داستان ها برای خواندن ولذت بردن هستند ، شاید خاطره نباشند اما کم و بیش از خاطرات شکل می گیرند . مهم اینه که شما لذت ببرید!
اسمم احسان ه ، 23 سالمه ، دانشگاه عکاسی می خونم ، علاقه من به عکاسی از قبل دانشگاه بود . همیشه دوربین همراه دارم و علاقه ام به خونه های قدیمی باعث شده که سوژه اکثر عکسهام خونه های قدیمی باشه . همیشه عصرهای پنج شنبه و جمعه ها محله های قدیمی تر رو می گردم و عکاسی می کنم . من در کل دو دفعه تجربه سکس داشتم . یکی در سفر به شمال با یه پسری که چند سال از خودم بزرگتر بود و اون یکی با یکی از همسایه ها که حدود 40 سالش می شد . اما همیشه دوست داشتم که با کسی آشنا بشم که اول سن اش از من خیلی بالاتر باشه و دوم اینکه یه رابطه ادامه دار داشته باشم . بخاطر همین زیاد تو نت و سایت ها دنبالش. نبودم و ترجیح می دادم آدمهایی که می شناسم رو بررسی کنم .
بخاطر دانشگاه همیشه از خیابون جمالزاده کمی پیاده می رفتم و همیشه از خیابونی رد می شدم که یه خونه قدیمی دو طبقه ی بزرگ بود که بخشی از حیاط خونه یه مغازه بزرگ کتابفروشی بود که پاتوق من شده بود . صاحب اش یه مرد خوشتیب بود که همیشه تیپ های روشن سفید و آبی می زد و یه ریش پرفسوری خیلی مرتب داشت ، قدش بلند بود و هیکل اش با اینکه سن اش بالا بود خیلی متناسب بود . یه دختره هم بود که تو مغازه جواب می داد ولی اون آقاهه همیشه پشت میز ته فروشگاه می شست و کتاب می خوند .چند بار از بیرون خونه ی قدیمی عکس انداختم ولی از بالای در که درختا و خونه رو می دیدم دوست داشتم داخلش برم و عکس بندازم . یکی دو بار زنگ خونه رو زدم اما کسی جواب نداد ، یک روز از خانمی که داخل کتابفروشی بود پرسیدم که صاحب این خونه کیه و هستن ؟ که مرد صاحب فروشگاه رو نشون داد . اسمش احمد بود با خوشرویی احوالپرسی کرد و اجازه داد از داخل خونه هم عکس بندازم و این شد باب آشنایی و رسیدن به یک دوستی خاص که تمایل اون به سکس با پسر و تمایل من به کون دادن به مرد سن بالا بعد از کلی حرف و به کنایه حرف زدن منجر به اولین قرار ما برای سکس شد .
قرار شد جمعه ساعت 2/3 برم پیش اش . استرس نداشتم و فقط منتظر بودم که زودتر جمعه بیاد . صبح رفتم حموم و با اینکه بدن کم مویی دارم اما کامل شیو کردم ، من قد و هیکل متوسطی دارم . کمی تپل هستم . نزدیک ظهر راه افتادم . رسیدم و رفتم بالا . احمد با یه پیرهن آستین کوتاه سفید و یه شلوارک دم پله های حیاط اومد به استقبالم . داخل که شدم . دستش رو دور کمرم حلقه کرد و صورتم رو بوسید و با هم رفتیم داخل . داخل خونه بازسازی بود و خیلی مدرن و راحت مبلمان شده بود . وقتی نشستیم با لبخند گفت : بالاخره اومدی پیش خودم . کمی پذیرایی کرد و کمی بدنم رو توی بغلش می مالید و گاهی می بوسید . بعد رو کرد به من که : شروع کنیم ؟ گفتم باشه . بلند شدم و رفتم سمت سرویس که آماده بشم . از پله ها که بالا می رفت صدا کرد : احسان ! کارت تموم شد بیا بالا .
شلوار و شورتم رو بیرون درآوردم و بعد از اماده شدن فقط شورتم رو تنم کردم و شلوارم رو همون پایین گذاشتم . از پله ها که می رفتم بالا حس خوبی بود . پاهای شیو شدم حسابی باهال شده بود . داشتم از پله ها می رفتم تا گاییده بشم . طبقه بالا سه تا اتاق بود . صداش کردم . راهنمای کرد و وارد اتاق شدم . یه اتاق بزرگ بود با یه تخت ساده که مثل سکو بود و ارتفاع داشت . احمد شلوارک اش تنش بود و پیرهن اش رو فقط درآورده بود . هیکل اش با موهای سفید و سیاه بدن اش واقعا باهال بود . اشاره کرد که برم روی تخت و گفت لباست رو دربیار . پیرهن رو درآوردم و با شورت رفتم تو بغلش . دستاش رو دورم حلقه کرد و بغلم کرد . بدن و کونم رو می مالید و صورت و لبهام رو می بوسید . اهل لب گرفتن نبودم اما دوست داشتم ازم لب بگیره اما اون چون رعایت می کرد فقط لبهام رو می بوسید . دستش رو برد داخل شورتم و کونم رو فشار می داد و با انگشتاش لای کونم و سوراخم رو می مالید . بدن پر مو و داغ اش دیونه ام می کرد . همزمان بازی با سوراخ و کونم ، شروع کرد به خوردن سینه هام و من فقط چشمام رو بسته بودم و از اینکه در اختیارش بودم لذت می بردم . کمی که گذشت به پشت چرخید و من روی سینه اش بودم . بهم نگاه کرد و بهم گفت : برو بیدارش کن !
همونجوری که آروم آروم به سمت کیرش می رفتم ، بدنش و می مالیدم . شلوارک رو پایین کشیدم ، یه شورت سفید تنش بود . کمی کیرش رو از روی شورت مالیدم . شورت اش رو درآوردم و کمی پایین تر رفتم که شورت و شلوارک رو کامل از پاهاش دربیارم . کیرش نیمه خواب بود . با دستم می مالیدمش . کامل کردم داخل دهنم . کمی ساک زدم و آروم آروم کمی بلند شد . با دستم گرفتم و شروع کردم به لیسیدن کیرش . گاهی سرم رو بلند می کردم و هیکل باهال و مردونه اش رو که لخت خوابیده بود رو تماشا می کردم و دوباره ساک زدن رو ادامه می دادم . کیرش شق شده بود و ساک زدنش لذت بخش تر بود برای من . خیلی بلند و کلفت نبود اما خب کیرش برای من عالی بود .
روی دستاش تکیه کرد و منو نگاه می کرد که داشتم سر کیرش رو می لیسیدم و زبونم رو لبه های کلاهک کیرش می کشیدم . نگاهش کردم و بهم گفت : کافیه دیگه احسان . بیدار شد . از روش بلند شدم و اومد سمت ام و منو به شکم خوابوند . خودش کنارم نشست و با ژلی که روی میز کنار تخت بود شروع کرد به انگشت کردن من و سوراخم رو باز کردن . کمی که انگشتم کرد ، انگشت وسط رو داخل کرد و خودش کنارم دراز کشید و چند بار تند انگشت اش رو داخلم تکون می داد و بهم نگاه می کرد و از اه کشیدن من لذت می برد . کمی مکث کرد و بهم گفت : بازتر کنم یا کمی درد داشته باشه ؟ می ترسیدم از اینکه نتونم طاقت بیارم و گفتم : ایندفعه نه . بلند شد و دستش رو برد زیر شکمم و بلندم کرد که داگی بشینم و شروع کرد به بازکردن سوراخم .
وقتی دیگه دو انگشت اش کامل داخلم می شد . کمی کونم رو مالید و با انگشت شستش کمی روی سوراخم رو مالید و بعد رفت پایین و کنار تخت شروع کرد به کاندوم کشیدن روی کیرش . همونجوری داگی منتظر بودم و نگاش می کردم . داشت آماده می شد که بیاد و منو بکنه . هیکل مردونه و کیرش که شق شده بود و امده گاییدن من .
اومد روی تخت و رفت پشتم . یه کم کیرش رو مالید به سوراخ و لای کونم . بعد دستش رو گذاشت روی کمرم و با دست دیگه اش کیرش رو روی سوراخم فشار داد . چند بار سر کیرش رو فشار داد تا کمی از کیر داخلم شد . کمی درد داشت و فشار می آورد . اما داخل شدن کیرش برام لذت بخش بود . یه کم دیگه فشار داد و کیرش که کمی بیشتر داخل رفت . ناخوداگاه من به شکم خوابیدم و احمد هم نصف کیرش داخل من بود و اومد روم . کیرش کمی درومده بود . کمی جابجا کرد خودش رو بعد دوباره فشار داد و خوابید روم . کیرش هنوز کامل داخل نشده بود . درد داشتم و آه کشیدم . هیکل اش روم سنگینی می کرد و کیرش داخلم فشار می آورد . دستش رو حلقه کرد دور سینه و گردنم و دستش دیگه اش رو برد زیر شکمم . کمی مکث کرد . ازم پرسید : خوبی ؟ گفتم : خوبم . گفت : ادامه بدم . درد داشتم اما خب حشری بودم و برام لذت بخش بود . بهش گفتم : آره . کیرش رو با فشار تا ته داخلم کرد . از درد ناله کردم . منو بوسید و فقط ثابت بود که آروم بشم .
موهای بدنش و سنگینی و احاطه بدن لخت و شیو شدم توسط دستاش دیونه ام می کرد . پاهاش کنار پاهام بود و کمی پاهام رو بازتر کردم که پاهام به پاهاش کامل بچسبه و از داغی بدنش لذت ببرم . کیرش رو کمی بیرون کشید و دوباره داخل کرد . من با آه و ناله حشری لذت خودم رو نشون می دادم . تلمبه هاش شروع شد و احمد عملا گایدن من رو شروع کرده بود . دوست داشتم بیشتر فشارم بده و کیرش رو تا ته داخلم کنه . بهش گفتم و اون هم با بازوها و پاهاش بیشتر فشارم داد و کیرش رو تا ته فشار می داد . اوج لذت و درد و شهوت بود که من رو از خودم بیخود کرده بود و با آه و ناله هام اتاق رو گذاشته بودم روی سروم و احمد هم با جوون گفتن و پسر خوب از کردن من لذت می برد .
چند دقیقه ای گذشته بود ، کونم بازتر شده بود و درد کمتر . احمد آروم روی من نیم خیز شد و دستش رو گرفت زیر شکمم و دوباره منو داگی کرد و شروع کرد به گاییدن من . دستام رو بردم عقب و کون رو باز می کردم . احمد دستام رو گرفت و روی کمرم نگه داشت و کیرش رو با ضربه داخلم می کوبید . کونم رو سعی می کردم با قوس دادن به کمرم بالا نگه دارم . کمی که اینجوری منو کرد ، روم خم شد و دستش رو حلقه کرد روی سینه ام و بلندم کرد و خودش هم در حالی که کیرش هنوز داخلم بود روی زانو نگه ام داشت و همونجوری شروع کرد به تلمبه زدن .
کیرش خیلی وقت بود داخلم بود و سوزش و داغی اش اذیتم می کرد . دستم رو روی رونش فشار دادم و با آخ گفتن ، احمد کیرش رو کشید بیرون و همونجوری که سرپا روی زانو نگه ام داشته بود . کمی بوسیدم و پرسید : داخل کنم ؟ و با اوهوم گفتن من کیرش رو خواست داخل کنه که واقعا اذیت می شدم و خودم رو کشیدم جلو . منو رها کرد . به شکم خوابیدم روی تخت . کمی ژل برداشت و با انگشت آروم آروم داخل سوراخم می کرد . خنک بود و سوزش رو کم می کرد . بهتر شدم . احمد رفت پایین تخت و منو به سمت خودش کشید و اومدم پایین . هدایتم کرد و روی میز کنار تخت دولا شدم و دستام به لبه میز تکیه دادم و پاهام رو باز کردم . احمد با دو دست کمرم رو گرفت و سر کیرش رو روی سوراخم میزون کرد و کمی فشار داد که جا بشه و آروم آروم کیر رو داخلم کرد . بهتر شده بود و احمد شروع کرد به تلمبه زدن . توی آینه روی میز چهره و بدن لختم رو که احمد پشتم بود و داشت منو می کرد می دیدم . گاهی بلندم می کرد و می ایستادم و دستاش رو روی شونه هام می گرفت و دوباره دولام می کرد و کونم رو می گایید .
چند دقیقه ای که همینجوری احمد منو گایید و من داشتم بدن لختم رو توی دستاش تماشا می کردم . کمی مکث کرد و منو دوباره بلند کرد و ایستادم . به سمت تخت چرخید و چند قدیمی در حالی که کیرش داخلم بود به سمت تخت رفتیم . کیرش رو درآورد و لبه تخت نشست و منو هدایت کرد که روبه روش روی کیرش بشینم . چند باری روی کیرش بالا و پایین رفتم و دستش رو دورم گرفت به سمت خودش کشید . سینه های لخت و بی موی من روی سینه های پرموی احمد چسبیده بود و محکم بغلم کرده بود و لبهاش رو روی لبهام فشار می داد و محکم تلمبه می زد .
به شدت حشری بودم . احمد حرکاتش خشن تر و سریعتر شده بود . کیرش حسابی شق شده بود و بی رحمانه کونم رو می کرد . کمی مکث کرد و چند تا سیلی به کونم زد . به شدت حشری بودم و آه می کشیدم . احمد گفت : خوبه کونی ؟ سرخش کنم ؟ جواب دادم : می خوام . درد می خوام . جرم بده . کونم رو سرخ سرخ کن .چند تا سیلی که زد ، از درد و شهوت ارضا شدم و آبم که می اومد احمد منو به سمت خودش بیشتر فشار می داد و کیرم بیشتر لای بدنهامون فشار داده می شد . بی جون شده بودم . احمد با شدت و سریع تلمبه می زد . به پشت روی تخت خوابید و من رو به سمت خودش فشار می داد . چند تا تلمبه دردناک زد ، جوری که از درد ناله کردم و به سمت بالا پریدم . محکم گرفته بود بدنم رو داشتم له می شدم . کیرش رو داخلم تا ته فشار داد و با یه اه بلند ارضا شد . شل شد و من فقط روی سینه اش چشمام رو بستم . آروم بغلم کرده بود و بدنم رو با بی حالی نوازش می کرد .
همونجوری بغلم کرده بود و کیرش داخلم بود، من با دست سرکیرش رو که داخلم بود کشیدم بیرون ، منو چرخوند و با دستمال بدن من و خودش رو کمی تمیز کرد و به شکم خوابیدم و اون هم بی حال روم خوابید . حس خوبی بود . خسته از گاییدن من روی من دراز کشیده بود و من بعد از مدتها یه کون حسابی داده بودم و لذت یه هیکل مردونه که تحت تسلطش باشم رو چشیده بودم و این شروع رابطه من و احمد شد .
نوشته: mehrdad94y
خوش بحالت کاش یکی هم همینجوری صفر منو باز میکرد
اگه سن پایین باشه کسی من حاضرم بد بکنمش با کیر کلفتم
کون کن حرفه ای شیراز
هر عزیزی دوست داره یه بکن حرفه ای بازش کنه پیام بده بمن
سن مهم نیست
خلوتگاه آرامش همیشه دارم
نقل قول از کون کن حرفه ای شیراز
هر عزیزی دوست داره یه بکن حرفه ای بازش کنه پیام بده بمن
سن مهم نیست
خلوتگاه آرامش همیشه دارم توشیراز
پیام رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنهای به مجاهد اسلام جناب مهرداد94وای:
مجاهدت و کوششهای فراوان جنابتان در راه اسلام و انقلاب بر امت حزبا… پوشیده نیست.
حقیر که خود از عنفوان نوجوانی و حمام منصوری مشهد بسیار در راه اشاعه فرهنگ ابنهگری تلاش نمودهام بخوبی از مرارتهایی که جنابعالی در این راه متحمل شدهاید آگاهم.
باشد که با رهبر فقید و بنیانگذار کبیر کونیگریمان حضرت امام خمینی ره محشور شوید.
و اجرکُم همچون سعیدُ طوسیُهم
سید علی خامنهای ۱۳۹۹/۱۰/۱