اولین گی با علی آقا

1402/10/06

باسلام
خب خیلی با خودم کلنجار رفتم این خاطره رو بنویسم یا نه که بالاخره قسمت شد بگم .اول بگم که با گوشی مینویسم و جایی چیزی دیدین به بزرگی خودتون ببخشید دوم گی هستم و سوم میخوام حرف دلمو بزنم نمیدونم شاید طولانی بشه.

از خودم بگم ۲۵ سالمه الان قیافه مردونه سفید و چشم رنگی نیستم سبزه ریش سبیلی ۱۸۵قد وزن ۷۰ نسبتا لاغر اندام این داستانم مال یک سال پیشه که اصلا دوست ندارم جزییات کار و جایی که بودم بگم

خوب عارضم خدمتتون که تقریبا از ۱۴.۱۵سالگی متوجه گرایشم به مردهای سن بالا شدم نه این کامل بدونم چی هست و چه خبره نه فقط بعضی از مردها که باهاشون در ارتباط بودم خیلی خوشم میومد و دوست داشتم بیشتر وقت بگذرونم باهاشون ووووووو لختشون رو ببینم و این ماجرا گذشت تا وارد دبیرستان شدم سال دوم بودم یک معلم داشتیم خیلی شوخ بود و همیشه سرکلاسش شوخی +۱۸میکرد به بچه خوشگلا تیکه مینداخت که منم بد عاشق ایشون شد بودم حالا از فکر هایی که میکردم میگذرم چون میخوام برسم به اصل مطلب اینها گذشت و معشوقها ما اومدن و رفتن منم علیرغم اینکه به بعضی ها خیلی نزدیک شده بودم اما هیچوقت از علاقه خودم صحبتی یا حتی حرکتی نکردم و این خیلی دردآور هست که حتی نتونی حرفشم بزنی.
خلاصه علاقه من به مرد های سن بالا بود که هیچوقت گم یا حتی کمتر هم نشد در نوجوانی با دوستان خود عملیات۵۰.۵۰انجام میدادیم یا بعضیا رو میکردم تا ۱۷.۱۸ سالگی که دیگه همجنس رو ترک کردم ودوست دخترها پیدا شدن ولی هیچکدوم باعث نشد از علاقه من کم بلکه دیگه به جایی رسیده بودم که کارم شده بود خوندن داستان و دیدن فیلم اونم فقط گی سن بالا و تصور خودم در اون صحنه که اکثرا هم دوست داشتم جای فاعل باشم
خلاصه قسمت ما شد که رفتیم یه جایی برای کار که این شروع داستان من است روز اول که رفتم با دو نفر که یکی رییس(۵۱ساله) و دیگری هم جانشین ایشون (تقریبا ۴۷تا ۴۹ساله)بودن ملاقات کردم و مشغول به کار شدم محل کار من که یجورایی برای آموزش رفته بودم ساعت کاری از ۷صبح تا ۲بعدازظهر بود و فقط دو نفر مسئول و چندتا کار آموز که هر دوسال آموزش عوض میشدن بود و تقریبا ۲۰نفر از آدم هایی که از اعتیاد رها شده بودن برای کار اونجا میومدن که موندن و رفتشون دست خودشون بود.
کار من در رابطه با مدرکم بود و چون از شهرستان اومده بودم همونجا هم میخوابیدم که اوجا بجز من ۵نفر دیگه از کارآموزها هم بودن من تازه وارد بودم اونا هم ماه های آخر بودن و به زودی میرفتن.خوب بریم سراغ اصل داستانم.
ماه های اول که آشنایی بود با کار گذشت من به فکر مسائل جنسی نبودم اما کم کم با رفتن آقای جانشین که خیلی توی کار به من کمک کردن و چندتا از کارآموزها کار من بیشتر شد و از طرفی که من جای خوابم هم همونجا بود و دیگه کار نگهبانی هم به دوش من افتاد که یه اتاق بود که از اونجا دوربین هارو چک میکردم دزدی نشه و این تازه ۷.۸ماه از کار من بود بد از این به خاطر تعداد کارهایی که انجام میدادم آقای رئیس خیلی توجه به من میکرد منم هم طبق معمول عاشق ایشون شده بودم یه مرده ۵۱ساله کمی قد کوتاه با یه باسن گنده اما بدون شکم ورزشکار خیلی هم خوش رو و خوش صحبت و این که خیلی مذهبی که همین باعث میشد که من جرات هیچ کاری رو نداشتم ولی هرروز باهم خیلی گرم می گرفتیم در همین حال یه همکار داشتیم که ایشونم روز اول ورود من اوجا بودن به اسم(مستعار)علی آقا(۴۰ساله)قد بلند و خوش تیپ و خوش هیکل با موهایی جو گندمی که بعضی وقتها رنگ میکرد ولی به گفته من دیگه این کار کم کرد😂
خوب علی آقای ماهم شهرستانی بود و همیشه همونجا بود دوستی من علی روز به روز بیشتر میشد همیشه تا جایی ک میشد باهم بودیم و دیگه برای خواب هم چون من تنها شده بودم به اصرار من ظهر شب پیش من میخوابید که این باعث شد بود بقیه از روی شوخی به ما تیکه میپروندن.
ماهم همیشه باهم شوخی میکردم چه جلوی جمع چه توی خلوت خودمون. از انگشت کردن تا حرف های سکسی زدن ولی من هیچوقت به علی دست نزدم علیرغم این که او حتی خودشو از پشت به من میمالوند و این فقط بخاطر سن سالش بود خلاصه قصه من و علی آقا روز به روز جذاب تر میشد روزها می‌گذشت و کار من علی آقا شده بود تا ساعت ۲کار از دو بعد دیدن فیلم که دیگه به فیلم های صحنه دار رسیده بود و حرف زدن درمورد دوست دخترا هم.
داخل همین روزها من یک هفته رفتم مرخصی و کار نگهبانی هم بعد هماهنگی با رئیس دادم به علی آقا.
تا دوروز اول خوب بود اما از روز سوم دلم برا محل کار و علی آقا تنگ شد بود روز چهارم تقریبا ساعت ۳ظهر علی زنگ زد و بعد از احوال پرسی اولیه چیزی گفت که خیلی حال کردم باهاش گفت تا کی میخوای بمونی بیا دلم برات تنگه همین یه جمله برا منی که همیشه علاقم به دیگران یه طرفه بوده یه دنیا بود بعد اون تا اخر هفته نمیدونم چطور گذشت که شب قرار بودم برم محل کار که قرار شد عصر با چنتا از دوستام حرکت کنم و برم آماده شدم رفتم دنبالشون چون اونا ماشین نداشتن من قرار بود بررسونمشون دیگه جمع پسرونه بدون عرق کشمش هم نمیشه توی مسیر هی ریختیم و خوردیم رسیدیم به مقصد ساعت ۷بود بچها رو رسوندم رفتم سمت محل کار رسیدم بوق زدم علی آقا اومد درو باز کرد برام ماشین پارک کردم وسیلهام برداشتم رفتم سمت علی آقا دست دادم روبوسی و رفتیم داخل اتاق شام خوردیم متلکا علی اقا شروع شد (نامرد عرق خورم بودی هیچی نمیگفتی) که دیگه قول یه بساط باهم رو دادیم بهش رفتیم که بخوابیم علی آقا عادتش بود روی زمین میخوابید من از همون روز اول که دیدم گفتم منم همینطورم و روی زمین میخوابم دوتایی کنار هم جا انداختیم و شروع کردم به حرف و دیدن فیلم وسط حرفا علی آقا گفت حالا امشب که مستی میکنمت تا درسی بشه که بدون من عرق نخوری منم اخر مرام گفتم مال خودته علی آقا هروقت خواستی اراده کن اونم از خدا خواسته پتو رو زد کنار اومد ولی خوب به سمت خودش بودم پاهمو جم کردم داخل شکمم که نتونه کاری کنه پشیمون شد رفت عقب وگفت دعوت میکنی و نمیزاری من گفتم نکه تو میگذاری همینه که گفتم چرخید و پرید تو بغلم حالا کونش جلو کیر من بود که من خودمو کشیدم عقب بازم گفت بیا نمیخوایی که یه به وقتش گفتم بحث تموم شد رفتیم بخوابیم ولی من اون شب کامل تو فکر علی آقا بودم نمیتونستم بخوابم همش بهش نگا میکردم کیرمم کامل راست بود تو فکر کاری ک کرد بودم که دیدم نمیشه خوابید یه جق لازم دارم رفتم داخل دستشویی(حمام از محل خابگاه ما فاصله داشت تقریبا ۲۰۰.۳۰۰متر) و یه دست زدم اومدم خودمو نزدیک تر کردم به علی آقا و کنارش خابیدم صب زود باید بیدار میشدیم در رو باز میکردیم ساعت ۶ علی اقا بیدار شد منم بیدار کرد صبحونه خوردیم او رفت منم منتظر موندم رئیس بیاد ساعت ۷نیم اومد بازم خوش رو اومد بعد سلام گفت خوش گذشت مرخصی گفتم عالی ولی دل تنگ شما و بچها شدم خلاصه کار ما باز شروع شد با نبودن من کلی کار ریخت سرم که تا عصر درگیر بودم ساعت ۴بود رفتم برا نهار علی اقا هم خواب بود رفتم دیدم نهار نخورده گرم کردم بیدار شده نهارو خوردیم گفت بریم عرق بگیریم امروز من که خیلی خسته بودم و حال نداشتم گفتم امروز پاره شدم بزار برا فردا اونم زد زیر خنده ظرفا نهار جم کرد رفت بخوابه جا منم انداخت کنار خودش گف بیا بخواب خودم بحالت میارم اول فک کردم باز میخواد کونی بازی در بیار ولی رفتم و شروع کرد به ماساژ دادنم یه ۵دقیقه گذاشت خیلی با کارش حال میکردم و کیرم کم کم داشت راست میشد اونم گف حال میکنی یا ن تایید کردم به کارش ادامه داد ولی دیگه کیر من راست شده بود زیرم داشت اذیت میکرد جابجا هم نمیتونستم کنم که گفتم بسه میخوام بخوابم ازش تشکر کردم اونم که دست زد به کونم که کار همیشگیش بود خوابیدم و ساعتا ۷بیدار شدم دیدم علی آقا نیست یه نیم ساعتی با گوشی سر کردم دیدم ن خبری ازش نیست زنگش زدم گفت رفتم بالا پیش بچها گفتم بیا بابا نمیگی ما دل تنگت میشیم خندید گفت میام یه نیم ساعتی طولش داد تا اومد توی این زمان منم فیلم بازی تاج تخت رو دانلود کردم چند قسمت اولش رو کسایی ک دیدن میدونن چقدر خوبه فیلمش و پر صحنه علی اقا اومد قسمت اولشو گذاشتم دیدیم خواستم دومی هم بزارم که گف نه بزار برا فردا میخواست بخوابه ولی من که عصر خوابیده بودم خوابم نمیومد برا همین رفتم از تو ماشین قلیون آوردم که بکشیم علی اقام رفته بود سراغ درست کردن سوسیس تخم مرغ برا شام تا قلیونو دید یه ای بنازمت گفت و ماهیتابه رو از روی گاز برداشت زغال گذاشت به جاش😂
قلیونو به راه کرد شروع کردیم به کشیدن توی همین حالا از خاطرات خودش تعریف میکرد ازش پرسیدم چرا زن نمیگیره که گفت دیگه نمیتونم که منم گفتم ایقدر جق بزن تا کور بشی بلند خندید گفت مگه تو نمیزنی گفتم تا تو هستی چرا جق و زدم زیر رونش این اولین بار بود که به کونش دست میزدم بدنش سفت بود همین ک این کارو کردم گفت الان بهت میگم کی جق میزنه و کی میکنه پرید روم و منو چرخوند و از پشت چسپید بهم چنتا تقه زد و رفت کنار و میخندید که گفتم باشه دارم برات دیگه باهم صمیمی شده بودیم و ازش خجالت نمیکشیدم قلیونو کشیدیم کسشعرامون هم گفتیم دیگه داشت خواب میرفت قلیون داد به من و به شکم خوابید منم جم کردم رفتم گذاشتم داخل ماشین و اومدم داخل دیدم هنوز به شکم خوابیده پتو رو زدم کنار و سریع خوابدم روش که بیدار بود ولی تکون نخوررد همیجوری روش بودم اما کاری نکردم باهاش حرف میزدم که دیدی علی آقا نوبت ماهم شد گفت خوب استفاده کامل ببر که دفه دیگه من رحم نمیکنم بهت خندیدم از روش بلند شدم کیرم یکم بلند شده بود تا اومدم جابجاش کنم دید ولی چیزی نگفت رفتم جای خودم بخوابم اما چون عصر خوابیده بودم نتونستم بخوابم دوباره تو فکر علی اقا بودم ولی دیگه دلم نمیخواست جق بزنم همینجوری تو فکر خودم هزار جور عشق حالو باهاش کردم تا خوابم برو که صب یه چیز سنگین روی خودم حس کردم و بیدار شدم.! بهله علی اقا پتو رو زده بود کنار و خوابیده بود روی من و از همه جالب تر این بود که تیشرتش هم کنده بود و بالا تنه جفتمون لخت بود چون منم همیشه پیراهنم رو در میارم و میخوابم حس کردن بدن لختش روی خودم واقعا حس خوبی بود همینجوری که روم بود و کیرم زیرم داشت له میشد یکم خودمو دادم بالا م کیرمو جابجا کردم که علی آقا فهمید و گفت بهبه راستم کردی که گفتم راست بود مگه میشه پیش تو باشم بخوابه اونم روی من شروع کرد به بالا پایین شدن وقتی گرمی شکمش روی کمرم حس میکرم خیلی حال کردم و کیرشم که قشنگ حس میکردم. دیگه خودش دید من چیزی نمیگم رفت پایین و خوابید کنارم البته به شکم منم فرصتو غنیمت شمردم پریدم روش با این تفاوت که کیرم کامل راست بود تا خوابیدم روش یه تقه که زدم فهمیدم چی شد و خودمو گرفتم بالا اما علی اقام یکم اومد بالا تا كونش خورد به من یه چند ثانیه ای با تعجب موندم و بعدش از روز بلند شدم نشستم کنارش از کارم خجالت کشیدم اونم نشست قبل از اینکه چیزی بگه ازش معذرت خواهی کردم که اونم با خنده گفت اشکالی نداره ما باهم دوستیم و این شوخیا عادیه تو فکرش نباش بعدشم به بوس از لپم گرفت رفت منم ک کلا پشمام ریخته بود تا ظهر تو فکرش بودم یه نظر می گفت میتونم جلوتر از این برم یه نظر میگفتم اینا همش از رو رفاقته و به جایی نمیرسه کلا گیج بودم ولی دیگه خیلی صمیمی شده بودیم تا عصر دوباره کار تموم شد رفتیم برا نهار که گفت نامرد امروز بریم عرق بگیریم بخوریم گفتم بریم ولی ایجا کسی رو نمیشناسم بگیریم که علی آقا گفت من بلدم بریم. همینه ک گفت سویچ ماشینو دادم بهش و گفتم همی الان برو بگیر غروب بخوریم رفت ۱ساعت بعد با عرقو مزه اومد خواستیم بیرون بخوریم که بخاطر دوربینا نشد امدیدم داخل و ریختیم و خوردیم تقریبا۱۰تا پیک خوردیم ک به قول ما چشامون گرم شد بقیش گذاشتیم رفتیم بیرون دوری بزنیم بیایم رفتیم داخل محوطه قدم بزنیم تا خابگاه بقیه یه ۱۰۰متری راه بود که نمیخواستیم بریم اوجا و اونا بفهمن چخبره برگشتیم داشتیم میرفتیم که گوشی من زنگ خورد که دوس دخترم بود که توی این سه چهار روز یه بارم بعش زنگ نزده بودم شروع کرد به کسشعر گفتن از همجا داشتیم حرف میزدیم که علی آقا از پشت چسبید به من کاری نکردم که یهدفه کیرمو گرفت دستش دیگه واقعا پشمام ریخت اومدم دستشو بزنم کنار و برم جلو نگذاشت همیجوری هم کیر منو میمالید هم خودشو به منم که تا دست دوربینا رو بهش نشون دادم اونم بیخیال شد رفتیم داخل اتاقداخل که شدیم منم داشتم حرف میرم اونم یه پیک ریخت خورد یکی هم داد به منم صبر کردم تا حرفم تموم بشه که گفته بسه بابا کارتو بکن دیدم داره ناراحت میشه گوشی رو قط کردم و رفتم بالا و رفتم کنارش دستمو انداختم رو کولش و گفتم عصیبتم قشنگه خندید ازم جدا شد چنتا دیگه خوردم هواهم تاریک شد زنگ زدن بریم شام بگیریم و ماهم چون مست بودیم نمیخواستیم بفهمن نرفتیم و دوتا پیتزا سفارش دادیم ک بیاد پیتزاها اومد و من رفتم بگیرم برگشتم دیدم علی آقا با شورت نشسته منتظر من تا دیدم جا خودم اولین بار بود میدیدمش ایجور که گفت گرمشه به منم گف توم در بیار منم دلم میخواست ولی دیگه با دیدن بدن اون حتما راست میکرم برا همین فقط پیراهنم رو در اوردم و مشغول شدیم خوردیم گفتم فیلم بزارم نگا کنیم گفت بزار گذاشتم رفتم کارش نشستم و شروع کردم به دیدن وسطا فیلم اومد چسبید به من منم که کامل راست کرده بودم هم به خاطر اون همم صحنه های فیلم اومد و دستشو انداخت رو شونه من منم همینکارو کردم یکم بعد شروع کردم با موها سینش بازی کردن موهاش کم بود و سفید سیا قاطی بازی میکردم بهاشون قسمت بالا ممش دست میکشیدم اونم همیچکاری نمیکرد و فیلم نگا میرد دیگه رسیدم به نوک سینش یه چندبار انگشتم کشیدم روش که یهو دستمو گرفت داخل دست چپش و با دست راستشم شروع کر مالوندن بالا سینم کاری نکردم اونم ادامه داد بعد دستمو ول کرد یهو یه بوس از گوشه گردنم گرفتم همینکارو که کرد من جا خوردم که اونم دیگه نگذاشت چیزی بگم دستامو گرفت گفت پایه هستی یه حالی باهم کنیم امشب چیزی نگفتم دستمو ول کرد و دستشو گذاشت رو کیررم تا گذاشت دید راسته یه جور خوشحال شد ک نگو گفت ای نامرد تو ک از منم جلوتری اینو گفت و اومد سمتم برا لب گرفتم دیگه منم همراهی کردم یه لب اساسی از هم گرفتیم تو همین حال کیر منم میمالوند با دستاش. دستشو برد داخل و از رو شورت کارشو ادامه داد منم دیگه لبشو ول کردم اومدم پایینتر تا گردن و رسیدم به سینش یکم مو داشت وسط سینه و دور ممهاش ک دوست داشتم نداشت اونا هم ولی خوب جذاب بود یکم خوردم ولی پاایین تر نرفتم اومدم بالا و گفت شلوارتو در بیا در اوردم حقیقتا پاهام پر پشم بود یکم خجالت میکشدم از اونم داشت ولی خیلی کم( کلا من با پشم مشکل دارم ولی از طرفی هم از خودمو نمیزنم😐 )بعد این ک دید من دست به کیرش نزدم دستمو گرفت و گذاشت روش یکم بلند شده بود و میشد حدس زد که خیلی بزرگ نیسته تقریبا هم سایز خودم بود ولی بدنش سفید بود و طبیعتا هم کیرشم سفیده یکم برا هم مالیدیم با دست بازم لب تو لب شدیم ولی اینبار اون رفت برا خوردن بدنم یکم گردنمو خورد که واقعا عالی بود رفت سراغ سینهام بدون در نظر گرفتن موهام میخورد و یکم برا عجیب بود رفت رسید به نافم ودیگه باید دراز میکشیدم رو زمین خابیدم و شورتمو در اورد کیرم که دو روزی میشد پشماشو زده بودم دید و شروع کرد مث یه دختر به خوردنش این اولین بار بود که یه مرد برام این کارو رو انجام میداد و چیزی بود که سالها دنبالش بودم حالا با کسی که هم من دوسش داشتم هم اون منو اتفاق افتاده بود و طبیعی بود آبم خیلی زود بیاد دو سه بار که خورد دیدم میخواد بیاد بهش گفتم گفت اینقدر زود گفتم اره بسه تموم کرد. ازم خواست تا بخورم براش که گفتم تا حالا نخوردم راستش بدم میومد رفت دستشویی گفت بشورم بیام یکم طول کشید تا بیا وقتی اومد گفت توم برو بشور همه جاتو فهمیدم که عقبم شسته دیگه کلا پشمام ریخت علی آقا این کاره بوده ما نمی فهمیدیم رفتم دستشویی مایه زدم شستم ولی تخلیه نکردم چون نمیخواستم کاری کنیم یه دست جقم زدم تا آبم بیاد آروم بشم یه پنج دقیقه طولش دادم تا کیرم بازم راست شد و رفتم بیرون که دیدم دراز کشیدن و کیرشم خوابیده گفت بیا شروع کن تا خوابه کیرش مثل مال خودم ۱۴.۱۵ سانت بود ولی مال من یکم کلفت تر بود از اون سفید خوردنی دلو زدم به دریا و رفتن گذاشتم دهنم فیلم گی زیاد دیده بود چطور ساک میزنن ولی انجام نداده بودم و تا راست نشده بود یکم بهتر بود راست که شد کارم خراب شد هم حالم بد میشد هم دندون میزدم😂که منصرف شد یکم دلم سوخت براش کیر منم ک همیشه راسته گرفت دستش و یکم مالوند گفت بیا بکن و خوابید روی زمین یه دقه صبر کردم گفت بیا دیگه خجالت بزار کنار کرم داشتم همرام برداشتم اول خواستم بزنم به سوراخش ولی دلم نیومد درد بکشه و از طرفی هم کاندوم نداشتم بیخیال شدم زدم به لای پاش و گذاشتم لاش چندتا تلمبه که زدم گفت اینجوری میاد گفتم اره عزیزم انقدر دوست دارم دلم نمیخواد اذیت بشی با یه جون من بیشتر. جواب داد منم ادامه دادم هم عرق و هم جقی ک زده بودم یکم باعث شدن آبم دیرتر بیاد یه دو دقیقه که گذشت گفت اگه نمیاد بیاد برات ساک بزنم چیزی نگفتم ادامه دادم و رفتم سمت گردنش یکم خوردم که دیگه اه اوه میکرد برام و سریع رفت سراغ لباش یکم لب گرفتیم نزدیک اومدن آبم بود کیرمو گذاشتم وسط قاچ کونش رو به کمرش جلو عقب کردم تا آبم با فشار ریخت رو کمرش و یکمم وسطش کونش گذاشتم خوب تخلیه شد پاکش کردم و کنارش خوابیدم ازش تشکر کردم بازم یه لب گرفتیم حالا نوبت اون بود از اونجایی ک خیلی دوسش داشتم و برای اولین بار دوست داشتم بهش بدم اما با بدن پر مو نه بهش گفتم برات ساک میزنم تا ارضا بشی یکم جا خورد ولی قبول کرد واقعا برام سخت بود ولی باید میزدم تمام تلاشمو کردم دندون نزنم و خوب کار کنم یکم ساک زدم و بعد با دست براش جق زدم اونم چشاشو بسته بود یکم که ادامه دادم گفت داره میاد تند تر کردم تا آبش اومد سریع باهم رفتیم دستامون رو بشوریم. شستیم اون گفت که میخواد بره حموم رفت منم موندم تا بیاد چون باهم میرفتیم یکی میدی ضایع بود یکم ناراحت بودم بهش ندادم ولی از طرفی هم خوشحال بودم که آنقدر با شعوره ک تا گفتم بدون سوال ازم قبول کرده …

خوب ببخشید که خیلی خوب نتونستم حسم رو برسونم یا متن کسل کنند بود چون بار اولم بود مینویسم دوست داشتم همه چیو بگم از صحنه های سکسیش کم شد بازم ببخشید و اگه داستانو دوست داشتین بگین تا ادامش که یه سکس کامل داشتیم باهم رو بزارم .

نوشته: حسین.


👍 6
👎 11
13701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

964084
2023-12-28 00:36:39 +0330 +0330

نه ناموسن دیگه ادامه نده دمت گرم

0 ❤️

964106
2023-12-28 03:30:34 +0330 +0330

سامیارم دنبال یه کیره وحشی

0 ❤️

964124
2023-12-28 07:56:12 +0330 +0330

من هم سن بالام خیلی پسر خوشتیپ دوست دارم

1 ❤️

964141
2023-12-28 11:04:55 +0330 +0330

ادامه نده . تو کمپ بودی!😂😂

0 ❤️

964146
2023-12-28 12:38:15 +0330 +0330

حسین کیرم دهنت.

0 ❤️

964227
2023-12-29 03:18:21 +0330 +0330

در خدمتم ❤

0 ❤️