یوقتایی ادم حس بی غیرتیش میزنه بالا یکارایی میکنه تا طرف مقابل بیشترین لذتو ببره مثل اشتراک عکس لخت خانومش و فیلمای سکسشون تا مثلا کیر طرف بماله بخوره براش یا اجازه بده دستمالیش بکنه تا مثلا به طرفش کونم بده و خب بعدش بخاطر زیادروی خودت یا رفتارای جانبی دوستت پشیمون میشی با خودت میگی بخاطر یبار لذت چقدر پیش رفتم که نیاز نبود ولی بعد گذشت زمان وقتی بهش فکر میکنی برات شهوتناک و تحریک میشی و میگی چه بیغیرتی کردم براشو چقدر لذت برده ازم
اولیشو خودم میگم
اولین ارتباط و سکس خانومم بعد ازدواج برا قبل کروناس و با یه اشنا اتفاق افتاد و خودم به خانومم پیشنهاد دادم بهش پا بده چون دلم میخواصت ضربدریو تجربه کنم ولی خانومم پایه نمیشد از طرفی خودمم یوقتایی میگفتم هرچی شد بشه ولی یبار ضربو تجربه کنم یوقتاییم تصور اینکه یکی زنمو بکنه حالمو بد میکرد و یجورایی میخواصتم ببینم تا کجا میتونم کنار بیام .با خانومم قرار گذاشتیم تا هر جا راحته پیش بره ولی تا خود سکس نه
سر قرار اولشونم خودم رسوندم و بعد بیست روز متوجه شدم که باهم سکس کردن خونه خودمون و خیلی شوکه شدمو حالم گرفته شد از طرفی تو دلم گفتم همینو مگه نمیخواصتی ولی از اینکه از اعتمهدم سو ستفاده کرده بود بهم برخورد و یجورایی پشیمون شدم
ولی با گذشت زمان الان وقتی بهش فکر میکنم برام تحریک کنندس و تصور اینکه چه لذتی برده از سکس با خانومم شهوتی میشم و تو ذهنم اینو تصور میکنم که چقدر تو فشار بوده و حسو حالش چطور بوده از طرفی میدیده زنم پا داده و شوهرشم بیغیرت رو زنش و در جریانه ولی نمیخواصته از اعتماد من سو استفاده کنه ولی اخرش نتونسته جلوی شهوتشو بگیر و تا دسته زده توش.
خیلی دوسدارم از زبون خودش بشنوم اتفاقارو
شمام از خاطرات خودتون بگین.
پی نوشت؛ دو روز پیش این تاپیک توی انجمن اشتباه گذاشتم ادمین حذفش کرد