اردوگاه

1402/01/18

سلام خدمت تک تکتون عیدتون مبارک باشه و امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید من طاها هستم متولد سال ۸۴ هستم بدن بی مو و سبزه دارم که باشگاه میرم ولی نه در حدی که عضلهای بدن گنده بشه در حدی که یه پسر معمولی ساده باشمو باسنم سایز معمولی و روبه بالا دارم

این خاطره برای چهارشنبه سوری امسال هستش

مدرسه مارو خواست ببر اردوگاه (مجموعه ورزشی) منم رضایت نامه رو دادم ننه بابام امضا کنن ساکمو جمع کردم رفتم اردوگاه

عادت داشتم با بزرگ تر از خودم رفیق میشدم ولی اکثر رفیقام نبودم پارسا رفیقم رسید طبق قرارمون ساکمو واکردم دست کردم تو جیب شلوارم که تو ساک بود یه پاکت بهمن سوییسی دراوردم قایمکی دادم بش دست کردم تو اون یکی جیب یه پاکت دیگه دادم بهش
دست کردم تو جیب کوچیک مایوم یه فندک بهش دادم

که دیدم از دور نهمی ها دارن مثل یه تیم ابرقهرمان میان سمت الاچیق
خیلی از بچه ها نبودن ولی کراشم که باهاش رفیق جینگ بودم نیما بود

نیما پوست سبزه بدن ورزیده ای داره خیلی‌ پایست هر موقع بهش زنگ بزنی بگی بریم بیرون قبول میکنه چشمای سبز و درشتی داره قدش بلنده و صورتش هیچ جوش و مویی نداره(توصیف کردن چهره یک شخص برام خیلی خیلی سخته پس بزاریم در این حد بمونه

نیما اومد پیش منو پارسا روکرد به من گفت :
سلام اقای قاچاقچی
گوشی منو اوردی
+چرا نیورده باشم
دست کردم تو جیب ساکم و گوشی نیما در اوردم بهش قایمکی دادم
_ پارسا برای تو چی اورده
پارسا: دوتا پاکت بهمن سوییسی
_ نصف نصف وگرنا لوت میدم
+دیوثا وارد کننده من بودم بعد به من چیزی نمیرسه دوتا پاکته ها
_یک سومش براتو

ناظم بچه هارو صدا زد برای یار کشی و این داستانا هیچکدوم از ما حوصله فوتبال نداشتیم و میخواستیم توی اردوگاه ولگردی کنیم(اردوگاه خیلییییی خیلیییییییی خیلییییییی بزرگ بود) پس نرفتیم برا یار کشی
تا ظهر ول بودیم و پارسا رفت با یکی از معلما اتیش درست کنه که ناظم جوجه هارو کباب کنه
نیما منو صدا زد و گفت بریم تو دستشویی یه سیگار بکشیم یکم با موبایل ور بریم
منم باهاش رفتم در یکی از توالت هارو واکرد رفتم تو و خودش پشت سرم اومد درو بست و قفل کرد اومدم دوتا نخ سیگار از جیب دربیارم
که محکم منو چسبوند به دیوار
تخمام چسبید از ترس تو چشمام بایه لبخند کوچیک خیره شد دست کرد توی موهام و سرمو ناز کرد هنوز شوکه بودم
باچشمای سبز قشنگش بهم ذول زده بود
+صورتت هیچ جوشی نداره کاملا سفید و شفافه و لبای قرمز تو نمایان میکنه موهای قهوه ای فرفریت چاشنی این دوتاست و بیش از حد فر نبودن موهات قشنگ ترشون کرده
_ نیما داداش چیزی زدی؟ مگه نمیخواستی سیگار بکشیم چرا داری باهام لواط میکنی؟
+چراباید لبامو بزارم روی فیلتر سیگار وقتی لبای قرمزت قشنگت هست

یکم بهم حس خجالت دست داد و ارتباط چشمیم رو باهاش قعط کردم و رومو کردم اونور

چونمو گرفتو لبامو بوسید اولش تا چند ثانیه دستم بالا بود
بعد بادوتا دستام صورتشو گرفتم و گونش رو نوازش کردم دستشو گذاشت روی کمرم
و به کمرم حلال داد
لبامونو از هم جدا کردیم به چشمام دوباره ذول زد
سرمو بالا گرفتم و به چشمای سبز زیباش نگاه کردم
محکممم بقلش کردم
سرمو چسبوندم به سینش اون پشت موهام رو نوازش میکرد تو موهامو نفس میگرفت
سرشو خم کرد پایین و دهنشو کنار گوشم گرفت و با صدای مهربون گفت:
+یه حالی بهم میدی؟
خودمو از بقلش جدا کردم و یه کوچولو عقب رفتم
_(با ترس) ن ن نه
+باشه من هیچ اجباری ندارم ولی بگو چرا؟
_اخه تو این مدرسه کوچیک ترین اشتباهت باعث بگا رفتن میشه اگه من به تو حال بدم و فقط و فقط ۱ نفر شصتش خبر دار بشه باید به کل مدرسه حال بدم
یه نفس عمیق کشید گفت:
+باشه ولی اگه یک شب یا یه روزی دوتایی توی خونه تنها شدیم قول میدی باهام راه بیای
_باشه
نوک بینیم رو بوسید بهم لبخند زد و گفت تو اول برو بیرون که ضایع نباشه
رفتم بیرون
و یکم بعد اونم اومد بیرون
نیما حدودا ۱۰ سانت ازمن قدش بلند تر بود و این رابطه آینده ما تاثیر مثبت داشت من خودم دوست دارم پارتنرم از خودم قدبلند تر باشه.
چند ساعتی گذشت پارسا کلا سمت ما نمیومد و ماهم تا میتونستیم از فرست استفاده کردیم
نیما خیلی نرم میبوسید
خیلی نازم میکرد
مثل بچه ها منو بقل میکردو نوازشم میکرد
اون ۵ ساعتی که اونجا بودیم برام بهشت بود
بعد سوار اتوبوس شدیم و راهی استخر شدیم رسیدیم و دوتا دوتا بهمون کلید میدادن منو نیما باهم بودیم رفتیم پای کمد لباس عوض کردیم و اون به تن سبزه من دیدمیزد و من به تن ورزیده و سیکس پک های نسبتا برجستش(یکی از دلایلی که رو نیما مثل سگ کراش بودم همین بدن ورزیدش و بازو های بزرگش بود واقعا تو اون سن خوب بدنشو ساخته بود)

تا اون موقع بدن لخت نیمارو ندیده بودم تقریبا میشه گفت بی مو بود

رفتیم زیر دوش سریع خودمونو گربه شور کردیم رفتیم طرف استخر
محکم شیرجه زدیم تو اب یکم شنا کردیم اب پاچیدم تو سر صورت هم که نیما گفت:
+بریم توی پر عمق؟
_من شنا بلد نیستم
+بهت یاد میدم بیا
دستم اروم کشید با خودش برد تو عمق ۴ متری خواست بهم دوچرخه زدن یاد بده ساعد دستشو گذاشت رو حلال کمرم و پهلومو گرفت
تاقریبا یاد گرفتم
رفتم کنار استخر و دستمو به میلش گرفتم تا نرم تو عمق اب نیما هم اومد کنارم دست چپشو به میله گرفت دست راستشو دور گردنم حلقه کرد از اب اومدیم بیرون رفتیم سونا بخار

انقدر بخارش زیاد بود که چشمام اذیت میشد یک متر جلوتر دیده نمیشد پس راحت بودیم
سونا خالیه خالی بود هیچکس توش نبود رفتیم تو نیما دراز کشید روی سکو و بازو هاشو از هم باز کرد و گفت بیا بقلم رفتم تو بقلش دراز کشیم و سرمو گذاشتم رو سینش منو برا بار صدم گرفت توی بقلش گردنشو خوردم لبامو بوسید و یکم عشق بازی کردیم تمام
۲ ساعت استخر تموم شد و مسئول استخر صدامون زد رفتیم زیر دوش لباس عوض کردیم رفتیم خونه

اگه خوشتون بیاد کامنت مثبت بگیرم قسمت بعدیش روهم مینویسم

نوشته: طاها

ادامه...


👍 35
👎 2
23001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

922223
2023-04-07 00:48:41 +0330 +0330

یه کون میدی ها این همه رومان مینویسی .هوففففف .

2 ❤️

922253
2023-04-07 02:15:39 +0330 +0330

ریدم توی املات که آنقدر غلط املایی داری.

1 ❤️

922296
2023-04-07 08:17:40 +0330 +0330

بنویس

1 ❤️

922314
2023-04-07 10:45:48 +0330 +0330

عزیزم یراست کون دادنتو تعریف میکردی اینجا شهوانیه اینهمه لاس و لاو لازم نیست بیان‌کنی

1 ❤️

922332
2023-04-07 12:06:18 +0330 +0330

چجوری متولد ۸۴ و راهنمایی هستی

2 ❤️

922333
2023-04-07 12:12:47 +0330 +0330

خب بود ولی هنوز برام سواله چطوری راهنمایی هستی

1 ❤️

922337
2023-04-07 13:25:19 +0330 +0330

فقط اونجایی که گفتی چرا داری باهام لواط می‌کنی😂

3 ❤️

922338
2023-04-07 13:33:40 +0330 +0330

قربون جفتتون برم که احساس قشنگی‌دارید،،تا فرصت و جوونی دارید استفاده کنید از این زیباییها و لذتهای دنیا

1 ❤️

922477
2023-04-08 11:55:46 +0330 +0330

لواط…؟ کونی خان ادبیات شرعی بلغور میکنی…!!!

0 ❤️

922690
2023-04-10 11:48:50 +0330 +0330

جوووووووووووننننننننننن بنویس

0 ❤️

922768
2023-04-11 02:16:34 +0330 +0330

اسکلمون کردی

0 ❤️

923827
2023-04-17 14:42:36 +0330 +0330

لابک قشنگ نوشته شده بود با جزییات بیشتر ب)ویس موفق باشید در امر به فاک دادن خود

0 ❤️

937813
2023-07-15 18:50:41 +0330 +0330

طاها گلم
غلط املایی منظورت از بهم دوچرخه زدن یاد بده ساعد دستشو گذاشت رو (( حلال)) کمرم و پهلومو گرفت… و دستشو گذاشت روی کمرم
و به کمرم (( حلال)) داد
لبامونو از هم جدا کردیم به چشمام دوباره ذول زد این(( حلال )) این وسط چه معنی داره مرسی

0 ❤️