هفت راهی که بعد از 22 سال زندگی متاهلی کمک کرده تا سکس پرشوری داشته باشیم
من و شوهرم 14 سال است که ازدواج کرده ایم و 22 سال است که با هم هستیم (از زمان دبیرستان با هم بودیم)
قبلا این فکر را داشتم که زوجینی که برای مدت طولانی با هم باشند، در نهایت از نظر جنسی از یکدیگر خسته میشوند، طلاق میگیرند، خیانت میکنند یا دیگر سکس نمیکنند.
ولی فارغ از چیزی که سریال های چرت و رمان های زرد یادم داد، تجربهام اصلا به این موارد نزدیک نبود.
زندگی جنسی ما در طول سالیان بالا و پایین های خود را داشته و قطعا فشار بالانس کردن کار و بچهها مسئله را پیچیدهتر میکرد ولی علی رغم این موضوعات، همچنان زندگی جنسی خوبی داشتیم.
دلایل زیادی برای چرایی از دست نرفتن جرقه در زندگی جنسیمان وجود دارد.
بیشترش برمیگردد به خوش شانسی (از همان 15 سالگی فهمیده بودم که شوهرم نیمهی گمشدهی من است، برای همین زود قاپیدمش). ولی چیزهایی هستند که انجام میدهیم تا داستان را جذاب و رضایت بخش نگه داریم.
1-ما تک همسری را برگزیدیم، ولی اجازهی ورود عناصر فانتزی و نقش آفرینی را به سکسمان میدهیم
در مراحل اولیهی رابطه، فکر میکردم که مونوگامی (تک همسری) به این معناست که هیچ کداممان اجازهی تخیل دربارهی کس دیگری را نداریم. منظورم این است که میدانستم این اتفاق میافتد ولی انگار چیزی ممنوعه و خطرناک بود. الان بهتر میدانم.
فانتزی راجع به افراد دیگر بخشی از طبیعت انسان است و هر دوی ما اهمیت وارد کردن فانتزی به اتاق خواب را یاد گرفتیم. در طول سالیان و با افزایش اعتماد به یکدیگر، ما اجازهی چیزهای بیشتر و بیشتری را دادیم، نقشآفرینی را تجربه کردیم و کلا شل کردیم. این موضوع جذاب، ایمن و رهایی بخش است.
2- ما آمار سکس خود را نگه نمیداریم
این یکی مهم است مخصوصا وقتی زندگی شلوغ پلوغ و پیچیده میشود. فشار زیادی روی مردم است تا زندگی جنسی خود را براساس دفعات نزدیکی قضاوت کنند (و متعاقبا رابطهی خود را). ولی حقیقیت این است که توجه و ریزبینی این چنینی چیزی جز افزایش نگرانی و عذاب وجدان به دنبال ندارد.
میدانیم که زندگی فراز و نشیبهای خود را دارد پس طبیعی است که زندگی جنسی هم پیرو همین قاعده باشد. کلید در بیان نیازها و احساسات به یکدیگر است. بله، مهم است که برای سکس وقت بگذاریم ولی همچنین باید ایمان داشته باشیم که خودش اگر زمان مناسبی باشد اتفاق میافتد.
3-ما برای سکس برنامهریزی میکنیم
با اینکه دوست داریم همه چیز یکهویی و بی برنامه پیش رود و زیادی تمرکزمان را روی تعدد نزدیکی نمیگذاریم، باید فکری زیرکانه برای جا دادن سکس در زندگیمان میکردیم؛ مخصوصا وقتی بچهها کوچکتر بودند.
برنامه ریزی برای سکس موقع چرت زدن بچه یا یا آن بعدازظهرهای کمیابی که پدربزرگ مادربزرگ بچه ها را نگه میداشتند واقعا هیجان انگیز بود. ما از آن لبخندهای موذیانه در طول روز به هم میزدیم تا زمان وقوع “حادثه” و وقتی با هم تنها میشدیم کلی شادی میکردیم.
4-به یکدیگر میگوییم چه چیزی دوست داریم یا نداریم
این یکی از بزرگترین فواید داشتن یک شریک در طول سالیان است. دیگر جای خیلی کمی برای خجالت زدگی و تظاهر میماند وقتی که بیش از نصفی از عمرتان را با کسی میگذرانید. میتوانید به او بگویید چه چیزی را بیشتر دوست دارید و چه چیزی واقعا برای شما جواب نیست. زیباست.
5-ما چیزهای جدید را امتحان میکنیم
هر چه پیرتر میشویم، سلایقمان متفاوت میشود و باید تغییراتی در زندگی جنسی ایجاد کنیم. چیزهایی هستند که هیچ وقت انتظار نداشتم در سکس از آن ها خوشم بیاید. یک چیزهایی حتی به ذهنم خطور هم نمیکرد ولی در طی سالها و با تغییرات بدنمان میفهمیم که راه های جدیدی برای لذت بردن وجود دارد.
6-سکس تمام هم و غم ما نیست
در مراحل اولیهی رابطه، آسان است که سرمایهگذاری بزرگی روی سکس و روندش بکنیم. انگار کل رابطه حول محور سکس میچرخد یا باید بچرخد. همانطور که رابطه عمیقتر میشود، یاد میگیرید که سکس فقط بخشی از آن است (بله، یک بخش جذاب و شگفت انگیز)
من و شوهرم راههایی غنی برای ارتباط و احساس نزدیکی با یکدیگر داریم. وقتی خیلی خسته یا پراسترس باشیم، راه های دیگری برای اتصال فیزیکی و روحی پیدا میکنیم.
7-حتی بعد از این همه سال، همیشه چند تا راز برای آشکار شدن داریم
قطعا این طور نیست که عمدا از هم چیزی را مخفی بداریم. ولی غیرممکن است که هر چیز کوچکی را دربارهی یک فرد بدانیم حتی وقتی که مدت زمان زیادی با او سپری کرده باشیم. هر از چند گاهی، یکی از ما از کراش جوانی اش یا یک فانتزی خاص پرده برمیدارد که خیلی فان است و زندگی را تازه میکند.
من از اینکه یک شریک سازگار که هنوز هم قلبم را به تپش وامیدارد پیدا کردم قدردان هستم ولی چیزی بیشتر از شانس نیاز است تا هیجان را زنده نگه دارد. ما برای زندگی جنسی به همان اندازهای که برای سایر وجوه رابطهمان تلاش میکنیم، میکوشیم.
ولی مهمتر از همه، ما تمام افکار از پیش تعیین شده مثل اینکه اوضاع چگونه باید باشد و یا چه چیزی زندگی جنسی خوب را تشکیل میدهد را دور میاندازیم. ما معنای خودمان را به آن میدهیم، از راههای خودمان و با احترام متقابل، ارتباط و از همه بیشتر، عشق.
تشکر از تاپیک خوبتون .
خیلی جالب بود
فقط یه سوال داشتم .
زحمت ترجمه مطالب از منابعی که بهشون اشاره میکنید رو خودتون میکشید ؟
یا ترجمه شده رو از جای دیگه تهیه میکنید ؟
بیشتر مد نظرم تاپیکهاتون از your tango هست . 🙏 🙏 🙏
اینا در صورتیه که دو نفر شببه هم باشن
من و زنم خیلی خیلی سکس کنیم ماهی یکبار هستش.در صورتی که من دوست دارم هر شب رابطه داشته باشیم.
خیلی سخته هات باشی و حشری و کیر گنده
ولی خانمت سردمزاج و بی تمایل به سکس.
ای کاش حداقل تو این سایت یه خانم متاهل بود که با همسرش مشکلی مثل من داشت
حداقل شاید بخشی از نیازمون رفع میشد باهم
البته زندگی مو و همسرمو دوس دارم
فقط این بخشش ایده آلم نیست.
دوست داشتم فقط نفهمیدم این حرفها به یه دختر ۲۱ ساله نمیاد آخه
گاهی هم زوج ها برای شور و هیجان بیشتر نفر سوم می آرن توی روابط شون و لذت های خاصی رو تجربه می کنند.معمولا زوج هایی که این روابط رو تجربه می کنند عاشق هم هستند و حتی مرد بیشتر عاشق خانمش هست و می خواد لذت بردن بیشتر خانمش رو ببینه و این رو نوعی هدیه برای شاد کردن خانم شون می دونن. من با چند تا زوج بودم و همیشه این عشق و فدا کاری مرد رو دیدم. توی این روابط لذت اصلی شوهر از لذت بردن خانمش هست. زوج های علاقه مند تل پیام بدن. من ساری و مازندران هستم خونه و امکانات هم دارم.
ahoora_sari
میتونم بپرسم که شما چطور تونستین که فانتزی ها و علاقه مندی همدیگر رو بگین چطور شد و کی اول پیشنهاد داد اگه توصیح بدین ممنون میشم
اوکی فهمیدم! لااقل تو تاپیک منبع شو اعلام کن منم فکر کردم از خودت حرف میزنی
↩ Alp.M
در جواب سوال هم باید بگم با در نظر گرفتن شرایط و سنجیدن اوضاع که هر دو حس و حال خوبی دارید میتونید بحث رو بکشونید به فانتزی و یا اگر خجالت میکشید تو تکست عنوان کنید. یا اگر دیگه خیلی خجالت میکشید وسط سکس که هر دو حشری هستید. کلا کلیدش ارتباط شفاف و صمیمیته. در همین حد میدونم
↩ Itried
درست ولی میترسم علاقه به این فانتزی نداشته باشه و دیدش نسبت به من عوض بشه باعث بی اعتمادی بشه ، مثلا یه روز فیلم گی دیده بود بهم گفت همچین چیزی مگه میگه گفتم اره چرا که نه چند تا مدل دیگه هم هست گفت نکنه تو هم از این کارا میکنی با خنده گفتم اگه تو بخوایی چرا که نه ولی جدی برخورد کرد و گفت حرف شو نزن حالم به هم خورد
↩ Alp.M
خب این که شما میخواید به طرف بگید کلا گرایشتون متفاوت با چیزیه که فکر میکرده خیلی جدیتر و پیچیدهتر از گفتن فانتزیه
اون فکر میکنه شما استریتی درحالیکه شما به هر دو جنس گرایش داری که خب واسش میتونه تکان دهنده باشه. من نمیتونم راهنمایی کنم.