امشب خیلی ناگهانی طبع و ذوق زنگ زدهام گل کرد.
با کمال خستگی گوشهای نشستم. حافظ باز کردم و شروع کردم به خواندن.
بی مقدمه و تصادفی چند صفحه باز کردم و با ذوق تمام، بیت به بیت، زمزمه کردم.
همینکه به شعر سوم رسیدم، عطش همزاد پنداری با شعر و شاعر درست کیفورم کرد و خب؛ خالی از لطف نبود که تقدیمتان کنم.
تقدیم به نوگلانی که بعیدست از کردهی خود صدسال سیاه پشیمان باشند.
البته که عدم حضورشان گرما و سکون و اطمینان خاطر عجیبی به ما بخشیده. انشالله که دیدار با این عزیزان به قیامت باشد.😁
اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش
حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده
مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش
گَرَت هواست که با خِضْر همنشین باشی
نهان ز چشمِ سِکَندَر چو آبِ حیوان باش
زبورِ عشق نوازی نه کارِ هر مرغیست
بیا و نوگُلِ این بلبلِ غزل خوان باش
طریقِ خدمت و آیینِ بندگی کردن
خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
دگر به صیدِ حرم تیغ برمکش، زنهار
وز آن که با دلِ ما کردهای پشیمان باش
تو شمعِ انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
کمالِ دلبری و حُسن در نظربازیست
به شیوهٔ نظر از نادرانِ دوران باش
خموش حافظ و از جورِ یار ناله مکن
تو را که گفت؟ که در رویِ خوب، حیران باش
🥰🥰🥰🥰🌹🌹🌹🌹🌹
خیلی خیلی زیباست ذوق و قریحه نابت سرشار مهربان بانوی مهر 😍
شعر حافظ، همه بیتالغزلِ معرفت است
آفرین بر نَفسِ دلکش و لطفِ سخنش
آب پاکی رو ریختن مصداق بارز همین تاپیکه
گرچه زاویه دید هم مهمه
عشق موج میزنه ، موجی خروشان که گرچه خشن و تنده اما همچنان میاد و سر میزنه . . .
دلم برات تنگ شده بود
آمد بهارِ جانها ای شاخِ تَر به رقص آ
چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ
ای شاهِ عشق پرور، مانندِ شیرِ مادر
ای شیرجوش! در رو، جانِ پدر، به رقص آ
چوگان زلف دیدی، چون گوی دررسیدی
از پا و سر بُریدی، بیپا و سر به رقص آ
تیغی به دست خونی، آمد مرا که: چونی؟
گفتم:«بیآ که خیر است»، گفتا: «نه شر» به رقص آ
از عشق، تاجداران در چرخِ او چو باران
آن جا قبا چه باشد؟ ای خوشکمر! به رقص آ
ای مست هستگشته، بر تو فنا نبشته
رقعهی فنا رسیده، بهرِ سفر به رقص آ
در دست، جام باده، آمد بُتم پیاده
گر نیستی تو ماده، ز آن شاه نر به رقص آ
پایان جنگ آمد، آواز چنگ آمد
یوسف زِ چاه آمد، ای بیهنر! به رقص آ
تا چند وعده باشد؟ وین سَر به سجده باشد؟
هَجرم ببُرده باشد، دنگ و اثر به رقص آ
کی باشد آن زمانی؟، گوید مرا: «فلانی!»
کای بیخبر! فنا شو! ای باخبر! به رقص آ
طاووس ما درآید و آن رنگها برآید
با مرغ جان سراید: بیبال و پر به رقص آ
کور و کران عالَم، دید از مسیح، مرهم
گفته مسیح مریم کِ:«ای کور و کر!» به رقص آ
مخدوم، شمسِ دینست، تبریز رشکِ چینست
اندر بهار حُسنش، شاخ و شجر به رقص آ
مولوی
↩ Darvag2018
حوصله ندارم
حرف تو مخی هم نزن که اینجوری بی حوصله تر نشم
حالا ما خودمون حالمون خیلی خوبه تو هم هی از اینا بزار…
↩ Stalker B12
اینکه چیز بدی نبود
مودبانه ی کص خارش بود
↩ little sweetie
به قول علیرضا آذر
آرامشی ماقبل طوفانم
باروت نه با فوت ویرانم
تنها تویی که میکشی ام سمت زندگی
من نیستم بدون تو یک مُرده بیشتر
آه از غم، آه! صبر مرا کاشکی خدا
میکرد در فراق تو یک خورده بیشتر
ای تو که هر چی میروم، انگار میشوی
از هر چه بی نهایت نشمرده، بیشتر…
بیچاره من، که از همه ی عاشقان شهر
کار دلم همیشه گره خورده، بیشتر…
ممنونم از انتخاب شعر قشنگت 🙏👌🥰
↩ little sweetie
رفتم دوباره خوندم با مظمون بود😁
معنی این مصرع نامعلوم بود
چو آبِ حیوان باش"
گشادیم اومد سرچ کنم