ها را جلوی پای شیرین گذاشت، گفت: مامان برات کفش نارنجی خریدم که شانس میاره.

بالاخره شیرین در سن هفتاد سالگی، کفش نارنجی پوشید، دلش میخواست بخندد اما گریه امانش نمی‌داد، در یک آن، به سن دوازده سالگی برگشت، پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاد و پنجاه و هشت سال جوان شد، نوه اش، او را بوسید و گفت: مامان بزرگ چقدر بهت میاد.
شیرین آن شب خواب دید که جوان شده و کفش های نارنجی اش را پوشیده و در عروسی نوه اش می‌رقصد.
وقتی از خواب بیدار شد و کفش های نارنجی را روی میز کنار تخت دید، با خودش گفت: امروز برای خودم یک دامن نارنجی میخرم.


آدم ها نمی توانند چیزی را که از ته دل می خواهند فراموش کنند.
نویسنده: ناشناس

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-09-20 17:47:02 +0430 +0430

نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی
اندازه پاییز به مذاق خیابان‌ها خوش نمی آید
پاییز مهری دارد که به دل هر خیابانی مینشیند

پیشاپیش پاییزتان مبارک 🍁🍂

4 ❤️

2021-09-20 17:48:06 +0430 +0430

اینم عکس های داستان که جا موند 😅😅😅:



5 ❤️

2021-09-20 17:50:01 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
مرسی از این تاپیک زیبا. 😘 😘

1 ❤️

2021-09-20 18:13:30 +0430 +0430

اوه نارنجی رنگ قشنگیه ولی من اول زرد لیمویی دوست دارم 👌👌👌قشنگ بود کوپری 🤗🤗🤗🤗
گاهی میشه کار دلی کرد گاهی نمیشه 😊😊😊😊

1 ❤️

2021-09-20 18:15:50 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
فلسفه کفشای عجیب و غریب رو نمیفهمم 😁😁😁😁
کفش بستنی با طعم نعناع‌ست؟؟؟ 😄🤣😂😂😂

0 ❤️

2021-09-20 18:21:00 +0430 +0430

↩ aaaabbbbbbcccr7
ممنون از حضورتون دوست عزیز 🙏🌹🥰🤗

0 ❤️

2021-09-20 18:25:12 +0430 +0430

↩ Shab.n1
اوج احساس من نسبت به رنگ نارنجی اینکه یاد تیم ملی هلند یا باشگاه سایپا بیفتم 😐😑🤷🤣🤣🤣

گاهی میشه کار دلی کرد گاهی نمیشه 😊😊😊😊
اینکه آره ، نمیشه جبر زمانه رو هیچ وقت بهش غلبه کرد ، ولی تا جایی ممکنه انسان برای آرزوهایش باید بجنگه 🥰🥰🥰
قشنگ بود کوپری 🤗🤗🤗🤗
خوشحالم دوست داشتی شبنم عزیز 🙏🌹⁦☺️⁩🤗
1 ❤️

2021-09-20 18:28:19 +0430 +0430

واقعا حقیقت داره ممنون خیلی زیبا بود قلمت حرف نداره 👌

1 ❤️

2021-09-20 18:28:37 +0430 +0430

↩ Shab.n1
حالا یبار کیم جونگ اون بدبخت برات کفش موشکی خریده، اینقدر غر نزن 🤣🤣🤣😜😜😜:

1 ❤️

2021-09-20 18:30:20 +0430 +0430

↩ Bita6565
خوشحالم دوست داشتید داستان را ، ولی نویسنده داستان یکی دیگه است. من فقط نشر دهنده این حال خوب هستم 🥰🥰🥰
شاد باشید دوست عزیز 🙏🌹

0 ❤️

2021-09-20 18:36:47 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
اوه چه کفش کراشی خوشگلی 🤗🤗🤗دست کپل درد نکنه ،بدرد یه کاری خورد😂😂😂😂😂هر کی حرف اصاف بزنه میزنم نصفش میکنم 🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

2021-09-20 18:38:34 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
خواهش کوپر تاپیکت قشنگ بود👌👌👌👌🤗🤗🤗🤗

0 ❤️

2021-09-20 18:45:10 +0430 +0430

↩ Shab.n1
بیخود نیست میگن طلا دل خانوما رو نرم می‌کنه 🤣🤣😜
گندی و کریس وقتی میبینن شبنم از کیم جونگ اون طرفداری کرده: 🤣🤣🤣

1 ❤️

2021-09-20 18:46:20 +0430 +0430

↩ Shab.n1
ممنون ، تو همیشه لطف داری بمن دوست خوبم 🙏🌹🥰🤗

1 ❤️

2021-09-20 18:47:42 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
اینا گندی و کریس باشن من خودم تبدیل به موش میکنم 😂😂😂😂

1 ❤️

2021-09-20 18:51:46 +0430 +0430

↩ Shab.n1
🤣🤣🤣
دور از جونت 🙏🌹

1 ❤️

2021-09-20 19:50:26 +0430 +0430

عالی

1 ❤️

2021-09-20 19:55:44 +0430 +0430

↩ Mester.Finch
خب وایسا منم بیام با هم بریم خرید 😁😁😁😜

1 ❤️

2021-09-20 20:04:42 +0430 +0430

↩ Smk13891024
🙏🌹🥰

0 ❤️

2021-09-20 23:31:43 +0430 +0430

خیلی قشنگ بود. دست نویسنده درد نکند. اشکم در آمد. خوش به حال با احساس هایی که می توانند احساسشان را بگویند.

0 ❤️

2021-09-21 01:04:17 +0430 +0430

داستان قشنگی بود .اما من فک میکنم این تاپیکو زدی که این کفشا رو تبلیغ کنی😐😐

1 ❤️

2021-09-21 01:13:37 +0430 +0430

↩ …Sphr…
اولا آره .
دوما سه مدل رنگ دیگه هم داریم .
سوما شماره پاهات چنده !؟
چهارما بعد از دو ماه سلام .
پنجما معلوم هست کجا بودی (می‌دونم درگیر کنکور بودی ولی دلم خواست بپرسم)
ششما چخبر
هفتما دلم برات تنگ شده بید

1 ❤️

2021-09-21 01:30:49 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
اولا👌👍
دوما خوش به حالت
سوما اجازه بده یه دور بزنم بقیه مغازه ها رو ببینم بر میگردم🏃🏃
چهارما بعد از دو ماه بپر تو کلام(ببین چقدر مودب شدم دیگه نمیگم بعد دو ماه ساک میزنی برام؟😁😁)
پنجما کنکور چیه داش سر یه قضیه ای به فاک عظما رفتم هنوزمم سرش دارم به گا میرم.حالا ولش نمیخوام فکرشو بکنم کیر بخوره به اعصابم😑😑
ششما جر خوردگی رهبر
هفتما عشق منی داش منم دلم تنگ شده بود برا همتون

1 ❤️

2021-09-21 01:36:17 +0430 +0430

↩ …Sphr…
عشق منی سلطان 🌹⁦♥️⁩
امیدوارم مشکلاتت برطرف بشن داداش 🙏🌹

1 ❤️

2021-09-21 01:42:26 +0430 +0430

↩ Joseph_Cooper
چاکرتم
قربانت امیدوارم هیچ وقت به مشکل نخوری 🌹 🌹

1 ❤️

2021-09-21 12:08:34 +0430 +0430

↩ IPiinkMoon
من فکر کردم توماس شلبی همه اش سیگار میکشه ، نگو حرف فلسفی هم بلده بزنه 😁😁😜 #شوخی
حال شانس ما رو ببین : تا کوچک بودیم ، بابام برامون لباس انتخاب میکرد . تازه اونم دو سایز بزرگتر 🤦🤦🤦
حالا هم که بزرگیم و دستمون تو جیب خودمون ، سیلقه در حد زیر صفر مونده 🤦😅🤣🤣🤣
بعدشم درسته مکشی رنگ عشقه، مثل رنگ چشمای مهربونت، ولی یکم هم در صورتی بپوش تا به اسم کاربریت بیاد 😁😜
خدا بابای عزیزت رو برات حفظ کنه نرگس جان 🙏🌹⁦❤️⁩

1 ❤️

2021-09-21 20:39:30 +0430 +0430

↩ IPiinkMoon
یادش بخیر ، خیلی وقت بود این شعر رو نشنیده بودم 😍🥰
مرسی نرگس جان 🙏🌹⁦❤️⁩

1 ❤️

2021-09-21 20:50:40 +0430 +0430

↩ IPiinkMoon
باوشه

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «