اهواز پرماجرا

1401/09/10

سلام مریم هستم ۳۳ساله متاهل ساکن تهران قد۱۷۰وزن۶۶ چهره خوبی ام دارم لبای قلوه ای چشای روشن پوست سفید تاحالا نشیده کسی ببینه بدش بیاد واقعیت شوهرم حمید یه هفته خونس یه هفته ماموریت از لحاظ سکسم افتضاحه تواین چندسال ازدواجمون کارش اینه ۵دقیقه بخوابه روم جلو عقب کنه بعدشم بخوابه منم با سینه و باسن برجسته و به شدت حشری اخرش اعصاب خوردو سردردش میمونه برام چندین بارم خیانت کردم بهش که داستاناشو گذاشتم ولی این‌بار فرقش اینه که بهترین یا بدترین اورگاسم زندگیمو تجربه کردم واقعا نمدونم چه حسی بود تمام خیانت هامم اتفاقی بوده و از قبل برنامه ریزی شده نبوده
حمید گف هفته بعد بریم سفر ماموریت من اهوازه اونجاام اجازه دادن باخانواده برم من که اکراه داشتم و میخواستم بمونم تنها باشم تا روزگار برام کیس پیدا کنه ولی با اصرار زیادش قبول کردم شنبه صبح پرواز داشتیم رفتیم رسیدیم اومده بودن دنبالمون ۵_۶نفر میشدن که هر ۵_۶نفرشون واقعا نگاه های بدی میکردن گذشت رفتیم هتل من به شوهرم گفتم حمید خیلی هیزن دیدی چجوری نگاه میکرد حمیدم گف خوشگلی دیگ مهم اینه که کی تورو میکنه خنده ریزی زدم که فکر میکنه فقط مال اونم اونم گف سریع لخت شو بخواب رو تخت بکنمت گفتم نه این حرفا اصلا حوصله سردرد نداشتم اونم گوشش بدهکار نبود لخت شدم خوابیدم رو تخت کونمو گرف سمتش گف الحق که بایدم تو کفت باشن کرد توش ۵دقیقه جلو عقب کرد نفس نفساش تند تر شد ابش اومد ریخت رو کمرم گف برو بشور من میخوابم منم که اعصابم داغون میشه از این حالت رفتم حموم یه دوش گرفتم رفتم تو لابی هتل نشستم یه قهوه خوردم که اونایی که تو فرودگاه بودن اومدن تو هتل منو که دیدن گفتن اع خانمه مهندس اینجاس بلند شدم سلام کردم گفتم خوابه بالا گف باید بریم کار گفتم اها برید اتاقش بیدارش کنید پس بی زحمت با یه لبخند ملیح یکی از اونا موند ۲تا دیگ رفتن گف خانم من خلیل هستم خوشبختم از دیدنتون اصلا فکر نمیکردم قصد کس و کونمو کرده داشته باشه منم جوابشو دادم گف به من میخوره چند سالم باشه؟
دیدمش خب خلیل قد بلند ۴شونه لاغر ولی پوست سیاه فیسشم صورتشو تیغ مینداخت لباشم شبیه خیلی از عرب های اون سمتا بود گفتم نمدونم ۳۰این طورا گف نه ۲۵سالمه گفتم اع اصلا بهتون نمیخوره گف شما چند سالتونه گفتم برای کاره شوهرم میخواید؟
گف نه همینجوری منم یه جدی تر شدم گفتم پس لزومی برا دونستنش نمیبینم گف ببخشید خانوم فعلا بااجازه گفتم زنده باشید داشت میرفت زیر چشمی دیدم پاچه پامو نگاه میکنه زوم کرده روش کاملا متوجه شدم بعدش برا لاس زدن بوده خوشمم نمیاد از لاس زدن واقعیت یه ۲روزی گذشت حمید ظهر میرف شب میومد من شبش خیلی حشری بودم به طوری گفتم برم بیرون هرکی خواست پا بدم ولی باز نشستم خودمو مالیدم بسنده نکرد فرداش ساعت ۳ظهر گوشیم زنگ خورد شوهرم بود گفتم بله گف لپ تاب جا مونده یکی از اینا میفرستم اونجا یه فایلی برداره ولی نزار لپ تابو برداره گفتم باشه نیم ساعت بعد درو زدن من سوتین سفید تنم بود با شرت هفتی قرمز یه شلوار راحتی گشاد با یه پیرهن ساده مشکی تنم بود که سینه هام تو چشم بود کونمم که کلا همیشه تو چشمه یه مانتو شال پوشیدم درو باز کردم دیدم پسره خلیله گف اجازه هس؟ گفتم بله بفرمایید نشست روشنش کرد منم رو صندلی با گوشی ور میرفتم تا نصفه ساق پام معلوم بود همین کافی بود اون با چشماش منو بکنه دوباره مث دیشب حشری شدم اون گف خانوم واقعا چنین آدمی تو اهواز ندیدم تو عمرا گفتم چحوری گف انقدر خونگرم زیبا بااخلاق خوش‌اندام و… خواست ادامه بدم گفتم اها ممنون کارتون تموم نشد؟
خورد تو ذوقش گف داره جا به جا میشه گفتم سریع‌تر پس کار دارم گف بله خانوم حشرم داشت بیشتر میشد گف خانوم شوهرتون خیلی اقاس خیلی بااخلاقه کاربلده درستع؟
گفتم باهاش کارنکردم گف وا شوهرتونه چجوری باهاش کارنکردید گفتم یعنی چی گف هیچی گف خانوم میشه یه خواهشی کنم گفتم بله گف میشه ازتون عکس بگیرم گفتم براچی گف ببینمتون هرروز واقعا معرکه اید گفتم ممنون از لطفتتون ولی نه شوهرم ناراحت میشه گف بهش نگید خب اجازه بدید توروخدا گفتم نه نمتونم بهش بگم گف پس اجازه بدید صداتون ویس بگیرم گفتم وا تو یه چیزیت میشع ها بچه گف توروخدا
کسم یه تکون خورد گفتم ازم خوشت اومده؟
گف اخ گفتید بله خانوم خیلی زیاد کاری ام نمیکنم فقط نگاه کنم گفتم به یه شرط گف چی هرچی باشه قبوله
گفتم به حمید پول بیشتر برسه از پروژه گف حله من از سهمم میزارم روش گفتم باشه فقط اجازه میدم دست بزنی اومد نشست پایین صندلی
دمپایی هتلو از پام دراورد پامو لیس میزد انگشت پامو میکرد دهنش زبون میزد خندم گرفته بود اومد ساق پام لیس زد اینا اومد بالا تر دست گذاشت سینه هام گف به به مگه چنین سینه ای داریم اصن تااومدم جوابشو بدم لباش با زبونش رف رو گردنم زبونم قفل شد خیلی ماهر میخورد گفتم کبودش نکن گف نترس لیس میزد خواست باهام لب بگیره خوشم نیومد گفتم نه سینمو دستش گرف گردنمو خورد گف پیرهنتو درار رفتم رو تخت دراوردم سوتین سفید و دید گف اووففف چه سینه ای گفتم بیا تمومش کن
گف دیوونت میکنم سوتین دراورد شروع کرد خوردن لیس میزد گاز میزد میخورد معرکه میخورد میمالیدشون میگف اوفف جونم چه سینه ای من لال شده بودم اهه ریزی گاهی میکردم کیرش مالیده میشد از شلوار روی رونم حس میکردم گندس شلوارمو کشید پایین رونمو لیس میزد میخورد شرتمو پاره یهویی کرد گفتم چی میکنی گف فقط لال شو بزار بکنمت گفتم زود باش پس
شروع کرد خوردن تمام کسم تو دهن گشادش جا میشد جفت سینه هام تو دستش زبونش روکسم اهمم دراومده بود به زبون اومدم گفتم بخورر عالیه اههه اره بخور چشمام بسته بود فقط اههه میکشیدم نوک سینه هامو باانگشتاش گرف زبونش تو کسم میچرخید آبم اومد اههه بلندی کشیدم کونم از تخت بلند شد گفت جونم جنده خوش اندام آبش اومد گفتم عالی بود گف اولشه لخت شد کیرشو دیدم بزرگترین کیری بود که دیدم ۱۹سانت و به شدت کلفت گف بخور پاشدم خوردم لیسش زدم دهنم جلو عقب کردن تو دهنم تخماشو لیس میزدم کیرشو خیس خیس کردم
گف بچرخ داگی شو چرخیدم قوس دادم کمرم کونم بیشتر افتاد بیرون خیس ترش کرد کیرشو گذاشت دم کسم گف اماده ای کونده گفتم اره اروم اروم گذاشت توش داغ‌ترین چیزی بود که تو کسم رفته بود گفتم هووووف چه داغه گف اررره شروع کرد تویی زدن تلمبه ها وحشتناگ کسم کیپ شده بود از کیر کلفتش آهمم دراومده بود صدای تلمبه زدنش تو اتاق پیچیده بود صدای بلنده نفساش صدای آب کس من صدای ناله های من کونم موج خاصی گرفته بود موهام ریخته بود جلو چشام لبامو گاز میگرفتم اون عالی کمر میزد نوک جف سینه هامو گرف باز کیرشو با ریتم خاصی تو کسم میکرد دیگ داد میزدم با چشم بسته
اههههه اهههه اووووف بزن ااااههه پستونم اااااای کلفته اهههه بکن پاره کن کسم اااای سوختم اهههه بکن سینمو بکش عوضی اووووف اههههه اااای بکن اونم دم گوشم بود صدای تند نفساش تو گوشم گف با دستت کستو بمال گوش کردم صورتم چسبید به تخت دستم رف رو کسم تا دستم رف روش یه اهههههه بد گفتم گف اهااا اینه بمال کستو حالا مالیدم ۱۰ثانیه نشد پاشدم کیرش تو کسم تمام بدنم شروع کرد لریزدن اونم گردنمو گرفته بود گف حال داد مریم خانوم گفتم اوف عالیه گف پس به بغل بخواب از پشت کیرشو کرد تو کسم گف میتونی ادامه بدی با تکون دادن سر اوکی دادم تلمبه هاش شروع شد یه پام بالا بود یه سینم تو دستش گف کستو بمال تا مالیدم دیدم نمتونم تحملشو ندارم گفتم نمیخواد گف چی چی نمیخواد خودش شروع کرد مالیدن صورتش چسبیده بود به صورتم چشام بسته بود دیگ صدام بالا رفته بود گفتم ااااهههه اااای توزوخدا نه نمال بکن فقط اااای دست نزن بهش توروخداااا ااااای نمتونم قوسم به خودم میداادم سینه هام تو دستش جابه جا میشد دم گوشم گف دستتو برنداری گریتو درمیارم برداشتم اونم کسمو میمالید کیرش تو کسم یه دستش رو سینم لباشم رو گردنم من فقط ناله میکردم اههههه اااااییی خدااااا واااای اااااییییی وای نه اروم تر فشار بدهههه اااای خلیل دستت توروخداا ااایی اههههه از لذت زیاد اشکم دراومد دیگ گریم گرف حسه عجیبی بود درد اشک و لذت گفتم اااایییی واااای نننهههه اووووف دستشو برداشت تلمبه ها سنگین تر شد که من دوباره آبم اومد کمر و کونم از تخت رو هوا بلند شد با یه اشکو داااادی سعی داشتم خفش کنم چشممو بازکردم دیدمش چه عرقی کرده گفتم آبت چرا نمیاد گف ما اهوازی ها کمرمون سفته گوشیش زنگ خورد گف اع شوهره کسکشته جواب داد من داشتم نفس میگرفتم زیرش گف مهندس فلشش اوکی نداده داره روش کار میکنع الان اوکی میکنم میام گف سریع تر بیا کارداریم گف باشه چشم کارم تموم بشه میام تا قطع کرد گف آبمو بیار برم گفتم چجوری گف پاشو سرپا از میز بغل پنجره بگیر سرپا واستادم گف بچرخ کونم سمتش بود گف قمبل کن تا کردم گف جون کس رو دستت نیس نکردم تویی ها بد و محکم سینه هام بالا پایین میشد اهم دوباره دراومده بود داشت میکرد و اهه میکشید فقط میگفتم آبتو بیار دیگ نمتونم ااااای صورتمو گرف کشید سمتش گف آبم میریزم رو صورتت انقدر رو هوا که گفتم باشه یکم کرد رو پنجه بودم اههه ریز میکشیدم یهویی دراورد گف بشین نشستم چشامو بستم هرچی آب داشت ریخت رو صورتم بعد نشست رو تخت واقعا خسته شده بود گف خسته نباشی گفتم توام‌ همینطور
خندید پاشد لباساشو پوشید رف منم صورتمو شستم به کونم نگاه کردم دیدم از شدت تویی هاش کونم سرخ شده شرت قرمزم که پاره کرده بود انداختم تو آشغالا ببرن بعدشم خوابیدم شبشم حمید اومد دید خوابم بیدارم نکرد تا خوده صبح خوابیدم  فرداشم رفتیم تهران یه بدن درد و دل درد بدی گرفتم خلیله تو اینستا پیدام کرده بود پیام داد ولی بلاکش کردم بعدا هم فهمیدم از سهم خودش رو پول ما نذاشته با حمیدم هیچوقت دیگ ماموریت هاش نرفتم

نوشته: مریم


👍 27
👎 9
71801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

904865
2022-12-01 01:53:03 +0330 +0330

شرمنده بچه تهرون ولی من این اصطلاح رو قبلاً نشنیدم میشه دقیقاً بگی چارشونه لاغر چه جوریه؟؟!!!

2 ❤️

904871
2022-12-01 02:15:08 +0330 +0330

وای باز این کسخل پیداش شد یعنی میفهمم داستان رو‌تو نوشتی دیگه نمیخونم میفهمم داری دوباره کس شعر سرهم میکنی

1 ❤️

904875
2022-12-01 02:24:06 +0330 +0330

ادمین کسکش داستانا اینو نذار کیرم دهنت

0 ❤️

904876
2022-12-01 02:25:22 +0330 +0330

کسکش جنده ننویس اعصاب همه رو با داستانای کیری مذخرفت خراب کردی

0 ❤️

904878
2022-12-01 02:34:50 +0330 +0330

وقتی نوشتی چهارشونه لاغر تنها گزینه ای که اومد تو ذهنم پیچگوشتی چهارسو باریک بود.

0 ❤️

904883
2022-12-01 03:18:33 +0330 +0330

کصت تاب داره ؟چندباربگم ننویس.
توفقط بده.دیروزم گفتم به منم بده

0 ❤️

904911
2022-12-01 10:07:19 +0330 +0330

نوچ. جالب نبود

0 ❤️

904948
2022-12-01 13:56:49 +0330 +0330

از گفتن کونده مشخصه نویسنده یه پسر بسیار بسیار کونیه که أدای زنای جنده وخراب رو فانتزی داره… گمبشو…

0 ❤️

904953
2022-12-01 15:01:03 +0330 +0330

یا مریم جنده س یا مریم کیر زدشه 😂 😂
غیر اینا چیزی نمیدونم 😂 😂
سلام مریم هستم ۳۳ساله متاهل

0 ❤️

904964
2022-12-01 19:41:11 +0330 +0330

بیا خودم تهران ۲۰ سانتی بدم دستت اهواز چرا رفتی

0 ❤️

904965
2022-12-01 19:47:04 +0330 +0330

چرت و پرت

0 ❤️

904970
2022-12-01 20:29:10 +0330 +0330

فک کنم خودت موقع نوشتن داشتی جق میزدی🤣

0 ❤️

904976
2022-12-01 21:42:34 +0330 +0330

ادمین جان درود
لطفا داستان های چرت رو نشر نده
هدف این اشخاص چیه از نوشتن این داستانا نمیدونم
اما اینو میدونم که پیج شده پر از جغی
یه زمانی داستانهای واقعی رو مینوشتن
سرچ کنین "من و خدمت مقدس سربازی"بعد مقایسه کنین با این قبیل داستانها

0 ❤️

904978
2022-12-01 21:50:37 +0330 +0330

از کجا چی پی اس پیدا کردی کیرشو اندازه زدی نوزده سانت بود؟؟؟

0 ❤️

905114
2022-12-03 00:36:06 +0330 +0330

والا کاش گیر منم بیاد از این کیر های کمر قوی اهوازی

0 ❤️

905308
2022-12-04 06:25:13 +0330 +0330

تا اونجا خوندم که نوشته بودی طرف بهت گفت تاحالا یه همچین چیزی رو تو اهواز ندیدم
داداش یا اهواز نیومدی یا نمیدونی اهواز کجاس
چیزایی که تو اهواز میبینی تو تهران پیدا نمیکنی
کمتر بزن بهتر میبینی

0 ❤️

924734
2023-04-23 14:29:43 +0330 +0330

بچه های اهواز کار خودشونو بلدن !!!
دمت گرم
داستان جالبی بود .
ادامه بده .
مرسی

0 ❤️