براي اولين بار تمام خونه رو تاريك كردم!
حتي اباژور و چراغ خواب هم خاموشه
با انگشتام روي ميز دنبال سيگاري ك رول كردم ميگردم
دراز ميكشم روي مبل
ب شيشه ي نصفه ي شراب نگاه ميكنم
تا سيگارمو نكشم نميفهمم چقدر گرفته ،بايد روشنش كنم
از پنجره نور چراغاي خيابون ميوفته توي خونه
سيگارمو روشن ميكنم
پك اول و سنگين ميكشم ، صداي جليز سوختن توتون سيگارم بهم حس خوبي ميده
همه ي دودشو ميكشم توي شش هام
سينه ام ميسوزه از داغيش،ولي سوختنشو دوست دارم
ي دسته از موهامو ميپيچم دور سرم جوري ك جلوي چشامو بگيره نور ب چشمم نرسه
دوست داشتم تو تاريكي غرق بشم
اخرين عكس پروفايلت اومد جلو چشمم
ي كم تپل شده بودي
اگه عكستو عوض نميكردي عمرا چكت نميكردم
ولي الان دلم براي چشات و ارامشي ك توي بغلت داشتم تنگ شده
دوست دارم اين خلسه ي تاريكه دلتنگي رو
لعنت ب تو عشق اولم🖤
↩ Mastewine
وای
مرسی از این همه لطف
ایموجی گل و خنده رو میپذیرم
قلب دیگه زیادی احساسی میشه 🌹 🌹 🌹
↩ Mastewine
مینا خانم نوشتنتون رو دوس دارم مخصوصا تو توصیف کردن سیگار و شراب و انتقال احساستون به نوشته هاتون، تاپیک عالی بود🌹🌹🌹🌹💞