هوای خانه چه دلگیر میشود گاهی…
خانه!!؟
خوب اگه اونی که گاهی دلگیر میشه هوای خونه هست پس چرا هرچی خط جاده هارو میشمرم و از خونه دور میشم به سرزمین هوای دل باز بودن تو نمیرسم!؟
از این زمانه دلم سیر میشود گاهی…
سیر!!؟
آخه کدوم عاشقی رو سراغ داری که از زمونه تصویر سازی و رؤیا بافی لحظه لحظه زندگیش و احتمال یک بار دیگه برخورد تصادفی با یارش سیر شده باشه!؟
عقاب تیز پر قله های استغنا…
عقاب!! قله؟؟
راستی اگه به تو و درد ندیدنت دچار نمیشدم ازکجا باید پرواز تا قله های استغنا رو یاد میگرفتم!؟
اسیر پنجه تقدیر میشود گاهی….
پنجه!!؟
راستی جنس پنجه های انتظار تو از چیه که با هربار سوز رد زخم های رفتنت لبریز شور میشم!؟
مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز…
عمر!!؟
پس چی شد اون اسطوره ای که میگفت هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق!؟خوب اگه قرار مرگ رو منهی کنیم دیگه عمر چه معنی داره؟
جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی….
حادثه!!؟
شخصن اگه دوباره و سه باره و چندباره باااااز به دنیا بیام سرنوشتی رو انتخاب میکنم که به حادثه دیدن و چشیدن و سوختن ناشی از رفتن تو گره خورده باشه
بار دگر به دنیا آیم،
باز هم تو را برگزینم،
حتی اگر بدانم که سرنوشتم،
عشقِ توست و درد و رنج و ماتم.
در آغوشِ تو گرم و تابناک،
در نگاهِ تو مست و شیدا،
حتی در میانِ شعلههای آتش،
من از تو سیر نخواهم شد، هرگز
↩ Redroger0
شاید باورش سخت باشه اما یکی از پر رنگ ترین دلایلی که عاشق حرفهی رانندگی بیابونم همین تصویر سازی اینکه رو صندلی بقل نشسته و…
↩ Babakamman
چقد حس قشنگیه،
البته خیلی دردناک.
فقط به این فکر میکنم؛ زمستون باشه، شب باشه، نم نم بارون داره به شیشه میزنه و تو بهش میگی میشه اون آهنگ عاشقونمونو پلی کنی؟
بعد چند دیقه سکوت، نگاش میکنی تا ببینی چرا نمیزاره،
میبینی صندلیش خالیه!!