خاطرات و اتفاقاتی که در گذشته تا حالا با محارم افتاده براتون رو تعریف کنید حالا میخواد سکس یا مالیدن باشه یا هر چیز دیگه.
اگه نمیتونی اینجا بنویسی خوشحال میشم خصوصی تعریف کنید.
خواهشا اینجور چیزارو عادی سازی نکنید همینجوریشم جامعمون به گند کشیده شده . حدالقل شما بدترش نکنید ممنون
اونموقع که خواهرم مجرد بود از دبیرستان که میومد خونه یه بار موقع لباس عوض کردن اهنگ گذاشته بود با شرت میرقصید منم نگاه میکردم یه بار هم توی حمام توی شرتش آبمو ریختم اون فهمید بروی خودش نیاورد
الانم که جفتمون متاهل شدیم بد جور تو کف کردنشم
↩ sooo2
خب دعوت کردی که هر کسی لین کار کثیف و زشت انجام داد بیاد اینجا تعریف کنه این ینی چی پس. بعد باعث میشه اونایی که میخونن هوایی بشن برن اینکارو انجام بدن. مادر خواهر پدر حرمت داره. مطمئن باش کسی که اینکارو با محارم خودش انجام میده بی ناموس تر جاکش دیوث تر از خودش تو دنیا وجود نداره .
بهرحال تو جامعه بسته و مذهبی پسر بچه اولین جنس مخالفی که باهاش اشنا میشه اول مامانش و بعد خواهرش و خوب طبیعیه که اولین حس های جنسیش رو با اون ها تجربه بکنه
↩ Iran1403
شما هم حق نداری کسی رو قضاوت کنید. این جامعه رو چیزا دیگه به گند کشیده نه این حرفا اگه کسی هم با این حرفا مشکلی داره میتونه نخونه کسی هم مجبورش نکرده مثل شما. شما همون کسایی هستید که تو خیابونا دخترا مردم رو به اسم حجاب به زور میندازید تو ون.
↩ arash7553
دقیقا همین و حالا این وسط ی سری اتفاقا میافته که شاید غیر عمد باشه
↩ Iran1403
خواهشا به تاپیک طرف گند نزنید دیگه هر کی خوشش نمیاد وارد نشه.
↩ Gonbadi32
والا عنوان زدیم برا همین دوست ندارید نیایید خودشون ی کرمی دارن که میان گوه خوری هم میکنن
↩ sooo2
دیگه در هر صورت کسی که محدودیت به وجود میاره باعثش میشه.مثلا خانواده من همه زن ها باید چادری باشن و از وقتی یادم میاد سخت گیری های عجیب و غریب همیشه تو خونه و فامیل دیدم و داریم. خوب همین باعث میشد کوچکترین قسمت هایی از بدن حتی اتفاقی اگر پیدا بود نتونیم بی تفاوت باشیم بهش
↩ arash7553
همه ما اینطور بودیم الان ی کم باز وضعیت بهتر شده
↩ sooo2
البته زن ها از دیده شدن و ستایش شدن لذت میبرن و این رو من وقتی نوجوون بودم فهمیدم که حتی تو فضای بسته مذهبی هم میشه زیبایی دید. ولی یواشکی البته…
↩ arash7553
همه از دیده شدن و ستایش لذت میبرن زنها بیشتر محبت و توجه میخوان چون تو جامعه ما زنها رو محدود کردن و فقط نگاه جنسی بهشون میشه و همین دلیل خیلی از مشکلات جامعه ماست البته اینجا جای صحبت درباره خیلی از مسائل نیست
↩ sooo2
اینی که نوشتی یه چیز کاملاً متفاوته با تاپیکت و ربطی به اون نداره
↩ sooo2
من هم شاهد اتفاقات یواشکی زوری بودم و هم شیطونی های یهویی. البته بعدها که خودم متاهل شدم سعی کردم جوری با همسرم رفتار کنم که بدونه تو هیچ چیزی اجبار نداریم
منم با مادرم رابطه دارم
البته شروعش اتفاقی و ناخواسته بود ولی بعدش خودم خوشم اومد و ادامه دادم
پدرم من کوچیک بودم فوت کرد و منو مادرم باهم زندگی میکنیم
ازدواج نکرد تقریبا ۴۵ سالش بود زمان استارت رابطمون
کلا روشنفکر و غیر مذهبی بود از اول از بچگی هم بامن و جلوی من راحت بود تو لباس پوشیدن و این چیزا
شیوا سرع داره بعضی وقتا بهش حمله دست میداد و واسه ی مدت از هوش میرفت هر وقت اینجوری میشد من خیلی میترسیدم رفته رفته بزرگتر شدم عادی تر شد تا اینکه ی روز تو حموم بود و از حال رفت افتاد منم رفتم تو حموم با ی سختی کشیدمش بیرون حموم لخت لخت بود حالشو کشیدم روش
همینطور که نگاه میکردمش دیدم ی حسی بهم دست داد شهوتی شدم خوشم اومد
دیدم فرصت خوبیه واسه من
سری بعدی آماده بودم لباساشو میزدم کنار و با دست آروم دست مالیش میکردم البته با ترس
اندام خیلی خوبی داره اصلا ظاهرش به سنش نمیخوره
خلاصه یک سالی اینجوری بود و هر سری من پیشرفت میکردم تو تابستون مخصوصا کع فقط ی تاپ و ی دامن میپوشید
یا ی دونه از این پیراهن های بلند زیرش هیچی نداشت
میدادم بالا کلا لخت جلوم بود
دیگه از مالیدن و بوسیدن لیسیدن رفتن سراغ دخول
کصش خیلی توپل و چاق و چله بود اکثرا هم تقریبا شیو بود
پاهاشو میدادم بالا میکردم توش
ی بار خواستم بچرخونمش رو به شکم که کونشو بکنم
با ی مکافاتی چرخوندمش و لای کوننشو باز کردم پره پشم بود و عرق کرده بود و بوی خیلی بدی میداد تو ذقم خورد
روش خیلی خوب بود ولی لاش افتضاح رفتم یکم پور فلفل قرمز آوردم ریخم لای کونش رو سولاخ کونش تا بعد هوشیاری مجبورش کنه شیو کنه
که همینم شد
آبجیم سه سال از خودم بزرگتره.توی دبیرستان کتاب زیست شناسی راجع به اندامهای تناسلی یک فصل داشت.شب زمستون بود کنار بخاری داشتیم درس میخوندیم سر بحث باز شد.من گفتم واقعا مال دخترا چه شکلیه برام توضیح داد ولی قانع نمیشدم.آخرش گفتم اگه من نشونت بدم تو هم نشونم میدی.گفت نه. ولی به شوخی گفتم بیا این مال من ببین.دیدم با سرعت سرشو هورد بالا و دید الکی گفتم.فهمیدم کنجکاوه ببینه.سرشو اروم اوردم بیرون نشونش دادم.چشاش با تعجب خیره شد بش.کم کم سوراخ سرشو نشونش دادم و گفتم ازش یه اب سفید میاد بیرون.زیرشم دوتا توپ قشنگ و نرم داره.میخای کاملشو بیارم بیرون .چیزی نگفت.منم همشو با تخما انداختم بیرون .شق کرده بودم.گفتم بش دست بزن چقد سفته.اروم دست زد.گفتم تخمام ببین چقد نرمه.بازم اروم و با تعجب دست زد.گفتم اگه آبشو میخای ببینی بگیر توی دستت و بالا پایین کن.قبول نکرد ولی اصرار کردم قبول کرد.ابم پاچید بیرون ریخت روی دستش بدش اومد ولی واسش جالب بود.آخرشم هیچیشو به من نشون نداد.
↩ sooo2
چون توی داستان سکسی های سایت خودم نوشتمش
چند سال قبل
↩ حس.خوب۱۲
میگم قبلا خونده بودمش نمیدونستم داستان خودت بود
↩ sooo2
الان من خودم خیلی هارو میدونم که این نوع رابطه هارو دارن
من یکی از همسایه هامون خلاف کار بود مواد میفروخت افتاد زندان با حکم سنگین ی زن داشت دوتا پسر یکی ۱۲ یکی ۱۸ ساله تقریبا بعد نزدیگ دوسال بعد این زنه حامله شد از بالا اومدن شکمش ما فهمیدیم شوهرم تبعید بود زندان ناکجا آباد که ملاقات هم نمیرفتند اینا چون با پسر کوچیکه ما همبازی بودیم
مادر خودم رفته بود حالشو پرسیده بود و بهش سرزده بود داشت واسه خالم تعریف میکرد من شنیدم میگفت پسره بزرگش ی شب میاد تو اتاق مادره با چاقو و قمه که باید لخت بشی من بکنم ت وگرنه تیکه تیکهات میکنم پسر کوچیکه هم خونه فامیلشون بوده با زور و بزن بزن زنه میگفت لختم کرد و منم دیدم حریفش نمیشم تسلیمش شدم بعد اونم مفصل مادر خودشو میکنه بهشم میگه بکسی بگی ی شب میام تو خواب میکشمت به همه هم میگم با ی مردی رابطه داشت کشتمش
میگفت یکساله پسر بزرگم دیگه کلا تو اتاق پیش من میخوابه کوچیکه هم رفته ی اتاق رو پشت بوم داشتن اونجا میخوایه
خودم یادمه بچه به دنیا اومد توی خونه بی سر وصدا از فامیل و آشنا ولا تو خونه هم بود این بچه
↩ Iran1403
اره والا یه جوری از سکس محارم میگن انگار یه چیز عادیه این کارا شاید یک در میلیون باشه الکی بزرگش میکنن
↩ sooo2
البته خیلی از مادر ها هم مقصر بوجود اومدن این روابط هستن با پسرشون چطوری ؟ مثلا مادره روشنفکره امروزی هستش جلو پسره بچه ۸ ۹ سالش لباس عوض میکنه لخت میشه لباسای آزاد و باز میپوشه حموم میبره با خودش اون تو ذهن خودش از رک محبت پسرشو نزدیک خودش اینقدر نگه میداره ولی در عمل اون پسر کم کم به مادرش حس شهوت پیدا میکنه مادره تحریک ش میکنه بچه بزرگ میشه این حس ها شدید و قوی تر میشن تا ی جایی که نمیتونه تحمل کنه مجبور میشه ابرازش کنه