پسر بچه ای ناگهانی وارد اتاق پدر و مادرش میشه و میبینه مادرش روی شکم پدرش سوار شده و بالا و پایین میپره. مادر پسر رو میبینه و با سرعت پایین میاد و نگران چیزی بوده که پسرش دیده بوده. او به سرعت لباسش رو میپوشه و میره که با پسرش صحبت کنه. پسر بچه از مادرش میپرسه تو و بابا چکار داشتین میکردین؟ مادر میگه: میدونی شکم پدرت بزرگ شده برای همین بعضی وقتها من باید روش بشینم و بالا و پایین برم تا به صاف شدنش کمک کنم. پسر گفت: تو داری وقتت رو تلف میکنی! مادر با تعجب پرسید چرا؟ پسر گفت: هر روز وقتی تو برای خرید میری بیرون زن همسایه میاد خونه ما و روی دوزانو میشینه و دوباره بادش میکنه!!! 😁 😂
↩ Sissy_fagot-boy2
بیچاره باباهه گیر دو تا زن افتاده بوده یکیشون باد میکرده اون یکی باد رو خالی میکرده 😂
↩ روسکا
اما عجیبه که به عنوان یک خانم زیرک تعجب نکرده بوده که چرا زحماتش بی حاصل هست و شکم آب نمیشه؟
↩ axm432
برا من مجرد خطری نداره خونه خالی باشه و زن همسایه هم پایه دیگه چی میخوایی از این بزم سکس باحال 💪
↩ Reza6633
فکر کردم شرایطت مثل این آقای این جوک هست و پای دو زن در میان است…