عشق آرین: داستان نامعقول عشق پسرانه (۳)

1401/06/22

...قسمت قبل

من اونشب خیلی دلم میخواست حرف زدن رو باهاش ادامه بدم ولی نوشت شب بخیر
منم تنها پیامی که دادم (شب بخیر 💗)
نمیدونم چرا استیکر قلب فرستادم عقلم میگفت کار اشتباهی میکنی ولی دلم خیلی شاد بود و راضی
اوایل رابطه عاشقانه آدما نمیدونن چی میخوان از طرف مقابل ولی من دیگه فهمیده بودم که دلم کسیو میخواد که براش ناز کنم و اون خریدار نازم باشه
کسی که وقتی باید باشه حتما باشه
با همین احوالات بعد یکی دو ساعت خوابم برد
فرداش روز ابری و بارونی بود بارون بهاری اینقدر هوا رو دلنشین کرده بود که دلت میخواست بری بیرون و فقط خیس بشی
باد میومد و شاخه های درخت ها بهم میخوردن شکوفه ها میریختن پایین و در کل خیلی روز جذابی بود
داشتم از پنجره به بیرون نگاه میکردم که یکی از دوستام اومد کنارم و گفت هوا بدجوری دو نفرس
دونفره
من به تنها نفر دومی که میتونستم فکر کنم علی بود
اما بازم افکار لعنتی (نه زشته اون یه پسره تو نباید با یه پسر این حسو داشته باشی و…)
اما من دیگه از دست رفته بودم و همش به اون فکر میکردم
نمیگم عاشق چون عشق مقدسه و من هنوز به اون سطح نرسیده بودم
چند روز دیگه بیشتر از دانشگاه نمونده بود و قبل از عید بود
همه مردم میرفتن برای خرید عید
دوستای منم میرفتن بازار شهر برای خرید ولی من نه(امان از وقتی که خونه نشین بشی خدا برای هیچکس نخواد البته اگر باعث بشه عشقو تجربه کنید خدا بخواد)
یکی از کسایی که رفته بود خرید علی آقا بود
تو اتاق کسی نبود و بچه ها رفته بودن خرید
که صدای در اومد که یه نفر در میزنه
گفتم<بفرمایید>
دیدم علی با یه صورت سرخ شده و موهای خیس اومد تو اتاق و یه بسته دستش بود
گفت<سلام آرین جان اجازه هست بیام داخل>
گفتم<خوش اومدی کجا رفتی مگه که تو بارون اینقدر خیس شدی>
گفت<رفتم خرید یه سری چیزا خریدم خب یه چیزی هم برای عذر خواهی از تو خریدم(قند تو دلم آب شد گفتم خدای من واقعا من تاحالا کسی غیر از خانوادم برام هدیه نگرفته سرخ شدم سفید شدم)
گفتم<برای من خیلی ممنون ولی واقعا نیاز نبود نمیتونم قبول کنم>(فکر کنم داشتم به خودم فحش میدادم)
گفت< خواهش میکنم قبول کن من باعث این مشکل برات شدم و اگر میخوای من ناراحت بشم قبول نکن>
گفتم<گفتم آخه(کوفت آخه درد آخه) گفتم <باشه ممنون خیلی لطف کردی>
چهره اش انگار تازه شد یه لبخندی زد و گفت <ممنون که قبول کردی آرین جان>
وقتی داشتم بازش میکردم پیش خودم فکر کردم چی میتونه باشه خب شکلات پیچ شده بود پس احتمالا باید لباس باشه
وقتی بازش کردم یکم تعجب کردم ولی واقعی بود
پیراهن رئال مادرید (آخه من عاشق رئال بودم اونم رونالدو)
به هر ترتیب درش آوردم و گفتم <خیلی ممنون ولی آخه از کجامیدونستی من رئال و رونالدو رو دوست دارم)
گفت< ما اینیم دیگه>
پیش خودم گفتم از یکی از بچه ها پرسیده لابد
فکرمم درست بود علی از یکی دوستان پرسیده بود آرین چی دوست داره
علی گفت<امیدوارم که سایزش خوب باشه ودوستش داشته باشی>
گفتم <ممنون ولی من راضی به زحمتت نبودم>
گفت<من میخواستم یه جوری جبران کنم این اتفاقو ولی هرچی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید جز اینکه چیزی برات بخرم که دوست داشته باشی>
گفتم <من واقعا دوستش دارم خیلی ممنون>
بهش گفتم<بچه ها رو گچم چیزای مختلف نوشتن توام یه چیزی بنویس یادگاری>
گفت <چی بنویسم چیزی یادم نمیاد الان>
گفتم < یه چیزی بنویس دیگه شعری متنی کلمه ای چیزی>
گفت <اوکی. ولی من خیلی بلد نیستم>
هنوزم به شعری که نوشت فکرمیکنم روحم تازه میشه

ای دوست قبولم کن وجانم بستان

مستــم کـــن  وز هر دو جهانم بستان

بـا هـــر چـــه دلم قـــرار گیـــرد بــی تـــو

آتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـان

بعد از هدیه علی که سومین خط ارتباطی ما شد
این شعر چهارمین خط این رویای عاشقانه بود
چند ثانیه ای بعد از نوشتنش گفت که <دوست داشتی شعرشو؟>
با اینکه تو بهت کامل بودم خیلی آروم گفتم< آررره خوبه>
علی گفت <پس من میرم راستی آرین جان کاری داشتی خبرم کن من همیشه هستم>
گفتم <ممنون که اومدی و ممنون بابت هدیه ات و شعرت و معذرت بابت اینکه هیچی نداشتیم برای خوردن>
یخچالمون مثل قطب شمال بود یخ بود ولی خوردنی خیر مثل کف دست صاف
دلم میخواست به علی بگم نمیشه یکم بیشتر پیشم بمونی
ولی روم نمیشد
علی رفت و من موندم با کلی فکر
به پام نگاه میکردم انگار که داشتم به نامه عاشقانه نگاه میکردم
حالا دیگه نوبت من بود که یه قدم بردارم که علی هم متوجه بشه که منم دوستش دارم

ادامه...

نوشته: آرین


👍 16
👎 3
6401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

894983
2022-09-13 01:31:47 +0430 +0430

حداره جالب میشه ادامش لطفا

2 ❤️

895036
2022-09-13 05:10:26 +0430 +0430

کم بود ولی جذاب 👌
منتظرم بشدت آرین جام ❤️

1 ❤️

895058
2022-09-13 10:07:24 +0430 +0430

خیلی داری تقطیع می کنی، بیشتر بنویس.

1 ❤️

895358
2022-09-15 04:03:08 +0430 +0430

بقیش؟

0 ❤️