از دوست معمولی تا پارتنر

1402/06/30

خب سلام به همه دوستان
اسم من امیره و 25 سالمه
داستانی که میخوام براتون تعریف کنم یکی از اتفاقاتیه که دو ماه پیش برام افتاد
قبل هر چیز یکم از خودم بگم
من نه کیرم افسانه ای،نه هیکلم ورزشی و نه قیافه و چهره خیلی خاصی دارم
داستان از اونجا شروع شد که اوایل تابستون خانواده ام تصمیم گرفتن برن سفر و منم بخاطر حجم کاری که داشتم باهاشون نرفتم
روزی که حرکت کردن روز چهارشنبه بود و همین که رفتن من به اکیپ رفیقام زنگ زدم و برای یک دورهمی دعوتشون کردم
تو اکیپ ما هم دختر هست هم پسر که میشه گفت همه با هم رلن به غیر از من و ساناز…ساناز یک ترنس 22 سالست که به تازگی عمل کرده و ما رفیقا خیلی کمکش کردیم که بتونه خانوادش رو به گرایش و وجود حقیقیش قانع کنه
به شخصه خیلی ساناز رو دوست داشتم و تو اون اکیپ رفیق صمیمیم بود…و کاری هم به حرف بقیه نداشتم اگر خودش راضی می بود خیلی دوست داشتم پارتنر و رل هم باشیم
بگذریم ، خلاصه که شب همه اومدن خونه ما و بساط مشروب و عرق و هم به پا بود…تا ساعتای 1 شب زدیم و رقصیدیم و بازی کردیم و مست مست بودیم…ساعتای 1:30…1:45 بود که بچه ها کم کم رفتن
اما ساناز گفت من اگر الان با این حالت برم خونه مامانم دعوام میکنه
منم بهش گفتم خب پیام بده بهشون و بگو شب خونه یکی از دوستات میمونی
اونم همین کار رو کرد و قرار شد بمونه…من بهش گفتم که بره تو اتاق من بخوابه و منم رفتم تو اتاق مامان بابام روی تخت اونا خوابیدم چون واقعا نمیخواستم احساس بدی بهش دست بده

ساعت تقریبا 2:45 بود که دیدم در اتاقم باز شد و ساناز که فکر میکرد من خوابم با یک شورت اومد بیرون که بره دستشویی از اون جایی که ترتیب قرار گیری اتاق ها تو خونه ما شبیه U و اتاق منم آخرین اتاقه و یک طرفش اتاق مامان بابام و یک طرف هم اتاق خواهرم وقتی ساناز از اتاق اومد بیرون من کاملا میدیدمش

این اولین باری بود ساناز رو با شرت میدیدم
کل خونه تاریک بود و فقط چراغ راهرو روشن بود…تو اون حالت دیدم که چه پاهای کشیده و سفید و جذابی داشت و یک کون تپل و خوشگل که توی اون شورت توری سفیدش حسابی خودشو نشون میداد

ساناز که از اتاق اومد بیرون یک لحظه سرش رو چرخوند و تو اتاقی که من بودم رو خواست نگاه کنه که مطمئن بشه خوابم منم سریع گوشیمو گذاشتم زیر بالشت و خودمو به خواب زدم آروم صدام زد و منم ری اکشنی نشون ندادم
وقتی رفت دستشویی من برای یک لحظه بخاطر مستی و حشریت زیاد زد به سرم و تصمیم گرفتم هرجور شده برای یک بار هم با ساناز سکس کنم
همونجور که تو دستشویی بود منتظر بودم که صدای شیر آب دست شور سرویس بیاد که بدونم میخواد بیاد بیرون…همون لحظه پا شدم و رفتم به بهونه آب خوردن برم تو آشپزخونه و آروم آروم قدم برداشتم…جوری که وقتی رسیدم جلو دستشویی همون لحظه ساناز در رو باز کرد و از دیدن من شوکه شد
اما خیلی عادی برخورد کرد گفت فکر کردم خواب بودی

منم گفتم تشنه ام شده بود خواستم برم آب بخورم ببخشید
که گفت نه اشکال نداره
از دستشویی خیلی ریلکس اومد بیرون و گفت شب بخیر و رفت سمت اتاقم منم رفتم تو آشپزخونه یکم خودمو الاف کردم که یک دفعه صدای ساناز رو از پشت سرم شنیدم که گفت یک لیوان هم آب به من میدی خیلی تشنمه
وقتی برگشتم دیدم هنوز هم با همون شرته اما چیزی که این بار بیشتر توجهم رو جلب کرد بالاتنه اش بود که با یک تاپ بود و سینه های بزرگ و خوش فرمی که به تازگی عمل کرده بود واقعا تو چشم میزد
وقتی خواستم لیوان آب رو بهش بدم همینجور روی بدنش ماتم برده بود که یک دفعه گفت هوی آقا پسر چشاتو درویش کن

منم یک لبخندی زدم و گفتم شرمنده تا حالا اینجوری ندیده بودمت خیلی جذابی
اونم همینجور که آب می خورد یک لبخندی زد و یک چشمک هم زد

وقتی آب رو خورد گفت امیر خوابم نمیاد تو چطور؟منم گفتم اره هنوز مستی نپریده از سرم کاملا هوشیارم
گفت پس بیا بشین یکم حرف بزنیم
رفتیم تو حال و روی مبل نشستیم و شروع کردیم به حرف زدن
از هر چیزی صحبت میکردیم و منم مات بدن و چهره و لباش بودم و می ترسیدم هر کاری بکنم
چون واقعا ساناز برام یک رفیق خیلی خوب بود و نمیخواستم با حرکت اشتباهی باعث بشم که این رفاقته از بین بره
یکم که حرف زدیم بهش گفتم ساناز تو چرا هنوز سینگلی
گفت که اتفاقا یک مدت از یک پسری خوشش میومده اما میترسیده پا پیش بگذاره و ردش کنه
منم گفتم طرف باید یک احمق باشه اگر همچین کاری بکنه
تو دختر به این جذابی هستی…
که حرفم رو قطع کرد و گفت یک دختر با یک کیر 15 سانتی
که منم زدم زیر خنده و گفتم اونی که واقعا دوست داشته باشه به این چیزا توجهی نمیکنه
گفت جدی؟
منم گفتم اره معلومه
گفت پس اگر بگم اون پسره که ازش خوشم میومده تو بودی چی میگی
برای یک لحظه قفل کردم و تنها چیزی که گفتم این بود که شوخی میکنی؟
یک لبخند زد و گفت نه
منم گفتم خب چرا زودتر بهم نگفتی
گفت آخه میترسیدم رفاقتمون به هم بخوره
منم گفتم حقیقتا منم خیلی ازت خوشم میاد و دقیقا همین ترس رو داشتم
وقتی یک لحظه به چشماش نگاه کردم دیدم اشک تو چشماش جمع شده…یک دفعه خودشو انداخت تو بغلم و لباش رو چسبود به لبام
منم دستامو دور کمرش حلقه کردم و شروع کردیم به لب گرفتن
آروم آروم کیرش رو احساس میکردم که داره بزرگ میشه
که ساناز ازم جدا شد و تاپش رو در آورد و سینه هاش افتاد بیرون … منم تیشرتم رو در آوردم و دوباره بغلش کردم و شروع کردیم به لب گرفتن…اونقدر داغ بود که به جرات میگم دمای بدنمون به 40 درجه رسیده بود…آروم آروم دستمو از روی کمرش بردم روی کونش و شروع کردم به مالیدنش که موقع لب گرفتن شروع کرد به ناله های ریز
عطر تنش داشت دیوونم میکرد…
ساناز از لبام جدا شد و آروم آروم اومد سمت گردنم و همینجور با لیسیدن بدن و شکمم می رفت پایین…وقتی رسید جای کیرم رفت جلوی مبل نشست و دست انداخت و شلوار و شرتم رو با هم در آورد و کیرم رو که سیخ شده بود گرفت دستش تا حالا ندیده بودم کیرم اینجوری برای کسی سیخ بشه و مثل سنگ سفت بود … از روی تخمام تا نوک کیرمو یک لیس زد و بعد کرد تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن…اونقدر دهنش داغ بود که بعد 5 دقیقه ساک زدنش احساس کردم آبم داره میاد سرشو گرفتم و کیرمو از دهنش در آوردم و خم شدم شروع کردم به خوردن مجدد لباش
همینجور از زیر بغلش گرفتم و بلندش کردم…یک لحظه ازش جدا شدم و گفتم بریم روی تخت که اونم لبخند زد و گفت بریم…وقتی رفتیم توی اتاق دوباره بغلش کردم و لباشو میخوردم و اونم زبونشو میفرستاد تو دهنم و زبون هامون به هم میمالیدیم…یک لحظه همونجور که ایستاده بودیم چرخوندمش که تخت پشت سرش قرار بگیره و با یک هل آروم انداختمش رو تخت رفتم روش و شروع کردم به خوردن سینه هاش…صدای آه و نالش وحشتناک حشری ترم میکرد
وقتی سینه هاش رو میمکیدم دستمو از جلو بردم تو شرتش و از کیرش رد کردم و به سوراخ کونش رسوندم…وقتی شروع کردم به مالیدن سوراخش یک آه بلند کشید که منم در جواب آهش گفتم جونم عشقم آروم آروم رفتم پایین تر و رسیدم به شورتش…کیر 15 سانتی و قلمبش زیر شورت کاملا خودنمایی میکرد…آروم شروع کردم به لیسیدین و گاز های آروم گرفتن از رون ها و لای پاش که داد زد امیر درش بیار طاقت ندارم…منم دست انداختم و شرتش رو هم در آوردم…حالا هر دومون لخت بودیم
اینم بگم که من بایسکشوالم و قبلا تجربه سکس با پسر هم داشتم برای همین مشکلی با ساک زدن براش نداشتم
آروم کیرشو کردم تو دهنم و تند تند براش میخوردم…و ساناز هم فقط آه میکشید و به خودش میپیچید از لذت…یک لحظه کیرشو در آوردم و یک انگشتم رو با آب دهن خودم خیس کردم و دوباره مشغول ساک زدن شدم و با انگشتم شروع کردم به مالیدن سوراخ کونش و آروم آروم انگشتم رو می بردم داخل…یک لحظه ساناز گفت امیر داره آبم میاد تو رو خدا بس کن…اما من سرعتمو بیشتر کردم …سعی داشت سرمو از کیرش جدا کنه اما من ادامه دادم و یک دفعه بعد چند بار بالا پایین کردن کیرش آبش اومد و همه اش ریخت تو دهنم وقتی ارضا شد یک دفعه روی تخت نشست و شروع کرد در همون حالی که آبش تو دهنم بود ازم لب گرفتن و همه آب خودشو خورد بعد بهم گفت حالا بخواب نوبت منه.
من دراز کشیدم و اون اومد و شروع کرد به ساک زدن برام و دیدم همزمان که برام ساک میزنه با یک دست دیگه اش خودشو انگشت میکنه که سوراخش باز بشه…بعد حدود ده دقیقه که برام ساک زد بلند شد و اومد روی من و کیرمو روی سوراخش تنظیم کرد و آروم آروم نشست روش من دو طرف کمرش رو گرفتم و خودمم به سمت پایین آروم فشارش دادم تا جایی که کیرم کامل تو کونش بود یکم مکث کرد و بعدش شروع کرد بالا پایین کردن خودش روی کیرم منم تو همین حین کمر و سینه هاش رو میمالوندم و کیرش هم دوباره سیخ شده بود…صحنه فوق العاده جذابی بود وقتی بالا پایین میکرد و سینه هاش بالا پایین میرفت و همینطور کیرش روی شکمم میخورد…بعد حدود ده دقیقه بهم گفت زانو هام درد گرفت…منم دستمو بردم پشت کمرش و با یک حرکت چرخوندمش حالا اون دراز کشیده بود و منم پاهاش رو بالا داده بودم تا کیرمو بکنم تو سوراخ نازش سوراخی که حالا تو نور خفیف می دیدم آروم داره نبض میزنه.و باز و بسته میشه
پاهاشو گذاشتم رو شونه هام و یک بالشت گذاشتم زیر کمرش و دوباره کیرمو کردم تو سوراخ نازش…و اینبار تند تر و وحشیانه تر شروع کردم به تلمبه زدن تو کونش…صدای آه و ناله اش کل خونه رو برداشته بود در حدی که میترسیدم یکی از همسایه ها بیاد جلو در خونه تو همون حالت هم برای اینکه صدای آه و ناله اش کمتر بشه شروع کردم به خوردن لباش …بعد حدود یک ربع تلمبه زدن احساس کردم داره آبم میاد و بهش گفتم…گفت میخوام بخورمش…منم کیرمو از کونش در آوردم و اومدم نشستم روی سینه هاش و اونم دهنش رو باز کرد و آبم می پاشید روی صورت و موها و دهنش بعد اینکه کامل ارضا شدم آبی که روی صورتش بود رو با انگشتش جمع کرد و همه رو خورد و بهم گفت بهترین سکسم بود
منم یک لبخند زدم و کنارش دراز کشیدم…بعد یک ربع با هم رفتیم حموم و وقتی از حموم اومدیم دیدم ساعت نزدیک 5 صبحه همونجا گوشیمو برداشتم و به شرکت پیام دادم که حالم خوب نیست و نمیام رفتیم رو تخت مامان بابام همو بغل کردیم و خوابیدیم…
این شروع رابطه فوق العاده من با ساناز بود…رابطه ای که سرشار از عشقه و الان هم همه ی بچه های اکیپ میدونن که ما با همیم…

ببخشید طولانی شد
موفق باشید

نوشته: امیر


👍 12
👎 1
9001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

948750
2023-09-22 02:01:36 +0330 +0330

خیلی باحال میشه ها فکرشو بکن. با یه ترنس ازدواج کنی هم با هم سکس میکنیم هم میشه کص بیاری دوبل بزنی

2 ❤️

948841
2023-09-22 13:31:37 +0330 +0330

لااقل موقع نوشتن این خزعبلات یک کمی فکر هم بکن آخه . میخوای اون مغز نداشته تو آکبند نگهش داری با خودت ببریش اون دنیا ؟!

  1. " اونقدر دهنش داغ بود که بعد 5 دقیقه ساک زدنش احساس کردم آبم داره میاد " ، ( 5 دقیقه )
  2. " بعد حدود ده دقیقه که برام ساک زد " ، ( 10 دقیقه )
  3. " بعد حدود ده دقیقه بهم گفت زانو هام درد گرفت " ، ( 10 دقیقه )
  4. " بعد حدود یک ربع تلمبه زدن احساس کردم داره آبم میاد " (15 دقیقه )
    جمع 40 دقیقه !!! دوستان و اساتید محترم آیا ممکنه ؟ شما بگین لطفاً .
    شمارو به دوستان می سپارم تا حسابی از خجالتت دربیان .
0 ❤️

948852
2023-09-22 14:23:04 +0330 +0330

واقعی بنطر میومد

1 ❤️

949224
2023-09-24 05:25:42 +0330 +0330

خوب بود. بهنره بهتر از اینا باهاش سکس کنی. یکی با من اینجور سکس کنه پاره اش می کنم.

1 ❤️

974812
2024-03-12 20:47:08 +0330 +0330

منم بایم ولی بیشتر رو پسرای ترنس کراش میزنم تا دخترای ترنس
تا حدودی واقعی بنظر میومد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها