سلام
خطرناک ترین و پر استرس ترین مکان ها و لحظه هایی که سکس داشتین یا ارضا شدین کجا بود؟!!😁🤔🤔
من خودم یه بار تو اتبوس دوس دخترم برام ساک زد تا ابم اومد 🤗😈 لعنتی هنوزم بهترین خاطره سکسیمه هم فوقالعاده زیاد استرسو ترس داشتم هم تو اوج لذت جنسی بودم 🤩
↩ Hot97Wife
یع زن اینجوری ارزوی هر مردیه.خوش بگذره بهتون و همیشه خوش باشین فقط اون قسمت که کنار دوست شوهرت سکس کردیت تو کتم نمیرع اخه چرا نرفتین تو اتاققق 😅😅
نصفه شب خونه دوز دخترم.
باباش فقط خونه بود و خواب بود توی پذیرایی به قدری آروم رفتم که بیدار نشه
بعدش تلمبه میزدم با سرعت حلزون که باباش بیدار نشه کلا از استرس هیچی نفهمیدم. کمتر از ۲دقیقه هم اومدم.
ولی دختر قصه ما خیلی دل و جرات داشت ممه های خوبی هم داشت خدایی ۸۵ واقعی.
↩ Hot97Wife
اوه نه این یکیو نه 😅
چیزی که مال خودمه مال منه پس نه با کسی تقسیمش میکنم نه دلم میخاد یکی دیگه نگاش کنه ☠️🙅
↩ Shiraz187cm
بعدا فهمیدم باباش تریاکی بوده و وقتی میزده دیگه لول لول میشده و هیچی نمیفهمیده
سلام
تو ماشین زیاد با خانومم سکس کردیم ولی خطرناکترین
چلندره نوشهر کنار ساحل بود
↩ Hot97Wife
منم این تجربه رو داشتم
دوستم خونمون بوده خوابش برد ماهم سکس کردیم تقریبا دومتریش 😬
خب یادمه حدودا چهار سال پیش تو اوج شهوت رفتم مهمونی خونه عمه ام، یه پیر داشت خیلی نترس بود، همش زیر پوستم بود، خیلی بهم نزدیکی میکرد، یه روز خیلی باهاش ور رفتمو شوخی کردم، بعدش شب من تو حال خوابیدم ، چون حال گرم بود، پسر عمم تو اطاقش بود، نصف شبی حس کردم یه چیزی نرم میخوره به ک و س م ، یه کم که حالم جا اومد فهمیدم که پسر عمم شلوارمو کشیده پایین بعد کیرش شق کرده داره بهم میماله، خواستم بلند صدا بزنم که شیطونه بهم گفت صدا بزنی خودتم آبروت میره، منم زدم خودمو به خواب، اونم کیرشو راحت بهم میمالید حدود یه ساعتی طول کشید من عرق کردم ، یه دفعه دیدم ته گوشم میگه فدای کست بشم، منم که خیلی حسری شدم دستامو انداختم دوره کمرش، تاریک بود چش تو چش نشدیم که شرم مون بیاد بعد کیرشو گذاشتم لای کونم ، کثافت همینک گذاشت دم سوراخم ابش اومد،
خب اون شب خیلی تریسده بودم و هم استرس داشتم و خیلی هم لذت بخش بود ، از اونجا دیگه از کونم خیر ندیدم همش کون درد بودم، چون خیلی حوسه کون داشت ، و ترس ازاینکه نکنه یکی بیاد آبرومون بره، فرداشم تو صورت هم نگاه نمیکردیم،
فش ندینا
↩ شکارچی۱۰
همش از روی کصخلی بی عقلی بی مکانی ی رفیق نداشتیم مثل شما کارمون را ه بندازه هم لاشی لاشخور دورمون گرفته
↩ rapeed
تو داری تو این مملکت تلف میشی پسر تو برو نویسنده سایت های پورن بشو سیمورغ بلورین بهت میدن 😊
سلام
هیچ کسی شاید باور نکنه
ولی خونه پر از مهمون بود زنداییم رو بردم تو حمومون و سکس کردیم . حموم و دسشویی خونه به هم وصل بود و کلا یه در داشت .منتها مواقع شلوغی میشد از هر دوتاش استفاده کرد و یه در بینش بود که اونو باز گذاشتم و گفتم من میرم حمام و تو هم به بهانه دسشویی بیا
پر استرس ترین و لذت دار ترین سکسمون از دید هر دوتاییمون بود
هر وقت یاد این خاطره می افتم لذت میبرم
یادش بخیر
داخل کارکاه خیاطی با زن شوهردار چند بار سکس داشتم
بعدش مخ یه بیوه رد زدم ۷ ماه تمام داخل کارکاه میکردم اول صبح یا ساعت ناهاری یا اخر شب
یک بار زن شوهردار داشت ساک میزد صاحب کار پشت در بود در میزد
یک بار دیگه بیوه رد میکردم یکی از همکارای دختر اومد فهمید ولی چیزی نگفت
نمیدونم کدومو بگم
خونه زیدم که مامانش اومد پریدم خونه همسایه
کوه صفه لای درختای کاج کنار منبع اب توی جمعه اوج شلوغی
قطار بندر عباس اصفهان تو کوپه ۴نفره دوتا خانم غریبه تخت پایین خواب بودن
جاده جواهر ده رامسر غروب جمعه کنار خیابون رو صندلی عقب ماشین جلو شوهر یه زوجی با خانومش سکس کردم
تو جنگل سی سنگان تو تابستون که خیلی شلوغ بود
غروب جمعه کنار رودخونه رودبارک کلاردشت اونا که رفتن میدونن چه شلوغیه فقط ممه خوردم
دقیقا کنار جاده عباس اباد به کلاردشت که ماشینا رد میشدن بوق میزدن
اینم بگم من قهرمان کشور کاراته و فیتنس کار بودم و کسی مزاحمم بشه جرش میدم وزنمم ۹۸ کیلو هست واسه همین کلا نترسم و یادتون باشه همیشه تراول باهاتون باشه چون ضابطین معمولا حقوقشون کمه.
همش بستگی به سن داره
الان دیگه فقط خونه خالی و مکان امن
اما یه زمانی
تو اتاق نگهبانی پارک سکس داشتم ( البته نگهبان پارک اشنا بود و خودش اتاق را خالی کرد برام )
تو پارک شب های زمستان هیچکس نبود پتو کشیدیم رو سرمون و سکس کردیم
یه بار رفتم خونه یه زن شوهر دار وسط کار شوهرش اومد رفتم تو کابینت زیر شیر دستشویی ۳ ۴ ساعت وایسادم شوهره که خوابید در رفتم بدنم چوب شده بود
یه بار تو ماشین سر کوچه رو صندلی راننده داشتم سکس میکردم چند تا موتوری پیچیدن تو کوچه ، اینقدر تنگ بود کوچه که دست میذاشتن رو کاپوت ماشین و میرفتن تو کوچه ، تا فهمیدن قضیه لز چه قراره گازا لوله کردم و در رفتیم
یه بار تو خونه داشتم سکس میکردم بابام یهو اوند تو خونه روکار مچم را گرفت
یه بار کنار پارک تو ماشین بارون میومد شهوتمون زد بالا ، شیشه ها ماشین بخار کرده بود خفن ، خود تایتانیک شده بود
یه زید داشتم میبردمش تو انباری خونمون ، نگهبان ساختمانمون فهمیده بود میگفت منم میخوام ، پولش میدادم بیخیال بشه
یه بار بیمارستان بودم یکی پا داد ، سوارش کردم بردمش تو انباری همسایمون
یه بار شب ۱۳ بدر دختر همسایه زنگ زد میدونست تو کفشم یهو زنگ زد بیا خونمون تنهام ساعت ۲ صبح پیچوندم و رفتم طبقه پایین
وای این دیگه خیلی باحال بود به خانواده گفتم میرم خونه دوستام یه مطلقه بود دوتا کوچه بالا تر از خودمون خانوادم اومده بودن بیرون پیاده روی ماشینم را دیده بود چه بی عابرو بازی شد
کلا تا دلت بخواد داستان های جور واجور داشتم یه زمانی ، اینها یکمش بود
با اینکه خیلی دلم میخواد اون هیجان ها تجربه کنم ولی وقتی ادم سنش یکم میره بالا محتاط تر میشه
البته هنوز جونم اما نه ۲۰ ساله
خونشون سکس کردم. شوهرش پایین در مغازه بود چقد استرس وای.
البته فامیل بود .چشم تو چشم میشیم بعضی وقتا
↩ Yasharminajan
اوف من ۲ بار سکس کامل داشتم تو اتوبان و چندبار دیگه در حد ساک زدن
↩ کیرنازکودراز
مال من شاید حماقت بوده. یادمه ۲۰ سالم بود . توی روستایی با دوست دخترم که نامزد داشت هر شب دستمالیش میکردم. یه شب بهم گفت بیا خونمون. شب رفتم خونشون. داداشش که ۱۵ سالش بود هم اونجا خواب بود. بهم گفت خوابش سنگینه. وسطای سکس دیدم بیدار شد و من پتو را کشیدم رو خودم. که داداشش پتو را ازسرمون کشید و شروع کرد به داد زدن. من فرار کردم. باباش و بقیه اعضای خانواده پشت سرم اومدن. یه مسیر ۱۰کیلومتری را تو تاریکی شب و توی برف و سرما دویدم. تا یکماه از ترس داشتم میریدم به خودم
↩ کیرنازکودراز
حسش نیست داداش ، و گرنه تا دلت بخواد اتفاق های جور وا جور داشتم
بعدشم به نظرم همه این شرایط را داشتن
جذابتی نداره دیگه
پیش دانشگاهی بودم آخر هفته ها میرفتیم ویلامون تو لواسون
یه اتاق طبقه پایی ن بود که مال من بود و سه اتاق طبقه بالا برا بقیه
شبا ساعت ۳ کلید داده بودم دوست پسرم یواش میومد تو پیشم
ساعت ۶ هم یواشکی میرفت
یکسال آخر هفته ها کارمون این بود و هیچوقت هم خطری رخ نداد
توی خدمت،۲ نصف شب هم خدمتیمو کردم،البته لاپایی.فرداش جمعه بود که یه دیوثی از نگهبانای پاس آخر،یدونه فشنگ کش رفته بود!!!
دیگه فرداشو نگم که کل فرمانده های گردان و گروهان ریختن اونجا،صبح جمعه ای صبحگاه گردان گذاشتن که بیارید بدین فشنگو،جلو پارک سلاح،دوربین داریم،نزارین بریم از غروب دیروز چکش کنیم…
خلاصه دو سه بار تشنج پشمکی زدم تا آخر پیدا شد!!!
یه دفتر کار داشتیم خالی یکی بردم کردمش تموم شد دیدم در بازه نگاه کردم دیدم مستاجر قبلی اومده
قشنگ ریدم زیرم