با ناهید تو دانشگاه اشنا شدم
هرچقدر من ناز و لوندی دخترونه داشتم اون خشونت پسرونه شدیم دوستای فاب هم
نوازشای خاصش از همون صندلیای دانشگاه شروع شد
وقتی نیگام میکرد تو چشاش یه برق عجیبی بود
همیشه بغلاش بوساش نوازشش دلمو میلرزوند
یه شب موند خونمون
موقع خواب حرکت دستاش تو موهام و نفس کشیدن تندش یجور خاصی بود
دستاشو اروم گذاشت رو سینم و شروع کرد مالوندن
اعتراض که کردم لبامو بوس کرد و گفت یه امشبو اعتماد کن بهم
دستشو که برد زیر تاپم و نوک ممه مو بازی داد صدای اهم دراومد
اروم اروم نوازشم میکرد و دستشو میبرد پایین تر
به خودم که اومد داشت کسمو میمالید اروم
نمیتونستم یا نخواستم جلوشو بگیرم
لبای نرم و لطیفشو که رو کسم حس کردم
دستام چنگ شد تو موهاش
وارد شدن زبونش تو کسم با فشار دادن سرش همزمان شد
چه حس متنفاوتی بود نسبت به خوردن یه مرد
بدم نیومد یه حس جدید بود
“هرچقدر من ناز و لوندی دخترونه داشتم اون خشونت پسرونه شدیم دوستای فاب هم
نوازشای خاصش از همون صندلیای دانشگاه شروع شد
وقتی نیگام میکرد تو چشاش یه برق عجیبی بود
همیشه بغلاش بوساش نوازشش دلمو میلرزوند
یه شب موند خونمون
موقع خواب حرکت دستاش تو موهام و نفس کشیدن تندش یجور خاصی بود”
وااااااااااای خیلی قشنگ بود سارا تو داستان بنویسی چیکار میکنی مخاطبتو
واقعا لذت میبرم هربار میخونمش دختر
بدون اطناب قشنگ هر سکانسیو شرح میدیو بدون معطلی سکانس جدیدو تو ذهن مخاطب روشن میکنی واقعا بینظیر بود…
مرسی هستی 🙏 🌹 👌 👌
↩ Saraaajooon
فدای تو بچه حرف دلمو زدم با دلی سربلند 😎
اینکه یه همجنست بهت نزدیک بشه و نوازشت کنه و به جاهای خصوصیت برسونه خودشو حس غریبیه دخمل بابا وحیدت استادی بود تو این رسته برا خودش زمان نوجووونی 😁 👿 🌹 😏 😎
↩ Saraaajooon
آی گفتی بچه منو یاد نوجووونیم انداختی سارا وقتی برای اولین بار از روی شهوت دستمو جاهای بردم که ناشناخته بود
واقعا اولش یه کنجکاوی سادست که بذار ببینم چه خبره بعد میرسی به یه لذت عمییییییییییییق خدا گناهان منو ببخشه بچه چرا منو هواییی میکنی آخه تو با این شیطونکات…
“کشف ناشناخته ها لذت بخشه😈😈😈”
↩ Saraaajooon
از اینهمه شیطنت اینهمه آدمک چه قصدی داری بچه تا کجا اینجور چشمات برق بزنه؟
این پدرت بدبخت یاد گناهان افتاد باز حیا نمیکنی؟
دم بریده بازی تا کی آه سااااااااااااااااارا 😎
↩ Saraaajooon
خدایا رحم کن بر من پیر ناتوان این بچه تا نوشته با سه نقطه بعدشم دو تا شیطونک نشونه دختر کابوی وحشی تر تمام وجودمو تر گرفته یاد این شعر حضرت مولانا افتادم:
نوش کن بچه
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار میگردم
مذاق عاشقی دارم پی دیدار میگردم
خدایا رحم کن بر من پریشان وار میگردم
خطا کارم گناهکارم به حال زار میگردم
شراب شوق می نوشم به گرد یار میگردم
سخن مستانه می گویم ولی هوشیار میگردم
گهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزم
مسیحا در دلم پیدا و من بیمار میگردم
بیا جانا عنایت کن تو مولانای رومی را
غلام شمس تبریزم قلندروار میگردم