لطفا متن رو تا اخر کامل و با دقت بخونید،وقت برای فحاشی و مغلطه زیاد دارین…ضمنا،این یه دل نوشته است،پس دنبال منبع و این چیزا نباشین…
نود درصد پروفایل های این سایتو که میبینم تو بخش گرایش جنسی به کلمه (همجنسگرا) میرسم،ولی یه سوال،چرا وقتی گی ها پنج درصد جامعه رو هم تشکیل نمیدن،اکثریت این سایت به دنبال کثافت کاری های خودشون به اسم گی بودن هستن؟چرا یه مشت سگ حشری بی همه چیز،که از فرط بی عرضگی تو رابطه داشتن با دخترا باید اسم امثال من که به خاطر همین کونی ها زندگیم به فاک رفت و الانم به لطفشون هر لحظه ممکنه بلایی سر خودم بیارم رو روی خودشون بزارن؟
در بقیه این تاپیک،این دسته افراد رو به احترام یکی از ادمایی که حرفا و چرندیاتش همیشه شکنجم میکنه (کونی) یا به احترام امثال خودم (همجنسباز) صدا میکنم،مهم هم نیست که اسم (فاعل) روشون باشه یا (مفعول)،چون از دید من هم اون حیوونی که واسه کیر تو ماتحتش له له میزنه کونیه،هم اون بی همه چیزی که حاضره به همجنسش تجاوز جنسی بکنه،همجنسگراهارو هم (همجنسگرا) یا (گی) صدا میکنم…برای شروع از فرق های بین (همجنسگرا) و (همجنسباز) میگم…
همجنسگرایی یه احساس خاصه،یه احساس مقدس،یه عشق خالص به همجنست،یعنی تو پیش یکی از همجنسات اروم میگیری و پیش یه همجنس احساس ارامش میکنی،یعنی تو اینقدر وابسته (یک نفر) از بین همجنسهات میشی که میتونی به خاطرش قید داشتن رابطه جنسی رو هم بزنی،تقریبا مثل عشق بین زن و مرد،ولی همجنسبازی چیه؟معنیش اینه که مثلا شما که همجنسبازی،گرایش احساسی به همجنست نداری،ولی برای ارضای جنسی حاضری با همجنست باشی،معمولا پی افراد کم سن برای تجاوز جنسی میگردی و در کل انگل و موجودی اضافه هستی که مایه ننگ همجنسهات محسوب میشی…
مقایسه بین کونی ها و گی ها زیاد سخت نیست،پس بررسیش میکنیم؛
1_گرایش عاطفی:همجنسگرا نمیتونه گرایش عاطفی و روانی به جنس مخالف داشته باشه،پس گرایش عاطفیش معطوف به همجنسشه…همجنسباز میتونه گرایش کمی به همجنس هم داشته باشه ولی گرایش عاطفیش به جنس مخالف خیلی خیلی بیشتره…
2_گرایش جنسی:همجنسگرا کمترین گرایش جنسی به جنس مخالف نداره،مثلا اگه یکی از جنس مخالف جلوی یه گی باشه اون ابدا تحریک نمیشه و حتی ممکنه با دیدن اندام های جنسی جنس مخالف حالش بد بشه…برای یه همجنسباز فرق نمیکنه،سوراخ باشه گولاخ باشه،چه خر باشه،چه سگ باشه چه زن باشه چه مرد باشه،برای اونا فرقی نداره،اونا به هر سوراخی به عنوان ارضا کننده شهوت نکبتشون توجه میکنن،حتی اگه اون سوراخ،سوراخ قفل در باشه…
3_تشکیل زندگی و ازدواج:گاهی یه گی تو یه کشور با مردم عقب مونده مثل ایران مجبور میشه با یه زن ازدواج کنه تا از تیغ نگاه و چرندیات و فضولی مردم در امان باشه و در خفا با معشوقش روابط خودش رو داشته باشه…ولی در کشورهایی که همجنسگراها حق ازدواج دارن،قطعا اون فرد با کسی که دوستش داره ازدواج میکنه،یعنی با یک مرد…یه کونی هیچوقت با همجنسش ازدواج نمیکنه،فقط کونی بازیشو میکنه و میره سراغ قربانی بعدی…
4_تجاوز جنسی:یه گی نمیتونه متجاوز باشه،چون فردی هستش به شدت احساساتی،برعکس یه کونی که کلا کارش تجاوز کردن به همجنسشه (از نظر من هر دو قشر فاعل و مفعول کونی متجاوز هستن،در ادامه میفهمید چرا)…
5_داشتن فرزند خوانده با همجنس:گی ها میتونن یه بچه رو ازپرورشگاه نجات بدن و با محبت بزرگش کنن،ولی یه کونی که اصلا با همجنسش ازدواج نمیکنه!
6_تنوع طلبی:یه گی به معشوقش وفاداره و ازش دل نمیکنه،برعکس همجنسبازا که دم به دقیقه پی سوراخ یکی دیگن و براشون جنسیت و سن فرد مورد تجاوز فرق نمیکنه،بچه،نوجوون،میانسال یا شایدم پیر:/
7_بیماری دونستن همجنسگرایی:یه گی میدونه که بیمار نیست و یه ادم عادی با کمی تفاوته،مگر این که اونقدر زیر گوشش بگن تو مریضی که اونم در اثر تلقین باور کنه،در حالی که اکثریت همجنسبازا میدونن مشکل روانی دارن ولی دوست ندارن بهش اعتراف کنن،مخصوصا تو ایران با این اوضاع کیری جامعه تخمیش،فک میکنن عادین اما نه!همه،حتی خودشون میدونن که این عادی نیست!
8_نیاز به درمان:گی ها هیچ نیازی به درمان ندارن،چون اصلا بیمار نیستن،برعکس همجنسبازا که باید درمان بشن…
9_پدوفیلی:به لطف کونی ها،گی بودن مترادف با پدوفیلی و تجاوز به موجودات معصومی مثل بچه ها هستش،حداقل در بیشتر جاهای این خراب شده،در حالی که گی ها ادم های اروم و پراحساسی هستن که برعکس کونی ها،محاله بتونن به یه بچه صدمه بزنن…
این تفاوت هارو بیشتر میشه بررسی کرد،ولی حوصله ندارم!
گفتم از نظر من اکثر مفعول ها و فاعل های سایت متجاوز جنسی هستن،اما چرا؟فاعل های کونی حاضرن به خاطر یه سوراخ به هم جنسشون تجاوز جنسی بکنن،مفعول های کونی هم با بگا دادن خودشون،باعث میشن که بقیه هم الوده بشن و مورد تجاوز قرار بگیرن،چون فاعل کونی فکر میکنه همه کونین جز خودش و اقاش،پس هر لحظه ممکنه به لطف مفعول کونی،فاعل کونی به یه بچه تجاوز کنه پس مفعول ها شریک جرم محسوب میشن…
بحث دیگه سر پسرهای خوشگل زیر هجده سال هستش،کونی های نه چندان عزیز،زیبایی برای احترام گذاشتن و پرستشه نه سو استفاده،پس لطفا تو این به اصطلاح کشور،کارخونه کونی سازی راه نندازین،ایران به حد کافی کونی داره،از مسىولین عزیز گرفته تا کونی های بین مردم…واقعا چطور میتونین به یه پسر زیبا،به خاطر زیباییش تجاوز کنید؟واقعا چقدر بیشرفید؟خب فردا زد و زن گرفتین و بچه دار شدین،تو این گه دونی ساخته خودتون جرىت میکنین بچتون رو بیرون بفرستین؟یا نکنه دلتون میخواد هشتاد،نود میلیون کونی دور هم به خوبی و خوشی زندگی کنید؟کونی های نه چندان عزیز،پسر زیبا برای دوست داشتن و نوازش کردن و محبت کردنه،نه برای این که کونش بزارین،پس لطفا برای یکبار هم که شده شرف به خرج بدین و تاپیک های تخمی (بیبی فیس میخوام،خوشگل میخوام،فلان میخوام) رو حذف کنید…
بحث یکی مونده به اخرم هم اینه حالا گیریم که شما کونیا نتونین ادم بشین و به کونی بازیاتون ادامه بدین،چرا انال سکس؟واقعا چرا؟ارزش گرفتن بیماری های مقاربتی رو داره؟چرا مثلا به جاش لاپایی نمیکنین؟برای دو طرف لذت بخشه،عوارض نداره،بهداشتی و تمیزه،خب چه مرگتونه که طوری رفتار میکنین که تو سایت سر سانت به سانت و خوشگلی کیراتون دعواىه؟چرا این حجم مسخره از حماقت و بیشعوری شمارو باید تحمل کنم،اونم در حالی که اکثر هم کونی های فاعل و هم کونی های مفعول هر دو فیکن!اینجا چیزی پیدا نمیکنین،فقط باعث میشین اون احمقی که تو خونش نشسته و کسشعرای شمارو میخونه بره سراغ رفیقش،ادم باشید!لطفا!
و بحث اخر سر داستان های گی هستش،نظرسنجی اسکلت حشری عزیز نشون داد که از هر سه نفر،به یکی تجاوز جنسی شده که این امار فاجعس!اما همش نیست!اکثر داستان های گی این سایت توسط بچه های زیر سن قانونی که احتمالا هنوز شاششونم کف نکرده نوشته میشه و بر اساس تخیلات و فانتزی های کیریشونه،اما بیشترش دروغه!اما همین دروغ ها هم باعث میشه چند تا احمق فکر کنن که این چیزا واقعیه و بی اشکال…نه،نیست!سه روز پیش وقتی داستان (کردن پسر چشم سبز) رو خوندم اونقدر ناراحت شدم که اگه نویسنده کونیشو پیدا میکردم اونقدر با چاقو میزدمش تا وقتی که دیگه دستمو نتونم تکون بدم،تورو جون هرکی،این کسشعرا رو ننویسید!ننویسید کونیا!بعضی از مردم ما اونقدر الاغ هستن که باور کنن این چیزا واقعیه!ننویسید!ضمنا،تو کل دنیا زیر شونزده سال بچه حساب میشه،داستان های بچه بازیتون رو ننویسین اگه سنتون کمه،بازم ننویسین،به حد کافی مشکل تو این خراب شده هست،شما قوز بالای قوز نشین!
و حرف اخر…نمیخواد کتاب بخونید تا بفهمید که چقدر عقب مونده اید،نمیخواد شروع به فکر در مورد مساىل مختلف کنید،نمیخواد کشورتونو اباد کنید،ولی حداقل از این کونی بازیا دست بردارید!میدونین این افکار نجستون چقدر اخوندا و حکومت رو خوشحال میکنه؟کونی بیشتر،دردسر کمتر!اونا از خداشونه که شما تو اعتیاد و حشر و… غرق بشین تا حکومت کنن!ملت بی خایه،حداقل کونی نباشین!اینقدر همجنسبازی رو ترویج نکنین!ادم باشین!
(در مورد مبحث دوجنسگرایی لطفا برای رفع سو تفاهم ها پست های هفتم و هشتم صفحه اول رو بخونید)
بیدار که شوی دیگر علاقه ای به قضاوت درباره ی کسانی خواب هستند نداری اگر هنوز قضاوت میکنی بدان که خوابی
واقعا دو و نیم شب وقت بازیه؟
ضمنا،کی میگه دست به مهره حرکته؟من خودم شده بارها و بارها دست به مهره ببرم و پس بکشم!استراتژی خوبیه!....
حرفتای شمارو میلایکم پوریا جان!به نظرم خیلی قشنگ توضیح دادی…
ماجرای بنده و اوشون هم سر درازی دارد!ولی لطفا کنکجاو نباش و چیز بیشتری ازم نپرس!
به قول ضرب المثل کره ای، شهوت عصاره عشق هست. آدم وقتی عاشقه میخواد خودشو تسلیم کنه که جسم هم یکیشه و اگه عاشق نباشه حالش به هم میخوره طرف بهش دست بزنه. البته مواقع دیگه هم طرف سکس دوست داره مثل موقعی که فقط هیز شده ولی اگه طرف باهاش سکس نکنه دورشو خط میکشه و میره سراغ بعدی ولی تو عشق حتی اگه رابطه جنسی هم طرف نذاره انجام بدی بازم بهش وفاداری و از اینکه سراغ کس دیگه بری عذاب وجدان داری.
یه سری ها هم برای انتقام با طرف سکس میکنن تا گاییده باشنش و عزتشو بگیرن. این جور افراد سکس رو چیز کثیفی میدونن که اگه طرف رو بگان یعنی کثیفش کردن. اصلا واژه گاییدن سراسر تحقیره. نمیدونم چرا ادم هم موقع عشق و هم موقع انتقام و نفرت میتونه یه نفر رو بکنه.
آقا من میخواستم یه چیزایی بگم در پاسخ کلی به تمام چیزهایی که اینجا خوندم؛ اعتراف هم میکنم که نیومدم موشکافانه همهی پستها رو بخونم؛ پس اگه حرف تکراری زدم، ببخشید.
من آدم علمم. پس زمانی که میگه گرایش دوجنسخواهی وجود داره، قبول میکنم. البته مسئلهی اصلی همون طیف و ایناست. همهی آدما یه جایی بین «کاملاً همجنسخواه-کاملاً دگرجنسخواه» قرار دارن. تو ممالکی که شما احتمالاً قبول داری آزادی جنسی توشون زیاده (به نظر من، اینجا هم حداقل برای یه مرد گی خیلی زیاده ولی وارد اون نمیشم)، بازم دوجنسخواه وجود داره؛ پس عدم دسترسی به جنس مخالف چندان دلیل محکمی برای دوجنسخواهی حساب نمیشه. چیزی که ناراحتم میکنه خیلی اینه که تو بهعنوان یه اقلیت داری نسبت به تعصب و پیشداوری نسبت به یه اقلیت دیگه دامن میزنی. وضع دوجنسخواهها اصولاً خیلی مسخره شده تو همهی دنیا؛ نه اینوریا قبولشون دارن، نه اونوریا. پس شما لطفاً دامن نزن به این قضیه.
خیلی مفاهیم قاطی شدن این وسطمسطا. جنس، جنسیت و گرایش جنسی سه تا مفهومن که هم المانهای زیستی و هم المانهای اجتماعی تو تعریفش نقش داره. گرچه روی هم تأثیر میذارنو با هم رابطه دارن، با هم یکی نیستن و وضعیت تو یکی، وضعیت تو یکی دیگه رو تعیین نمیکنه. دونهدونه نگاهشون میکنم.
الف. جنس: یه زمانی فقط میگفتن مرد و زن. بعد گفتن بیاین اونایی رو که اندام جنسی هر دو رو دارن هم بهعنوان یک جنس سوم در نظر بگیریم. بعد یه سری آدمایی پیدا شدن که اصن کلاً با این سه تا هم حال نمیکردن و میخواستن وسطش باشن یا جفتش یا هیچکدوم یا یه روز این، یه روز اون.
ب. جنسیت: این یه کم مفهوم اجتماعیتری داره؛ ینی لزوماً به اندام جنسی ربطی نداره و بستگی داره یه جامعه «مردانگی» و «زنانگی» رو چی تعریف میکنه. طیف اینجا شلوغتر میشه و هر کسی یه درصد از چیزای زنونه رو داره و یه درصد از چیزای مردونه. البته همهی اینها تعریفای جامعهن و برچسبهای اون. مثلاً علایق فنی مردونه و علایق هنری زنونه تلقی میشن. فحشدادن مردونه و دستتکوندادن موقع حرفزدن زنونه تلقی میشن. درسته که عمدتاً مردا کارای مردونه و زنا کارای زنونه میکنن ولی همهی آدما ترکیبی از این دوتان و نهایتاً زنونه و مردونه دونستن رفتارها و صفتها چیز احمقانهایه. از همه مهمتر، بین جنسیت و گرایش جنسی هیچ رابطهی خیلی مهمی وجود نداره. «زنانهترین» مرد ممکن که صدای زیری داره و تموم عمرش رو تو گالریها گذرونده و عاشق فشنه، ممکنه با صدتا دختر خوابیده باشه و «مردانهترین» مرد ممکن که تو مکانیکی کار میکنه و نقطهی بیمویی تو بدنش نداره و به کلمات «باچگاه» و «داداچ» علاقهی خاصی داره، ممکنه هر شب اگه نده و همزمان با دادن میومیو نکنه، خوابش نبره.
این رو هم بگم که زنانهپوشی یا برعکسش، مردانهپوشی هم یه جایی این وسط میشه راجع بهش صحبت کرد. یکی ممکنه که با جنس فیزیکی خودش مشکلی نداشته باشه ولی لباس جنس مخالف رو بپوشه. یکی ممکنه از سر اجبار این کارو بکنه. یکی هم ممکنه که با جنس خودش مشکل داشته باشه ولی حوصله و هزینهی تغییر جنسیت رو نداشته باشه.
ج. گرایش جنسی: طیف اینم که مشخصه و بالا راجع بهش هم من زیاد حرف زدم و همم قبلاً زیاد گفته شده راجع بهش.
اینجا مسئلهی رفتار جنسی میاد وسط. درسته که مسلماً یه عده وجود دارن که به جنس مخالف علاقه دارن ولی نیازشون رو با جنس موافق ارضا میکنن -که من مطمئن نیستم بیمار یا منحرف گفتن بهشون کار درستی باشه- ولی تنوعطلبی و هرزگی گرایش آدم رو مشخص نمیکنه. من میتونم یه همجنسخواه/دوجنسخواه/دگرجنسخواه/پنسکشوال/متروسکشوال/… هرزه باشم یا منفعل. من برچسبها رو دوست ندارم ولی صرفاً برای ادامهی گفتوگو، خودم رو یه همجنسخواه میدونم. الآن سالهاست که سروسامون گرفتم ولی نوجوونیم و اوایل جوونیم رو باید میدیدی. با هر موجود مذکری که میشد، میخوابیدم. حالا من یه همجنسباز بودم که شدم همجنسگرا؟ نه، من یه همجنسخواه حشری بودم که حالا حشرش رو (با اشتیاق) فقط تو یه نفر خالی میکنه.
مسئلهی آخر اینه که ممکنه خیلی چیزا باشه که اعصاب ما رو به هم بریزه و ما خوشمون نیاد. مثلاً داستانای اینجا یا در مورد یه «کون سفید بیمو»ئه که قراره یه چیزی بره توش یا زندگی جنسی-عاطفی یه توئینک نیمهروشنفکرنما و من بدبخت که سمور پشمالویی بیش نیستم و ایدهآل جنسیم که اون هم سمور پشمالویی باشد، جایی تو هیچکدوم از این داستانا نداریم. من ناراحت میشم ولی نه به این خاطر که اینها بدن یا زشتن یا منحرفن.
خب راستش ساعت دو شبه و زیاد حوصله توجه به حرفاتونو ندارم راستش،ولی اول تاپیکم هم گفتم که تموم حرفای من بر اساس استدلال ها و حرفای دل خودمه و لزوما درست نیست،پس اگه جایی اشتباه دارم عذر میخوام.... ?
مفهوم گسترده اي رو هدف گرفتيد و توضيح جالبي ارائه کردين. من نتونستم کاملا متوجه بشم، چون بعضي جاها نا مفهوم بود.
واقعا ممنونم که با توجه کامل همه پست هارو خوندين. در واقع اين يک دردو دل بود و جنبه کامل علمي نداشت. واقعا اين درسته که يک دوجنس خواه دچار کم لطفي قرار ميگيره و نميشه منکر اين شد. ولي ما از ناراحتي نميدونيم چکار کنيم، چرا؟ چون هيچ جا آزادي نداريم بعد يهو ميان يجارو آزاد ميکنن که همجنسگرايان توش آزادانه حرفشونو بزنن، بعد ميري وارد محيط ميشي هزاران نفر با ادعاي هم قطاري ميبيني که يدونشونم اونطور که تو هستي نيستن. همه از دم دنبال حالن. خيلي ها بينشون هستن که احساسات ندارن. نميدونن آدم هرچه که دلش ميخواد رو قرار نيست بصورت سگي اعمال کنه. نميدونن خود پرهيزي و هدف انسان بودن چيه و توئه بد بخت اومدي بين اينها يک شريک جنسي پيدا کني، هدف تو عشقه! هدف تو ساختن يک رابطه به ناچار با استفاده از اينترنته. چون هدفت کردنو دادن نيست. هدفت خواستن و خواسته شدنه، درک شدنه! من نميتونم برم جلو به اوني که تاپيک کون ميدم بگم بيا آشنا شيم، چون ميترسم فردا که يه رابطه اي هم شکل گرفت حوس کيرو کون ديگري کنه، خيانت کنه، چون فکرش احساس نيس، کيره!
حرف شما کاملاً متین. این تجربه رو که میگی درک میکنم. البته بماند که اصولاً شهوانی اصن جای خوبی برای دوستیابی نیست. تا اونجایی که میدونم، وضع هورنت و گرایندر به مراتب بهتر از اینجاست. حداقل اونجا تکلیف مردم با خودشون مشخصه و با دگرجنسخواهی که دستش به گوشت نرسیده کمتر مواجه میشی. ولی اصولاً جو «جامعهی» همجنسخواهان تو دنیا آزادی جنسی بیشتر رو تبلیغ میکنه و بیشتر آدمایی هم که باهاشون ممکنه آشنا بشی دنبال سکسن و در مرحلهی بعد، اگر شد، رابطه.
مفهوم گسترده اي رو هدف گرفتيد و توضيح جالبي ارائه کردين. من نتونستم کاملا متوجه بشم، چون بعضي جاها نا مفهوم بود.
واقعا ممنونم که با توجه کامل همه پست هارو خوندين. در واقع اين يک دردو دل بود و جنبه کامل علمي نداشت. واقعا اين درسته که يک دوجنس خواه دچار کم لطفي قرار ميگيره و نميشه منکر اين شد. ولي ما از ناراحتي نميدونيم چکار کنيم، چرا؟ چون هيچ جا آزادي نداريم بعد يهو ميان يجارو آزاد ميکنن که همجنسگرايان توش آزادانه حرفشونو بزنن، بعد ميري وارد محيط ميشي هزاران نفر با ادعاي هم قطاري ميبيني که يدونشونم اونطور که تو هستي نيستن. همه از دم دنبال حالن. خيلي ها بينشون هستن که احساسات ندارن. نميدونن آدم هرچه که دلش ميخواد رو قرار نيست بصورت سگي اعمال کنه. نميدونن خود پرهيزي و هدف انسان بودن چيه و توئه بد بخت اومدي بين اينها يک شريک جنسي پيدا کني، هدف تو عشقه! هدف تو ساختن يک رابطه به ناچار با استفاده از اينترنته. چون هدفت کردنو دادن نيست. هدفت خواستن و خواسته شدنه، درک شدنه! من نميتونم برم جلو به اوني که تاپيک کون ميدم بگم بيا آشنا شيم، چون ميترسم فردا که يه رابطه اي هم شکل گرفت حوس کيرو کون ديگري کنه، خيانت کنه، چون فکرش احساس نيس، کيره!
حرف شما کاملاً متین. این تجربه رو که میگی درک میکنم. البته بماند که اصولاً شهوانی اصن جای خوبی برای دوستیابی نیست. تا اونجایی که میدونم، وضع هورنت و گرایندر به مراتب بهتر از اینجاست. حداقل اونجا تکلیف مردم با خودشون مشخصه و با دگرجنسخواهی که دستش به گوشت نرسیده کمتر مواجه میشی. ولی اصولاً جو «جامعهی» همجنسخواهان تو دنیا آزادی جنسی بیشتر رو تبلیغ میکنه و بیشتر آدمایی هم که باهاشون ممکنه آشنا بشی دنبال سکسن و در مرحلهی بعد، اگر شد، رابطه.
ببخشيد اگر تند حرف زدم يا چيز بدي گفتم.
از دوستم مهدي که عينا حرفاي دل منو توي اين تاپيک گفته هم معذرت ميخوام که پريدم وسط.
آقا من ديگه چي بگم، بعد ميگيم ما اقليتيم، ميگن ببر سايتو گي برداشته. با اين توصيفي که شما ميگي من جزو گرايش گي هم نيستم. چون من اول رابطه ميخوام بعد اگر هم شد سکس. آقا من سکس رو فوق العاده دوست دارم، چون واقعا جزوي از بالاترين لذت هاي در دست انسانه و اصلا بايد سکس رو پرستيد. ولي الآن شما آخه چه لذتي ميبريد توي سکس وقتي ميدوني طرفت لذت خودش براش مهمه و تورو دوست نداره و تو فقط وسيله اي براي لذتش هستي، ولي وقتي عشق بين دو نفر متقابلا اثبات شد و به سکس کشيد واي، اونجاست که لذت ها معنا پيدا ميکنند. وقتي عشقت از تو لذت ميبره تو لذتي ما فوق لذت هاي پست اين دنيا خواهي داشت، لذت عشق! واي اگر ناله هاي از روي لذت عشقت رو بشنوي…
حالا چه عشقو چه احساسو چه لذتي توي اين سکس هاي يکروزه هول هولکي هست که حتي اسم طرفم نميدوني، من نميدونم. حالا شايد، اونهم شايد تبديل به رابطه بشه! اونم يکي از اون کسايي که باهاشون رابطه داري! واي چه بر سر ما همجنسگرايان اومده!؟! چرا اين عنصر شهوت چشم اکثر ماها رو کور کرده؟ همش تقصير اين يارو تستوسترونس! به جان پوريا!
راستش بخواینخوای منم با این قضیه مشکل دارم، مخصوصاً به این خاطر که هزار تا گندوکثافتکاری دیگه هم هست وسطش، مثلاً احتمال بیماریها بالا میره و اینها. ولی فکر میکنم این جو کلی دنیاست که ملت سکس براشون خیلی مهم شده. این وسط ما مردا که تو تربیت و اجتماعیشدنمون بهمون یاد داده شده که دلبستگی عاطفی نداشته باشیم یا سختتر دلبسته بشیم، اصولاً بیشتر دنبال سکس هستیم. حالا فکر کن دو طرف ماجرا مردن، پس یه نفر که فقط دنبال سکس میگرده راحت یه نفر دیگه رو پیدا میکنه که اونم فقط دنبال سکس میگرده. از اون طرف، آزادی بیشتر مردا رو نسبت به زنا به قضیه اضافه کن؛ خیلی راحت با هم میرن هتل، خونه مجردی، حموم و… و کارو تموم میکنن. نه قبلش مشکلیه، نه بعدش. نمیخوام بگم این کار بدیه یا خوبیه. آدمایی دیدم که هر شب بغل یکی میخوابیدن ولی از هزار نفر دیگه خیرشون بیشتر به جامعه میرسید. منظورم بیشتر اینه که با توجه به این پیشفرضا اینکه مردا و بیشتر مردای همجنسخواه دنبال سکسن، خیلی پیشامد محتملیه.
اینجا به وقتش که برسه، همه متفکرن. همه روشنفکرن. ن تنها در مورد این تاپیک، در مورد کل سایت عرض کردم. دمتون گرم. میدونم بعد نوشتن این نظر مورد هجوم متفکرین و اندیشمندان قرار میگیرم، اما ممنونم
شما روح نیچه، انیشتین، داوینچی وتمامی دانشمندان و فلاسفه رو شاد کردید…
من ادعای متفکر بودن یا روشنفکری نکردم!این تاپیک هم جنبه درد و دل داره!
چرا باید مورد هجوم کسی قرار بگیرین؟فحاشی یا توهین کردین؟نه،فقط نظرتون رو،هر چند نیمه اشتباه اعلام کردین...
اگر گی هستید کون ندهید لاو بدهید.
اگر گی هستید کون ندهید لاو بدهید.
دقیقا منظورم این نبود!ولی مرسی که زورتو زدی میلگردجان!
راستش من اینجا دنبال کسی نیستم!همینطوری اینجا ولم فقط!^-^…البته حق با شماست،اکثریت ادمای اینجا،یکم لنگ میزنن…
عالی
مشکلی ک همیشه خودم و برادرم رو تهدید میکنه
توی جامعه ای ک خوشگل باشی بیچاره ای
از همسایه گرفته تا دوست واست ترسناک میشن
نمیتونی با خیال راحت جایی بری
حیف
اونایی ک میخوان بدن خب برن بدن ب اونایی ک میخوان بکنن
ولی کسی رو مجبور نکنن و باعث ترس ی عده معصوم نشن
پستت عالی بود
گی نماهایی که توی جامعه وجود دارن باعث میشن خانوما هم احساس بدی نسبت به جنس مذکر پیدا کنن (حداقل خودم که اینطور هستم)
تاپیک قابل تاملی بود مهدی جان ?
راستش من با دنیای یه همجسنگرا روزی که پامو به این سایت گذاشتم بیگانه بودم و یه حس تهاجمی بهشون داشتم بهشون توهین نمیکردم ولی بهشون هم نزدیک نمیشدم سعی میکردم ازشون فاصلمو حفظ کنم تا اینکه رفته رفته با پست ها و شخصیت ها بدور از تمایلاتشون اشنا شدم و بعد به تمایلات جنسیشون رسیدم پای درد دلاشون نشستم و مثل همین متن که صاحب تایپیک عزیز و دوست داشتنی گذاشت رفته رفته با این عزیزان معاشرت کردم حسشون کردم و از خودم خجالت کشیدم خجالت نه بابت اینکه چرا با یه گی دوست شدم و شده یه عزیز دوست داشتنی برام نه.خجالت از بابت این که چرا من اینقدر دنیای زیبای این عزیزان رو با جهل و تاریکی که جامعه به خورد من داده نشناخته بودم خجالت کشیدم و اونها رو بعنوان یک انسان معمولی اما متفاوت تونستم بشناسم امروزه نه بهشون ترحم دارم و نه ازشون دوری میکنم بلکه اغوش به اغوش بغلشون میکنم دست میدم و در کنارشون هیچ احساس حقارت یا کوچکی نمیکنم امروز بعد سالها میفهمم این سایت با تمام خرابیهایی که میتونه یه ادم رو منحرف کنه از من یه فرد متعادل تر منطقی تر ساخته چرا که در کنار ناهنجاریهای شدیدی که اینجا به واسطه نا اگاهی و کج روی یه سری بوجود اومده و وجود داشته همیشه مغز مطالب رو دنبال کردم واز این پستها و نظیرشون درس یاد گرفتم .خجالت نمیکشم از کسی که سنش پایین تره درس یاد بگیرم چه بسا خیلی از داشته های امروزم رو مدیون عزیزان ساده و بی الایشی هستم نظیر همین صاحب تایپیک که صادقانه پست گذاشتن و از احساسات و تجربیاتشون برای من بی تجربه در این زمینه ها صحبت کردند نکته های زیبایی گفتن یاد گرفتم و یاد گرفتیم همجسگرایی یک نقص نیس فقط یک تفاوته یاد گرفتم زن کمتر و ارزشش پایین تر از مرد نیس یاد گرفتم باورها و خرافاتی که میپرستیم یا بهمون از جبر جغرافیایی یا خانوادگی یا سرزمینی اعطا شده مقدس نیستند اصلا هیچ چیز مقدس تر از این نیست که انسانی همونوع بخاطرش ازرده بشه چه برسه به قتل دستگیری یا مجازاتش یاد گرفتم کودکان معصومند اونا رو با خواسته های جنسی و پلید تباه نکنیم یاد گرفتم ظلم رو از پدرانمون هم نپذیریم یاد گرفتم در درجه اول با باورها و حرفهای مخالف اونچه که هستم بهم نریزم شاید این منم که غلط تربیت شدم ویاد گرفتم…
عزیز دل دوست متفاوت من باورهاتو امروز با همین حجم از صداقت و پاکی دوست میدارم و بخودم از داشتن دوستانی متفاوت با هر گرایش محترم جنسی احترام میزارم و با حرفات موافقم که فرق هست بین اونچه باهاش زاده میشیم و اونچه که از بیعرضگی و کمبود و ناتوانی بهش رو می اریم و سعی میکنیم خودمون رو به یکی از گرایشات بچسبونیم گرایشاتی که عزت و شرف انسانی دیگه رو له کنه مثل تحمیل ادیان با شمشیر به دیگران قابل احترام و تعظیم نیست
ارزومند لحظاتی سبز و ارامشی دریا گونه برای خودت و تمامی عزیزان با هر گرایش عاشقانه و محترم هستم جدا از اینکه به اسمشون به حریم دیگران تجاوز کنیم دستاتو به گرمی میفشارم و ارزومند ترمیم قلب مهربون و شکستت هستم
اول باید بگم بابت کابوسهاتون که برای خیلیا تو واقعیت اتفاق افتاده متاسفم…ولی با حرفتون مخالفم،این که یه کونی بخواد بره و به یه کونی دیگه بده،باعث میشه کونی ها به جای جق به همجنسبازی رو بیارن و امثال شما قربانی بشین،این رفتار باعث گسترش این بیماری میشه…متاسفانه همجنسبازی یکی از ساده ترین روش های ارضای جنسیه که اینم از برکت های نظام مقدس و طرح زامبی ساختن و حیوون نشون دادن پسرا به دخترا و صد البته جدا کردنشون از دختراس…هر چند این نمیتونه این کثافت کاری رو توجیه کنه ولی دلیل اصلیش اینه…به هر حال،امیدوارم خطری شما و برادرتون یا هر کس دیگه ای که جرمش زیبایی ظاهره رو تهدید نکنه… ? ?
تاپیک قابل تاملی بود مهدی جان ?
روحیات تو رو میشناسم فنسی جان…پس بابت ادبیات تندم که مجبور بودم به خاطر تاثیرگذاری بیشتر ازش استفاده کنم یه عذرخواهی بهت بدهکارم… ?
تاپیک قابل تاملی بود مهدی جان ?
روحیات تو رو میشناسم فنسی جان…پس بابت ادبیات تندم که مجبور بودم به خاطر تاثیرگذاری بیشتر ازش استفاده کنم یه عذرخواهی بهت بدهکارم… ?
حق داری درکت میکنم عزیز ? :)
تاپیک قابل تاملی بود مهدی جان ?
روحیات تو رو میشناسم فنسی جان…پس بابت ادبیات تندم که مجبور بودم به خاطر تاثیرگذاری بیشتر ازش استفاده کنم یه عذرخواهی بهت بدهکارم… ?
حق داری درکت میکنم عزیز ? :)
مرسی درک!^-^
عزیز دل دوست متفاوت من باورهاتو امروز با همین حجم از صداقت و پاکی دوست میدارم و بخودم از داشتن دوستانی متفاوت با هر گرایش محترم جنسی احترام میزارم و با حرفات موافقم که فرق هست بین اونچه باهاش زاده میشیم و اونچه که از بیعرضگی و کمبود و ناتوانی بهش رو می اریم و سعی میکنیم خودمون رو به یکی از گرایشات بچسبونیم گرایشاتی که عزت و شرف انسانی دیگه رو له کنه مثل تحمیل ادیان با شمشیر به دیگران قابل احترام و تعظیم نیست
ارزومند لحظاتی سبز و ارامشی دریا گونه برای خودت و تمامی عزیزان با هر گرایش عاشقانه و محترم هستم جدا از اینکه به اسمشون به حریم دیگران تجاوز کنیم دستاتو به گرمی میفشارم و ارزومند ترمیم قلب مهربون و شکستت هستم
عجیبه که این پیامو تازه دیدم!کپتن عزیز،واقعا خیلی خوشحالم که دیدتون به این مساىل بهتر شده،حرف دیگه ای ندارم،خودتون همه چیزو به بهترین نحو توضیح دادین… ? ?
اول باید بگم بابت کابوسهاتون که برای خیلیا تو واقعیت اتفاق افتاده متاسفم…ولی با حرفتون مخالفم،این که یه کونی بخواد بره و به یه کونی دیگه بده،باعث میشه کونی ها به جای جق به همجنسبازی رو بیارن و امثال شما قربانی بشین،این رفتار باعث گسترش این بیماری میشه…متاسفانه همجنسبازی یکی از ساده ترین روش های ارضای جنسیه که اینم از برکت های نظام مقدس و طرح زامبی ساختن و حیوون نشون دادن پسرا به دخترا و صد البته جدا کردنشون از دختراس…هر چند این نمیتونه این کثافت کاری رو توجیه کنه ولی دلیل اصلیش اینه…به هر حال،امیدوارم خطری شما و برادرتون یا هر کس دیگه ای که جرمش زیبایی ظاهره رو تهدید نکنه… ? ?
اين اشتباس مهدي، همه حس جنسي دارن و امر طبيعي اين هست که اين حس هميشه نتونه که ارضا بشه.
اين کنترل رفتاره که مشکل اين مملکته، اين ملت علاوه بر خوبيهاي فراوانش که بعد حادثه تلخ زلزله بخشي از اون به نمايش درومد، از سمتي دچار بي فرهنگي و اختلال در تربيت کودکان و نوجوانان هستش. الآن خود من، داراي شهوت هستم ولي هيچ وقت به تجاووز فکر نميکنم، چون چيز بدي براي من تعريف شده و خارج از هنجار هاي ذهني منه. ولي وقتي من بتونم از نظر ذهني با اين کار کنار بيام مرتکبش خواهم شد. وقتي کسي به يه بچه تجاووز ميکنه داره ازش لذت ميبره، مشکل در وجود شهوت نيست. مشکل اصلي چارچوب ذهن ماست
و يه چيز ديگه هم که من ديدم به چشم خودم اينه که در ايران آدم هايي که خلقيات وراثتي بدي دارن (که با مشاهده رفتار هاي فرد در سنين پايينتر و کودکي بهتر قابل تشخيصه) فراواني زيادي دارن و کسر قابل توجهي از جمعيت رو در اين کشور در بر گرفتن. به همين خاطر ما شاهد هنجار شکني هاي بيشتري هستيم
شاید حق با تو باشه پوریا جان...من زیاد نمیتونم تحلیل های احساسی و منطقی رو با هم داشته باشم...برای من تجاوز به هیچ وجه قابل قبول نیست،ولی خب...من منم،نه هشتاد میلیون ادم تو ایران...
کونی جون به جونش کنن کونیه مخصوصا اینکه طرف رو بابای بچه بازش کونی کرده باشه
بزار بقیه قضاوت کنن که واقعا کی کونیه…
مارو باش که فکر میکنیم کونی حرفه بدیه به یارو بگی میتی کونی کلی افتخار هم میکنه اصلا به ما چه برو کونه خودتو پاره کن جلو پیشونیت تاتو بزن کونی با کونی بازیت خوش باش
من کونی نیستم…حرص خوردن و خراب کردن اعصابم به خاطر یه کونی واقعی رو هم دوست ندارم…میتونی تا دلت میخواد با عرعرت برینی به تاپیک،ولی چون کیرمم نیستی دیگه جوابتو میدم،دایورتت میکنم به چپیه…فعلا کونی جان…
کونی خان اندازه موهای سرت با رضایت و بدون رضایت کونت گذاشتن اونوقت میگی کونی نیستی شعور نداشتت هم وقتی بار اول کونت گذاشتن همراه با خونابه کونت ریخن تو چاه فاظلاب توی کونی کل زندگیت مثل خر باهات تا کردن و مثل خر عرعر میکنی اگه یه ذره بخار داشتی کونی نمیشدی اگه داخل آدم بودی پدر بی شرفت کونت نمیذاشت به جای پاچه گیری برو زخمای کونتو ترمیم کن یا بازم زندگی نکبتیت رو به آخر برسون و مثل سگ خودتو بکش دوباره
در این که شما ذره ای شعور نداری که هیچ شکی وجود نداره . حتی اگه این اقا واقعا هم پدرش بهش تجاوز کرده باشه شما خیلی باید غیرانسان باشی که بیای اینطوری حرف بزنی درموردش ! اتفاقا اون سگ که شما اخر پستت بهش اشاره کردی خیلی از امثال شما با شرفتره .
من خودم یک زن همجنسگرام . انکار نمیکنم که هنوز هم تکلیفم رو با خودم نمیدونم درست . گاهی دکترها و مشاورها میگن سعی کن گرایشت به مردان رو تقویت کنی اما وقتی افرادی مثل شما رو اینجا مشاهده میکنم خیلی خوشحال میشم که نسبت به مردا تمایلی ندارم و نمیخوام هم داشته باشم! :|
یه زمانی تصور میشد که تنها جنسیتهای موجود در عالم مرد و زن هستن که فقط هم به جنس مخالف گرایش دارن. بعدها متوجه شدن که برخی از آدمها دارای گرایش به همجنس خودشون هستند بنابراین وجود جنسیت سوم (همجنسگرا) هم آشکار شد. مرحله بعدی این بود که متوجه شدن بعضی از آدمها هم به همجنس و هم به جنس مخالف گرایش دارن و وجود گرایش جنسی چهارم (دوجنسگرا) در اذهان شکل گرفت. الان اعتقاد بر اینه که جنسیت (و به دنبالش گرایش جنسی) خیلی گستردهتر از این حرفهاست و فقط میشه با یه طیف اون رو توضیح داد. یه سر این طیف مردانگی ۱۰۰٪ قرار داره و سر دیگه طیف زنانگی ۱۰۰٪ هر کدوم از آدمها در یک جای این طیف قرار دارن و بسته به موقعیتشون تو طیف همیشه درصدی از خصوصیات و علایق مردانه و درصدی از خصوصیات و علایق زنونه رو همزمان در خودشون دارن. به بیان دیگر اکثریت آدمها دوجنسگرا هستند اما نه با شدت یکسان و با توجه به شرایط اجتماعی ، محیطی و فرهنگی این گرایش به هر دو جنس رو یا بروز میدن یا پنهان و سرکوبش میکنن. من فکر میکنم برای تجزیه و تحلیل رفتارهای جنسی آدمها باید مسئله بالا رو هم در نظر گرفت. معتقدم اون انسانی که در جایی از طیف جنسیت قرار گرفته که مثلا ۹۰٪ مرد هستش و ۱۰٪ زن احتمالش خیلی کمه که در بدترین شرایط برای رفع نیاز جنسیش به همجنس خودش علاقه نشون بده (این آدم اگه ناچار بشه جق میزنه ولی هرگز کون یه پسر یا مرد نمیذاره) اون پسرها و مردهایی که میتونن در شرایط عدم دسترسی به جنس مخالف خودشون رو با سکس با جنس موافق تخلیه کنن قطعا درصد زنونگی وجودش بالاست و نزدیک به وسط طیف جنسی قرار دارن
مرسی مرد همجنسگرای عزیز،ولی راستش من هنوزم با مبحث دوجنسگرایی نمیتونم زیاد کنار بیام!
همونطور که قبلا گفتم،بعضی از بهترین و محترمترین افرادی که اینجا دیدم اصطلاحا دوجنسگرا هستن ولی من فکر میکنم دوجنسگرایی همون بلاتکلیفی در مورد گرایش اصلی باشه،چون همونطور که میگین (معتقدم اون انسانی که در جایی از طیف جنسیت قرار گرفته که مثلا ۹۰٪ مرد هستش و ۱۰٪ زن احتمالش خیلی کمه که در بدترین شرایط برای رفع نیاز جنسیش به همجنس خودش علاقه نشون بده (این آدم اگه ناچار بشه جق میزنه ولی هرگز کون یه پسر یا مرد نمیذاره))...(اون پسرها و مردهایی که میتونن در شرایط عدم دسترسی به جنس مخالف خودشون رو با سکس با جنس موافق تخلیه کنن قطعا درصد زنونگی وجودش بالاست و نزدیک به وسط طیف جنسی قرار دارن)،راستش نمیتونم با این بخش کنار بیام!درصد زنانگی وجودشون بالاست...خب چرا باید این نظریه طیف جنسی رو قبول کرد و اون رو ماستمالی و سرپوش گذاشتن روی چیزی مثل قباحت همجنسبازی ندونست؟چرا باید درصد زنانگی x از من بیشتر یا کمتر باشه؟مساىل هورمونی یا...؟
این پستsexplainittome خیلی جالبی بود. دم نویسنده ش گرم. و اقا لایک زیاد بابت تاپیک. جدی نیاز بود در این مورد بیشتر حرف زده بشه.
من البته با این که دوجنسگرایی رو در رده ی هرزگی قرار بدیم، یا بگیم گی ها هیچ وقت هرزه نمی شن، مخالفم ولی در عین حال هم کاملا منظور ددلاور رو درک میکنم و همدردی میکنم که چرا میگه کونی ها(یعنی کسایی که فقط سر شهوت سکس میکنن و بدون احساسن) باعث بدنام شدن گی ها می شن.
قضیه، استریوتایپ ها هستن، یعنی یه تیپی از یه چیزی که معروف می شه و دیگه تو ذهن مردم همون می مونه. الان مثلا دید مردم اروپایی راجع به خاورمیانه ای ها مسلمونای خشک مقدسی هستن که زناشونو تو خونه کتک می زنن و حجاب اجباری بهشون تحمیل میکنن. هر چی هم بهشون بگی بابا همه ی ایرانی ها این جوری نیستن به خرجشون نمی ره، چون اون تصویر «مسلمون خشک مقدس خشن» رو استریوتایپ همه ی مسلمون ها می دونن. برای قضیه ی گی ها هم دقیقا همین اتفاق افتاده. یعنی یه سری آدم هستند که گی بودند یا دو جنسگرا، و اینا با سکس بدون احساس اسم کل گی ها رو بد کرده ن و گی ها تو این مایه ن که آقا ما همه مون این جوری نیستیم که تو جامعه مطرح شده! ولی مردم باور نمیکنن. و خب سکس بدون احساس، بکن دررو بودن، هرزگی تو همه ی گرایش ها هست. شما مگه هرزگی رو تو سکس بین زن و مرد نمی بینی؟ مگه بکن دررو بودن و سکس بدون احساس رو تو زن و مرد نمی بینین؟ آیا این یعنی همه ی زن ها جنده ن و همه ی مردا کسکش متجاوزن؟ خیر. عین همین قضیه هم ممکنه تو گرایشای دیگه ی جنسی اتفاق بیفته.
یه نکته ای که میخواستم به ددلاور بگم اینه که دو تا مشکل هست: اول: تو جامعه ی ما مفعول بودن نسبت به فاعل بودن تحقیرآمیزتره و برای همین کلماتی مثل «کونی» فحش محسوب می شن. اولین قدم گی ها به نظر من باید این باشه که قبح مفعول بودن از بین بره. آقا یه سوراخی هست و یه آلتی، چه فرقی میکنه که این آلت کیه که تو کدوم سوراخ میره؟ چرا باید کسی که میده تحقیر بشه ولی کسی که می کنه تحسین بشه؟ چرا کردن افتخاره ولی دادن گناهه؟
دوم: گی بودن با متجاوز بودن یا کونی بودن فرق داره (دقیقا حرفایی که اول تاپیک زدی). یعنی یه آدم فاعل ممکنه باشه که قصدش کردن بچه های ده ساله ی شما نباشه. فکر نکنید همه ی فاعل ها اگه دستشون به پسر خوشگل برسه در جا بهش تجاوز میکنن. تجاوز و سکس زوری به طور کلی یه عمل غیراخلاقیه به خاطر این که داری یه نفر دیگه رو بدبخت میکنی، حالا چه اون کسی که داری بدبخت میکنی دختر باشه چه پسر. درعین حال هم، هرزگی و این که به هرکسی از کنارت رد شد بخوای بدی رفتار اخلاقی ای نیست (البته به اندازه ی تجاوز بد نیست ولی بازم کاری نیست که پسندیده باشه). اولا خطر بیماری های جنسی تو هرزگی خیلی زیاده، ثانیا با هرزگی داری خودت رو در حد یه سوراخ تقلیل میدی و ویژگی های انسانی خودت رو فاکتور میگیری یا حداقل از دایره ی سکست بیرون میکنی. یه زن فاحشه، اولین ضربه ای که می زنه به خودشه چون داره احساسای قشنگی که میتونسته به سکس داشته باشه رو تبدیل میکنه به منفعت طلبی و خشونت. عین همین قضیه برای کونی ها هم برقراره. بنابراین دو کلمه ی «تجاوز و هرزگی» از «گی» بودن مجزا هستند همون طور که زن بودن به معنی هرزگی نیست و مرد بودن به معنی متجاوز بودن نیست. پس گی بودن هم به معنی هرزگی یا تجاوز نیست.
لایک شدید به این پستت ستاره جان. حرفای خیلی خوبی زدی، مخصوصا درمورد این که بقیه رو منفور بدونیم و بخوایم همه مثل ما باشن. یه کلمه ی خیلی خوب برای این رفتار هست exclusionism که متاسفانه معادل فارسی نداره و من به ناچار ترجمه ش میکنم به: «حذف گرایی»
حذف گرایی یعنی چی؟ یعنی شما تو زندگی ت همه ش بخوای یه گروهی رو حذف کنی چون با تو همسو نیستن. اگه مثلن تو مسلمونی و یه عده مسیحی تو مدرسه تون داری، بخوای اونا رو بیرون کنی و از حق و حقوق محروم کنی. اگه نژادت سفیده و یه سری سیاهپوست تو جمعتونن بخوای اونا رو محروم کنی، اگه دگرجنسگرایی و یه همجنسگرا تو جمع هست بخوای اون همجنسگرا رو محروم کنی. حذف گرایی یعنی این که گروه خاص خودت رو ارجح بدونی و سعی نکنی بقیه رو درک کنی، و بخوای همه با تو یکجور و همرنگ باشن. نتونی تفاوت رو بپذیری. حالا من با وجودی که با همه ی حرفای ددلاور همدردی کامل دارم، سیاست حذف گرایی رو نمی پسندم. یعنی چی؟ یعنی این که به نظرم برای این که آبروی گی ها حفظ بشه راهش این نیست که گی ها کونی ها رو دار بزنن و بگن گم شین بیرون. این کاریه که دیکتاتورها می کنن و تنها راه حل موجود نیست.
من می فهمم که با توجه به درصد زیاد همجنس بازا نسبت به همجنسگراهای واقعی، تلاش برای شیرفهم کردن مردم درمورد مفهوم همجنسگرایی و تفاوتش با همجنسبازی خیلی سخت می شه. ولی به نظرم راه حل درست این نیست که بگیم کونی ها رو از کون دار بزنیم چون دارن ما رو بدنام میکنن! این دقیقا اون کاریه که مردای دگرجنسگرای خشن به اسم حفظ نام مرد و مردونگی برای گی های بیچاره انجام میدن و میگن کسایی که گی هستند آبروی مردها رو می برن!
فرهنگ سازی و مطرح کردن گی های واقعی از همه چیز بهتره. داستان بنویسید، دغدغه هاتون رو مطرح کنین، از همین تاپیک ها بزنین، به مردم شیرفهم کنین که گی بودن یه گرایش جنسیه و با کونکونک فرق داره، و این که آدما به «گی» تبدیل نمی شن بلکه گی به دنیا می آن. سعی کنین به جای حذف کونی ها از شهرت، خودتون مشهور بشین. این کم خشونت ترین و بهترین راهه.