درود خدمت دوستان
یک چند سالی هست که شدیداً علاقمند به سینما شدم؛ و به فیلمهائی برخوردم که با هر بار نگاه کردنشون چیز جدیدتری از اونها فهمیدم.
حالا تصمیم گرفتم که این تاپیک رو ایجاد کنم تا بهترین فیلمهایی که تا حالا دیدم و بنظرم واقعاً ارزش دیدن رو دارند معرفی کنم. روی هر فیلم هم سعی کردم یک نقد مختصر و مفید هم بنویسم تا بلکه بهتر فیلم رو معرفی کرده باشم.
امیدوارم مفید واقع بشه. ;)
***فیلمی ترسناک و روانشناسانه و معناگرا از کارگردان اسپانیائی: “آلخاندرو آمنابار” ***
در ارزش این فیلم همین بس که تنها فیلم انگلیسی زبان هست که بهترین جایزه سینمائی اسپانیا (گویا) رو از آن خودش کرده.
این فیلم محیط رمزآلود و مبهمی دارد با یک فضای بیروح و یخ زده (مثل فیلم مه و تپه خاموش)
داستان فیلم در آخرین روزهای جنگ دوم جهانی میگذرد.
یک مادر و دو فرزندش در خانهای بسیار بزرگ و قدیمی در انگلستان ساکن هستن و پدر خانواده هم به جنگ علیه آلمانها رفته.
این فیلم میپردازد به حضور مردگان و ارواحشون در بین زندهها؛ که هر از گاهی دنیای زندهها با دنیای ارواح تداخل پیدا میکند!
نیکول کیدمن خوش چهرهترین بانوی سینمای آمریکا یکی از بهترین نقش آفرینیهاش رو در این فیلم به نمایش گذاشت.
رئیس خانه که وظیفه نگهداری از فرزندان خردسالش را دارد، بسیار منظبت و خودرأی هست؛ اما در عین حال در رویارویی با موجودات ناشناس ساکن خانهاش درمانده و مستأصل میشود.
نویسنده فیلمنامه علیرغم نکاتی که گاهاً توسط خدمتکارها بهشون اشاره میشه، تماشاگر را تا پایان فیلم در انتظار نگه میدارد. و ما فقط در پایان فیلم هست که متوجه میشویم که بازیگران فیلم ارواح سرگردانی بودهاند که خودشان نمیدانستند که مُردهاند!
در پایان فیلم و جلسه احضار ارواح، این سؤال برای ما پیش میاد که بلاخره دیگران چه کسانی هستند؟ مایی که زنده هستیم و به جهان ارواح ورود میکنیم؟ یا ارواحی که اصلاً خوشان هم نمیدانند مُردهاند و اصلاً کاری به ما ندارند.
طرفداران فیلمهای پیچیده و ترسناک حتماً این فیلمو ببینند.
یک شاهکار تمام عیار از "ران هاوارد"
کارگردانی که در فیلم "ذهن زیبا" هم با راسل کرو همکاری کرده بود.
موضوع فیلم دربارۀ بوکسور اسطورهای بنام "جیمز جی براداک" هست که هیچوقت ناکدان نشد!
وی در مقطعی از زندگیش (در رکود شدید اقتصادی آمریکا در دهه 1930) به فقر و بدبختی میفته، و حتی برای گذران زندگی مجبور به کارگری در اِسکله میشه؛ اما با تلاش و پشتکار و البته حمایت مربیش دوباره به دوران اوج و قهرمانیش برمیگرده.
هنرنمایی راسل کرو در نقش "براداک" و همینطور پل جیاماتی در نقش "جو" (مربی)، تحسینبرانگیز و به یادموندنی هست.
جالبه بدونید که راسل کرو این نقش را از همه نقشهایش بیشتر دوست داره. نقشی که بخاطرش 25 کیلوگرم وزن کم کرد. چندبار دندانش شکست، به خاطر آسیب دیدگی بیهوش شد و حتی به دلیل جابجایی شانهاش، فیلمبرداری 2 ماه متوقف شد!
فیلم به شدت تأثیرگزار هست.
صحنههایی هست که با براداک بغض گلوتون رو میگیره و هنگام پیروزیش، انگار این شمائید که پیروز شدهاید.
سکانس مبارزه جیمی براداک با لَسکی در اواسط فیلم فوقالعاده عالی و فراموش نشدنیست.
اونجایی که براداک بر اثر ضربات پیاپی حریف قَدرش گیج شده و فلاشبکهایی که به زندگی بیامید و شیشههای خالی شیر و گرسنگی کودکانش نشون داده میشه، به عمق روح و روان آدم نفوذ میکنه.
باید به کارگردان این فیلم برای ساخت چنین صحنههایی آفرین گفت.
این فیلم رو به کسانی که ناامید شدن و تصور میکنن در مبارزۀ زندگی شکست خورده هستن شدیداً توصیه میکنم. چون واقعاً تأثیر مثبتی روی آدم میگذاره.
✩✩✩دیالوگهای ماندگار فیلم✩✩✩
جو گولد:
جو گولد:
جیمی براداک: