من سی وشش سالمه متاهلم ولی بچه دار نشدم تو واحدی که زندگی میکنیم همسایه نداریم. همیشه تو خیالات خودم فکر میکنم که یه همسایه داریم که زنه همسن منه ولی چون زود ازدواج کرده یه پسر نوجوون 16یا 18ساله داره و پسره هر موقع منو میبینه روم راست میکنه و عاشقانه وشهوتناک نگام میکنه وشبا با خیال من جغ میزنه یا وقتی میاد خونمون با مامانش. یواشکی میاد لباس زیرهای منو از تو کمد برمیداره و میبره خونش وشبا که میخوابه بوشون میکنه و اسم منو صدا میزنه و با من تو خیال خودش حرفای سکسی وعاشقانه میزنه. بعد هرموقع منو میبینه یواشکی نگام میکنه خجالت میکشه بهم میگه خاله شما چقدر مهربونی کاش مامانم بودی. وبهم میگه تو خیلی حیفی برای شوهرت. و همش به شوهرم حسودی میکنه و میگه کاش مال من بودی بعد میگه شبا از فکر اینکه شوهرت تو رو میکنه دیوونه میشم و از حسادت میترکم.
کیا از این خیال پردازی های جنسی دارن بیان تعریف کنن؟!!
من همش این خیال پردازی رو با زنعموم دارم . به یادش جق میزنم
↩ Varkaza
خوب من نیومدم اینجا که سکس حضوری کنم. اگرم حضوری کسی رو بخوام ببینم فقط در حد لب بازی و دستمالی باشه نه سکس البته اونم اگه قیافش به دلم بشینه همین
دوست دارم توی مترو با یه میلف بازی کنم اروم دست بکشم روی کصش بچسبونم به کونش کلا بازی توی جاهای پابلیک رو دوست دارم
سلام خوبین؟
چه فانتزی جذابی دوس داشتم خودمو جای پسره تصور کنم و هررزو به یه بهانه بیام پیشت
منم همیشه میگم همچین همسایه ای پیدا شه بتونم نزدیک شم بهش پیشنهاد بدم و با همدیگه حال کنیم🥲
دقیقا من همین خیالتو رو زن داییم دارم حتی شورتاشو بو میکنم یواشکی روش جق میزنم خیلی اندام سکسی داره همیشه تو خیالتتم میکنمش
من که مطمئنم همه پسرهای اطرافت دقیقا همین فانتزی ها رو درباره ات دارن . اغلب پسرهای نوجوون به خانمهای هم.سن.شما به شدت حس سکسی دارن . خود من از همون.موقع به زنهای بزرگتر از خودم میل داشتم.حالا هم.همچنان همین طوره.