نقدی بر باندبازی قسمت داستانا

1397/04/30

پیرو بحث دیسلایکهای فیک که اخیراً صورت گرف و بحث آشنای دیگری که گاهاً از آن با اصطلاح “باندبازی” (به شخصه ترجی میدم بگم “گروهک‌بازی”) در قسمت داستان یاد میشود برآن شدیم که تاپیکی مجزا در تجزیه تحلیل این معضل ایجاد شود. هم به‌عنوان نظر شخصی خودم و هم نظراتی که دیگران در راستای انتقاد به این موضو مطرح نمودن، به‌ هر روی هراونچه در این زمینه تاکنون مطرح شده، به صورت یکدس و جعمبندی‌شده اینجا قرار میگیرد و هرگونه قضاوت واگذار میشود.

اینجا با شواهد امر واکاوی میشود که وختی گفته میشود “باندبازی” دقیقاً چه چیزی مد نظر است.

برخی از اعتراضات آشنا که بارها به روند مورد بحث مطرح شده، بدین شرح است:

  • گفته میشود که بسیار دیده شده برخی صرفاً طبق شناخ از نام فلان نویسنده، به محض انتشار داستانش، نخونده لایک میدن و بعد میرن سراغ خوندن. گواه آن بسیاری از کامنتا با شرح «نخونده لایک تقدیمت» هس که بارها دیده شده و کمتر کسی در شهوانی‌ست که با چنین کامنتایی در قسمت داستانها برخورد نداشته باشد. این روال بی‌تردید مورد احجاف در حق سایر نویسندگان گمنام سایت است که ممکن است داستانشان کیفیت لازم را داشته باشد ولی آنچنان که باید در لیست ماهانه‌ی داستانا مورد توجه قرار نگیرد. منصفانه‌س که ملاکِ لایک و دیسلایک، قوت و ضعف خود داستان باشد نه فقط نام نویسنده‌ و پیشینه‌اش.
  • معضل دیگر؛ فضای زیر برخی داستانهاس که گاهی تبدیل میشود به آلاچیق دورهمی و گپ و گفتگو و چاق‌سلامتی و خوش و بش. طوری که حجم اینجور کامنتا میشه بیشتر از نظرات درمورد محتوای داستان. واضح است چنین فضایی زیر داستان، نه فقط برای کاربرانی که خارج از اون جو دوستانه‌ قرار دارن کوچیکترین جذابیتی ندارد، بلکه موجب میشود رغبتی برای ابراز نظر از سوی کاربران دیگر درمورد داستان ایجاد نشود. بهرحال شایان ذکر است منظور از عبارت «نظر شما چیه» که در فیلد کامنت زیر داستانهاس، نظر درمورد «داستان» است. جهت احترام به کاربران میتوان گپ‌های دوستانه را به تاپیکهای تالار کافه‌ی شهوانی انتقال داد و اونجا هرچقد لازم بود دورهم چاق‌سلامتی و بگو‌بخن راه انداخ و از فضای دوستانه در جای مناسب شهوانی لذت برد.
  • مسله‌ای دیگری نیز مطرح است و آن احساس وظیفه‌‌ی برخی دوستداران نویسندگان برای وکیل‌مدافع شدن است در قبال هر نقدی که زیر داستان مطرح میشود. گاهی به داستانی از نویسنده‌‌‌ای نام‌آشنا انتقادی وارد میشود، ولی پیش از آن‌که خود نویسنده پاسخ دهد، حمله از سوی هوادارانش صورت میگیرد و کاربر بدبخ که اونجا نقد کرده، از شونصد جهت با واکنش‌های احساسی مورد عنایت قرار داده میشود! لطفاً اجازه دهید اگر نقدی به داستان وارد میشود، خود نویسنده پاسخگو باشد تا فضا متشنج نشود. درضم فراموش نشود که هیچ داستان یا نویسنده‌ای در مقام مقدس نیس که اجازه‌ی ایراد گرفتن به آن نباشد.

تا اینجا مواردی بوده که جسته‌گریخته از طرف برخی کاربران چه در قسمت داستان، چه انجمن، چه مستقیم و چه غیرمستقیم بهش اشاره‌هایی شده. اگه فک میکنید موردی هس که از قلم افتاده، میتوانید ذکر نمایید و درموردش توضی بدید. اینجا نیازی به تعارف و رودرباسی نداریم ولی دلیلی برای توهین هم نیس.

در ادامه شواهد مستقیمی که به باندبازی مشکوک است ذکر میشود.

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-07-21 22:19:27 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: Alouche
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: Alouche روز از نو روزی از نو!حالا اینکه تاپیک پر بازدید تره یا داستان انقد مهمه؟اصن اینجا چیزی مهمه؟شما ک بقول خودت خودشاخ پندار نبودی چرا عین همون حرفا تکرار شد؟این چیزای عجیب غریب چیه میگین خدایی این طومار طولانی چیه واقعا!کاش تو این مملکت خراب شده همه مسئولین پشتکار شمارو داشتن!اگه شما میگی کارشون بد بود خود شاخ پندار بودن چرا عینا کارشونو دارین تکرار میکنین الان دقیقا من فرقتونو نمیفهمم یک عده بچه ای ک از موضعشون به هیچ وجه حاضر نیستن پایین بیان و هردوطرف هم حقو صددرصد با خودشون میدونن و لج کردن!


بازدید تاپیکها یا داستانها مهم نیس، ولی ادعای کاذب و توهمات بی‌جا چرا.
این طوماری که فرمودید در تجزیه تحلیل همین چیزی‌ست که شما به عنوان "بچه‌بازی" ازش یاد کردید.

اگه از اول لحن شما دوستانه تر میبود و اونا هم هی کشش نمیدادن هی چندتایی با یه ادم کل کل نمیکردن و اعصابشو بهم نمیریختن…الان نیاز به تجزیه و تحلیلی نبود!به این دلیل بچه بازی هس ک هیچکدوم از طرفین قبول نمیکنین ک اشتباه کردین یعنی هیچ فرقی بینتون نیس…اگه میگی اونا توهم بیجا میزنن واقعا تو مسئول اینی ک اونا توهم بیجا نزنن؟اصن بزار فک کنن داستانا فرای تاپیکا بازدید داره واسه ادمین مهمه یا هرچی چه ضرری بتو میرسه بزار فک کنن واقعا فک میکنی واسه کسی مهمه ک تاپیک پربازدید تره یا داستان ک بخای تجزیه و تحلیلشم کنی؟ مگه دوست نیستین شما باهم واقعا درکتون نمیکنم ک از هم چی میخاین و دقیقا انتظارتون چیه!یکیتونم نمیخاد بخودش بیاد واقعا؟کوتاه اومدن تو بحث بی فایده و مسخره نشان از بزرگی و شخصیت طرفه اینم قابل توجهت اگه رفتار اونارو ناشایست میدونی حداقل کاری ک میتونی بکنی اینه ک خودت شایسته رفتار کنی…


یحتمل شما پستا رو با دقت نمیخونی چون پاسخ تموم حرفات توشون هس.
عرض شد این‌ انتظارِ لوس که لحن انتقاد حتماً باید کادوپیچ‌شده لای جلد* فدایت شوم* باشه چیزی نیس جز عادت به تعارف و ریا... و عدم تحمل صداقت!
درضم تعداد بازدید تاپیکا یا داستانا شخصاً به مویرگ تخم چپممم نیس! تموم حرفا رو ول کردی فقط همون یه قسمتو چسبیدی؟

نخیر به اون نچسبیدم فقط!همشو هم با دقت خوندم و بازم میگم همونطور ک واکنش اونا درست نبود!لحن توهم درست نبود به عنوان یه ادم بی طرف نظرم اینه حالا اینکه تو حقو به خودت بدی یه چیز طبیعیه ک همه جای دنیا ادما حقو با خودشون میدونن متاسفانه!من چیزی ک میبینم اینه ک شما دوطرف فقط نمیخاید کم بیارید تو این بحث دقت کن دارم میگم هر دوطرف…

1 ❤️

2018-07-21 22:29:41 +0430 +0430
نقل از: Alouche
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: Alouche
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: Alouche روز از نو روزی از نو!حالا اینکه تاپیک پر بازدید تره یا داستان انقد مهمه؟اصن اینجا چیزی مهمه؟شما ک بقول خودت خودشاخ پندار نبودی چرا عین همون حرفا تکرار شد؟این چیزای عجیب غریب چیه میگین خدایی این طومار طولانی چیه واقعا!کاش تو این مملکت خراب شده همه مسئولین پشتکار شمارو داشتن!اگه شما میگی کارشون بد بود خود شاخ پندار بودن چرا عینا کارشونو دارین تکرار میکنین الان دقیقا من فرقتونو نمیفهمم یک عده بچه ای ک از موضعشون به هیچ وجه حاضر نیستن پایین بیان و هردوطرف هم حقو صددرصد با خودشون میدونن و لج کردن!


بازدید تاپیکها یا داستانها مهم نیس، ولی ادعای کاذب و توهمات بی‌جا چرا.
این طوماری که فرمودید در تجزیه تحلیل همین چیزی‌ست که شما به عنوان "بچه‌بازی" ازش یاد کردید.

اگه از اول لحن شما دوستانه تر میبود و اونا هم هی کشش نمیدادن هی چندتایی با یه ادم کل کل نمیکردن و اعصابشو بهم نمیریختن..الان نیاز به تجزیه و تحلیلی نبود!به این دلیل بچه بازی هس ک هیچکدوم از طرفین قبول نمیکنین ک اشتباه کردین یعنی هیچ فرقی بینتون نیس..اگه میگی اونا توهم بیجا میزنن واقعا تو مسئول اینی ک اونا توهم بیجا نزنن؟اصن بزار فک کنن داستانا فرای تاپیکا بازدید داره واسه ادمین مهمه یا هرچی چه ضرری بتو میرسه بزار فک کنن واقعا فک میکنی واسه کسی مهمه ک تاپیک پربازدید تره یا داستان ک بخای تجزیه و تحلیلشم کنی؟ مگه دوست نیستین شما باهم واقعا درکتون نمیکنم ک از هم چی میخاین و دقیقا انتظارتون چیه!یکیتونم نمیخاد بخودش بیاد واقعا؟کوتاه اومدن تو بحث بی فایده و مسخره نشان از بزرگی و شخصیت طرفه اینم قابل توجهت اگه رفتار اونارو ناشایست میدونی حداقل کاری ک میتونی بکنی اینه ک خودت شایسته رفتار کنی..


یحتمل شما پستا رو با دقت نمیخونی چون پاسخ تموم حرفات توشون هس.
عرض شد این‌ انتظارِ لوس که لحن انتقاد حتماً باید کادوپیچ‌شده لای جلد فدایت شوم باشه چیزی نیس جز عادت به تعارف و ریا... و عدم تحمل صداقت!
درضم تعداد بازدید تاپیکا یا داستانا شخصاً به مویرگ تخم چپممم نیس! تموم حرفا رو ول کردی فقط همون یه قسمتو چسبیدی؟

نخیر به اون نچسبیدم فقط!همشو هم با دقت خوندم و بازم میگم همونطور ک واکنش اونا درست نبود!لحن توهم درست نبود به عنوان یه ادم بی طرف نظرم اینه حالا اینکه تو حقو به خودت بدی یه چیز طبیعیه ک همه جای دنیا ادما حقو با خودشون میدونن متاسفانه!من چیزی ک میبینم اینه ک شما دوطرف فقط نمیخاید کم بیارید تو این بحث دقت کن دارم میگم هر دوطرف..


نخست این‌که ممنون از قضاوت بی‌طرفانه‌ت.
دوم این‌که لحن اینجانب با احترام به نظرت ولی از نظر خودم اشتبا نبود. تا جایی که یادم میاد با همین لحن بارها انتقادات دیگری نیز به کاربران دیگر مطرح نمودم. از جمله انتقاد به داستان شیوا یا یکی از داستانای کیرمرد گرامی که برخلاف باقی داستاناش به نظرم ضعیف اومد، منتها ایشون هرگز جبهه نگرف و در کمال متانت پاسخ داد. پس مشکل از لحن من نیس.

2 ❤️

2018-07-22 04:56:09 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: shadow69
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: shadow69
نقل از: zhuan چون گفته بودم دیگه تو اون تاپیک کامنتی نمی‌ذارم، چه خوب که کامنتِ من رو هم نقل کردید. و من هم می‌تونم کامنت Shadow جان رو این‌جا جواب بدم؛

Shadow
همه حرفتون منطقی بود جز اون سطر اول اتفاقا هیچ دخلی با دیکتاتور بودن نداره این حرف طبیعتا وقتی شما درکی و پیش ضمینه ای از موضوع ندارید میشینید یه گوشه و ادامه ماجرا رو نگاه میکنین این موضوع ربطی به دیکتاتور بودن نداره بخش داستان ها رو کسی میتونه به چالش بکشه کم کم ۱۰℅فعالیتش تو سایت تو اون بخش بوده باشه…

ببخشیدا، اما شدیدا این موضوع ربط به دیکتاتور بودن داره!

دوتا نکته؛ اولا کی قراره این ۱۰٪ و غیره رو که گفتید، تعیین کنه؟ معیار و میزان چیه؟ “شورای نگهبان” داره این‌جا که نوعِ فعالیت و نحوه‌ی نظر دادن و اصلح بودنِ فرد رو بسنجه؟

باز هم تکرار می‌کنم: این‌جا یک سایت عمومیه و هر کسی که قوانین نوشته شده در بخشِ “قوانینِ کاربریِ سایت” رو رعایت کنه، صلاحیتِ نظر دادن داره.

و نکته‌ی دوم؛ به گفته‌ی خودِ دوستان (فعلا کار به درست یا غلط بودنِ این گفته ندارم) «مانور اصلی سایت روی بخشِ داستان‌هاست.» پس اگر شما هم این موضوع رو قبول دارید، نمی‌تونید خط‌کش بردارید و بگید فلانی و فلانی حقِ نظر دادن ندارند، چون تازه عضو شدن. فلانی و بهمانی حقِ اظهارِ نظر ندارند، چون تو اون بخش فعالت ندارند. ببخشیدا، مگه این‌جا جنگله؟! که هرکسی بیاد برا خودش قلمرو تعیین کنه…

کسی که سرچ می‌کنه داستان سکسی و راهنمایی می‌شه به این سایت، اگر فقط اون یک خط نوشته‌ی صفحه اول سایت یعنی «لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید» رو رعایت کنه، می‌تونه نظر بده، نقد کنه و…

بزرگوار این که من ۱۰℅گفتم صرفا یه چیز نسبی بود اما دلیل برای حرفم تصور کنین شما زمین کشاورزی و برنج میکارید برای بهتر عمل کردن میرین از چند نفر که برنج میکارن سوال میپرسین نه شخصی که به طور مثال پرتغال میکاره!
البته اسکلت حشری رو من گاها زیر داستان ها میبینم و حرف من خطاب به شما بود
هنوزم معتقدم کسی که خارج از گود هس بهتره نظاره گر بمونه یا این که حداقل کمی با فضای اون بحث آشنایی پیدا کنه بعد نظری بده این اصلا ربطی به عدم صلاحیت نداره برداشت اشتباه نکنین!

این صحبت شما رو من در کمال احترام رد میکنم نمونش الکس فرگوسن مربی افسانه ای منچستر یونایتد هرگز بازیکن نبود اما آرمانی ترین مربی منچستر بود .بعد هم ممکنه الان خیلی‌ها این تایپیک رو بخونند ولی مایل نباشن اظهار نظر داشته باشند این که ما برای دیگران تعیین کنیم که چه کسی حق اظهار نظر داره یا نداره توهین به شعور اون فرده اینکه مثلا کسی هم بگه فلان نویسنده داستان می‌نویسه و حق زدن تایپیک نداره هم در همین ردس مگر شما زمان انتخابات از یه کشاورز میپرسید کتاب چارلز دیکنز یا بلندیهای بادگیر رو خونده و بعد بهش حق رای بدید حق نظر همون قدر که برای یک کشاورز حقه برای یک معلول و دکتر هم حقه .اگر اینجور باشه خب میشه جو موجود در جامعه که ترنس همجنس‌گرا و مخالف و هر کس با نگرشی که آخوند قبول نداشته باشه محکوم به زندان و خفه کردنه متاسفانه اصلا حرفتون رو درک نمیکنم هر کس مخصوصا در این سایت آزاده حسام کمی لحن تند با یه گی داشت فریاد وا مصیبتا و عدم رعایت حقوق کاربری و حقوق بشر شون سر بفلک زد اما گروه مافیایی سر تیتر تایپیک رو با بدترین توهین یعنی خفه بشه هر کی مثل ما نیست استارت زده و شما همچنان میگید کشاووز و برنج ....!!!!؟

حق رای یه مقوله(مغوله)جداس این موضوع کاملا متفاوت هست البته به نظر من این که نظری نده منظور ما این نبود که شعورش رو نداره خیر قضیه سر این هست که تا شما پیش زمینه ای نداشته باشی در مورد موضوعی نمیتونی منصفانه نظر بدی و جهت دار حتی ...

از کجا میدونید کسی داستان ها رو خونده یا نخونده؟!من به چیزهایی اشاره کردم که خودم دیدم و متاسفانه به هیچ کدوم از اونا جوابی داده نشد و بحث مدام به حاشیه رفت و تنها جواب یمن این بود که شماها که نظرت زیر داستان نیست حق اظهار نظر نداری کسی نگفت کجای حرف ما منتقدین نقدش وارد نیست اصلا چیکار دارین که کسی زیر داستان نظرش رو ثبت کرده یا نکرده (بعنوان مثال اسکلت داستان مدافعان حشر رو برای من فرستاد من خوندم و تا قسمت آخر هم پیگیر بودم و خیلی از داستانها رو همینجور من خوندم شاید بعلت مشغله کاری اصلا سایت نیومدم و نظری ثبت نکردم و نظرمو به اسی گفتم )این یک نمونش بود .اما اصل موضوع سر اینه که آیا واقعا لایک نخونده یا دیسلایک نخونده نزدین من خودم بشخصه اسم نمی‌برم ولی خیلی دیدم یا اومدن فحش دادن طولانی بود فلان فلان شده نخوندم یه مثال لایک و دیسلایک .یا عزیز کی بودی لایک مثلا پانزدهم نخونده تقدیم بهت .یا نخوندم لایک فلان تقدیم بهت برم سر کار بعدن میخونم این یعنی لایک یا دیسلایک فیک بدون اینکه بار معنایی داستان رو دونسته باشیم و رای بدیم خب یه زمانی وقتی بخاطر گروه و دوستی لایک میدین گروه مقابل که یه روز باز همینجوری یه داستان رو باز کردم و دیدم دوتا باند که سر اینکه فلانی کامنت های کاربران مخالف گروه دیگه رو لایک کرده دعواس و بهم دو گروه بد و بیراه میگن بنظرت تو این شرایط که یا تعارف یا تخریب همدیگه من چه نظری باید بزارم الآنم زبونم مو در آورد و با مدرک حرف زدم خاستین اسکریناشم بزاریم خب نگین نیست یا الکی حرف می‌زنیم ما که نویسنده نیستیم که متهمون کنید وقتی اونا واسه این گروه دیسلایک میدن و زیر داستانها به مسیحا و ... فحش میدن و این گروه به اونور فحش میدن و میگن دیسلایک کار شماست چرا سرتونو زیر برف میکنید ؟! ما فقط گفتیم این باند هست خودتونم زیر داستانها اعتراف میکنید به بودنش پس چرا حق اظهار نظر نداریم الآنم هی مثل تایپیک قبل موضوع رو بحاشیه نبرید لازم به ذکر هست که نویسندگان تراز اولی هم هستن که بواسطه قلم زیباشون بالا هستن و منم اذعان کردم اما موندم بخاطر بیان حقایق چرا باید مورد هجمه و توهین و اینکه حق اظهار نظر نداریم قرار بگیریم مگه اینجا سایت آزاد نیست ؟!

خوب من باز هم تاکید میکنم من که نمیتونم بفهمم که فعالیتی دارین یا نه من این رو به انصافتون سپردم که اگه خارج از جو هستین لطفا نظری ندین این مربوط به شما نبود کلی گفتم چیزی که اسکلت حشری هم بالا تر تایید کرد
در مورد نخونده لایک خودمم دارم یه تجدید نظری میکنم توش یادمه چن دفعه خودمم استفاده کردم از این حرف…
منتها اون هایی که میکنن توجیح خودشون رو دارن و درست هم هست از نظرشون

0 ❤️

2018-07-22 06:37:39 +0430 +0430
نقل از: Snowflake
نقل از: اسکلت حشری از اونجا که عمده‌ی حواشی و جدل‌ها از واکنش‌های احساسی به برخی انتقادات صورت میگیرد، اینجا یه واکاوی بر تفاوت میان توهین و انتقاد بیان میشود.

معنای “توهین” واضح است

معنای “انتقاد” واضح است

معنای “اظهار نظر رُک و صریح” نیز واضح است

«توهین به شخص» با «انتقاد به عملکرد» فرق اساسی دارد.

اگر به نویسنده‌ی یک داستان مستقیماً گفته شود ابله، توهین به شخص اوست. اما اگر گفته شود داستان ابلهانه‌س، اظهار نظر درمورد محتواست کمااینکه یک نویسنده‌ی خوب که انتظار بالایی ازش میرود نیز ممکن است داستان ابلهانه بنویسد و در نقد آن نیازی به تعارف و رودرباسی وجود ندارد. همانطور که یک بازیکن حرفه‌ای یا تیم ورزشی که توقع زیادی ازش هس ممکن است در یک بازی‌ عملکردش گَند و افتضاح باشد، محتوای یک داستان یا تاپیک نیز ممکن است چرند، لوس، جلف و بیهوده باشد و میتوان صراحتاً آن را بیان کرد.

به‌ هر روی انتقاد در پاسخ به رفتار اشتبا بیان میشود و نیازی به کادوپیچ کردنش نیس.

زبان انتقاد بسه به نوع اشتبا میتواند متغیر باشد، گاه ملایم است، گاه تند و گزنده‌ تا زمانی که حمله‌ی شخصی در انتقاد نیس باید قدرت تحمل نظر مخالف را بالا برد.

حال اگر یکی سوسول و نازک‌نارنجی‌ست و تحمل انتقاد صریح نسبت به رفتارش ندارد مشکلی نیس، فوقش میتواند بگوید آزرده‌ شده ولی افترای توهین و جوسازی چیزی جز ضعف، مظلوم‌نمایی و جلب‌ ترحم برداش نمیشود. قرار نی انتظار رود انتقاد مانند کیک و شیرینی هدیه شود تا مبادا به شخص شخیص کسی بربخورد. تا زمانی که در انتقاد، شخصِ کاربر مستقیم مورد حمله قرار نگیرد، توهینی در کار نیس.

به هر روی انتقاد صریح و صادقانه شرف دارد به انتقادات کادوپیچ شده با جلد فدایت شوم و تعارف و ریا.

اسکلت عزیز من یک عاشق داستانم. نمیگم بی طرف،صادقانه میگم که از خوندنشون لذت میبرم و برام جذاب تر از تاپیک ها هستند.

شکه و متعجبم.اما سعی میکنم قضاوت نابه جایی نداشته باشم

در مورد نخونده لایک ها بگم؟من بارها دیدم که زیر یه داستان متوسط نوشته شده : (امیدوارم باز هم برامون بنویسی)دقیقا از طرف همین اعضا که نقد و متهم میشن به یارکشی....حتی مثلا من حتی نظرات یه داستان رو دیدم که (بعدا میخونمی) در کامنتش بود...و بعد (نه،نشد....خوب نبود)کامنت بعدی.در صورتیکه خود نویسنده از نویسنده های معروف این سایت بود.میتونم حتی آدرس بدم.فکر میکنم تو تجربه ی من همچین دیدگاهی منصفانه نباشه....

.

من در مورد قوانین گپ و گفت نمیدونم ولی فکر میکنم وقتی توی کامنت جواب میدی،فضای صمیمی پیش میاد.نویسنده ها بدون اجحاف،جواب همه ی کامنت ها رو میدن.من تبعیضی ندیدم.مثلا حتی دیدم جواب یه ناسزا رو با لبخند و تایید یا شوخی دادند یا رد شدند.اونجا فقط صمیمته نه یه گروه که حس بالانشینی داشته باشند و کسی رو راه ندن. حتی گاهی گاهی گاهی نویسنده های به قول شما گمنام وقتی کامنت های منفی و پر از ناسزا و مرحمت دریافت میکنن جواب رو به همون شکل میدن و این چرخه ادامه پیدا میکنه.حواب کامنت ها رو دادن چیزی نیست که مربوط به گروهی خاص باشه.اما مودبانه نقد پذیرفتن(دارم در مورد نقد حرف میزنم نه صرفا اعمال سلیقه تو روند داستان)رو من توی همین گروه خاص بیشتر دیدم تا مابقی

فکر میکنم این حمله به نظر مخالف رو فقط زیر داستان اخر جناب مسیحا دیدم و واقعا ناراحت کننده بود و خودشون هم از اون ها خواستند این کار رو نکنن تا همچنین ذهنیتی ایجاد نشه.خیلی نادره.دیده نشده.نمیدونم چطور اینطور به چشم اومده

اما از انتقاد بگم که زبان نقد هر طیفی داشته باشه،مخاطب که مجبور به تحمل نیست...یا من فکر میکنم شما معتقدید هست؟(ابدا قصد جسارت ندارم)


دورود...

نخست‌این‌که شما کاملاً آزادی از هر قسمت سایت که عشخت کشید اسفاده کنی و لذت ببری. واضحه شهوانی برا همه‌س. حال یکی بیشتر تو تاپیکاس، یکی داستانا، یکی عکسا، یکی چت و...هیچ‌ اجبار یا اصراری وجود ندارد که کجا بهتره. منتها این‌که کاربری بابت تولید محتوا در هر قسمت از سایت، دچار توهم شود که کارش ارحج‌تر است یا بهای ویژه‌ای دارد، میشود مصداق بارز همان «حس بالانشینی» که خودتون لفظش رو فرمودید.

دوم‌: موارد «گپ و گفتگو زیر داستان» و «نخونده لایک دادن» که بهش اشاره نمودید البته نظرات برخی کاربران بود که بارها دیدم مستقیمو غیرمستقیم جاهایی بیان شده و درنظرم مونده بود. حال چون این تاپیک بحثش مرتبط بود اونام اینجا لحاظ شد. ناگفته نماند که تا حد زیادی نظرم باهاشون همسو هس. بهرحال تردیدی در این نیس که نخونده‌لایک‌دادن امری غیرمنصفانه‌س و موجب اجحاف در حق سایر نویسندگانی میشود که اون شناسه رو هنو به دس نیوردن که صرفاً برای نامشون لایک بگیرن. میتونم مثال بزنم چن مورد رو که میگفتن سر همین قضایا دلسرد شدن ولی ترجی میدم نام نیارم تا باز یه داستان‌سرایی‌ جدید شورو نشود...
درمورد بحث «گپ و گفتگو زیر داستان» کاملاً سوء برداش کردید! کسی نگف نویسنده جواب کامنتا رو نده. یادمم نمیاد گفته باشم توهین رو نباید پاسخ داد. خوبه خودتون میگید کامنت‌های پر از ناسزا (فرق توهین و انتقاد در همین پستی که نقلش زدید به وضوح شرح داده شده) منظور از گپ و گفتگو که جواب‌‌کامنتا‌رو‌دادن نیس. واضحه نویسنده‌ حق داره در قبال اثرش به نظرات مثبت و منفی واکنش نشون بده. ولی جو لوس و چت غیرمرتبط با داستان بحث دیگری‌ست. گاهی چاق‌سلامتی و حرفای کاملاً اضافی و نابجا فضای نظرات زیر داستانا رو پر میکند که جلوه‌ی جالبی ندارد. نه فقط از سوی نویسنده بلکه حتا کاربران ناآشنا با او هم! مث برخی کامنتا با مضمامین چرندی مث اول شدم! ـ دوم شدم و... گاهی نیز خارج از بحث داستان صرفاً خوش و بش‌هایی رؤیت میشود که بیشتر مناسب گروه چت تلگرامی‌ست تا فضای عمومی داستان.

سوم: در باب حمله به نظر مخالف نیز زیاد دیده شده که برخی کاربران یحتمل بواسطه ارتباط دوستانه یا هوادارانه با نویسنده‌ی محترم، تاب و تحمل هیچ‌گونه نظر منفی زیر داستان را نداشته و خود را موظف به پاسخگویی میدانند درحالی که اغلب این واکنش‌ها بیشتر از روی احساسات است و منطق نخش کمرنگتری توش داره. شاید بهرحال انتقاد واقعا به‌جا بوده باشه ولی این هجمه‌های نابجا نه فقط جو را متشنج میسازد، بلکه به ضرر خود نویسنده‌‌م هس که ضعیف فرض شده و ازش برای دفا براومدن. مسئولیت پاسخ‌گویی به نقدها (نه توهین‌ها) با خود نویسنده‌س نه هوادارانش.
(خودمم در گذشته مرتکب این اشتبا شدم برا همین تا حد زیادی درک میکنم مشکل از کجا ناشی میشود.)

و اما چارم درمورد «زبان انتقاد» که گویا ریشه‌ی تموم این جار و جنجال بوده:
همونطور که بارها گفته شد، مخاطب میتواند در تحمل زبان انتقاد رک و صریح ناتوان باشد، تا اینجاش هیچ مشکلی نیس، ولی افترای توهین، تهمت کینه‌توزی، حسودی و دشمنی، بدترین راه ممکن برای جبران ضعف خودش است و ناچاریم با این جوسازی الکی برخورد جدی کنیم.
شواهد امر به حد کافی گویا هس که در انتقاد مورد بحث، نه ناسزایی وجود داشته نه فحاشی و حمله‌ی شخصی. صرفاً رک و پوسکنده گفته شده از اینچنین حرفا، اینگونه برداش میشود (که صدالبته هم شد!) و راه‌حل چیز دیگری‌ست و خلاصه این مسیر به طرز فجیعی اشتباس.
همونطور که در ابتدای تاپیک هم گفته شد، اگر شما توجیهی برای ما دارید که سخنانی مث «شما چنینید و ما چنانیم ـ ببینید با ما اینچنین کرده‌اند ـ چقد آنها چنانند که با ما اینچنین میکنند و...» چیزی به جز جلب توجه، مراببین و خودخفن‌پنداری برداش میشود، اون وخ میتوان گف که انتقاد بیجا بوده.

3 ❤️

2018-07-22 06:44:27 +0430 +0430
نقل از: بزرگوار_استوراخچی اسی جان ! منم یه گروهک میخوام درست کنم ! میخوایم نذاریم بقیه نطرسنجی بزنن ! شده درباره جنس قابلمه نظرسنجی بزنیم نمیذاریم !


اگه بخاطر اون نظرسنجی خودت که گفتم ریدماله و حذف شد میگی که الحق یه کونکش کینه‌‌شتری هسی!

دارم برات...

1 ❤️

2018-07-22 08:36:01 +0430 +0430

اول از همه بگم که من دیر به این داستان ها رسیدم و هنوز اون تاپیک مذکورو که فک کنم الان دیگه از ۳۰صفحه رد شده رو نرسیدم همش رو بخونم ولی ماجرا رو گرفتم و الانم با خوندن تاپیک شما اسکلت جان اگه اجازه هست حرفی برا گفتن دارم…

اول از همه اینکه من خودم از طرفدارای همون ها ک بهشون میگین باند هستم(نه همشون البته) و عاشق خوندن داستان ها. از طرف دیگه شیفته ی مطالب علمی و تاپیک هایی ک شما میزنین بودم و هستم و این ارادت منو زیر خیلی از تاپیک هاتون دیدین.(لازمه بگم این اکانت اولم نیست و به تاریخ توجه نکنین یا زوده؟؟ :) )

فکر میکنم اینکه طرفدار هردوتون هستم برای اینکه نظراتم بی طرف باشه کافیه. و دروغ چرا؟ خیلی از دیدن این جو متشنج بینتون ناراحت شدم…

باید بگم که متاسفانه حرفاتون درسته… خود من هم بارها شده ک زیر داستانی نوشتم قبل خوندن لایک تقدیمتون ولی بعد خوندن خوشم نیومده ولی از سر رودربایسی لایکو برنداشتم یا اینکه با این فکر که این نویسنده نویسنده ی خوبیه و حالا این یه کارش ضعیفه و اشکالی نداره لایک دادم (میدونم خیلیا مثل منن) یا اینکه صرفا به خاطر رفاقت به کسی لایک دادم درحالی ک اصلا داستانشو دوست نداشتم ( از همین تریبون قول میدم ک دیگه اینکارو نکنم که این لایکا باعث همچین دردسرایی بشه…)

یه موضوع دیگه ای ک گل گفتین بحث اون قربون صدقه هاییه زیر داستانا تو کامنتا برای هم میرن.خیلی وقتا اون جو باعث شده که منی که خیلی توی اون دورهمی دوستانه نیستم معذب باشم نظری بدم یا حتی از اینکه دوستام ناراحت بشن انتقادمو خوردم.البته نمیشه از این مورد عیبی گرفت چون به هرحال دوستن دیگه…

خلاصه ی بحث اینکه کم و کاستی زیاد داره بخش داستان ها (و همینطور بخش تاپیک ها ) و نیاز زیادی به انتقاد و رفع و رجوع فقط باید جنبش باشه…

7 ❤️

2018-07-22 08:50:53 +0430 +0430
نقل از: Holy_man اول از همه بگم که من دیر به این داستان ها رسیدم و هنوز اون تاپیک مذکورو که فک کنم الان دیگه از ۳۰صفحه رد شده رو نرسیدم همش رو بخونم ولی ماجرا رو گرفتم و الانم با خوندن تاپیک شما اسکلت جان اگه اجازه هست حرفی برا گفتن دارم....

اول از همه اینکه من خودم از طرفدارای همون ها ک بهشون میگین باند هستم(نه همشون البته) و عاشق خوندن داستان ها. از طرف دیگه شیفته ی مطالب علمی و تاپیک هایی ک شما میزنین بودم و هستم و این ارادت منو زیر خیلی از تاپیک هاتون دیدین.(لازمه بگم این اکانت اولم نیست و به تاریخ توجه نکنین یا زوده؟؟ :) )

فکر میکنم اینکه طرفدار هردوتون هستم برای اینکه نظراتم بی طرف باشه کافیه. و دروغ چرا؟ خیلی از دیدن این جو متشنج بینتون ناراحت شدم…

باید بگم که متاسفانه حرفاتون درسته… خود من هم بارها شده ک زیر داستانی نوشتم قبل خوندن لایک تقدیمتون ولی بعد خوندن خوشم نیومده ولی از سر رودربایسی لایکو برنداشتم یا اینکه با این فکر که این نویسنده نویسنده ی خوبیه و حالا این یه کارش ضعیفه و اشکالی نداره لایک دادم (میدونم خیلیا مثل منن) یا اینکه صرفا به خاطر رفاقت به کسی لایک دادم درحالی ک اصلا داستانشو دوست نداشتم ( از همین تریبون قول میدم ک دیگه اینکارو نکنم که این لایکا باعث همچین دردسرایی بشه…)

یه موضوع دیگه ای ک گل گفتین بحث اون قربون صدقه هاییه زیر داستانا تو کامنتا برای هم میرن.خیلی وقتا اون جو باعث شده که منی که خیلی توی اون دورهمی دوستانه نیستم معذب باشم نظری بدم یا حتی از اینکه دوستام ناراحت بشن انتقادمو خوردم.البته نمیشه از این مورد عیبی گرفت چون به هرحال دوستن دیگه…

خلاصه ی بحث اینکه کم و کاستی زیاد داره بخش داستان ها (و همینطور بخش تاپیک ها ) و نیاز زیادی به انتقاد و رفع و رجوع فقط باید جنبش باشه…


نظر منصفانه‌ و بی‌طرفانه‌ت که فارق از بحثای شخصی مستقیم به اصل مطلب پرداختی لایق تقدیره.
امید است اونچه صادقانه از جانب خودت به عنوان یکی از کاربران پیگیر داستانها درمورد «معذب بودن» مطرح کردی، اونجوری که باید مورد توجه واقع شود.
مایه خرسندیه فضای این بستری که شکل گرف باعث شد حرف دلت رو بزنی.

3 ❤️

2018-07-22 09:07:18 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: Holy_man اول از همه بگم که من دیر به این داستان ها رسیدم و هنوز اون تاپیک مذکورو که فک کنم الان دیگه از ۳۰صفحه رد شده رو نرسیدم همش رو بخونم ولی ماجرا رو گرفتم و الانم با خوندن تاپیک شما اسکلت جان اگه اجازه هست حرفی برا گفتن دارم....

اول از همه اینکه من خودم از طرفدارای همون ها ک بهشون میگین باند هستم(نه همشون البته) و عاشق خوندن داستان ها. از طرف دیگه شیفته ی مطالب علمی و تاپیک هایی ک شما میزنین بودم و هستم و این ارادت منو زیر خیلی از تاپیک هاتون دیدین.(لازمه بگم این اکانت اولم نیست و به تاریخ توجه نکنین یا زوده؟؟ :) )

فکر میکنم اینکه طرفدار هردوتون هستم برای اینکه نظراتم بی طرف باشه کافیه. و دروغ چرا؟ خیلی از دیدن این جو متشنج بینتون ناراحت شدم…

باید بگم که متاسفانه حرفاتون درسته… خود من هم بارها شده ک زیر داستانی نوشتم قبل خوندن لایک تقدیمتون ولی بعد خوندن خوشم نیومده ولی از سر رودربایسی لایکو برنداشتم یا اینکه با این فکر که این نویسنده نویسنده ی خوبیه و حالا این یه کارش ضعیفه و اشکالی نداره لایک دادم (میدونم خیلیا مثل منن) یا اینکه صرفا به خاطر رفاقت به کسی لایک دادم درحالی ک اصلا داستانشو دوست نداشتم ( از همین تریبون قول میدم ک دیگه اینکارو نکنم که این لایکا باعث همچین دردسرایی بشه…)

یه موضوع دیگه ای ک گل گفتین بحث اون قربون صدقه هاییه زیر داستانا تو کامنتا برای هم میرن.خیلی وقتا اون جو باعث شده که منی که خیلی توی اون دورهمی دوستانه نیستم معذب باشم نظری بدم یا حتی از اینکه دوستام ناراحت بشن انتقادمو خوردم.البته نمیشه از این مورد عیبی گرفت چون به هرحال دوستن دیگه…

خلاصه ی بحث اینکه کم و کاستی زیاد داره بخش داستان ها (و همینطور بخش تاپیک ها ) و نیاز زیادی به انتقاد و رفع و رجوع فقط باید جنبش باشه…


نظر منصفانه‌ و بی‌طرفانه‌ت که فارق از بحثای شخصی مستقیم به اصل مطلب پرداختی لایق تقدیره.
امید است اونچه صادقانه از جانب خودت به عنوان یکی از کاربران پیگیر داستانها درمورد «معذب بودن» مطرح کردی، اونجوری که باید مورد توجه واقع شود.
مایه خرسندیه فضای این بستری که شکل گرف باعث شد حرف دلت رو بزنی.

ممنونم ?

بسیار امیدوارم این بحث و کشمکش های تلخ حداقل به یه نتیجه ی درست برسه و موجب بهتر شدن سایت بشه نه کم کار شدن همین چندتا کاربر خوبی هم که مونده…

2 ❤️

2018-07-22 09:18:20 +0430 +0430
نقل از: Holy_man اول از همه بگم که من دیر به این داستان ها رسیدم و هنوز اون تاپیک مذکورو که فک کنم الان دیگه از ۳۰صفحه رد شده رو نرسیدم همش رو بخونم ولی ماجرا رو گرفتم و الانم با خوندن تاپیک شما اسکلت جان اگه اجازه هست حرفی برا گفتن دارم....

اول از همه اینکه من خودم از طرفدارای همون ها ک بهشون میگین باند هستم(نه همشون البته) و عاشق خوندن داستان ها. از طرف دیگه شیفته ی مطالب علمی و تاپیک هایی ک شما میزنین بودم و هستم و این ارادت منو زیر خیلی از تاپیک هاتون دیدین.(لازمه بگم این اکانت اولم نیست و به تاریخ توجه نکنین یا زوده؟؟ :) )

فکر میکنم اینکه طرفدار هردوتون هستم برای اینکه نظراتم بی طرف باشه کافیه. و دروغ چرا؟ خیلی از دیدن این جو متشنج بینتون ناراحت شدم…

باید بگم که متاسفانه حرفاتون درسته… خود من هم بارها شده ک زیر داستانی نوشتم قبل خوندن لایک تقدیمتون ولی بعد خوندن خوشم نیومده ولی از سر رودربایسی لایکو برنداشتم یا اینکه با این فکر که این نویسنده نویسنده ی خوبیه و حالا این یه کارش ضعیفه و اشکالی نداره لایک دادم (میدونم خیلیا مثل منن) یا اینکه صرفا به خاطر رفاقت به کسی لایک دادم درحالی ک اصلا داستانشو دوست نداشتم ( از همین تریبون قول میدم ک دیگه اینکارو نکنم که این لایکا باعث همچین دردسرایی بشه…)

یه موضوع دیگه ای ک گل گفتین بحث اون قربون صدقه هاییه زیر داستانا تو کامنتا برای هم میرن.خیلی وقتا اون جو باعث شده که منی که خیلی توی اون دورهمی دوستانه نیستم معذب باشم نظری بدم یا حتی از اینکه دوستام ناراحت بشن انتقادمو خوردم.البته نمیشه از این مورد عیبی گرفت چون به هرحال دوستن دیگه…

خلاصه ی بحث اینکه کم و کاستی زیاد داره بخش داستان ها (و همینطور بخش تاپیک ها ) و نیاز زیادی به انتقاد و رفع و رجوع فقط باید جنبش باشه…

درود به شرف و صداقتت که لپ مطلب رو بیان کردی و با وجود دوستی حقایق رو انکار نکردی من اون تایپیک هم گفتم یکی نبود بیاد بگه شصت درصد مطالب و انتقاداتتون غلطه ولی چهل درصدش درسته.

خوشحالم که صادقانه مطالبی که توسط خود ادمین و کاربرانی که خودشون دیدن مسایل رو زیر سوال نبرید و مثل یک انسان آزاده حقایق رو تایید کردید هر چند اگه کسی تو این سایت بوده باشه خود ادمین در مورد لایک کردن یه سری داستان و بردنش به بالای داستانها تایپیک زد و یه سری متخلف رو حذف کاربری کرد .و جالبتر اینکه از ابتدای بحث کسی دلیلی بر خلاف گفته های ما ارایه نکرد و سعی کردن با مغلطه و حاشیه پراکنی اصل موضوع رو انکار کنند
در مورد ذی نفع بودن هم همگی می‌دونن هدف این تایپیک بالا بردن داستان خودمون نبوده چون داستانی نداریم پس هدفمون جز ارتقا کیفیت سایت و داستانها هدفی دیگه نداشتیم

5 ❤️

2018-07-22 09:46:50 +0430 +0430

صد در صد که همچین چیزی وجود داره.
اما خب برخی از نویسنده های عزیز و معروف سایت هم گاها حساسیتشون زیادی میشه.
مثلا من کلا یک داستان نوشتم و چنتا از نویسنده های قدیمی سایت مورد عنایت قرارمون دادن و گفتن قلمت کپی از سامیه! که واقعا من چنین قصدی نداشتم و داستانم کاملا از خودم بود!
اما درکل من هم فکر میکنم جریان دیسلایک فیک وجود داره!

1 ❤️

2018-07-22 10:37:52 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: Holy_man اول از همه بگم که من دیر به این داستان ها رسیدم و هنوز اون تاپیک مذکورو که فک کنم الان دیگه از ۳۰صفحه رد شده رو نرسیدم همش رو بخونم ولی ماجرا رو گرفتم و الانم با خوندن تاپیک شما اسکلت جان اگه اجازه هست حرفی برا گفتن دارم....

اول از همه اینکه من خودم از طرفدارای همون ها ک بهشون میگین باند هستم(نه همشون البته) و عاشق خوندن داستان ها. از طرف دیگه شیفته ی مطالب علمی و تاپیک هایی ک شما میزنین بودم و هستم و این ارادت منو زیر خیلی از تاپیک هاتون دیدین.(لازمه بگم این اکانت اولم نیست و به تاریخ توجه نکنین یا زوده؟؟ :) )

فکر میکنم اینکه طرفدار هردوتون هستم برای اینکه نظراتم بی طرف باشه کافیه. و دروغ چرا؟ خیلی از دیدن این جو متشنج بینتون ناراحت شدم…

باید بگم که متاسفانه حرفاتون درسته… خود من هم بارها شده ک زیر داستانی نوشتم قبل خوندن لایک تقدیمتون ولی بعد خوندن خوشم نیومده ولی از سر رودربایسی لایکو برنداشتم یا اینکه با این فکر که این نویسنده نویسنده ی خوبیه و حالا این یه کارش ضعیفه و اشکالی نداره لایک دادم (میدونم خیلیا مثل منن) یا اینکه صرفا به خاطر رفاقت به کسی لایک دادم درحالی ک اصلا داستانشو دوست نداشتم ( از همین تریبون قول میدم ک دیگه اینکارو نکنم که این لایکا باعث همچین دردسرایی بشه…)

یه موضوع دیگه ای ک گل گفتین بحث اون قربون صدقه هاییه زیر داستانا تو کامنتا برای هم میرن.خیلی وقتا اون جو باعث شده که منی که خیلی توی اون دورهمی دوستانه نیستم معذب باشم نظری بدم یا حتی از اینکه دوستام ناراحت بشن انتقادمو خوردم.البته نمیشه از این مورد عیبی گرفت چون به هرحال دوستن دیگه…

خلاصه ی بحث اینکه کم و کاستی زیاد داره بخش داستان ها (و همینطور بخش تاپیک ها ) و نیاز زیادی به انتقاد و رفع و رجوع فقط باید جنبش باشه…

درود به شرف و صداقتت که لپ مطلب رو بیان کردی و با وجود دوستی حقایق رو انکار نکردی من اون تایپیک هم گفتم یکی نبود بیاد بگه شصت درصد مطالب و انتقاداتتون غلطه ولی چهل درصدش درسته.

خوشحالم که صادقانه مطالبی که توسط خود ادمین و کاربرانی که خودشون دیدن مسایل رو زیر سوال نبرید و مثل یک انسان آزاده حقایق رو تایید کردید هر چند اگه کسی تو این سایت بوده باشه خود ادمین در مورد لایک کردن یه سری داستان و بردنش به بالای داستانها تایپیک زد و یه سری متخلف رو حذف کاربری کرد .و جالبتر اینکه از ابتدای بحث کسی دلیلی بر خلاف گفته های ما ارایه نکرد و سعی کردن با مغلطه و حاشیه پراکنی اصل موضوع رو انکار کنند
در مورد ذی نفع بودن هم همگی می‌دونن هدف این تایپیک بالا بردن داستان خودمون نبوده چون داستانی نداریم پس هدفمون جز ارتقا کیفیت سایت و داستانها هدفی دیگه نداشتیم

ممنون کپتن جان ?

آقا این داستان یه خوبی دیگه هم داشت این بود ما بالاخره بعد مدت ها حضور گرمتو دیدیم :) رو عرشه که ماه به ماه به زور سر میزنی :)

0 ❤️

2018-07-22 11:26:54 +0430 +0430
نقل از: zhuan با عرضِ ادب و سلام؛ فقط خواستم در مورد پاراگراف آخر کامنت‌تون خطاب به اسکلت جان یه نکته‌ی کوچیک رو عرض کنم.

در موردِ زبان و نحوه‌ی بیانِ نقد و انتقاد صحبت شد، تکرارِ مکررات نمی‌کنم. فقط یه نکته خیلی عجیب هست برام، اونم تفاوتِ گفته‌های و نوشته‌ها و ادعاهای برخی دوستان با نحوه‌ی عمل و برخوردشونه.

از یه طرف ادعای مبارزه برای همجنس‌گرا ستیزی دارن و این‌که «قدرت تحمل نظر مخالف عجین شده با شخصیت»‌شون و «از وقتی یادشونه برای تحمل نظرات مخالف تمرین داشتن» و از یه طرف [و در واقع] کوچک‌ترین نقد و انتقادی رو برنمی‌تابن. و بارها و بارها تو کامنت‌ها به انواع و اقسامِ گوشه و کنایه و با یه سری کلمات و اصطلاحاتِ مثلا ادبی سعی در مغلطه و شلوغ‌بازی دارن و البته، تحقیرِ شخصیت، پست‌ها، تاپیک‌ها و کامنت‌های طرفِ مقابل.

(متاسفانه یا خوش‌بختانه اهلِ اسکرین‌شات گرفتن و مدرک جمع کردن نیستم؛ تقریبا همه‌چی تو تاپیک‌ها موجوده. البته اگر کامنت‌های دوستان از تیغِ ویرایش و خودسانسوری و تعدیل نظر در امان بوده باشه!)

حالا کدوم رو باور کنیم؟! ظرفیتِ بالای دوستان و نقدپذیر بودنشون رو یا اونجوری عصبی شدن و مشوش‌گویی و مغلطه‌کردن برای هیچ و پوچ؟

قضاوت باشه به عهده‌ی بینندگان و خوانندگان.


ضمن سپاس بابت این واکاوی مهم عرض شود که هرچن خودمم با اسکیرین گذاشتن حال نمیکنم (مگراین‌که واقعاً لازم باشد!) ولی حال که بحث از این رفتار متناقض به میون اومد، یادم به اظهاراتی در گذشته افتاد که چیزی نبود جز ادعا در رک‌گویی و صداقت از سوی اونی که مشخص شد خودش در تحمل همینا ناتوان بوده! الان که فک میکنم میبینم جا داره همینجا بهش اشاره شود:

(ادعای مذکور به همین گندگی مربوط میشود به حواشی زیر داستان "سکس با چشمان بسته‌" که اون زمان سرکار خانوم ایلونا خصوصی فرمودن بیا قضاوت کن و گفتم خودمو قاطی نمیکنم)

نقل این سخن ارزشمند اینجا خالی از لطف نیس که:

«چنان باش که می‌نمایی یا چنان نما که هسی!»

(آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند)


پ ن: اگر در زمینه‌ای خودتان ظرفیت کافی ندارید، آبرومندانه‌تر است که لاقل ادعا و شعار نیز درمورد آن مطرح نفرمایید، شخص رک‌گو باید تکلیفش را با خود روشن کند بداند با خودش چن‌چند است، نمیشود که صداقت و رک‌گویی را تنها برای خود جایز بداند ولی همین قضیه به خودش که رسید زودی بهم بریزد، بشکند و وا دهد.

4 ❤️

2018-07-22 11:46:19 +0430 +0430

اجازه می خوام در مورد کلیت این ماجراها و نه خود موضوع بخصوص نظری داشته باشم. اکثری مطلبی که اینجا نقل می کنم از ویکی پدیای فارسی و با جستجوی «مثلث کارپمن» پیدا میشه. من فکر می کنم دوستان درگیر مثلث کارپمن هستن؛ مثلث کارپمن ، مثلث شرم، خالق شرم یا مثلث نقش‌ها می باشد. انسان‌ها در روابط خود در نقش‌های کارپمن قرار می‌گیرند.

۱- قربانی کسی است که از لحاظ روحی خودش را شکست خورده و ناامید می‌پندارد. توجه داشته باشید که لازم نیست واقعاً شکست خورده باشد همین که نتواند این موضوع کنار بیاید برای قربانی بودن کفایت می کند. او برای پوشش دادن این ضعف خود به دنبال ناجی می‌گردد یا بدنبال رنج دیگری است.

۲- ناجی کسی است که دوست دارد مشکلات دیگران را حل کند. ناجی در واقع به دنبال غلبه بر حس ضعف خودش است.

۳-زجر دهنده به دنبال زجر دادن طرف مقابل است.

مثلث کارپمن معمولا یک مثلث دو نفره است یا تقابل دو نظر مختلف و با تغییر نقشها کامل میشود. یک ناجی می تواند هم زجر دهنده باشد هم قربانی.

من فقط دو مثال رو کپی می کنم که مطلب طولانی تر ازین نشه:

«زجردهنده به قربانی: وقتی یک آزاردهنده نمی‌تواند حرف خودش را به کرسی بنشاند، در حقیقت شکست خورده‌است. او زمان و انرژی خود را در رابطه باخته‌است و حالا تبدیل به یک قربانی شده‌است.

قربانی به آزاردهنده: یک قربانی می‌تواند مدام با شکایت کردن از وضع خود، تبدیل به یک آزاردهنده بشود. وقتی یک ناجی قربانی را پیدا می‌کند، در ابتدا می‌تواند کنترل بازی را دست بگیرد. قربانی از حضور ناجی خوشحال است. اما وقتیکه یک قربانی دیگر نخواهد نقش خود را ادامه بدهد، ناجی را تحت فشار می‌گذارد و با زجر دادن سعی می‌کند که از این نقش بیرون بیاید.»

0 ❤️

2018-07-22 11:51:14 +0430 +0430
نقل از: بزرگوار_استوراخچی
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: بزرگوار_استوراخچی اسی جان ! منم یه گروهک میخوام درست کنم ! میخوایم نذاریم بقیه نطرسنجی بزنن ! شده درباره جنس قابلمه نظرسنجی بزنیم نمیذاریم !


اگه بخاطر اون نظرسنجی خودت که گفتم ریدماله و حذف شد میگی که الحق یه کونکش کینه‌‌شتری هسی!

دارم برات...

نه داداش کلا خوشم میاد وقتی میبینم سه روز از نظرسنجی گذشته و هنوز نظرسنجی تازه ای نیومده !

اسی جان تو منو اینجوری دیدی !؟ یعنی من از تو کینه دارم !؟ از تویی که باعث شدی ایمانم به خدا از بین بره و با خیال راحت جق بزنم !؟ نه داداش تو عزیزی ....

لامصب اومدم نظرسنجی رو ویرایش کنم سایت بگا رفت خخخخخخ


ارادتمندم دهن سرویس!

1 ❤️

2018-07-22 12:02:23 +0430 +0430

با عرض سلام و عصر خوش لازم دونستم که چند تا نکته رو روشن کنم.

اول اینکه اون شایعه نون قرض دادن یعنی اینکه نویسنده های شناخته شده سایت تو یه اطاق یا چت روم جمع شدن پیمان بستن که بطور متقابل همدیگه رو لایک کنن صرفا چرند محضه و به هیچ عنوان چنین چیزی نیست . این درسته که هر نویسنده شناخته شده ای طرفدارانی داره که نوشته هاشو میخونن و حمایت میکنن اما شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن یا قرار داد لایک متقابل و یا خیلی چیزای دیگه صرفا ذات ایرانی رو نشون میده. میگن قطار تا ثابت وایساده کسی کاری به کارش نداره اما به محض اینکه حرکت میکنه یه عده به طرفش سنگ پرت میکنن که متاسفانه فقط گفته فلسفی نیست جزو سرگرمی های بچه های روستا است که هر ساله باعث شکستن مقدار زیادی شیشه صدمه مالی به راه اهن و بعضا صدمه فیزیکی به مسافرین قطار میشه. این خصوصیت یه جامعه مرده است که تا وقتی ثابت ساکن و مصرف کننده باشی در امانی اما وای به روزی که بخوای کاری انجام بدی چیزی خلق کنی و یا تغییری ایجاد کنی همه باهم علیه شما متحد میشن. اینجا متاسفانه شده محل تخلیه عقده های یک مشت مریض روانی که در دنیای واقعی از ترس جرات جیک زدن ندارن و کسی محل سگ بهشون نمیزاره اما اینجا چون دست کسی بهشون نمیرسه میان زیر داستانها با فحش دادن احساس قدرتمند بودن میکنن. نویسنده هم باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره. خوب حقته هفت ساعت وقت گذاشتی نوشتی و بازخوانی و غلط گیری کردی مفتو مجانی گذاشتی اینجا بایدم فحش بخوری!!!
راجع به ضایع شدن حق تازه وارد ها فرمودید. اقایون هر ادم شناخته شده ای تو هر کاری یک روزی یه تازه وارد تازه کار گمنام بوده. ما پیامبر نیستیم که امدنمون وعده داده شده باشه. خود من زمستان نودو یک اومدم اینجا سال نودو دو اولی کارمو گذاشتم اینجا رک بگم کلی هم زیرش فحش خوردم !! اما محل نزاشتم و به کارم ادامه دادم. . وقتی اومدم جناب اساطیر عقاب پیر ایول گرامی و… به اینجا حکومت میکردن کسی هم منو نمیشناخت. اینو هم به معادله اضافه بفرمایید که من قبل از اینجا هم در سایت قلمدان فعالیت میکردم هم در وبلاگ خودم یعنی بی تجربه نیومدم اینجا. اما الان در نتیجه سالها وقت گذاشتن فعالیت و فحش خوردن در همین هفته گذشته یکی از نوشته های من برای بار چهارم برای سه روز در راس جدول داستانهای برگزیده قرار گرفت تا اینکه یه داستان دیگه لایکاش بیشتر شد مال من شد رتبه دوم حالا شما بزاریدش برو حساب فعالیت گروهک ها!!!
جماعت اهل مطالعه مشکل اصلی که شماها سعی میکنید ندیده بگیریدیش اینه که اینروزا یک عده عقده ای مریض میخوان با توهین به ادمهای شناخته شده به قول امریکاییا خودشونو بزارن رو نقشه!!! یعنی خودشون رو مطرح کنن که اره ما هم هستیم!!! حالا اگر یه مجلوق سیزده چهارده ساله صرفا به خاطر اینکه نتونسته با نوشته من نوعی خود ارضایی کنه میاد دری وری میگه منم که به عنوان نویسنده حق جواب دادن ندارم یه عزیز دیگه ای هم میاد میگه اقا!!! برچسب داستان همون بالا هست اون اونو بخون بعد داستان رو این طنزه نه اروتیک. فریاد یه عده در میاد که ای گروهک ای مجاهدین ای منافقین ای مافیا ای اینتلیجنت سرویس… که چی؟ یه نفر اومده مثلا گفته این مجموعه پنج قسمتی ادامه ماجراهای اون یکی مجموعه است چون سایت بیشتر از پنج قسمت ادامه نمیده فصل های جدیدو باید با نام جدید گذاشت شما باید قبلی رو میخوندی که اینو می فهمیدی . بعد اسم اینو میزارن تعصب کور یا باند بازی!! اخه گروهک یعنی چی مگه بمب گذاشتیم یا کسیو ترور کردیم که اینجوری میگین؟؟ یکم دنیاتونو بزرگ کنید مگه این لایک صدتاش و یا یک میلیونش رو ببری نونوایی نصف نون لواش به جاش میدن که اینقدر قضیه رو بزرگ کردین؟؟ یه تاپاله ای اومد تلگرام من گفت برای قسمت اول داستان تولد یک مردم ازارت با ایدی های متفاوت بیستو دوتا دیسلایک زدم گفتم برو دویستو بیست تا دیگه هم بزن ببین گریت بند میاد؟ اگرم افاقه نکرد خوابت نبرد سگ خور بگو من خودمم برات دیسلایکش کنم!! برادرای من عزیزای من. یکی از همکلاسی های دبیرستان پدرش کارمند سپاه بود شد مسئول خرید سپاه . اولین کاری که کرد به پسرش گفت برو با پسر عمت یه شرکت بزن گفت پسر عمه رو میخوام چیکار خودم میزنم باباش گفت شرکت به نام تو باشه اسم فامیل خریدار و فروشنده یکی میشه گندش در میاد. پسر عمتو به خاطر اسم فامیلش لازم داریم. رفت شرکت زد تو تجریش . شرکتی که هیچ فعالیتی نداره فقط سه تا دخترو استخدام کردن مثلا برای کارمندی اما عملا برای سکس چون هیچ کاری اونجا انجام نمیشه!!! هر مزایده ای سپاه داره برای خرید هر زهرماری. این تاپاله شرکت میکنه باباشم که مسئول خریده پسر خودشو برنده میکنه جنسو هم از یه جای دیگه میخرن شیش برابر میفروشن به سپاه . یعنی عملا بودجه سپاهو میریزن به حساب شخصیشون روزی که شروع کردن خونشون ته بلوار ابوذر بود نزدیک جوانمرد قصاب جزو بدترین محله های تهران. الان سه تا واحد تو یه برج در نیاوران دارن یکیشو باباهه نشسته یکیشو خودش اون یکی هم خانواده عمه جان!! داداش من یکم چشماتو باز کن باند بازی یعنی این نه لایک زدن صد تا یه غاز!!! مملکتو دارن بار میکنن میبرن هرهر به ریشمون میخندن اونوقت شماها سر چند تا لایک ببین چه بلوایی راه انداختین…

1 ❤️

2018-07-22 12:26:44 +0430 +0430
نقل از: shahx-1 با عرض سلام و عصر خوش لازم دونستم که چند تا نکته رو روشن کنم.

اول اینکه اون شایعه نون قرض دادن یعنی اینکه نویسنده های شناخته شده سایت تو یه اطاق یا چت روم جمع شدن پیمان بستن که بطور متقابل همدیگه رو لایک کنن صرفا چرند محضه و به هیچ عنوان چنین چیزی نیست . این درسته که هر نویسنده شناخته شده ای طرفدارانی داره که نوشته هاشو میخونن و حمایت میکنن اما شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن یا قرار داد لایک متقابل و یا خیلی چیزای دیگه صرفا ذات ایرانی رو نشون میده. میگن قطار تا ثابت وایساده کسی کاری به کارش نداره اما به محض اینکه حرکت میکنه یه عده به طرفش سنگ پرت میکنن که متاسفانه فقط گفته فلسفی نیست جزو سرگرمی های بچه های روستا است که هر ساله باعث شکستن مقدار زیادی شیشه صدمه مالی به راه اهن و بعضا صدمه فیزیکی به مسافرین قطار میشه. این خصوصیت یه جامعه مرده است که تا وقتی ثابت ساکن و مصرف کننده باشی در امانی اما وای به روزی که بخوای کاری انجام بدی چیزی خلق کنی و یا تغییری ایجاد کنی همه باهم علیه شما متحد میشن. اینجا متاسفانه شده محل تخلیه عقده های یک مشت مریض روانی که در دنیای واقعی از ترس جرات جیک زدن ندارن و کسی محل سگ بهشون نمیزاره اما اینجا چون دست کسی بهشون نمیرسه میان زیر داستانها با فحش دادن احساس قدرتمند بودن میکنن. نویسنده هم باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره. خوب حقته هفت ساعت وقت گذاشتی نوشتی و بازخوانی و غلط گیری کردی مفتو مجانی گذاشتی اینجا بایدم فحش بخوری!!!
راجع به ضایع شدن حق تازه وارد ها فرمودید. اقایون هر ادم شناخته شده ای تو هر کاری یک روزی یه تازه وارد تازه کار گمنام بوده. ما پیامبر نیستیم که امدنمون وعده داده شده باشه. خود من زمستان نودو یک اومدم اینجا سال نودو دو اولی کارمو گذاشتم اینجا رک بگم کلی هم زیرش فحش خوردم !! اما محل نزاشتم و به کارم ادامه دادم. . وقتی اومدم جناب اساطیر عقاب پیر ایول گرامی و… به اینجا حکومت میکردن کسی هم منو نمیشناخت. اینو هم به معادله اضافه بفرمایید که من قبل از اینجا هم در سایت قلمدان فعالیت میکردم هم در وبلاگ خودم یعنی بی تجربه نیومدم اینجا. اما الان در نتیجه سالها وقت گذاشتن فعالیت و فحش خوردن در همین هفته گذشته یکی از نوشته های من برای بار چهارم برای سه روز در راس جدول داستانهای برگزیده قرار گرفت تا اینکه یه داستان دیگه لایکاش بیشتر شد مال من شد رتبه دوم حالا شما بزاریدش برو حساب فعالیت گروهک ها!!!
جماعت اهل مطالعه مشکل اصلی که شماها سعی میکنید ندیده بگیریدیش اینه که اینروزا یک عده عقده ای مریض میخوان با توهین به ادمهای شناخته شده به قول امریکاییا خودشونو بزارن رو نقشه!!! یعنی خودشون رو مطرح کنن که اره ما هم هستیم!!! حالا اگر یه مجلوق سیزده چهارده ساله صرفا به خاطر اینکه نتونسته با نوشته من نوعی خود ارضایی کنه میاد دری وری میگه منم که به عنوان نویسنده حق جواب دادن ندارم یه عزیز دیگه ای هم میاد میگه اقا!!! برچسب داستان همون بالا هست اون اونو بخون بعد داستان رو این طنزه نه اروتیک. فریاد یه عده در میاد که ای گروهک ای مجاهدین ای منافقین ای مافیا ای اینتلیجنت سرویس… که چی؟ یه نفر اومده مثلا گفته این مجموعه پنج قسمتی ادامه ماجراهای اون یکی مجموعه است چون سایت بیشتر از پنج قسمت ادامه نمیده فصل های جدیدو باید با نام جدید گذاشت شما باید قبلی رو میخوندی که اینو می فهمیدی . بعد اسم اینو میزارن تعصب کور یا باند بازی!! اخه گروهک یعنی چی مگه بمب گذاشتیم یا کسیو ترور کردیم که اینجوری میگین؟؟ یکم دنیاتونو بزرگ کنید مگه این لایک صدتاش و یا یک میلیونش رو ببری نونوایی نصف نون لواش به جاش میدن که اینقدر قضیه رو بزرگ کردین؟؟ یه تاپاله ای اومد تلگرام من گفت برای قسمت اول داستان تولد یک مردم ازارت با ایدی های متفاوت بیستو دوتا دیسلایک زدم گفتم برو دویستو بیست تا دیگه هم بزن ببین گریت بند میاد؟ اگرم افاقه نکرد خوابت نبرد سگ خور بگو من خودمم برات دیسلایکش کنم!! برادرای من عزیزای من. یکی از همکلاسی های دبیرستان پدرش کارمند سپاه بود شد مسئول خرید سپاه . اولین کاری که کرد به پسرش گفت برو با پسر عمت یه شرکت بزن گفت پسر عمه رو میخوام چیکار خودم میزنم باباش گفت شرکت به نام تو باشه اسم فامیل خریدار و فروشنده یکی میشه گندش در میاد. پسر عمتو به خاطر اسم فامیلش لازم داریم. رفت شرکت زد تو تجریش . شرکتی که هیچ فعالیتی نداره فقط سه تا دخترو استخدام کردن مثلا برای کارمندی اما عملا برای سکس چون هیچ کاری اونجا انجام نمیشه!!! هر مزایده ای سپاه داره برای خرید هر زهرماری. این تاپاله شرکت میکنه باباشم که مسئول خریده پسر خودشو برنده میکنه جنسو هم از یه جای دیگه میخرن شیش برابر میفروشن به سپاه . یعنی عملا بودجه سپاهو میریزن به حساب شخصیشون روزی که شروع کردن خونشون ته بلوار ابوذر بود نزدیک جوانمرد قصاب جزو بدترین محله های تهران. الان سه تا واحد تو یه برج در نیاوران دارن یکیشو باباهه نشسته یکیشو خودش اون یکی هم خانواده عمه جان!! داداش من یکم چشماتو باز کن باند بازی یعنی این نه لایک زدن صد تا یه غاز!!! مملکتو دارن بار میکنن میبرن هرهر به ریشمون میخندن اونوقت شماها سر چند تا لایک ببین چه بلوایی راه انداختین…


مواردی که فرمودی برخیش درست ولی برخیش کاملاً بی‌ربط به این تاپیک بود.
اگه شما اینا رو در پاسخ به این تاپیک گفتی که واضحه اصلاً پستا رو درست نخوندی. اگه به صورت کلی میفرمایی و صرفاً دلت پر بوده و از این فرصت اسفاده کردی که چن کلام حرفای دلتو بزنی هیچ عب نداره تاپیک متعلق به خودته، درکل اگه در اعتراض به تعریف از واژه‌ی "گروهک" از این تاپیک اینا رو گفتی لطف کن این چن تا پرسش رو پاسخ بده:

کجای این تاپیک «شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن» مطرح شده؟
یا کجا گفته شد «نویسنده باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره»؟
یا کجا گفته شد «داستان که لایکاش بیشتر شد میره رو حساب فعالیت گروهک‌ها»؟
کجا گفته شد
«شما به عنوان نویسنده حق جواب دادن به کامنتا نداری»؟

3 ❤️

2018-07-22 12:37:40 +0430 +0430
نقل از: shahx-1 با عرض سلام و عصر خوش لازم دونستم که چند تا نکته رو روشن کنم.

اول اینکه اون شایعه نون قرض دادن یعنی اینکه نویسنده های شناخته شده سایت تو یه اطاق یا چت روم جمع شدن پیمان بستن که بطور متقابل همدیگه رو لایک کنن صرفا چرند محضه و به هیچ عنوان چنین چیزی نیست . این درسته که هر نویسنده شناخته شده ای طرفدارانی داره که نوشته هاشو میخونن و حمایت میکنن اما شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن یا قرار داد لایک متقابل و یا خیلی چیزای دیگه صرفا ذات ایرانی رو نشون میده. میگن قطار تا ثابت وایساده کسی کاری به کارش نداره اما به محض اینکه حرکت میکنه یه عده به طرفش سنگ پرت میکنن که متاسفانه فقط گفته فلسفی نیست جزو سرگرمی های بچه های روستا است که هر ساله باعث شکستن مقدار زیادی شیشه صدمه مالی به راه اهن و بعضا صدمه فیزیکی به مسافرین قطار میشه. این خصوصیت یه جامعه مرده است که تا وقتی ثابت ساکن و مصرف کننده باشی در امانی اما وای به روزی که بخوای کاری انجام بدی چیزی خلق کنی و یا تغییری ایجاد کنی همه باهم علیه شما متحد میشن. اینجا متاسفانه شده محل تخلیه عقده های یک مشت مریض روانی که در دنیای واقعی از ترس جرات جیک زدن ندارن و کسی محل سگ بهشون نمیزاره اما اینجا چون دست کسی بهشون نمیرسه میان زیر داستانها با فحش دادن احساس قدرتمند بودن میکنن. نویسنده هم باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره. خوب حقته هفت ساعت وقت گذاشتی نوشتی و بازخوانی و غلط گیری کردی مفتو مجانی گذاشتی اینجا بایدم فحش بخوری!!!
راجع به ضایع شدن حق تازه وارد ها فرمودید. اقایون هر ادم شناخته شده ای تو هر کاری یک روزی یه تازه وارد تازه کار گمنام بوده. ما پیامبر نیستیم که امدنمون وعده داده شده باشه. خود من زمستان نودو یک اومدم اینجا سال نودو دو اولی کارمو گذاشتم اینجا رک بگم کلی هم زیرش فحش خوردم !! اما محل نزاشتم و به کارم ادامه دادم. . وقتی اومدم جناب اساطیر عقاب پیر ایول گرامی و… به اینجا حکومت میکردن کسی هم منو نمیشناخت. اینو هم به معادله اضافه بفرمایید که من قبل از اینجا هم در سایت قلمدان فعالیت میکردم هم در وبلاگ خودم یعنی بی تجربه نیومدم اینجا. اما الان در نتیجه سالها وقت گذاشتن فعالیت و فحش خوردن در همین هفته گذشته یکی از نوشته های من برای بار چهارم برای سه روز در راس جدول داستانهای برگزیده قرار گرفت تا اینکه یه داستان دیگه لایکاش بیشتر شد مال من شد رتبه دوم حالا شما بزاریدش برو حساب فعالیت گروهک ها!!!
جماعت اهل مطالعه مشکل اصلی که شماها سعی میکنید ندیده بگیریدیش اینه که اینروزا یک عده عقده ای مریض میخوان با توهین به ادمهای شناخته شده به قول امریکاییا خودشونو بزارن رو نقشه!!! یعنی خودشون رو مطرح کنن که اره ما هم هستیم!!! حالا اگر یه مجلوق سیزده چهارده ساله صرفا به خاطر اینکه نتونسته با نوشته من نوعی خود ارضایی کنه میاد دری وری میگه منم که به عنوان نویسنده حق جواب دادن ندارم یه عزیز دیگه ای هم میاد میگه اقا!!! برچسب داستان همون بالا هست اون اونو بخون بعد داستان رو این طنزه نه اروتیک. فریاد یه عده در میاد که ای گروهک ای مجاهدین ای منافقین ای مافیا ای اینتلیجنت سرویس… که چی؟ یه نفر اومده مثلا گفته این مجموعه پنج قسمتی ادامه ماجراهای اون یکی مجموعه است چون سایت بیشتر از پنج قسمت ادامه نمیده فصل های جدیدو باید با نام جدید گذاشت شما باید قبلی رو میخوندی که اینو می فهمیدی . بعد اسم اینو میزارن تعصب کور یا باند بازی!! اخه گروهک یعنی چی مگه بمب گذاشتیم یا کسیو ترور کردیم که اینجوری میگین؟؟ یکم دنیاتونو بزرگ کنید مگه این لایک صدتاش و یا یک میلیونش رو ببری نونوایی نصف نون لواش به جاش میدن که اینقدر قضیه رو بزرگ کردین؟؟ یه تاپاله ای اومد تلگرام من گفت برای قسمت اول داستان تولد یک مردم ازارت با ایدی های متفاوت بیستو دوتا دیسلایک زدم گفتم برو دویستو بیست تا دیگه هم بزن ببین گریت بند میاد؟ اگرم افاقه نکرد خوابت نبرد سگ خور بگو من خودمم برات دیسلایکش کنم!! برادرای من عزیزای من. یکی از همکلاسی های دبیرستان پدرش کارمند سپاه بود شد مسئول خرید سپاه . اولین کاری که کرد به پسرش گفت برو با پسر عمت یه شرکت بزن گفت پسر عمه رو میخوام چیکار خودم میزنم باباش گفت شرکت به نام تو باشه اسم فامیل خریدار و فروشنده یکی میشه گندش در میاد. پسر عمتو به خاطر اسم فامیلش لازم داریم. رفت شرکت زد تو تجریش . شرکتی که هیچ فعالیتی نداره فقط سه تا دخترو استخدام کردن مثلا برای کارمندی اما عملا برای سکس چون هیچ کاری اونجا انجام نمیشه!!! هر مزایده ای سپاه داره برای خرید هر زهرماری. این تاپاله شرکت میکنه باباشم که مسئول خریده پسر خودشو برنده میکنه جنسو هم از یه جای دیگه میخرن شیش برابر میفروشن به سپاه . یعنی عملا بودجه سپاهو میریزن به حساب شخصیشون روزی که شروع کردن خونشون ته بلوار ابوذر بود نزدیک جوانمرد قصاب جزو بدترین محله های تهران. الان سه تا واحد تو یه برج در نیاوران دارن یکیشو باباهه نشسته یکیشو خودش اون یکی هم خانواده عمه جان!! داداش من یکم چشماتو باز کن باند بازی یعنی این نه لایک زدن صد تا یه غاز!!! مملکتو دارن بار میکنن میبرن هرهر به ریشمون میخندن اونوقت شماها سر چند تا لایک ببین چه بلوایی راه انداختین…

دوست عزیز کاملا و نه تماما حرفاتون رو قبول دارم و بشدت موافق یکسری از حرفاتونم بارها هم گفتم سایت نویسندگان چیره دست زیادی داره و خود شما هم دست به قلم هستید و وقتی برای یک نوشته وقت میزارید و یا یک نویسنده داستان می‌نویسه یا یه کاربر زحمت می‌کشه مطلب اقتصادی سیاسی و.. میزاره هدفش لذت بردن و آگاهی مخاطب و افزایش آگاهی و به اشتراک گذاشتن تجربیاتش هست بقول شما که الان زحمت کشیدید و گوشه ای از پلشتی جامعه رو در مثال همون شرکت نقل کردید حداقل ذهن من مخاطب رو به یه سری مسایل روشن کردید منم یه مثل میزنم چند سال پیش تو همین سایت یکی پیدا شد از کسانی که پستی در سایت داشت و مسایلی رو برای کاربران و حریم شخصی و خصوصیشون بوجود آورد ما و چند نفر از دوستان نتونستیم ببینیم به اشتباه ادمین یکی رو در جایگاهی قرار داده که به حریم کاربران تجاوز کرده و ابروشون و عکساشون رو در سایت علنی می‌کنه پس سکوت نکردیم حتی مقابل ادمین و اشتباهش تاپیک زدیم و کاربری هایی که طبق نظر سنجی خود سایت جز محبوبترین و مفیدترین کاربران بودن با قدمت بالا بخاطر اینکه هدف اصلی از ورود به این سایت آزادی و عدالت و روشنفکری هست رو قربانی کردیم تا بالاخره ادمین به اشتباهش پی برد .تو این سالها نسبت به هر مشکلی که در سایت وجود داشته نتونستیم بی‌تفاوت باشیم و سکوت کنیم چرا که قصدمون پیشرفت سایت حتی قیمت حذف اکانت قدیمیمون بوده .در مورد داستانها هم چندین ماه پیش معضلاتی بوجود اومد تایپیک زدم و مشکل رو بیان کردم و بعد اون قضیه برای ادمین هم روشن شد و تاپیک ادمین حرفای منو تایید کرد چند شب پیش هم یکسری دوستان معضل دیسلایک رو مطرح کردن که وقتی ما حقایقی رو گفتیم تا حداقل تونسته باشیم کمکی در جهت رفع این معضل کنیم بحث بحاشیه رفت و کل حرفای من حداقل اینه اگر شخصی قلم خوبی نداره بهش توهین نکنیم حق اظهار نظر بدیم بمخالف جهت غرض ورزی داستانها رو لایک یا دیسلایک نکنید بدون اینکه مطلبی رو بخونید دیسلایک ندید و لایک نکنید .اگر از نویسنده ای حتی خوشمون نمیاد بگیم قلمت خوبه و نکات مثبت نوشتشو بیان کنیم و نهایت مثلا در انتها بگم هر چند که از تو خوشم نمیاد ولی نوشتت خوبه و در جهت عکس اگر کسی قصدش دوستیه بجای لایک الکی نوشتت رو بخونه و اگر نوشته ضعف داره با وجود علاقه و دوستی نکات ضعف نوشته رو بیان کنه تا باعث پیشرفت نویسنده بشه.البته هستند خواننده هایی که صرفاً جهت فحاشی زیر داستان میان و قضیه اینا جداست در هر صورت سپاسگزارم از نظرتون

اینم

[نقدی بر جو حاکم بر داستانهای سایت]
https://shahvani.com/forum/topic/نقدی-بر-جو-حاکم-بر-داستان-های-سایت

4 ❤️

2018-07-22 13:04:32 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: shahx-1 با عرض سلام و عصر خوش لازم دونستم که چند تا نکته رو روشن کنم.

اول اینکه اون شایعه نون قرض دادن یعنی اینکه نویسنده های شناخته شده سایت تو یه اطاق یا چت روم جمع شدن پیمان بستن که بطور متقابل همدیگه رو لایک کنن صرفا چرند محضه و به هیچ عنوان چنین چیزی نیست . این درسته که هر نویسنده شناخته شده ای طرفدارانی داره که نوشته هاشو میخونن و حمایت میکنن اما شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن یا قرار داد لایک متقابل و یا خیلی چیزای دیگه صرفا ذات ایرانی رو نشون میده. میگن قطار تا ثابت وایساده کسی کاری به کارش نداره اما به محض اینکه حرکت میکنه یه عده به طرفش سنگ پرت میکنن که متاسفانه فقط گفته فلسفی نیست جزو سرگرمی های بچه های روستا است که هر ساله باعث شکستن مقدار زیادی شیشه صدمه مالی به راه اهن و بعضا صدمه فیزیکی به مسافرین قطار میشه. این خصوصیت یه جامعه مرده است که تا وقتی ثابت ساکن و مصرف کننده باشی در امانی اما وای به روزی که بخوای کاری انجام بدی چیزی خلق کنی و یا تغییری ایجاد کنی همه باهم علیه شما متحد میشن. اینجا متاسفانه شده محل تخلیه عقده های یک مشت مریض روانی که در دنیای واقعی از ترس جرات جیک زدن ندارن و کسی محل سگ بهشون نمیزاره اما اینجا چون دست کسی بهشون نمیرسه میان زیر داستانها با فحش دادن احساس قدرتمند بودن میکنن. نویسنده هم باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره. خوب حقته هفت ساعت وقت گذاشتی نوشتی و بازخوانی و غلط گیری کردی مفتو مجانی گذاشتی اینجا بایدم فحش بخوری!!!
راجع به ضایع شدن حق تازه وارد ها فرمودید. اقایون هر ادم شناخته شده ای تو هر کاری یک روزی یه تازه وارد تازه کار گمنام بوده. ما پیامبر نیستیم که امدنمون وعده داده شده باشه. خود من زمستان نودو یک اومدم اینجا سال نودو دو اولی کارمو گذاشتم اینجا رک بگم کلی هم زیرش فحش خوردم !! اما محل نزاشتم و به کارم ادامه دادم. . وقتی اومدم جناب اساطیر عقاب پیر ایول گرامی و… به اینجا حکومت میکردن کسی هم منو نمیشناخت. اینو هم به معادله اضافه بفرمایید که من قبل از اینجا هم در سایت قلمدان فعالیت میکردم هم در وبلاگ خودم یعنی بی تجربه نیومدم اینجا. اما الان در نتیجه سالها وقت گذاشتن فعالیت و فحش خوردن در همین هفته گذشته یکی از نوشته های من برای بار چهارم برای سه روز در راس جدول داستانهای برگزیده قرار گرفت تا اینکه یه داستان دیگه لایکاش بیشتر شد مال من شد رتبه دوم حالا شما بزاریدش برو حساب فعالیت گروهک ها!!!
جماعت اهل مطالعه مشکل اصلی که شماها سعی میکنید ندیده بگیریدیش اینه که اینروزا یک عده عقده ای مریض میخوان با توهین به ادمهای شناخته شده به قول امریکاییا خودشونو بزارن رو نقشه!!! یعنی خودشون رو مطرح کنن که اره ما هم هستیم!!! حالا اگر یه مجلوق سیزده چهارده ساله صرفا به خاطر اینکه نتونسته با نوشته من نوعی خود ارضایی کنه میاد دری وری میگه منم که به عنوان نویسنده حق جواب دادن ندارم یه عزیز دیگه ای هم میاد میگه اقا!!! برچسب داستان همون بالا هست اون اونو بخون بعد داستان رو این طنزه نه اروتیک. فریاد یه عده در میاد که ای گروهک ای مجاهدین ای منافقین ای مافیا ای اینتلیجنت سرویس… که چی؟ یه نفر اومده مثلا گفته این مجموعه پنج قسمتی ادامه ماجراهای اون یکی مجموعه است چون سایت بیشتر از پنج قسمت ادامه نمیده فصل های جدیدو باید با نام جدید گذاشت شما باید قبلی رو میخوندی که اینو می فهمیدی . بعد اسم اینو میزارن تعصب کور یا باند بازی!! اخه گروهک یعنی چی مگه بمب گذاشتیم یا کسیو ترور کردیم که اینجوری میگین؟؟ یکم دنیاتونو بزرگ کنید مگه این لایک صدتاش و یا یک میلیونش رو ببری نونوایی نصف نون لواش به جاش میدن که اینقدر قضیه رو بزرگ کردین؟؟ یه تاپاله ای اومد تلگرام من گفت برای قسمت اول داستان تولد یک مردم ازارت با ایدی های متفاوت بیستو دوتا دیسلایک زدم گفتم برو دویستو بیست تا دیگه هم بزن ببین گریت بند میاد؟ اگرم افاقه نکرد خوابت نبرد سگ خور بگو من خودمم برات دیسلایکش کنم!! برادرای من عزیزای من. یکی از همکلاسی های دبیرستان پدرش کارمند سپاه بود شد مسئول خرید سپاه . اولین کاری که کرد به پسرش گفت برو با پسر عمت یه شرکت بزن گفت پسر عمه رو میخوام چیکار خودم میزنم باباش گفت شرکت به نام تو باشه اسم فامیل خریدار و فروشنده یکی میشه گندش در میاد. پسر عمتو به خاطر اسم فامیلش لازم داریم. رفت شرکت زد تو تجریش . شرکتی که هیچ فعالیتی نداره فقط سه تا دخترو استخدام کردن مثلا برای کارمندی اما عملا برای سکس چون هیچ کاری اونجا انجام نمیشه!!! هر مزایده ای سپاه داره برای خرید هر زهرماری. این تاپاله شرکت میکنه باباشم که مسئول خریده پسر خودشو برنده میکنه جنسو هم از یه جای دیگه میخرن شیش برابر میفروشن به سپاه . یعنی عملا بودجه سپاهو میریزن به حساب شخصیشون روزی که شروع کردن خونشون ته بلوار ابوذر بود نزدیک جوانمرد قصاب جزو بدترین محله های تهران. الان سه تا واحد تو یه برج در نیاوران دارن یکیشو باباهه نشسته یکیشو خودش اون یکی هم خانواده عمه جان!! داداش من یکم چشماتو باز کن باند بازی یعنی این نه لایک زدن صد تا یه غاز!!! مملکتو دارن بار میکنن میبرن هرهر به ریشمون میخندن اونوقت شماها سر چند تا لایک ببین چه بلوایی راه انداختین…


مواردی که فرمودی برخیش درست ولی برخیش کاملاً بی‌ربط به این تاپیک بود.
اگه شما اینا رو در پاسخ به این تاپیک گفتی که واضحه اصلاً پستا رو درست نخوندی. اگه به صورت کلی میفرمایی و صرفاً دلت پر بوده و از این فرصت اسفاده کردی که چن کلام حرفای دلتو بزنی هیچ عب نداره تاپیک متعلق به خودته، بهرحال اگه در اعتراض به تعریف ما از واژه‌ی "گروهک" اینا رو گفتی لطف کن این چن تا پرسش رو پاسخ بده:

کجای این تاپیک «شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن» مطرح شده؟
یا کجا گفته شد «نویسنده باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره»؟
یا کجا گفته شد «داستان که لایکاش بیشتر شد میره رو حساب فعالیت گروهک‌ها»؟
کجا گفته شد
«شما به عنوان نویسنده حق جواب دادن به کامنتا نداری»؟

اولا قبل از جواب دادن تمام پست ها رو کامل خوندم . بخوام حرفی رو در هر رابطه ای بزنم تو نوشته هام یا تو تاپیک خودم میزنم نیازی به سوء استفاده از تاپیک شما ندارم.
2) شما نویسنده های شناخته شده اینجا رو بردی زیر سوال و به باندبازی و گروهک بازی متهم کردی پاسخ من این بود ما اینجا به صد تا چیز متهمیم زن باشه میگن به خاطر جنسیتت ازت تعریف کردن مرد باشی میگن نون قرض دادی حالا دارن پست میدن!! اینجا مسئله فقط تاپیک شما نیست شما در مورد سایت به طور کلی حرف زدین من هم همینطور
3)یکبار فقط یکبار چون یه حیوون نفهمی در زیر نوشته بی ادبانه و در خصوصی خیلی بیشرمانه تر به من توهین کرده بود جوابشو دادم همه از جمله دوستان خودم تو خصوصی گفتن هرچقدر هم فحش بدن نباید جواب بدی یعنی صدات در نیاد این دستمزدته!! به طورخلاصه روال کار اینه.
4) این مسئله بیشتر شدن لایک و رفتن جزو داستان های برتر چیز زیاد سختی نیست الان اخرین داستان جدول فقط پانزده تا لایک داره یعنی با همون قرار داد لایک متقابل که شما فرمودید اگر وجود خارجی داشته باشه میشه بهش رسید نیازی به چند هزار تا لایک و حمایت خواننده ها نیست . اگر مسئله گروهک واقعیت داشته باشه یعنی ما یه عده نویسنده شناخته شده ایم بعد هرکدوممون یه کار جدید میزاره جمیعا میریم لایک میکنیم همون شب میره جزو داستان های برتر!! نظر خواننده ها و کیفیت کار به هیچ وجه اهمیتی نداره نویسنده های تازه کار هم دارن له میشن. نه دوست من به عنوان کسی که سابقه فعالیتش کاملا مشخصه دارم به شما میگم به هیچ وجه چنین چیزی نیست.یه عده که من جزوشون نیستم واقعا استعداد دارن همین.
5) اره جواب دادن ما اگر تشکر باشه موردی نداره اما خدا نیاره اون روزو که یکی انتقاد کنه ما بگیم داری اشتباه میکنی یا باید قبلیا رو میخوندی تا اینو میفهمیدی یا برادر من این خاطرس من اونجا بودم همه چیو دیدم یا شما؟؟ انوقته که میشیم انتقاد نا پذیر و هزار چیز دیگه…

جناب اقای اسکلت میدونم تاپیک زیاد زدین اما لطف کنید قلم به دستتون بگیرین چهارتا نوشته نمیگم داستان. خاطره رو برامون بنویسید بدید به ادمین به جای داستان منتشرش کنه. حتما هم با یک اسم غریبه بزاریدش به کسی هم نگید که کار شماست وقتی در پیام خصوصی سیل توهین نثارتون شد. وقتی هر بی پدر مادری اومد عقده هاشو زیر نوشته های شما خالی کرد و وقتی هم که جواب دادی دیگران شما رو به انتقاد ناپذیری متهم کردن. وقتی اون طرف قضیه رو هم کامل دیدین. اونوقت تشریف بیارین اینجا راجع به نویسنده ها و روال کار سایت هر انتقادی خواستید بفرمایید من همشو قبول میکنم. شما باید خودتون در بطن جریان باشید تا درک کنید اینجا واقعا چجوریه از دور انتقاد کردن مسائلی رو که برای خودتون پیش نیومده رو نفی کردن یکم بی انصافیه همین.

1 ❤️

2018-07-22 13:29:19 +0430 +0430

معرفی برنامه حضوری و صیغه از اکثر شهرها - فقط تلگرام
2 7 5 5 6 0 3 6 3 9

0 ❤️

2018-07-22 13:29:37 +0430 +0430
نقل از: fjd2000 هیچ چیز نفرت انگیزتر از احترام بر پایه ترس نیست............................................... پی نوشت: زن هم باید مردانگی داشته باشد.

?

لایک
0 ❤️

2018-07-22 13:43:17 +0430 +0430
نقل از: shahx-1
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: shahx-1 با عرض سلام و عصر خوش لازم دونستم که چند تا نکته رو روشن کنم.

اول اینکه اون شایعه نون قرض دادن یعنی اینکه نویسنده های شناخته شده سایت تو یه اطاق یا چت روم جمع شدن پیمان بستن که بطور متقابل همدیگه رو لایک کنن صرفا چرند محضه و به هیچ عنوان چنین چیزی نیست . این درسته که هر نویسنده شناخته شده ای طرفدارانی داره که نوشته هاشو میخونن و حمایت میکنن اما شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن یا قرار داد لایک متقابل و یا خیلی چیزای دیگه صرفا ذات ایرانی رو نشون میده. میگن قطار تا ثابت وایساده کسی کاری به کارش نداره اما به محض اینکه حرکت میکنه یه عده به طرفش سنگ پرت میکنن که متاسفانه فقط گفته فلسفی نیست جزو سرگرمی های بچه های روستا است که هر ساله باعث شکستن مقدار زیادی شیشه صدمه مالی به راه اهن و بعضا صدمه فیزیکی به مسافرین قطار میشه. این خصوصیت یه جامعه مرده است که تا وقتی ثابت ساکن و مصرف کننده باشی در امانی اما وای به روزی که بخوای کاری انجام بدی چیزی خلق کنی و یا تغییری ایجاد کنی همه باهم علیه شما متحد میشن. اینجا متاسفانه شده محل تخلیه عقده های یک مشت مریض روانی که در دنیای واقعی از ترس جرات جیک زدن ندارن و کسی محل سگ بهشون نمیزاره اما اینجا چون دست کسی بهشون نمیرسه میان زیر داستانها با فحش دادن احساس قدرتمند بودن میکنن. نویسنده هم باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره. خوب حقته هفت ساعت وقت گذاشتی نوشتی و بازخوانی و غلط گیری کردی مفتو مجانی گذاشتی اینجا بایدم فحش بخوری!!!
راجع به ضایع شدن حق تازه وارد ها فرمودید. اقایون هر ادم شناخته شده ای تو هر کاری یک روزی یه تازه وارد تازه کار گمنام بوده. ما پیامبر نیستیم که امدنمون وعده داده شده باشه. خود من زمستان نودو یک اومدم اینجا سال نودو دو اولی کارمو گذاشتم اینجا رک بگم کلی هم زیرش فحش خوردم !! اما محل نزاشتم و به کارم ادامه دادم. . وقتی اومدم جناب اساطیر عقاب پیر ایول گرامی و… به اینجا حکومت میکردن کسی هم منو نمیشناخت. اینو هم به معادله اضافه بفرمایید که من قبل از اینجا هم در سایت قلمدان فعالیت میکردم هم در وبلاگ خودم یعنی بی تجربه نیومدم اینجا. اما الان در نتیجه سالها وقت گذاشتن فعالیت و فحش خوردن در همین هفته گذشته یکی از نوشته های من برای بار چهارم برای سه روز در راس جدول داستانهای برگزیده قرار گرفت تا اینکه یه داستان دیگه لایکاش بیشتر شد مال من شد رتبه دوم حالا شما بزاریدش برو حساب فعالیت گروهک ها!!!
جماعت اهل مطالعه مشکل اصلی که شماها سعی میکنید ندیده بگیریدیش اینه که اینروزا یک عده عقده ای مریض میخوان با توهین به ادمهای شناخته شده به قول امریکاییا خودشونو بزارن رو نقشه!!! یعنی خودشون رو مطرح کنن که اره ما هم هستیم!!! حالا اگر یه مجلوق سیزده چهارده ساله صرفا به خاطر اینکه نتونسته با نوشته من نوعی خود ارضایی کنه میاد دری وری میگه منم که به عنوان نویسنده حق جواب دادن ندارم یه عزیز دیگه ای هم میاد میگه اقا!!! برچسب داستان همون بالا هست اون اونو بخون بعد داستان رو این طنزه نه اروتیک. فریاد یه عده در میاد که ای گروهک ای مجاهدین ای منافقین ای مافیا ای اینتلیجنت سرویس… که چی؟ یه نفر اومده مثلا گفته این مجموعه پنج قسمتی ادامه ماجراهای اون یکی مجموعه است چون سایت بیشتر از پنج قسمت ادامه نمیده فصل های جدیدو باید با نام جدید گذاشت شما باید قبلی رو میخوندی که اینو می فهمیدی . بعد اسم اینو میزارن تعصب کور یا باند بازی!! اخه گروهک یعنی چی مگه بمب گذاشتیم یا کسیو ترور کردیم که اینجوری میگین؟؟ یکم دنیاتونو بزرگ کنید مگه این لایک صدتاش و یا یک میلیونش رو ببری نونوایی نصف نون لواش به جاش میدن که اینقدر قضیه رو بزرگ کردین؟؟ یه تاپاله ای اومد تلگرام من گفت برای قسمت اول داستان تولد یک مردم ازارت با ایدی های متفاوت بیستو دوتا دیسلایک زدم گفتم برو دویستو بیست تا دیگه هم بزن ببین گریت بند میاد؟ اگرم افاقه نکرد خوابت نبرد سگ خور بگو من خودمم برات دیسلایکش کنم!! برادرای من عزیزای من. یکی از همکلاسی های دبیرستان پدرش کارمند سپاه بود شد مسئول خرید سپاه . اولین کاری که کرد به پسرش گفت برو با پسر عمت یه شرکت بزن گفت پسر عمه رو میخوام چیکار خودم میزنم باباش گفت شرکت به نام تو باشه اسم فامیل خریدار و فروشنده یکی میشه گندش در میاد. پسر عمتو به خاطر اسم فامیلش لازم داریم. رفت شرکت زد تو تجریش . شرکتی که هیچ فعالیتی نداره فقط سه تا دخترو استخدام کردن مثلا برای کارمندی اما عملا برای سکس چون هیچ کاری اونجا انجام نمیشه!!! هر مزایده ای سپاه داره برای خرید هر زهرماری. این تاپاله شرکت میکنه باباشم که مسئول خریده پسر خودشو برنده میکنه جنسو هم از یه جای دیگه میخرن شیش برابر میفروشن به سپاه . یعنی عملا بودجه سپاهو میریزن به حساب شخصیشون روزی که شروع کردن خونشون ته بلوار ابوذر بود نزدیک جوانمرد قصاب جزو بدترین محله های تهران. الان سه تا واحد تو یه برج در نیاوران دارن یکیشو باباهه نشسته یکیشو خودش اون یکی هم خانواده عمه جان!! داداش من یکم چشماتو باز کن باند بازی یعنی این نه لایک زدن صد تا یه غاز!!! مملکتو دارن بار میکنن میبرن هرهر به ریشمون میخندن اونوقت شماها سر چند تا لایک ببین چه بلوایی راه انداختین…


مواردی که فرمودی برخیش درست ولی برخیش کاملاً بی‌ربط به این تاپیک بود.
اگه شما اینا رو در پاسخ به این تاپیک گفتی که واضحه اصلاً پستا رو درست نخوندی. اگه به صورت کلی میفرمایی و صرفاً دلت پر بوده و از این فرصت اسفاده کردی که چن کلام حرفای دلتو بزنی هیچ عب نداره تاپیک متعلق به خودته، بهرحال اگه در اعتراض به تعریف ما از واژه‌ی "گروهک" اینا رو گفتی لطف کن این چن تا پرسش رو پاسخ بده:

کجای این تاپیک «شایعاتی از قبیل پسرا بنویسن همه فحش میدن دخترا بنویسن همه تعریف میکنن» مطرح شده؟
یا کجا گفته شد «نویسنده باید روشو بکنه اونور و توهین رو به جون بخره»؟
یا کجا گفته شد «داستان که لایکاش بیشتر شد میره رو حساب فعالیت گروهک‌ها»؟
کجا گفته شد
«شما به عنوان نویسنده حق جواب دادن به کامنتا نداری»؟

اولا قبل از جواب دادن تمام پست ها رو کامل خوندم . بخوام حرفی رو در هر رابطه ای بزنم تو نوشته هام یا تو تاپیک خودم میزنم نیازی به سوء استفاده از تاپیک شما ندارم. 2) شما نویسنده های شناخته شده اینجا رو بردی زیر سوال و به باندبازی و گروهک بازی متهم کردی پاسخ من این بود ما اینجا به صد تا چیز متهمیم زن باشه میگن به خاطر جنسیتت ازت تعریف کردن مرد باشی میگن نون قرض دادی حالا دارن پست میدن!! اینجا مسئله فقط تاپیک شما نیست شما در مورد سایت به طور کلی حرف زدین من هم همینطور 3)یکبار فقط یکبار چون یه حیوون نفهمی در زیر نوشته بی ادبانه و در خصوصی خیلی بیشرمانه تر به من توهین کرده بود جوابشو دادم همه از جمله دوستان خودم تو خصوصی گفتن هرچقدر هم فحش بدن نباید جواب بدی یعنی صدات در نیاد این دستمزدته!! به طورخلاصه روال کار اینه. 4) این مسئله بیشتر شدن لایک و رفتن جزو داستان های برتر چیز زیاد سختی نیست الان اخرین داستان جدول فقط پانزده تا لایک داره یعنی با همون قرار داد لایک متقابل که شما فرمودید اگر وجود خارجی داشته باشه میشه بهش رسید نیازی به چند هزار تا لایک و حمایت خواننده ها نیست . اگر مسئله گروهک واقعیت داشته باشه یعنی ما یه عده نویسنده شناخته شده ایم بعد هرکدوممون یه کار جدید میزاره جمیعا میریم لایک میکنیم همون شب میره جزو داستان های برتر!! نظر خواننده ها و کیفیت کار به هیچ وجه اهمیتی نداره نویسنده های تازه کار هم دارن له میشن. نه دوست من به عنوان کسی که سابقه فعالیتش کاملا مشخصه دارم به شما میگم به هیچ وجه چنین چیزی نیست.یه عده که من جزوشون نیستم واقعا استعداد دارن همین. 5) اره جواب دادن ما اگر تشکر باشه موردی نداره اما خدا نیاره اون روزو که یکی انتقاد کنه ما بگیم داری اشتباه میکنی یا باید قبلیا رو میخوندی تا اینو میفهمیدی یا برادر من این خاطرس من اونجا بودم همه چیو دیدم یا شما؟؟ انوقته که میشیم انتقاد نا پذیر و هزار چیز دیگه.....

جناب اقای اسکلت میدونم تاپیک زیاد زدین اما لطف کنید قلم به دستتون بگیرین چهارتا نوشته نمیگم داستان. خاطره رو برامون بنویسید بدید به ادمین به جای داستان منتشرش کنه. حتما هم با یک اسم غریبه بزاریدش به کسی هم نگید که کار شماست وقتی در پیام خصوصی سیل توهین نثارتون شد. وقتی هر بی پدر مادری اومد عقده هاشو زیر نوشته های شما خالی کرد و وقتی هم که جواب دادی دیگران شما رو به انتقاد ناپذیری متهم کردن. وقتی اون طرف قضیه رو هم کامل دیدین. اونوقت تشریف بیارین اینجا راجع به نویسنده ها و روال کار سایت هر انتقادی خواستید بفرمایید من همشو قبول میکنم. شما باید خودتون در بطن جریان باشید تا درک کنید اینجا واقعا چجوریه از دور انتقاد کردن مسائلی رو که برای خودتون پیش نیومده رو نفی کردن یکم بی انصافیه همین.


حرفای کُلیِ شما که بحثش جداس و ممنون که نظر دادی ولی درمورد تاپیک واضحه اشتبا منظورو برداش کردی.
به چن دلیل:

  • اولاً اینجا تموم نویسنده‌های شناخته‌ی شده‌ی سایت به طور کلی نرفتن زیر سؤال. بلکه صرفاً یه مفهوم واضح از «گروهک‌بازی» بیان شده و قضاوت برعهده‌ی کاربراس که این مفهوم شامل حال چه کسانی میشود. به اضافه‌ی یکی دوتا از شواهد خاص که به حد کافی گویای اونچه در باب گنده‌گوزی و گروهگ‌بازی گفته شد هس، مگر این‌که توجیهی منطقی آورده شود که از اونجور گفتار، مفاهیمی که ذکر شد برداش نمیشود و در این صورت ما قضاوت خودمون رو پس میگیریم. به هر روی واضحه اگر کسی جزو اونچه در توصیف گروهک‌بازی در ابتدای تاپیک گفته شده نیس، پس دلیلی ندارد به خودش بگیرد.

  • دوم در باب فرق توهین و انتقاد همون پست اول توضی داده شده، این ینی بحث فحاشی از انتقاد کاملاً جداس و سخن ما هیچ ربطی به قضیه فحاشی و توهین زیر داستانا ندارد. یادم نمیاد هیچ وخ توی این تاپیک یا جای دیگر از فحاشی زیر داستانا دفا کرده باشم یا گفته باشم نویسنده‌ موظف است خفه خون بگیره و هیچ واکنشی نشون نده. واضحه نویسنده حق داره درمقابل از توهین خودش دفا کنه یا به ادمین گزارش بده. دوستان شما اگه اونجوری گفتن یحتمل توجیه خودشونو دارن ولی تا جایی که اطلا داریم فحاشی زیر داستان با گزارش به ادمین سایت رسیدگی میشود. تالا داستان ننوشتم که برخوردی با این موضو داشتم باشم ولی بهرحال امیدوارم اونجور که باید رسیدگی شود.

  • سوم این‌که بعله کاملاً حق با شماس که اینجانب در بطن ماجرای داستان‌نویسی نیسم ولی در بطن اونچه در واکنش به یه اظهار صریح از سوی خودم در همین قسمت تاپیکا صورت گرف کاملاً قرار داشتم و از نزیک به حد کافی شاهد بودم که تصمیم به قضاوت بگیرم. فلذا اگر هم تا به حال مخالف انگ باندبازی به برخی کاربران بودم، طبق اونچه ازشون در واکنش به خودم به عینه مشاهده کردم، تا حد زیادی یقین یافتم که انتقادات بیراه نبوده و این تاپیک هم در نقد همون قضایا طبق شواهدی که خودم گذاشتم ایجاد شده به اضافه‌ی برخی دیگر از نظراتی که چن باری درمورد مفهوم باندبازی خونده بودم که اونام لحاظ شد بلکه بستری باشد تا دیگران نیز نظرشونو آزادانه درمورد این موضو بیان کنن که همینطورم شده.

2 ❤️

2018-07-22 16:11:59 +0430 +0430
نقل از: eyval123412341234

بچه ها یه چیزی رو بدون کوچکترین طرفداری از هیچکدوم دو طرف میخوام بگم که ممکنه در رابطه با هیچکدومتون صدق نکنه... من به شخصه وقتی میام و میخوام داستان بخونم، اون داستان یه حسی رو در من بیدار میکنه. میتونه حس وقت تلف کردن باشه که تو همون یه جمله ی اول داستان میفهمم یا هم از روی اسمش. که خود به خود وقتم هدر نمیشه. میرم سر وقت بعدی. اما گاهی پیش میاد که داستان منو سر نشاط میاره حالا یا خنده دار نوشته شده و میتونم با نویسنده اش شوخی کنم یا هم اینکه زیباست و منو به وجد میاره و دوست دارم از نویسنده ی همچین داستانی قدردانی کنم. چیزی که مهمه من از بالا شروع میکنم و در حال خوندن میام میرسم قسمت نظردهی. شده گاهی خیلی عصبانی شده باشم و توهین هم کرده باشم مثل وقتهایی که داستان راجع به بچه بازی و این حرفهاست. اونموقع بی رودربایستی و اینکه فلانی و بهمانی راجع بهم چی فکر میکنن، باز میکنم دهن مبارکمو. اما اول از همه داستان رو خوندم و نظرم هم چون بهش اعتقاد دارم و میدونم درسته همون جوری که به متن میخوره به نویسنده اش حالا هر کی که می‌خواد باشه میگم... وقتی لایک یا دیسلایک رو دادم، و نظرم رو هم نوشتم، میام نظرات رو میخونم. یعنی اول حتی نظرمو هم دادم و تموم شده بعدش میبینم بقیه چی گفتن. اگه نویسنده ی داستان شناخته شده اس و از تگش هم که بالا مشخصه فقط لحن کامنتم یه کم راحت تر و خودمونی تر میشه نه بیش‌تر و نه کمتر... حتی برای کامنت گذارهای زیر داستان خودم هم داستان همینه. اگه بشناسمش خودمونی تر تشکر میکنم و یا یه کم رسمی تر... اینکه یه چیزی باند بازی به نظر بیاد مقصرش خودمونیم که به جای داستان و احساسی که درمون ایجاد کرد، حواسمون به نویسنده و واکنش احتمالی طرفدارهاشه... الان ما اونقدر تو این سایت بودیم که بدونیم کیا بر مبنای علایقشون با کیا میپرن. مثلا اسکلت جان. شما خودت وقتی تاپیک میزنی، حالا هیچ فرقی هم نمیکنه چی تاپیکی، من چشم بسته میتونم کسانی رو که پایه ی اصلی تو گفت گوی داخل تاپیکت هستن رو برات بشمرم. اما این یه چیز طبیعیه که یه سریهامون علاقه به تاپیکها داریم یه سری هم عکس یه سری هم داستان. من بوده تاپیکی از شما که اونقدر برام جذاب بوده که تمامشو خوندم و بی توجه به نظر بقیه هم نظر گذاشتم... آیا این منو میاره تو گروهک شما؟ خیر من فقط یه نفرم که دلم می‌خواد نظرمو بی غرض و مرض و دقیق همون که حس میکنم بگم... حالا شما هم اگه به جز زیر داستان‌های سوفی عزیز که به شخصه کاراشو میبلعم نظراتتون رو ندیدم و این اواخر هم زیر داستان پدوفیل روح بیمار. اگه این داستان های دیگه به خودی خود نه نویسنده اش، در شما اثری یا حسی به جا نذاشته لطفا گردن به قول خودتون لوس بازی زیرش نندازین لطفا. برای من نوعی نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس... برای همینم هیچوقت حس نمیکنم جایی باند بازی شده یا اجحاف یا از این قبیل... چون همچین قضاوتی ندارم روی هیچ موضوعی...

البته یادم اومد الان که شما هم اتفاقا تحت تاثیر جوجه اردک زشت قرار گرفتی و تاپیک براش زدی در صورتی که هیشکی اونموقع منو نمیشناخت زیاد... پس میبینی داستان اگه اون حس نظر گذاشتن رو در شما به وجود بیاره یه کاری میکنی با این حست. اگرم که نه که خوب... تقصیر داستانه نه طرفداران نویسنده :-)


سر کار خانوم ایول گرامی، با برخی حرفات کاملاً موافقم ولی بعضیاش سوء تفاهم بوده.
نخست این‌ نکته عرض شود که انتقادپذیری خودت به نظرم مثال‌زدنی‌ست، قضاوت بی‌طرفانه‌ت اینجا رو هم ستایش میکنم ولی لاقل از تو دیگه انتظار نمیرف بعضی حرفا رو تا این حد اشتبا برداش کنی. هیچ جای این تاپیک عرض نشد داستانی که خودم زیرش نظر نمیذارم یا اثر یا حسی در من ایجاد نکرده ینی نظرای زیرش لوس‌بازی‌ست! بلکه گفته شد نظرات زیر داستانا خیلی بهتر است که سازنده باشد تا ‌این‌که صرفاً خوش و بش و گپ دورهمی. رجوع شود به پست کاربر Holy_man گرامی در صفه‌ی پیشین همین تاپیک.

درضم لب کلام همینی بود که خودت به درستی و مختصر و مفید فرمودی:

نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس

2 ❤️

2018-07-22 16:15:30 +0430 +0430

درضم ممنون بابت یادآوری داستان جوجه اردک زشت که به نظرم یکی از بهترین و مفیدترین داستانای سایت بود ?

1 ❤️

2018-07-22 19:03:34 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: eyval123412341234

بچه ها یه چیزی رو بدون کوچکترین طرفداری از هیچکدوم دو طرف میخوام بگم که ممکنه در رابطه با هیچکدومتون صدق نکنه... من به شخصه وقتی میام و میخوام داستان بخونم، اون داستان یه حسی رو در من بیدار میکنه. میتونه حس وقت تلف کردن باشه که تو همون یه جمله ی اول داستان میفهمم یا هم از روی اسمش. که خود به خود وقتم هدر نمیشه. میرم سر وقت بعدی. اما گاهی پیش میاد که داستان منو سر نشاط میاره حالا یا خنده دار نوشته شده و میتونم با نویسنده اش شوخی کنم یا هم اینکه زیباست و منو به وجد میاره و دوست دارم از نویسنده ی همچین داستانی قدردانی کنم. چیزی که مهمه من از بالا شروع میکنم و در حال خوندن میام میرسم قسمت نظردهی. شده گاهی خیلی عصبانی شده باشم و توهین هم کرده باشم مثل وقتهایی که داستان راجع به بچه بازی و این حرفهاست. اونموقع بی رودربایستی و اینکه فلانی و بهمانی راجع بهم چی فکر میکنن، باز میکنم دهن مبارکمو. اما اول از همه داستان رو خوندم و نظرم هم چون بهش اعتقاد دارم و میدونم درسته همون جوری که به متن میخوره به نویسنده اش حالا هر کی که می‌خواد باشه میگم... وقتی لایک یا دیسلایک رو دادم، و نظرم رو هم نوشتم، میام نظرات رو میخونم. یعنی اول حتی نظرمو هم دادم و تموم شده بعدش میبینم بقیه چی گفتن. اگه نویسنده ی داستان شناخته شده اس و از تگش هم که بالا مشخصه فقط لحن کامنتم یه کم راحت تر و خودمونی تر میشه نه بیش‌تر و نه کمتر... حتی برای کامنت گذارهای زیر داستان خودم هم داستان همینه. اگه بشناسمش خودمونی تر تشکر میکنم و یا یه کم رسمی تر... اینکه یه چیزی باند بازی به نظر بیاد مقصرش خودمونیم که به جای داستان و احساسی که درمون ایجاد کرد، حواسمون به نویسنده و واکنش احتمالی طرفدارهاشه... الان ما اونقدر تو این سایت بودیم که بدونیم کیا بر مبنای علایقشون با کیا میپرن. مثلا اسکلت جان. شما خودت وقتی تاپیک میزنی، حالا هیچ فرقی هم نمیکنه چی تاپیکی، من چشم بسته میتونم کسانی رو که پایه ی اصلی تو گفت گوی داخل تاپیکت هستن رو برات بشمرم. اما این یه چیز طبیعیه که یه سریهامون علاقه به تاپیکها داریم یه سری هم عکس یه سری هم داستان. من بوده تاپیکی از شما که اونقدر برام جذاب بوده که تمامشو خوندم و بی توجه به نظر بقیه هم نظر گذاشتم... آیا این منو میاره تو گروهک شما؟ خیر من فقط یه نفرم که دلم می‌خواد نظرمو بی غرض و مرض و دقیق همون که حس میکنم بگم... حالا شما هم اگه به جز زیر داستان‌های سوفی عزیز که به شخصه کاراشو میبلعم نظراتتون رو ندیدم و این اواخر هم زیر داستان پدوفیل روح بیمار. اگه این داستان های دیگه به خودی خود نه نویسنده اش، در شما اثری یا حسی به جا نذاشته لطفا گردن به قول خودتون لوس بازی زیرش نندازین لطفا. برای من نوعی نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس... برای همینم هیچوقت حس نمیکنم جایی باند بازی شده یا اجحاف یا از این قبیل... چون همچین قضاوتی ندارم روی هیچ موضوعی...

البته یادم اومد الان که شما هم اتفاقا تحت تاثیر جوجه اردک زشت قرار گرفتی و تاپیک براش زدی در صورتی که هیشکی اونموقع منو نمیشناخت زیاد... پس میبینی داستان اگه اون حس نظر گذاشتن رو در شما به وجود بیاره یه کاری میکنی با این حست. اگرم که نه که خوب... تقصیر داستانه نه طرفداران نویسنده :-)


سر کار خانوم ایول گرامی، با برخی حرفات کاملاً موافقم ولی بعضیاش سوء تفاهم بوده.
نخست این‌ نکته عرض شود که انتقادپذیری خودت به نظرم مثال‌زدنی‌ست، قضاوت بی‌طرفانه‌ت اینجا رو هم ستایش میکنم ولی لاقل از تو دیگه انتظار نمیرف بعضی حرفا رو تا این حد اشتبا برداش کنی. هیچ جای این تاپیک عرض نشد داستانی که خودم زیرش نظر نمیذارم یا اثر یا حسی در من ایجاد نکرده ینی نظرای زیرش لوس‌بازی‌ست! بلکه گفته شد نظرات زیر داستانا خیلی بهتر است که سازنده باشد تا ‌این‌که صرفاً خوش و بش و گپ دورهمی. رجوع شود به پست کاربر Holy_man گرامی در صفه‌ی پیشین همین تاپیک.

درضم لب کلام همینی بود که خودت به درستی و مختصر و مفید فرمودی:

نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس

همونطور ک خیلی بهتر است نظرات زیر داستانا سازنده باشد تا اینکه صرفا خوش و بش و گپ دورهمی بهتر هم بود شما لحنتو ملایم تر میکردی بهتر هم بود سامی جان کشش نمیداد بهتر هم بود شما کوتا میومدی بهتر هم بود اونا کوتا میومدن بهتر بود شما این تاپیکو نمیزدی و بازم بهتر بود اونا اون تاپیکو نمیزدن!کی تعیین میکنه بهتر چیه؟اتفاقا من لذت میبرم ک زیر داستان نویسنده های داستان باهم شوخی میکنن یا زیر تاپیکای خودت…چقد سخت میگیری واقعا با نهایت ادب و کلمات سنگین نظر خودتو فقط قبول داری اینهمه ادم دارن میگن بابا از لفظ گروهک و باند بد رسوندی منظورتو تو اصرار داری بگی نه من بارها توضیح دادم منظورمو و فلان و فلان!چیزی ک واضح باشه نیاز به توضیح نداره!انقد دردناکه بگی اره شاید حق با شما باشه واقعا اگه برداشت بدی شد عذر میخام اصن عذرم نخا فقط کشش ندی کافیه…!اگه از جبهه گیری اونا ناراحتی ک الان خودتم داری تکرار میکنی

0 ❤️

2018-07-22 19:11:59 +0430 +0430
نقل از: eyval123412341234
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: eyval123412341234

بچه ها یه چیزی رو بدون کوچکترین طرفداری از هیچکدوم دو طرف میخوام بگم که ممکنه در رابطه با هیچکدومتون صدق نکنه... من به شخصه وقتی میام و میخوام داستان بخونم، اون داستان یه حسی رو در من بیدار میکنه. میتونه حس وقت تلف کردن باشه که تو همون یه جمله ی اول داستان میفهمم یا هم از روی اسمش. که خود به خود وقتم هدر نمیشه. میرم سر وقت بعدی. اما گاهی پیش میاد که داستان منو سر نشاط میاره حالا یا خنده دار نوشته شده و میتونم با نویسنده اش شوخی کنم یا هم اینکه زیباست و منو به وجد میاره و دوست دارم از نویسنده ی همچین داستانی قدردانی کنم. چیزی که مهمه من از بالا شروع میکنم و در حال خوندن میام میرسم قسمت نظردهی. شده گاهی خیلی عصبانی شده باشم و توهین هم کرده باشم مثل وقتهایی که داستان راجع به بچه بازی و این حرفهاست. اونموقع بی رودربایستی و اینکه فلانی و بهمانی راجع بهم چی فکر میکنن، باز میکنم دهن مبارکمو. اما اول از همه داستان رو خوندم و نظرم هم چون بهش اعتقاد دارم و میدونم درسته همون جوری که به متن میخوره به نویسنده اش حالا هر کی که می‌خواد باشه میگم... وقتی لایک یا دیسلایک رو دادم، و نظرم رو هم نوشتم، میام نظرات رو میخونم. یعنی اول حتی نظرمو هم دادم و تموم شده بعدش میبینم بقیه چی گفتن. اگه نویسنده ی داستان شناخته شده اس و از تگش هم که بالا مشخصه فقط لحن کامنتم یه کم راحت تر و خودمونی تر میشه نه بیش‌تر و نه کمتر... حتی برای کامنت گذارهای زیر داستان خودم هم داستان همینه. اگه بشناسمش خودمونی تر تشکر میکنم و یا یه کم رسمی تر... اینکه یه چیزی باند بازی به نظر بیاد مقصرش خودمونیم که به جای داستان و احساسی که درمون ایجاد کرد، حواسمون به نویسنده و واکنش احتمالی طرفدارهاشه... الان ما اونقدر تو این سایت بودیم که بدونیم کیا بر مبنای علایقشون با کیا میپرن. مثلا اسکلت جان. شما خودت وقتی تاپیک میزنی، حالا هیچ فرقی هم نمیکنه چی تاپیکی، من چشم بسته میتونم کسانی رو که پایه ی اصلی تو گفت گوی داخل تاپیکت هستن رو برات بشمرم. اما این یه چیز طبیعیه که یه سریهامون علاقه به تاپیکها داریم یه سری هم عکس یه سری هم داستان. من بوده تاپیکی از شما که اونقدر برام جذاب بوده که تمامشو خوندم و بی توجه به نظر بقیه هم نظر گذاشتم... آیا این منو میاره تو گروهک شما؟ خیر من فقط یه نفرم که دلم می‌خواد نظرمو بی غرض و مرض و دقیق همون که حس میکنم بگم... حالا شما هم اگه به جز زیر داستان‌های سوفی عزیز که به شخصه کاراشو میبلعم نظراتتون رو ندیدم و این اواخر هم زیر داستان پدوفیل روح بیمار. اگه این داستان های دیگه به خودی خود نه نویسنده اش، در شما اثری یا حسی به جا نذاشته لطفا گردن به قول خودتون لوس بازی زیرش نندازین لطفا. برای من نوعی نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس... برای همینم هیچوقت حس نمیکنم جایی باند بازی شده یا اجحاف یا از این قبیل... چون همچین قضاوتی ندارم روی هیچ موضوعی...

البته یادم اومد الان که شما هم اتفاقا تحت تاثیر جوجه اردک زشت قرار گرفتی و تاپیک براش زدی در صورتی که هیشکی اونموقع منو نمیشناخت زیاد... پس میبینی داستان اگه اون حس نظر گذاشتن رو در شما به وجود بیاره یه کاری میکنی با این حست. اگرم که نه که خوب... تقصیر داستانه نه طرفداران نویسنده :-)


سر کار خانوم ایول گرامی، با برخی حرفات کاملاً موافقم ولی بعضیاش سوء تفاهم بوده.
نخست این‌ نکته عرض شود که انتقادپذیری خودت به نظرم مثال‌زدنی‌ست، قضاوت بی‌طرفانه‌ت اینجا رو هم ستایش میکنم ولی لاقل از تو دیگه انتظار نمیرف بعضی حرفا رو تا این حد اشتبا برداش کنی. هیچ جای این تاپیک عرض نشد داستانی که خودم زیرش نظر نمیذارم یا اثر یا حسی در من ایجاد نکرده ینی نظرای زیرش لوس‌بازی‌ست! بلکه گفته شد نظرات زیر داستانا خیلی بهتر است که سازنده باشد تا ‌این‌که صرفاً خوش و بش و گپ دورهمی. رجوع شود به پست کاربر Holy_man گرامی در صفه‌ی پیشین همین تاپیک.

درضم لب کلام همینی بود که خودت به درستی و مختصر و مفید فرمودی:

نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس

عزیز دلم نگفتم شما گفتی. فقط دیده هامو که تجربه کردم گفتم. ممکنه دیدگاهم هم اشتباه باشه چون همیشه و همه جای سایت نیستم. ممنونم از اینکه جوابمو دادی و بابت لطفت به من و جوجه اردک هم از لطفت ممنونم. فقط خواستم بگم اینهمه بیرون از اینجا به حرکات و سکناتمون گیر میدن. یه اینجا رو داریم که خودمون باشیم. هر کسی هم محبتشو یه جوری نشون دوستش میده که ممکنه پسند منه نوعی نباشه. بازم ممنونم گلم :-)

راستی اسکلت جان میتونی زیر داستان ازدواج من و مامانم نظر سامی رو بخونی و ببینی که ما هم الکی به هم حال نمیدیم. وقتی یه چیزی خوب نیس به هم گوشزد میکنیم.

بقیه هم که مثل سامی روشون نشد بگن بده هم، فقط گفتن کجاشو دوست داشتن. و البته به قول شاه ایکس من تا حدودی مردم آزار تشریف دارم و البته تاوانشم پس دادم. ? بعد از حرف سامی رفتم دیدم چه افتضاحیه داستان و نباید اینجوری مینوشتم. سرتونو درد نیارم دیگه :-)

این فقط یک تهمته!!!

من گفتم شما خیلی مردم ازارید نه فقط تا حدودی!! ?

اصلا شما اصل عملی!! خود جنسی!! والا!! ? ? ? ?

1 ❤️

2018-07-22 20:04:31 +0430 +0430
نقل از: amiramin89 اگه بخوایم به لحن کسی گیر بدیم ، بهونه زیاده و همیشه هست . چیزایی مثل توهین به شخصیت یا خانواده خب واقعا غیر قابل گذشت و بی انصافیه . ولی این که به مطلبی یا پستی یا تاپیکی ایراد بگیریم ، فکر نمیکنم زیاد بد باشه .

خودم تاپیکهایی زدم که معمولا هم موافقاش کم نبودن هم مخالفاش . از اول هم میدونستم که قرار نیست همه باهام موافق باشن .

پس مشکل از لحن بد اسکلت نبوده . از این بوده که انتقاد کرده . اومده انتقاد و پیشنهاد مطرح کرده و نظر شخصی خودشو مطرح کرده . بهش گیر دادن که تو کلاهت کو اصن ؟ بعد سر همین کلاه و این که چقدر بی ادبی و زشته که کسی بدون کلاه تو تاپیک بیاد ، جنجال به پا کردن . این کارا آشنا نیس ؟

تو پست بعدیم ابعاد پنهانی فتنه ی 97 ( سران فتنه : اسکلت حشری ، جک اسپارو ، هات-مانی ، کوال و غیره ) رو شرح میدم که نزدیک بود ساحت مقدس ولایت مطلقه ی داستان نویسی رو زیر سوال ببره ولی خوشبختانه با بصیرت ملت همیشه در صحنه خنثی شد .

لحن تند با توهین فرق داره!توهین ک واضحه همه میدونن چیه فحشم ک دیگ بحثش جداس لحن تند یعنی لحنی ک ناراحتت کنندس یعنی جای ملایم تر شدنش هس!در ضمن مخاطب من اسکلت جان بود شما این همه داستان گفتی ک تهش بگی این چیزا بهانس؟خودشون فک کنم به اندازه کافی جواب میدن شما اول بیا بی طرفانه به قَیه نگاه کن بعد داستان بگو خرگوش و شیرو فلان!میگین زیر داستان نقد سازنده بزارن؟شما اصن زیر داستانارو دیدین واقعا؟واسم سوال شد اصن اخه یا فحش زیرشونو یا مسخره کردن یا توهین یا … مگه اینکه نویسنده و داستان و موضوع خوب باشه ک بازم این چیزا به وفور یافت میشه!فک نکنم اکثریت اعضا بیان اینجا واسه نقد سازنده!چیزی ک نشون میده اینه حداقل

0 ❤️

2018-07-22 20:30:15 +0430 +0430
نقل از: amiramin89
نقل از: Alouche
نقل از: amiramin89 اگه بخوایم به لحن کسی گیر بدیم ، بهونه زیاده و همیشه هست . چیزایی مثل توهین به شخصیت یا خانواده خب واقعا غیر قابل گذشت و بی انصافیه . ولی این که به مطلبی یا پستی یا تاپیکی ایراد بگیریم ، فکر نمیکنم زیاد بد باشه .

خودم تاپیکهایی زدم که معمولا هم موافقاش کم نبودن هم مخالفاش . از اول هم میدونستم که قرار نیست همه باهام موافق باشن .

پس مشکل از لحن بد اسکلت نبوده . از این بوده که انتقاد کرده . اومده انتقاد و پیشنهاد مطرح کرده و نظر شخصی خودشو مطرح کرده . بهش گیر دادن که تو کلاهت کو اصن ؟ بعد سر همین کلاه و این که چقدر بی ادبی و زشته که کسی بدون کلاه تو تاپیک بیاد ، جنجال به پا کردن . این کارا آشنا نیس ؟

تو پست بعدیم ابعاد پنهانی فتنه ی 97 ( سران فتنه : اسکلت حشری ، جک اسپارو ، هات-مانی ، کوال و غیره ) رو شرح میدم که نزدیک بود ساحت مقدس ولایت مطلقه ی داستان نویسی رو زیر سوال ببره ولی خوشبختانه با بصیرت ملت همیشه در صحنه خنثی شد .

لحن تند با توهین فرق داره!توهین ک واضحه همه میدونن چیه فحشم ک دیگ بحثش جداس لحن تند یعنی لحنی ک ناراحتت کنندس یعنی جای ملایم تر شدنش هس!در ضمن مخاطب من اسکلت جان بود شما این همه داستان گفتی ک تهش بگی این چیزا بهانس؟خودشون فک کنم به اندازه کافی جواب میدن شما اول بیا بی طرفانه به قَیه نگاه کن بعد داستان بگو خرگوش و شیرو فلان!میگین زیر داستان نقد سازنده بزارن؟شما اصن زیر داستانارو دیدین واقعا؟واسم سوال شد اصن اخه یا فحش زیرشونو یا مسخره کردن یا توهین یا … مگه اینکه نویسنده و داستان و موضوع خوب باشه ک بازم این چیزا به وفور یافت میشه!فک نکنم اکثریت اعضا بیان اینجا واسه نقد سازنده!چیزی ک نشون میده اینه حداقل

خانم آلوچه من اصلا در جواب یا واکنش به پست های شما این حرفا رو نزدم . دارم نظر خودمو در مورد کل اتفاقات و اون جود خاص شهوانی میگم . سو تفاهم نشه یه وقت .

در مورد این که من داستانا رو میخونم و آشنایی دارم یا نه ، ممنون که پرسیدید . اولا که شهوانی اومده بود ، یکی از دوستام که اون موقعا نت سریع داشت ( که اون موقعا تو ایران کمیاب بود !! ) برام لینک داستان های سکسی شهوانی رو از طریق یاهو مسنجر کپی میکرد و میفرستاد . میگفتم تو که میدونی داستانای ایرانی و حتی خارجی معمولا غیر منطقی و مثل فیلم نامه های فیلم های پورن حرفه ای هستن و خوشم نمیاد ، چرا برام میفرستی شون ؟ میگفت احمق داستانا رو ول کن ، کامنتا رو بچسب و بخون و بخند !! ? بعد از یه مدت معتاد شده بودم . میرفتم داستانا رو سریع و گذرا میخوندم که در جریان اتفاقاش قرار بگیرم بعد کامنتا رو میخوندم که بعضیاش واقعا طنز و خنده دار بود . فکر میکنم همه این نظر منو تایید میکنن و یادشونه .

البته اعتراف میکنم که داستان های گی رو معمولا کمتر میخوندم و میخونم . ولی بی اطلاع نیستم . البته تاکید میکنم که در مورد نویسنده ی خاصی صحبت نمیکنم . کلیت داستان های شهوانی رو میگم . حس کلی ای که ازشون میگیرم و برداشت میکنم و شاید درست باشن و شایدم غلط

منم نگفتم ک مخاطبتون لزوما من هستم…شما گفتین لحن بهانس من میگم والا تو زبان فارسی هم انواع لحن داریم اینکه کسی بمن بگه لحنت تنده یا دوستانس نمیشه بگم نه من خودم این نظرو ندارم تموم!یعنی کل زبان فارسیو با بی منطقیم ببرم زیر سوال…در جواب داستانت گفتم ک نمیشه بگی لحن بهانس…وقتی پدرو مادر ادمم یه چیزیو با لحن درستی نگن ادم حرصش در میاد اونوقت شما میگین لحن بهانس؟من نمیگم ایراد به تاپیک چیز بدیه ها دارم میگم وقتی من دوستانه ایراد نگیرم نبایدم انتظار یک واکنش دوستانه رو داشته باشم و چون بنظرم شما فقط یکطرفه به قضیه نگا کردی مخاطب قرارت دادم

0 ❤️

2018-07-23 13:27:19 +0430 +0430
نقل از: Alouche
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: eyval123412341234

بچه ها یه چیزی رو بدون کوچکترین طرفداری از هیچکدوم دو طرف میخوام بگم که ممکنه در رابطه با هیچکدومتون صدق نکنه... من به شخصه وقتی میام و میخوام داستان بخونم، اون داستان یه حسی رو در من بیدار میکنه. میتونه حس وقت تلف کردن باشه که تو همون یه جمله ی اول داستان میفهمم یا هم از روی اسمش. که خود به خود وقتم هدر نمیشه. میرم سر وقت بعدی. اما گاهی پیش میاد که داستان منو سر نشاط میاره حالا یا خنده دار نوشته شده و میتونم با نویسنده اش شوخی کنم یا هم اینکه زیباست و منو به وجد میاره و دوست دارم از نویسنده ی همچین داستانی قدردانی کنم. چیزی که مهمه من از بالا شروع میکنم و در حال خوندن میام میرسم قسمت نظردهی. شده گاهی خیلی عصبانی شده باشم و توهین هم کرده باشم مثل وقتهایی که داستان راجع به بچه بازی و این حرفهاست. اونموقع بی رودربایستی و اینکه فلانی و بهمانی راجع بهم چی فکر میکنن، باز میکنم دهن مبارکمو. اما اول از همه داستان رو خوندم و نظرم هم چون بهش اعتقاد دارم و میدونم درسته همون جوری که به متن میخوره به نویسنده اش حالا هر کی که می‌خواد باشه میگم... وقتی لایک یا دیسلایک رو دادم، و نظرم رو هم نوشتم، میام نظرات رو میخونم. یعنی اول حتی نظرمو هم دادم و تموم شده بعدش میبینم بقیه چی گفتن. اگه نویسنده ی داستان شناخته شده اس و از تگش هم که بالا مشخصه فقط لحن کامنتم یه کم راحت تر و خودمونی تر میشه نه بیش‌تر و نه کمتر... حتی برای کامنت گذارهای زیر داستان خودم هم داستان همینه. اگه بشناسمش خودمونی تر تشکر میکنم و یا یه کم رسمی تر... اینکه یه چیزی باند بازی به نظر بیاد مقصرش خودمونیم که به جای داستان و احساسی که درمون ایجاد کرد، حواسمون به نویسنده و واکنش احتمالی طرفدارهاشه... الان ما اونقدر تو این سایت بودیم که بدونیم کیا بر مبنای علایقشون با کیا میپرن. مثلا اسکلت جان. شما خودت وقتی تاپیک میزنی، حالا هیچ فرقی هم نمیکنه چی تاپیکی، من چشم بسته میتونم کسانی رو که پایه ی اصلی تو گفت گوی داخل تاپیکت هستن رو برات بشمرم. اما این یه چیز طبیعیه که یه سریهامون علاقه به تاپیکها داریم یه سری هم عکس یه سری هم داستان. من بوده تاپیکی از شما که اونقدر برام جذاب بوده که تمامشو خوندم و بی توجه به نظر بقیه هم نظر گذاشتم... آیا این منو میاره تو گروهک شما؟ خیر من فقط یه نفرم که دلم می‌خواد نظرمو بی غرض و مرض و دقیق همون که حس میکنم بگم... حالا شما هم اگه به جز زیر داستان‌های سوفی عزیز که به شخصه کاراشو میبلعم نظراتتون رو ندیدم و این اواخر هم زیر داستان پدوفیل روح بیمار. اگه این داستان های دیگه به خودی خود نه نویسنده اش، در شما اثری یا حسی به جا نذاشته لطفا گردن به قول خودتون لوس بازی زیرش نندازین لطفا. برای من نوعی نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس... برای همینم هیچوقت حس نمیکنم جایی باند بازی شده یا اجحاف یا از این قبیل... چون همچین قضاوتی ندارم روی هیچ موضوعی...

البته یادم اومد الان که شما هم اتفاقا تحت تاثیر جوجه اردک زشت قرار گرفتی و تاپیک براش زدی در صورتی که هیشکی اونموقع منو نمیشناخت زیاد... پس میبینی داستان اگه اون حس نظر گذاشتن رو در شما به وجود بیاره یه کاری میکنی با این حست. اگرم که نه که خوب... تقصیر داستانه نه طرفداران نویسنده :-)


سر کار خانوم ایول گرامی، با برخی حرفات کاملاً موافقم ولی بعضیاش سوء تفاهم بوده.
نخست این‌ نکته عرض شود که انتقادپذیری خودت به نظرم مثال‌زدنی‌ست، قضاوت بی‌طرفانه‌ت اینجا رو هم ستایش میکنم ولی لاقل از تو دیگه انتظار نمیرف بعضی حرفا رو تا این حد اشتبا برداش کنی. هیچ جای این تاپیک عرض نشد داستانی که خودم زیرش نظر نمیذارم یا اثر یا حسی در من ایجاد نکرده ینی نظرای زیرش لوس‌بازی‌ست! بلکه گفته شد نظرات زیر داستانا خیلی بهتر است که سازنده باشد تا ‌این‌که صرفاً خوش و بش و گپ دورهمی. رجوع شود به پست کاربر Holy_man گرامی در صفه‌ی پیشین همین تاپیک.

درضم لب کلام همینی بود که خودت به درستی و مختصر و مفید فرمودی:

نوشته یا تاپیک از ایجاد کننده اش، مقامش بالاتره نه بر عکس

همونطور ک خیلی بهتر است نظرات زیر داستانا سازنده باشد تا اینکه صرفا خوش و بش و گپ دورهمی بهتر هم بود شما لحنتو ملایم تر میکردی بهتر هم بود سامی جان کشش نمیداد بهتر هم بود شما کوتا میومدی بهتر هم بود اونا کوتا میومدن بهتر بود شما این تاپیکو نمیزدی و بازم بهتر بود اونا اون تاپیکو نمیزدن!کی تعیین میکنه بهتر چیه؟اتفاقا من لذت میبرم ک زیر داستان نویسنده های داستان باهم شوخی میکنن یا زیر تاپیکای خودت..چقد سخت میگیری واقعا با نهایت ادب و کلمات سنگین نظر خودتو فقط قبول داری اینهمه ادم دارن میگن بابا از لفظ گروهک و باند بد رسوندی منظورتو تو اصرار داری بگی نه من بارها توضیح دادم منظورمو و فلان و فلان!چیزی ک واضح باشه نیاز به توضیح نداره!انقد دردناکه بگی اره شاید حق با شما باشه واقعا اگه برداشت بدی شد عذر میخام اصن عذرم نخا فقط کشش ندی کافیه..!اگه از جبهه گیری اونا ناراحتی ک الان خودتم داری تکرار میکنی

همونطور ک خیلی بهتر است نظرات زیر داستانا سازنده باشد ... بهتر هم بود شما لحنتو ملایم تر میکردی

نخست این‌که «ملایم نبودنِ لحن نظر، دلیل بر سازنده نَـبودنش نیس.» این‌که انتظار رود هر نظری لزوماً باید ملایم باشد، بیشتر نشانه ضعف و شکنندگی‌ست و همچنین عادت به رودرباسی و تعارف و ریا و قربون‌صدقه و فدایت شوم و این چیزا که قرار نی همه ملزم به پیروی ازش باشن. صدالبته که وادار کردن بقیه به اطاعت از اینام خودش یه جور زور و دیکته‌‌س منتها از نوع لوس و تیتیش‌مامانیش! واضحه هیشکی در مقام عظما نیس که تعیین کند لحن اظهار نظر نسبت به عملکردش حتماً باید ملایم باشد. نمیشود که صرفاً چون لحن گفتار در اظهار نظری ملایم نبوده، زارتی روی آورده شود به ننه‌من‌غریبم‌بازی که وای به ساحت مقدسمون توهین شد، ما مورد حمله و نفرت‌ قرار گرفتیم، به ما حسودی شد، چنین و چنان شد، اینها فقط عوامفریبی و آلوده کردن فضاس.
اینم که میفرمایی چرا عذخواهی نمیکنی خب چون دلیلی واسه عذخواهی نیس. لحن غیرملایم نه اشتباس و نه توهین محسوب میشود که نیازی به عذخواهی باشه بخاطرش. این‌که یه سری توی دنیای کوچیکشون فقط به ملایمت عادت کردن مشکل از ظرفیت خودشونه. قرار نی بخاطر ضعف و توهمات یکی دیگه بیام الکی بگم اشتبا کردمو عذخواهی کنم.
دوم: اظهار نظر آزاده. شاید تو از خوش و بش اضافه زیر داستان لذت ببری ولی یکی دیگه شاید لذت نبره که نظرشم تو همین تاپیک هس. همه حق داریم با صداقت نظر بدیم. حال یکی تاب و تحمل نظر رک و صادقانه رو دارد، یکی دیگه ندارد. اینم مشکلی نیس ولی تا جایی که طرف دس به جوسازی و مظلوم‌نمایی نزند که بهش توهین شده و توهمات مابعدش اونم درحالی که خودش پیش‌تر ادعای رک‌گویی در کمال صداقت کرده.

درنهایت آزردگی بخاطر لحن ناملایم قابل تحمل است، ولی افترا و هوچی‌گری خیر!
درمقابل هر رفتار سخیفی نباید کوتا اومد.

1 ❤️

2018-07-23 13:44:06 +0430 +0430
نقل از: amiramin89 مقدمه : پارسال تاپیک هایی زدم که تحملش برای جو افراط گرایانه ی شهوانی ( که دقیقا نقطه مقابل افراط جامعه هست) سخت بود . بازش میکنم :

تو جامعه ی ایرانی در مورد مسائل جنسیتی چیزایی مثل همجنس گرایی ، اروتیک نویسی ، فتیش ، گرایش های خاص و این قبیل حوزه ها تابو بوده و هست . مثلا همجنس گرایان عزیز و محترم سعی میکنن تا حد ممکن کسی متوجه این گرایش اونا نشه . حتی خانواده شون یا دوستای نزدیک شون . تحت فشار و محدودیت های تحمیل شده از طرف جامعه و فرهنگ نیمه سنتی ایران هستن .

شهوانی ( آگاهانه یا نا آگانه ، با قصد مثبت یا منفی ) تبدیل به محلی شده که این جور افراد ( همجنس گرایان ، اروتیک نویسها ، دخترایی که از سکس به صورت آزادانه لذت میبرن و امیال جنسی شونو سرکوب یا مخفی نمیکنن و … ) بتونن راحت تر از اجتماع های دیگه خودشونو بروز بدن و همفکری کنن و در بحثا شرکت کنن .

ولی متاسفانه این جو انقد غلیظ و شدید شده که تو شهوانی میبینیم که برعکس جاهای دیگه ، افراد با گرایش جنسی معمولی ( دگرجنس گراها ) دچار محرومیت و محدودیت و منفوریت و فشار و تحمیل هایی شدن که همجنسگراها یا افراد دارای گرایشات جنسی به جز دگرجنس گرایی تو جامعه مجبور به تحملش شدن . خلاصه که تو جامعه ، همجنسگراها و دوجنسگراها و ترنسها تحت فشار و تهمت و توهینن و اقلیت محسوب میشن ، تو شهوانی دگرجنس گراها دچار اینا هستن .


این نکته‌ی خوبی بود.
درکل گرایش و تمایلات جنسی نه مایه‌ی ننگ است، نه افتخار.
به تمایلات جنسی دیگران کاری نباید داشت (دلیلی برای احترام نیس، بلکه صرفاً کاری بهش نباید داشت) تا زمانی که بخاطر آن توهم برتری بهشون دس نده.

0 ❤️

2018-07-23 15:36:08 +0430 +0430

هی یه عده سعی دارن این ماجرا رو تمومش کنن، هی یه عده دیگه آتیش بیار معرکه میشن. برادر من، خواهرمن، رک و پوس کنده بگم، یه ذره شعور داشته باش. از دعوای اینا چی بهت میسه که تا میاد بخوابه شماها میاین تو میدون و اظهار افاضات میکنین؟ ول کنین دیگه. فرمود : از دیو دد ملولم و انسانم آرزوست.

0 ❤️

2018-07-23 15:53:01 +0430 +0430
نقل از: amiramin89 مقدمه : پارسال تاپیک هایی زدم که تحملش برای جو افراط گرایانه ی شهوانی ( که دقیقا نقطه مقابل افراط جامعه هست) سخت بود . بازش میکنم :

تو جامعه ی ایرانی در مورد مسائل جنسیتی چیزایی مثل همجنس گرایی ، اروتیک نویسی ، فتیش ، گرایش های خاص و این قبیل حوزه ها تابو بوده و هست . مثلا همجنس گرایان عزیز و محترم سعی میکنن تا حد ممکن کسی متوجه این گرایش اونا نشه . حتی خانواده شون یا دوستای نزدیک شون . تحت فشار و محدودیت های تحمیل شده از طرف جامعه و فرهنگ نیمه سنتی ایران هستن .

شهوانی ( آگاهانه یا نا آگانه ، با قصد مثبت یا منفی ) تبدیل به محلی شده که این جور افراد ( همجنس گرایان ، اروتیک نویسها ، دخترایی که از سکس به صورت آزادانه لذت میبرن و امیال جنسی شونو سرکوب یا مخفی نمیکنن و … ) بتونن راحت تر از اجتماع های دیگه خودشونو بروز بدن و همفکری کنن و در بحثا شرکت کنن .

ولی متاسفانه این جو انقد غلیظ و شدید شده که تو شهوانی میبینیم که برعکس جاهای دیگه ، افراد با گرایش جنسی معمولی ( دگرجنس گراها ) دچار محرومیت و محدودیت و منفوریت و فشار و تحمیل هایی شدن که همجنسگراها یا افراد دارای گرایشات جنسی به جز دگرجنس گرایی تو جامعه مجبور به تحملش شدن . خلاصه که تو جامعه ، همجنسگراها و دوجنسگراها و ترنسها تحت فشار و تهمت و توهینن و اقلیت محسوب میشن ، تو شهوانی دگرجنس گراها دچار اینا هستن .

با این حرف شما کاملا مخالفم. رابطه علت و معلولی که به وجود آوردید صرفا به خاطر اینه که میخواید شخص خاصی که سامی باشه رو بکوبید. شاید 4 نفر آدم بی تجربه بگن اوه اوه طرف راس میگه ولی یه نفر که این کارس با این توجیهات کیری خر نمیشه.

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «