شرط مشاعره اینه که ازیک یا چند کلمه سکسی باید استفاده کنی ازهم دلگیر نشیم وبه همدیگه توهین نکنیم ودیگرانو مسخره نکنیم ولی باهم بخندیم کسشعر بگیم هرکی ذوق وطبع شعر داره بیاد چراغ اولو روشن کنه
دیشب ترا زمستی تشبیه به ماه کردم
تخم منم نبودی من اشتباه کردم
میم بده
من امشب تا سحر از دست معشوقم بنالم
براه کج برفت کیرش که از گردن بنالم
ندانستم که عینک چاره ماست
همی تا صبح بنالم هی بمالم هی بنالم
[quote=مارسيان77]فكر خوبيه جاي بيژن خاليه
من از بي قدري خار سر ديوار دانستم
كه گر كون را دهي ارزش رود از دست تو كس ها[/quote]
اگر دانی که کون دادن صواب است
برو فکر خودت باش که بغدادت خراب است
ت بده
[quote=osolari]تو كه از كس دهي هر صبح و هر شام
بيا كونت كنم من توي حمام[/quote]
منم دلاک منم کیسه کش گرمابه امروز
بنزدم خواهی امد همی شامو همی روز
بمیل خود دمر میخوابی و هر دم صدایم
زنی که ای دوست مرا گاییدی امروز
[quote=osolari]الا يا ايها الدختر به دست آور دل ما را
كه تا بخشم تو را من كير عظمي را[/quote]
الا ای بچه شیطانو بازیگوش
برو با کون خود بردی من از هوش
زمان دادنت تازه رسیده
برو هرشب صفایی کن تونوش منم جوش
[quote=osolari]تو اي دلاك گرمابه كه داري كوني از خامه
بيا تا من بليسم هر دوبالش بمالم كير خود اندر ميانش[/quote]
شبی ابلیس امد چون بخوابم
منم مثل همیشه بی جوابم
بلیسد تا بصبح ازنرمی جسمم
منم بر کون osolari سربذارم همی بمالم
[quote=osolari]كس مي كنم من هر روز هميشه پيش فيروز
تو هم شبيه من باش حسابتو نگه دار[/quote]
روم بر جنده خانه با کمی ناز
اگر فیروز باشد یا که کوس باز
به یک اندازه بگیرم این حسابم
که این کیر است واون دول است اون غاز
[quote=osolari]شق كردم من امروز از بهر كوس شهروز
گر او نباشد اين روز كيرم تو كون فيروز[/quote]
زهوشیاران عالم هر که را دید غمی دارد
عزیزم تو بیا کونی بشو کونی گیری هم عالمی دارد
قصد بدی نداشتم خودت شاعری میدونی شعر ور خودش میاد دوست دارم ببخشید
[quote=osolari]ماليدن و نوازش تفسير اين دو حرف است
پستان به زير دستان آلت توي شيارش[/quote]
شیشه عمرم شکستو دست در دست
بخوراز این قدح من را بکن مست
که تا جان در بدن دارم بنالم
زدستانه تو این این گوی این مست
[quote=osolari][quote=ASD—123]قصد بدی نداشتم خودت شاعری میدونی شعر ور خودش میاد دوست دارم ببخشید[/quote]
asd جان عزيز شما هر چيزي بفرماييد متينه. اسمم هم اميده[/quote]
دوست عزیزم طبع شعر خوبی داری ممنون عزیزم اخریشو نوشتم تا حال بیای
[quote=osolari]زمهرويان شيرازي دلم رفته است بر بازي
مگر آن ترك شيرازي كند رحمي بر اين قاضي[/quote]
یاوه گویم گر تو را تا جان نخواهم
شبی را بی تو تا صبحی نخواهم
اگر از حال من خواهی بدانی
ترا با یار دیگر من نخواهم من نخواهم
[quote=osolari]تنت مثل شيشه تمييز است كوست تنگتر
چو لنگت رود در هوا شود كير من سنگتر[/quote]
روم بر بزمگاه تو شبی یا در خیالی
که امشب تو مرا از کون بمالی
بدیم کون تو بر زیر مطرب
زدرد کون خود تا صبح بنالی
شب میبینمتون هرچی شعر بنویسید خوشحال میشم واگه قابل باشم همشو جواب میدم باییییییی
اگر خواهی که شعر ناب. گویی…بیا کیرم بخور تا راه جویی
اگر کونی دهی حافظ شوی تو…اگر تخمم خوری چون گل برویی
شبی با چشم گریان سوی بامم
برفتم تا ز هجرانش بنالم
ببام دیگری دیدم جوانی قرص ماهی
بگفت بر من چرا اشکی و اهی
بدو گفتم فراغ از یار دارم
بگفتا من کنارت در قرارم
بگفتم چون خیانت باشد این راه
بگفتا تا به کی در رنج هستی
برای من تو امشب گنج هستی
بگفتم تو مگر یاری نداری
که سر بر وادی عشقش گذاری
دست در پیراهنم برد و گرفت لیموی زردم
لبی بر گردنم اندست دیگر در نبردم
بگفتا تو اگر کرمی نداری
چرا باعشوه ات نزد من ایی
حقیقت را بگو خود را رها کن
دوپایت را بری من هوا کن
بگفتم تو چرا حاشیه میری
اگر نازی کنم تو ان نگیری
اگر داری بیا ر هر انچه داری
که امشب تا بصبح برمن گذاری
ی :
یاران کنم چه چاره این کیر بی حیا را
هم طفل خُزد را گاید هم پیر پازسا را
کُس را گشاد سازد کون را دَرَد، ندارد
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
[quote=majid.nadi]شما پسری یا دختر؟[/quote]
خو اومدي مشاعره اندر مقام كوسشعر يا دختر بازي ايا ?
:d
[quote=امام زاده بیژن]ی :
یاران کنم چه چاره این کیر بی حیا را
هم طفل خُزد را گاید هم پیر پازسا را
کُس را گشاد سازد کون را دَرَد، ندارد
با دوستان مروت با دشمنان مدارا[/quote]
امشب تو را نمايم در كير و دار مستي
با باسنه سفيدت در انتظارم هستي
سلام داوشی گل اندام
ی :
يک بوسه ز کُس به کير از دور فرست
يک جرعه شراب ِ مست ِ مخمور فرست
[quote=امام زاده بیژن]سلام داوشی گل اندام
ی :
يک بوسه ز کُس به کير از دور فرست
يک جرعه شراب ِ مست ِ مخمور فرست[/quote]
تو هم نفسه لحظه داغه سكسي
تو خواستكه اخر خوبه حسي
دختره جاق نقلت اسبم داره ببشيد
:x
تب شعرت تو حلق بيزن
:d
زور بزني تراوش ميكنه تو ميتوني اها إإإإ اب قطه ها احتياط شرط عقله
:p
داداش دل به كار نميديا بدنم سرد شد
:d
خوابم ميكيره مغزم ديكه كسشعر تراوش نميكنه كجايي خو
:p
ی :
یک دلبری دارم که گلچهر است و قد کوتولی است
لعل او چون پسته است و چشم او زاغولی است
بر زمین بنشست و کونش شد ز تنبانش برون
من بدیدم کون او هم سرخ و هم چاقولی است
امامزاده عزیزم خوش اومدی
خوش امد ی که خوشم امد ز امدنت
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
از امدنت اگر خبر داشتمی
ره در قدمت کون و کوسی کاشتمی