داستانهاي كوتاه و بسيار آموزنده (حتما بخونين)

1392/11/23

با سلام
يه سري داستانها و مطالب كوتاه متفرقه داشتم كه از سايتهاي مختلف به مرور جمع كردم و الان هوس كردم ه تعداديشو بذارم اينجا و توصيه ميكنم حتما بخونين چون احتمالا بتونين از توشون مطالب به درد بخوري در بيارين. در ضمن كسي هم اگه تو آرشيوش مطلب به درد بخوري داره ممنون ميشم اينجا بذاره تا بقيه هم استفاده كنن

98449 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2014-11-10 21:17:15 +0330 +0330

دیر وقت بود و مرد یه اس ام اس واسه همسرش میفرسته با این مضمون :" سلام عزیزم… من امشب دیر میام، لطفن توی کمدمو چک کن و تمام رخت چرکای منو بشور و دوس دارم وقتی میرسم خونه، غذای مورد علاقم روی میز آماده باشه "
یه دقیقه بعد دوباره یه اس ام اس دیگه میفرسته، ایندفه با این مضمون :" راستی فراموش کردم بت بگم که این ماه قراره حقوقم زیاد بشه و آخر ماه میخام یه ماشین واست بخرم !!"

زنش بلافاصله با خوشحالی مسیج میزنه :" جون من راس میگی… ؟؟؟؟!!! "

مرد هم پاسخ میده :" نه… فقط میخاستم مطمئن بشم که اس ام اس هام به دستت میرسه یا نه !!"

0 ❤️

2014-11-10 21:24:23 +0330 +0330

بهرام جان اگه از سبک دوتا پُست بالام، مطلب بزارم اشکالی نداره ؟ نظرت چیه ؟

0 ❤️

2014-11-10 21:41:23 +0330 +0330

سیب = ویتامین
ویتامین = نیرو
نیرو = کار
کار = پول
پول = دوس دختر
دوس دختر = کشمکش
کشمکش = حمله قلبی
حمله قلبی = مرگ

می بینید که تمام مشکلات فوق، فقط بخاطر خوردن یه سیبه… دیگه تصمیم با خودتونه…

0 ❤️

2014-11-10 21:49:57 +0330 +0330

ایام کودکی درست مانند زمان مستی میمونه…

همه اطرافیانت لحظه لحظه شو بیاد دارن… بجز خودت !!

0 ❤️

2014-11-10 22:07:00 +0330 +0330

اگه بخای انسان خوبی باشی، کارت به سختی کار یه دروازه بانه…

ابنکه دروازه رو از چنتا تهدید جدی نجات دادی، کسی به ذهنش نمی سپاره…

حواست باشه که مردم دقیقن همون یه گلی رو که خوردی به ذهن شون می سپارن…

0 ❤️

2014-11-10 22:50:39 +0330 +0330

.درست مثه لالایی که همهمون بلدیم ولی دریغ از یه بار مثه ادم و بی فکر و خیال و …به خواب رفتن.داستان بالا یکی از مهمترین مسایلی رو که میشه مورد بحث و بررسی کارشناسان و متخصصین قرار بگیره مطرح میکنه و مثل بقیه چیزا ما همه و همه میدونیم.واقفیم به لحظه لحظه زندگیهامون.بار اولی که مواد میزنیم میدونیم اگه فردا و پس فردا هم زدیم روز بعدش احساس نیاز شدیدی بهش میکنیم.واین اتفاق اسمش اعتیاده.همه ما هزاران معتاد رو و پاشون شدن زندگیهاشونو و در به دری ها و زجر ها و تحقیر ها و خفتها شونو دیده و کاملا از مراحل مختلف پیشروی این پروسه اگاهیم.پس چرا با اگاهی کامل و چشم باز میریم و میوفتیم تو دامش.همین مسئله به ظاهر ساده ینی تدریجی بودن کار باعث این میشه که فک کنیم نه چیزی نیس هر وقت نخوام نمیکنم…اگه بار اولی که لب میزنیم فوری قیافه مون تابلو بشه و فرداش درد خماری و زجرای دیگه که باز همه تو فیلما حداقل دیدیم و …فک میکنین بازم کسی برا خرید مواد دستش تو جیبش بره؟مسلما نه.این تدریجی بودن و تداوم و تکرار برای عادی شدن و باز به تدریج شدیدتر شدن عمل یکی از راه هاییه که حکومتهای کشورها برای رسیدن به مقاصدشون روی مردمشون به اجرا میزارن.بله اگه به تدریج مردم رو به هر بلایی سرشون میاری عادت بدی و مخصوصا اگه اون جامعه به چیزای قدرتمندی مثه مذهب و باورای چند صد ساله و چند هزار ساله مبتلا باشه که دیگه کار خیلی خیلی راحت تره با یه رنگ و لعاب مذهبی زدن به هر چی که فکرشو کنی میتونی به راحتی تو جامعه اجراش کنی مخصوصا اگه مردم مقیدی هم داشته باشه که برا حرف پیشواهای دینیشون اهمیت قایلن مثلا تو همین خراب اباد خودمون یه روز به راحتی میشه بگی که: از تاریخ تصویب این قانون به بعد هر عروس و دامادی که حتی عقد شده و رسما مجلس عروسی بپا کرده اند اگر قبل از معاینه شرعی طرفین توسط نمایندگان ولی فقیه که همانا نمایندگان امام عصر و امام ناظر بر همه جوانب زندگی مومنین هستند و تایید این متخصصین و خدمتگذاران صدیق و ایثارگر مردم اقدام به نزدیگی و هم خوابگی و اصطلاحا زفاف یا نکاح کنند طبق نظر ولی مطلقه فقیه نه تنها بر هم حرام و تا اخر عمر با هیچ صیغه و عقدی حلال نمیشوند بلکه بر طبق ولی فقیه و نایب بر حق اقا امام عصر و ناظر همه اعمال مومنین همیشه صحنه دار همانا مرتکب عمل منافی عفت شده و مستحق جاری شدن حد میباشد که مقدار جزا به نسبت شرایط ارتکاب جرم و صد البته اختیارات و تشخیص قاضی مربوطه متفاوت است.ضمنا از قضات محترم تقاضای برخورد با تسامح و رافت اسلامی را داشته (و اجرکم عند الله ان شاء الله)
و از فردا مردم رو میشود دید که مثل بز نامزد جوان و باکره خود را در اختیار یک لندهور از خدا بیخبر گذاشته و با خوشحالی هم به همه میگن که زحمت برداشت بکارت خانم ما رو حاج اقا فلانی تقبل کردن و هم خانم و البته حقیر هر دو متبرک به الت مبارک ایشونیم و انوار قدسی ایشون خونه مونو روشن کرده به طوریکه ما اصن شبا چراغ روشن نمیکنیم هر چند موقع خواب کمی مشکل سازه ولی به برکاتش می ارزه.
یه همچین ملتی شدیم ما .چون به ما یه دفه نچپوندن تا دسته.یواش یواش و با حوصله و با گذشت مدتی حالا بعضی تا دسته بیل و بعضیامونم دکل بیل مکانیکی هم به راحتی جا میدیم و تازه بعضیا دیگه رفتن سراغ ضرب المثل (کلاغ منار تو کونت)منتها قسمت جواب کلاغ اینجا فرق کرده اون میگه: (اخه یه چیز بگو که بگنجه) حالا اینا میگن:(خو یه چیز بگو ما هم یه چیز حس کنیم).اره اینه یواش یواش که کار کنی میشه جلو چشه یه ابوالغیرت هفت جد و ابادشو با تعداد نفرات یه هیات اسمی و بزرگ وسط همون هیات بکنی و خونین و مالین که دیگه دم مرگ رسیدن حالا از دم یه سری هم مثانه های مبارک رو تو دهن و رو هیکلشون خالی کنن و اون ابوالغیرت گریه کنه تو سر بزنه و حسین حسین بگه و اشک بریزه و ارزو کنه اقا کاش شما هم بودی به ما ثواب بیشتر میرسید.
وای بر ملتی که فرق ناجی را با جانی نمیداند و اغلب جانیان را منجی و راه نجات میبیند و ناجیان را به زندانها و پای دارها و جوخه های اعدام میفرستد و از نتیجه کارش هم هراسی ندارد چون اصولا فکر نمیکند به ان .چون اصولا مغزش از کار ایستاده و مجری القاعات و فرامین مستقیم و غیر مستقیم اربابانش است.و اینها همه به تدریج و ارام ارام پیش امده. بیایید به روزگار و انچه به سرمان امده بیشتر و با دیدی روشن بینتر و از منظری دیگر نظر کنیم.شاید هنوز هو کور سوی امیدی دل فرزندان و نوه هایمان را روشن کند و راهی باشد برایشان به سوی رهایی از بند و فلاکت جاری و ساری.

                                                                                                            ممنون از وقتی که صرف کردید.                                                            
                                                                                                                  فدای چشمای تک تکتون.
                                                                                                                        همه دردای دلم بود.                                      
                                                                                                                           ببخشید زیاد شد.
0 ❤️

2014-11-10 23:43:11 +0330 +0330

امنیت دادن به یک زن یعنی:

محکم دستش را گرفتن
با دیوانگی هایش زندگی کردن
احساسِ زنانه اش را فهمیدن
… امنیت یعنی:

دستت را که می گیرد صورتت را که می بوسد
بداند ناب تر از دست هایِ تو دستی نیست
بداند ماندنی تر از نگاهِ تو چشمی نیست
بداند برایِ بوسه هایش مرز نمی گذاری
برایِ خنده هایش می خندی
برایِ گریه هایش شانه می شوی
بداند برایِ راست گفتن مستی نمی خواهی
بداند برایِ لحظه هایِ تنهاییت سیگار نمی خواهی
بداند که می دانی برایش بالاترین رستوران…!
شاید در پایین ترین نقطه ی شهر باشد
اصلا هرکجایِ شهر اگر تو باشی همه جا لوکس ترین جایِ ممکن می شود

0 ❤️

2014-11-10 23:43:56 +0330 +0330

خورشید غروب کرده بود … مرد از فرط خستگی و سرما بی رمق به زمین افتاد … نیمه شب از شدت تشنگی در خواب نالید … گل ساقه اش را خم کرد و قطره های شبنم را در دهان مرد غلتاند … علفهای سبز اطرافش رشد کردند تا گرمش کنند و خورشید صبحگاهی آنقدر بر بدنش تابید که گرمش کرد … صبح که شد … غلتید که بیدار شود…با این کارش علفها را له کرد … با دستش ساقه گل را شکست و تا چشمش به… خورشید افتاد گفت : ای لعنت به این خورشید ! باز هم هوا گرم است

0 ❤️

2014-11-10 23:48:03 +0330 +0330

هـرروزکه ازخواب بــیدارمیشوم…

می بینم هــنوز امروز است؛

وفردانیامده است…

فـردا واژه ای بیش نیست…

هرچه که هست امروز است…

امروزتان قشنگ…
امروزتان عاشقانه…
امروزتان شاد…
امروزتان پرازنگاه خدا…

0 ❤️

2014-11-11 00:01:16 +0330 +0330

یعنی که یعنی
. یعنی که سوختنو ساختن
. یعنی حمالی کنی بریزی تو گلشون دستتو گ
از گرفتن
. یعنی که دیگه این قد نزن بزنه بالا شاعر شی ROFL

0 ❤️

2014-11-11 04:04:12 +0330 +0330

[quote=Akoll]مطالب آموزنده ای بود![/quote]

ممنون از لطفت

0 ❤️

2014-11-11 05:52:39 +0330 +0330

ای کاش همه ما راه های خوبی برا بهترین استفاده از عمر باقیمونده مون داشتیم و اونو با هم به اشتراک میزاشتیم.

0 ❤️

2014-11-11 05:59:55 +0330 +0330

یه روز یه منشی و یه کارمند اداری و رییس یه شرکت خصوصی،واسه یه جلسه مهم با هم همسفر شدن… توی راه یدفه با غول چراغ جادو مواجه میشن…

غول چراغ :" من میتونم 3 تا آرزو رو واستون برآورده کنم… اما چون شماها 3 نفرید، به هر کدومتون فقط یه آرزو میرسه."
منشی گفت :" منو با یه عالم پول بفرست آمریکا… " منشی ناپدید شد و به آرزوش رسید.

کارمند اداری گفت :" منو با کلی دختر خوشگل بفرست پاریس…" کارمنده هم ناپدید شد و به آرزوش رسید.

غول چراغ به رییس گفت :" آرزوی شما چیه سرورم ؟"

رییس بلافاصله جواب داد :" من میخام که اون دوتا احمقو بعد ناهار توی دفترم ببینم…!!! "

نتیجه اخلاقی :" همیشه اجازه بدین که اول رییس صحبت کنه…!!!"

0 ❤️

2014-11-11 06:05:09 +0330 +0330

[quote=pouyapoya2012]بهرام جان اگه از سبک دوتا پُست بالام، مطلب بزارم اشکالی نداره ؟ نظرت چیه ؟[/quote]

نه داداش راحت باش. تاپیک متعلق به خودتونه

0 ❤️

2014-11-11 06:14:56 +0330 +0330

یه کِشتی مسافری درحال غرق شدن بود که کاپیتان فریاد میزنه :" کی بلده دعا بخونه ؟"

یه کشیش میادجلو و میگه :" من بلدم کاپیتان…"

کاپیتان کشتی :" بسیار خوب کشیش… شما همینجا وایسا و دعا کن…"

و بعد رو به بقیه مسافرا و خدمه گفت :" حالا همگی با خیال راحت برن و جلیقه های نجاتشونو تحویل بگیرن… آخه یه جلیقه کم داشتیم…!"

0 ❤️

2014-11-11 06:25:54 +0330 +0330

فداکاری، از عشق مهم تره…

شخصیت، از زیبایی مهم تره…

انسانیت، از ثروت مهم تره…

اما، هیچی مهم تر از داشتنِ یه رابطه خوب با سایرین، نیست…

0 ❤️

2014-11-11 06:34:46 +0330 +0330

سقوط هیچوقت به منزله شکست نیست…
.
.
.
.
.
.
.
.

شکست زمانیه که نخای از زمین بلند شی…

0 ❤️

2014-11-11 06:45:16 +0330 +0330
                          GODISNOWHERE

لغت بالا رو دو جور میشه بهش نگاه کرد…

  1. God is no where یعنی : خدا وجود نداره.

  2. God is now here یعنی : خدا الان اینجاس.

هر موضوع یا مطلبی، بستگی به این داره که شما به چجوری بهش نگاه کنی…

پس، همیشه سعی کنیم مثبت بیاندیشیم.

0 ❤️

2014-11-11 07:16:34 +0330 +0330

هیچی توی طبیعت، فقط بخاطر وجود خودش، ادامه حیاط نمیده…

رودخونه ها هیچوقت از آب خودشون نمی نوشن…

درختا هیچوقت از میوه خودشون نمی خورن…

خورشید گرما و نورش رو واسه استفاده خودش، تجدید نمیکنه…

ماه هیچوقت با خودش به ماه عسل نمیره…

گلها واسه لذت خودشون، عطرشونو توی هوا پخش نمی کنن…

نتیجه اخلاقی : زندگی بخاطر (کمک به) دیگران، قانون طبیعته…

0 ❤️

2014-11-11 07:30:46 +0330 +0330

جاده های هموار و بدون دست انداز، نمیتونن یه راننده با دقت تربیت کنن.

دریاهای آرام و بدون طلاطم، نمیتونن یه ملوان شجاع تربیت کنن.

آسمانهای صاف و غیر ابری، نمی تونن خلبانای غیوری تربیت کنن.

زندگی بدون دغدغه و مشکلات، نمی تونه از شما یه انسان قوی و با اراده بسازه.

پس سعی کنید برای پذیرش چالشهای زندگی، به اندازه کافی نیرومند بشید.

از زندگی نپرسید :" چرا من ؟"

بجاش بهش بگید :" بیا منو امتحان کن !"

0 ❤️

2014-11-11 07:37:40 +0330 +0330

همیشه با آدمای خوب، بخوبی رفتار کنید.

اما هیچ وقت با آدمای بد، به بدی رفتار نکنید… چونکه،

شما نمیتونین گِل رو با گِل بشورید.

این یه واقعیته اگه کسی بتونه درکش کنه…

0 ❤️

2014-11-11 07:59:01 +0330 +0330

هیچکی از تاریکی نمیترسه… بلکه از چیزی که توی تاریکیه هراس داره.

هیچکی از ارتفاع نمیترسه… بلکه از سقوط از ارتفاع هراس داره.

هیچکی از مردم اطرافش نگران نیست… بلکه از پذیرفته نشدن در بین شون نگرانه.

هیچکی از ابراز عشق به دیگری نگران نیست… از اینکه جواب عشق شو از طرفش نگیره، نگرانه.

هیچکی از اینکه دوستش ترکش کنه نگران نیست… مشکل پذیرش واقعیت جدا شدنه.

هیچکی با اینکه دوباره سعی کنه مشکلی نداره… مشکل اینجاس که نمیخاد با نتیجه مشابهی مواجه بشه.

0 ❤️

2014-11-11 08:13:29 +0330 +0330

نمیدونم چرا…

ما اشک کسایی رو در میاریم که همیشه نگران ما هستن.

و همیشه واسه کسایی اشک میریزیم که اصلن نگران ما نیستن.

و همیشه نگران کسایی هستیم که اصلن اشکی واسمون نمیریزن.

این یه حقیقت محضه واسه کل زندگی… عجیبه اما حقیقت داره…

هر چی زودتر متوجه این موضوع بشید، زودتر از دردسر این حقایق، خلاص میشید…

0 ❤️

2014-11-12 17:30:44 +0330 +0330

دو نصیحت عاقلانه برای مردای متاهل…

  1. هیچوقت به انتخاب های همسرتون نخندید. ( چونکه شما یکی از همون انتخابا هستید )

  2. هیچوقت به انتخاب های خودتون هم مغرور نشید. ( چونکه همسرتون یکی از همون انتخاباس )

0 ❤️

2014-11-12 18:00:58 +0330 +0330

مکالمات قبل از ازدواج :

مرد :" بعله…! ظاهرن انتظار کشیدن منم باید به پایان برسه…"

زن :" دلت میخاد که دیگه پیشت نباشم ؟"

مرد :" البته که نه !! فکرشم نکن…"

زن :" منو دوسم داری ؟"

مرد :" البته… تا دلت بخاد…"

زن :" تا حالا بهم خیانت کردی ؟"

مرد :" معلومه که نه… دیگه از این حرفا نزنیا"

زن :" منو به گردش و مسافرت میبری ؟"

مرد :" شک نکن… در اولین فرصت."

زن :" دلت میاد منو بزنی ؟"

مرد :" مگه زده به سَرِت ؟! من از اینجور آدما نیستم ."

زن :" من میتونم بهت اعتماد کنم ؟"

مرد:" بععععله…"

زن :" عزیزم…"

برای فهمیدن مکالمات بعد از ازدواج، کافیه که متن بالا رو، ایندفه از پایین به بالا بخونین…

0 ❤️

2014-11-12 18:12:48 +0330 +0330

با تشکر از دوستان عزيز

pouyapoya2012
babak371
koroshkz
amirteta

0 ❤️

2014-11-13 19:41:27 +0330 +0330

روزی همه مردم یه روستا تصمیم میگیرن تا برای آمدن بارون با هم دیگه دعا بخونن. وقتی در زمان و مکان مقرر همگی جمع شده بودند… بین اون همه آدم، فقط یه پسر کوچولو بود که با چتر اومده بود… به این میگن :" اطمینان"

هیچ موقع به احساس یه کودک یک ساله دقت کردید ؟! وقتیکه شما پرتش می کنین توی هوا، اون بچه لبخند میزنه… چونکه میدونه که شما حتمن میگیریدش. به این میگن :" اعتماد"

هر شب که دارید میرین توی تخت تون، هیچ تضمینی وجود نداره که فردا صبح مجددن از خواب بیدار شید… با این وجود بازم واسه فرداتون هزار جور تصمیم میگیرین… به این میگن :" امید"

همیشه با اطمینان و با اعتماد و امیدوار باشین…

0 ❤️

2014-11-13 19:49:40 +0330 +0330

لبخند و سکوت، دو ابزار قدرتمند آدماس…

لبخند، به ما کمک میکنه که بسیاری از مشکلات مونو حل کنیم…

و سکوت هم به ما کمک میکنه تا از بروز بسیاری از مشکلات، جلوگیری کنیم…

0 ❤️

2014-11-20 16:58:39 +0330 +0330

با سلام خدمت دوستان عزیز

اکثرا در جریان بحثها و جنگ و جدلهای اتفاق افتاده اخیر تو سایت هستین. درخلال این دعواها ناخواسته پای منم به دعوا کشیده شد و ظاهرا باعث ناراحتی دوستان شدم.
من به خاطر آموزش غلط اشتباها فکر میکردم اگه جایی دیدی در حق کسی اجحاف میشه (مخصوصا زن) مردونگی حکم میکنه که حمایتش کنی و از حقش دفاع کنی ولی نمیدونستم اول باید ببینی طرف حسابهات کیا هستند که اونم اینجا یاد گرفتم (هر چند که هیچ وقت عمل نخواهم کرد).
در این گیر و دار چیزهایی مطرح شد و چیزهایی برام اثبات شد که باعث شدن دیگه کوچکترین رغبتی برای فعالیت برام نمونه و در نهایت امشب از ادمین درخواست کردم کاربریم رو حذف بکنه.
به این دلیل که اعتقاد دارم وقتی آدم تو یه جمعی یا محیطی ایامی رو با خوشی گذرونده موقع خداحافظی هم باید با خوشی خداحافظی کنه وارد جزئیات داستان نمیشم.

بابت اوقاتی که تو شهوانی گذروندم اصلا احساس سرخوردگی ندارم چون در مقابل وقتم چیزهایی یاد گرفتم که تو جامعه بیرون امکانش نبود و در کنارش دوستان خوبی هم پیدا کردم.

همیشه گفته ام روزی که به هر دلیل کاربریم حذف بشه روز آخرم تو سایته بنابراین یکی دو ساعت بیشتر در خدمتتون نیستم که اونم از ادمین خواهش کردم برای خداحافظی و تکمیل کردن تاپیک در اختیارم بذاره.

باید اعتراف کنم سختترین قسمت قضیه جدا شدن از دوستانیه که تو این چند ساله بهشون عادت کردم.

تو این مدت نهایت سعیم رو کردم که رفتارم مودبانه باشه ولی اگه جایی زمانی به کسی بی ادبی کردم معذرت میخوام و امیدوارم به بزرگی خودشون ببخشن.
البته کاربرانی که به خاطر ایران و ایرانی بهشون بی احترامی کردم از این قضیه مستثنی هستند و اونا همچنان کون لقشون.
روزهایی شاد، همراه با پیروزی و موفقیت رو برا تک تکنون آرزو میکنم.

درد من تنهائی نیست …
بلکه مــرگ ملتی است کــــه:
چــُس خوری را قناعت؛
کــُس خلی را شجاعت؛
کون گـــشادی را صبــــر؛
و با تبسمی بر لب این جاکشی را، زندگــــــــــی مــی نامد !

به درود

0 ❤️

2015-03-22 17:04:46 +0430 +0430

good

0 ❤️

2015-03-23 11:42:45 +0430 +0430

-پیرمردی از مال دنیا چهار بز داشت. هر روز بزها را به صحرا میبرد و با فروش شیرِ آنها، نانی برای خود و همسر نابینایش تهیه میکرد. جوانکی یکدست، شبی دو تا از بزهای پیرمرد را دزدید و برای فروش راهی شهر شد. سحرگاه که پیرمرد به سراغ بزها رفت و دید نیمی از داراییش را برده اند، سکته کرد و مرد.
جوانک نرسیده به شهر توسط مردان کدخدا دست گیر شد .
یکی گفت: مجازات دزدی قطع دست است . باید دست این دزد را ببریم تا عبرتی باشد برای دیگران.
دیگری گفت: پارسال که خروس من را دزدید کدخدا یک دستش را برید.
کدخدا گفت : باید اعدامش کنیم . دزدی او سبب مرگ پیرمرد شد . او قاتل است و سزای قتل ، مرگ است.
پیرزنِ نابینا گفت: پارسال چوپانِ کدخدا خوابش برد و گله‌ی گوسفندان کدخدا محصول زمین این جوان را چریدند.
کدخدا بهانه کرد که زمینت حفاظ نداشت! . کودکانش گرسنه ماندند و گوسفندان کد خدا سیر بخوردند. خروسی دزدید، یک دستش بریدید و با کودکان گرسنه رهایش کردید.
اینک بزهای من ربوده و شوی من کشته . قصاص او برای من نه شوی میشود و نه نان . او را به من واگذارید.
رو به دزد کرد و گفت:
بزها را به صحرا ببر . شیر آنها را بفروش و نانی بخر. با هم میخوریم.

2 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «