می گویند دو برادر بودند كه همیشه و همه وقت، حتّی در سفر هم با هم بودند. چون در قدیم دزد سرگردنه زیاد بود، در سفرها عده ای جلو می رفتنند و جاده و گردنه را می پاییدند و راه را برای كاروان باز می كردند، تا مسافرین با خیال راحت به راهشان ادامه دهند.
اما بشنوید از این دو برادر:
برادر بزرگتر كه همیشه ادعای برتری و آقایی می كرد، وقتی به گردنه یا محل ناامنی می رسیدند، به برادر كوچكتر می گفت:« برادر، تو ماشاالله جوانی و پر زور. برو جلو، مواضب باش.من هم اینجا پهلوی باروبنه ها میمانم و بنه پایی می كنم، تا برگردی» و به این ترتیب برادر بیچاره اش را همیشه به استقبال خطر می فرستاد و خودش از تیررس راهزنان در امان می ماند.
ولی هنگامی كه متوجه می شد، خبری از دزدان نیست و راه در امن و امان است، با كبكبه و دبدبه و سروصدا دستور می داد:« همین جا بار بیندازید.» و چنان وانمود می كرد كه یكه بزن دوران است. وقت خورد و خوراك هم كه می شد، سینه را جلو می انداخت و می گفت:« یالا، غذا را بیارین، دلم از گرسنگی داره میره. دیگه خسته شدم. این چه وضعیه؟ یالا، جُم بخورین، بی عرضه ها. از صبح تا غروب زحمت می كشم، ولی شما همش كارتان خوردن و خوابیدنه.» و با گفتن این جمله ها و سر و صدا راه انداختن، از همه پرتر می خورد و كمتر می دوید.
دیگران كه او را شناخته بودند، می گفتند:« برای خوردن سپهسالاره، برای دعوا بنه پا.»
این مثل در مورد كسی گفته می شود كه همیشه شانه از زیر هر نوع كار و مسـًولیت خالی می كند و در عوض پر توقع و ناراضی است و منافعش را بیش از دیگران در نظر می گیرد.
این مثل هم جز اتفاق های هر روزه است که مشاهده میکنیم . درود بر استاد عزیز بابت مطلب زیباتون
اینجور آدما کاراکترهای خیلی بانمکی هستن
من به شخصیت اینچنینی اینجور آدما پی میبرم ناخواسته خندم میگیره
پیش اومده تا طرف قپی میاد من میزنم زیر خنده 😁
↩ Amirkd2023
درود جناب امیر
شوربختانه جامعه ای که پر شده از این دست آدمها
بله اینها فکر کردند این کارا از زرنگیه 🙏 🙏 🌹 🌹
↩ moj7878
درود مهربانو
بابت یادآوری سپاسگزارم ❤️ 🙏 🙏 🌹 🌹
زیباست بزرگوار 🙏🙏🙏🙏آدمهای دور وبر این چنینی را همه دیده ایم،منش نمایشی 😂😂😂
↩ امیددددم
درود جناب امید
خدانکنه
برقرار باشی ❤️ ❤️ 🌹 🙏 🙏